یکی از موارد اختلاف در مشارکت در کارزارهای سیاسی حضور مخالفان سیاسی است. از یک طرف برخی در جناح چپ با پرچم واقعگرایی و تکیه بر «همکاریهای گسترده» با یکسان شمردن همهی کارزارهای سیاسی حاضر هستند بر سر هر موضوعی، از جمله حاکمیت آینده با دستراستیترین نیروها که اشتراکی با آنها به جز وجود یک دشمن مشترک ندارند به همکاری تنگاتنگ بپردازند. از سوی دیگر برخی در جناح چپ چنین همکاری را حتی بر سر مرگ و زندگی ناروا تلقی میکند. در این بخش به دیدگاه اخیر پرداخته میشود. برخی از طرفداران فراخوان، امضاکنندگان بیانیه را به همکاری با نیروهای غیردموکرات متهم کردند و بالعکس. مسلماً این موضوعی بسیار قدیمی در میان چپگرایان و یک مشغلهی فکری اساسی برای طرفداران سوسیالیسم در سراسر جهان بوده است.
نقاشی از کازیمیر مالویچ
ادامه مطلب را بخوانيد »
چرا زمانی که اکثر چپگرایان در مورد محکوم کردن اسرائیل اختلافی ندارند، اعلامیهها، دادخواستها، بیانیههای مختلفی صادر و در کارزارهای متفاوتی برعلیه جنگ اسرائیل شرکت میکنند، و در عین حال به بیانیهها و اعلامیههای دیگران در همین عرصه میتازند؟ این نوشته تأملی بر پیامدهای بعدی بیانیه جمعی «نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی» (بیانیهی جمعی، ۱۴۰۳) و فراخوان جمعی «علیه نظم “نوین” تحمیلی بر خاورمیانه» (فراخوان جمعی، ۱۴۰۳) دارد. در واقع، قصد این نوشته، قبل از هرچیز پرداختن به پدیدهی بیانیهنویسیهای اینترنتی و پیامدهای مختلف آن است، اما بدون پرداختن به حوادث جنگ اخیر، ورود به این موضوع انتزاعی خواهد بود. مسلماً اکنون سقوط رژیم اسد بر موضوع فلسطین سایه انداخته است و طرح برخی از مسائل را از دستور روز خارج کرده، اما هدف این مقاله بههیچوجه پرداختن به مسئلهی فلسطین نیست، بلکه نشان دادن این پدیده است که چرا در موضوعی که ظاهراً اختلافی نیست، همچنان اختلاف وجود دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
به مناسبت باز انتشار «دگردیسیها، مهاجرت»، اثر اَدونیس، شاعر پرآوازه سوری، گفتگویی با او در محل اقامتش در پاریس انجام گرفت. این مصاحبه توسط والِریمارَن لامِسله تنظیم و در مجله فرانسوی لوپوئن در 25 دسامبر 2024 منتشر شد. در زیر، پس از مقدمه مترجم، ترجمهی مقدمه لوپوئن و متن مصاحبه را در اختیار خواننده قرار میدهیم.
اَدونیس در نگارشخانه اش: «این جا، مکان هر آن چیزی است که فقط به من تعلق دارد»
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این بخش تلاش خواهیم کرد تا مختصری از تاریخچه روابط پر تب و تاب اسرائیل و سوریه را بیان کنیم تا شاید از خلال آن بتوانیم پرتو نوری بر آنچه اکنون بین این دو کشور در حال رقم خوردن است انداخته باشیم. توجه به این نکته ضروری است که سرنوشت روابط میان سوریه و اسرائیل، به حزب بعث و چگونگی تعریف سوریه به عنوان یکی از بازوهای محور موسوم به مقاومت، گره خورده.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران، هیچ مسئلهای بدون حلکردن مسئله زنان قابل حل نیست. زنان بهعنوان نیمی از جامعه، در دل مسائل سیاسی و طبقاتی قرار دارند. هر برنامه طبقاتی و سیاسی برای آینده ایران ناگزیر است به سؤالات بنیادین در زمینه زنان پاسخ دهد، بهویژه در رابطه با جایگاه آنان در قدرت سیاسی و نهادهایی که در آنها مشارکت دارند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
زمانی که رهبر دولت سرمایهداری حاکم بر ایران، واکاوی و تحلیل را حتی تا حد بازنمایی امور واقع (آنچه این روزها در سوریه میگذرد) جرم انگاری میکند، نخستین چیزی که چپ انقلابی باید دریابد این است که شرایط اجتماعی و تاریخی برای اعتلای آگاهی طبقاتی پرولتاریا و وارد کردن ضربههای کاری به ایدئولوژی طبقهی حاکم (در اینجا محور مقاومت) چنان مساعد است، که حتی صرفِ دهان گشودن هم میتواند عمل و پیشروی تلقی گردد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
کاروانسرا یا تالار
کنسرت یا نمایشی از آن
ترانه و آواز با ساز یا بی ساز
پوشیده یا عریان
فرقی ندارد
مهم آن «نهِ» بزرگ است
ادامه مطلب را بخوانيد »
بحران آلودگی هوا از جمله بحرانهای کشور است که یک راه حل کاملاً اجتماعی و مشخص دارد. اما همچون اکثر بحرانهای دیگر فساد ساختاری و منافع طبقاتی مانع از حل آن میشود. در نهایت آن چه با آن روبرو هستیم، شعار است و شعار! بیلبوردها و بنرهای «آسمان آبی، زمین پاک» و لفاظیهای مبنی بر خصوصیسازی شرکتهای خودروسازی! آن چه غایب است یک راه حل اجتماعی و مردمی است که منافع اکثریت را دربردارد. مقاله زیر قدیمی است اما بحران، یک بحران سابقهدار است و راه حلهای آن نیز پیشتر ارائه شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این یادداشت را تقدیم میدارم به برگزارکنندگان مجمع عمومی عادی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران و همه فرهنگیان، این کارگران و زحمتکشان عرصه بازتولید علم و فرهنگ و دانایی که به رغم همهی محدودیت های موجود با گزینش شیوه نوین، ضرورت برپایی مجمع عمومی را به تاخیر نینداخته و با بهره گیری از خِرَدجمعی و حضور اکثریت تشکل های فرهنگیان با قدرت اراده، دستور کار و نتایج کلیدی مجمع را طی سه روز در ساعات معین، تحقق بخشیدند. از ثمرات این مجمع عمومی آنکه نشان دادند با تکیه بر اراده جمعی و سازمانی می توان ادامه و استمرار مبارزات صنفی _ طبقاتی را ضمانت کرد. این دستاورد بزرگ گرامی باد!
ادامه مطلب را بخوانيد »
🔸ما وظیفه داریم با شور و حرارتی یکسان با امپریالیسم ایالات متحده و با جهادیهایی که این امپریالیسم از طریق وحشیگریاش آنها را تقویت کرد، مخالفت کنیم.
🔸برای مبارزه با امپریالیسم و پیروزی در درازمدت، ما باید قلب و ذهن مردم را به دست آوریم. ما نمیتوانیم این کار را با حمایت از جبارانی انجام دهیم که مردم از آنها نفرت دارند، آن هم فقط به این دلیل که آنها دشمنِ دشمنان ما هستند.
🔸نباید صدام، قذافی یا اسد را بهعنوان «راهحل»، و پادزهر امپریالیسم تلقی کنیم. این رژیمهای جبار مردمشان را از خود بیگانه میکنند و سرانجام فرومیپاشند – بنابراین ثابت میکنند که ظرفیت مقاومت در برابر امپریالیسم را ندارند.
🔸ضدامپریالیسم تنها زمانی موفق میشود که ضدامپریالیستها حداقلِ معیارهای اخلاقی را رعایت کنند؛ بزرگترین سلاح ما این است، نه کلاشینکف خودکار یا موشک ضد هوایی. زیرا اگر به حداقل معیارهای اخلاقی پایبند باشیم، میتوانیم تودههای سراسر جهان را که در نهایت قدردانِ مواضع انسانگرایانهی اصولی هستند، جلب کنیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
برخورد مناسبتی با کلان رویدادی مانند گرامیداشت و یادآوریِ جایگاه دانشجویی امر مطلوبی نیست؛ چراکه خطر افتادن در دام «کارناوال نمایشی» وجود دارد. هرسال روزی را بهانه مقاله نویسی، تجمع دانشجویی، گرامیداشت دانشجویان زندانی و… قرار دادن اگرچه در جای خود قابل تقدیر است اما کافی نیست؛ شرط وجودی صحیح بودن این کنش، ساخت پیش زمینه هایی است که در طول آن یکسال رقم می خورد؛ نه خود ۱۶ آذر.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این نوشتار بر سه نکته یا سه دستورکارِ عاجل و پیشاروی جنبش کارگری تأکید دارم؛ در شرایط کنونی یا هر تغییر و تحولی که در سطح سیاسی جامعه روی دهد طبقهی کارگر ناگزیر است برای دستیابی به وضعیتی بهتر و در خور یک طبقهی اجتماعی مولد حقوق خود را در سه حوزهی آزادی ایجاد و فعالیت تشکلهای کارگری، مشارکت مؤثر در تعیین مزد، و حقوق دوران بازنشستگی تثبیت کند. هیچ ترتیب و تقدمی بر این سه دستور نیست؛ برحسب شرایط و امکانات میتوان هریک را بهتنهایی یا همزمان بهموازات یکدیگر پیش برد. پیشرفت و کسب دستآورد در هریک از این سه پروژه میتواند کمکرسان و سبب پیشبرد آن دو دیگر باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در تاریخ چهارشنبه ۱۴ آذر۱۴۰۳ از سوی آقای مهرداد خامنهای به بهانه ی نقدِ بیانیه صادره از سوی کانون نویسندگان به مناسبت ۱۳ آذر روز مبارزه با سانسور؛ یادداشتی در اخبار روز تحت عنوان «دیاسپورای کانون نویسندگان» منتشر شد. پس از مطالعه یادداشت به عنوان یکی از علاقمندان و دوستدارن و همراهان کانون نویسندگان ایران برخود فرض میدانم که در حدّ بازنمایی حقیقت کانون به عنوان تنها سازمان مدافع حق آزادی بیان و اندیشه، به این نقد پاسخ گویم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در تحلیل نتایج انتخابات اخیر پارلمان اروپا، نویسنده تصریح می کند که این تنها چپ است که میتواند راست افراطی را متوقف کند. اما چپی که به مسیر شورش و جذب نیروهای گستردهتر در مبارزات جمعی بازگردد
ادامه مطلب را بخوانيد »
دانستههای ما دربارهی قتلهای سیاسی – حکومتی از نادانستههایمان بسی کمتر است. بیتردید نقش اصلی را حکومت، یعنی آمر و سازماندهندهی قتلها، بازی کرده است، با لاپوشانی نظاممند و سلب کردن حق دانستن. پافشاری بر حقیقت و عدالت دربارهی قتلهای دگراندیشان و روشنفکران و هر قتل حکومتی یا سیاسی دیگر وظیفهایست که دادخواهان و بازماندگان به دوش میکشند. از همین رو از هر کسی که حفرهای در هر جای این سلسلهمقالات میبیند خواهش میکنم به ما اطلاع دهد و ما را در نزدیکتر شدن به حقیقت که راه دادخواهی نیز هست همراهی کند.
در بیستوششمین سالگرد جنایت قتلهای سیاسی در سال ۱۳۷۷، بیداران «فاشگویی در برابر مرگ» نوشتهی کاووشگرانهی باربد گلشیری، گورنگار و منتقد را منتشر میکند. پارهی نخست این زنجیره نوشتارها، «نقش کاربهدستان وزارتی و غیر وزراتی در قتلهای سیاسی – حکومتی» بازنگری ژرفی است بر پروندههای قتلهای سیاسی حکومتی و دستگاه سرکوب و ترور در درون و برون کشور.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این یادداشت به مشکل سیاست هویت با امر اجتماعی و واقعیت نظام امتیازوری میپردازد و کوشش میکند نشان دهد که گرایش سیاست هویتمحور به خالصسازی هویتی چه پیامدهایی دارد.
نوشتهای از عباس ولی با عنوان «متافیزیک ابژه و سرنوشت تلخ سوژههای غیرطبقاتی؛ سنجش بنیادگرایی تخیلی محمدرضا نیکفر»، منتشر شده در «نقد اقتصاد سیاسی»، انگیزهی نوشتن این یادداشت شد. یادداشت اما پاسخ مستقیم به نوشتهی مذکور نیست.
این یادداشت تنها بر آن است که بدون تفصیل و حاشیهروی نشان دهد چرا نگاه طبقاتی به مسئلهی تبعیض در مقایسه با نگاه هویتمحور به همین موضوع، نگاه جامعتری است، توان آن را دارد که به عدالت و آزادی راه برد و در حرکت به سمت هدفهای خود با خطرهای کمتری مواجه است. قضیه نه به صورت کلی، بلکه در بافتار طرح موضوع سیاست هویت در ایران بررسیده میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
انتخابات اخیر امریکا چه برای رژیم حاکم بر ایران و به ویژه روسیه هم جای امیدواری و هم جای نگرانی داشت. مهره اصلی چنین رویکردی ترامپ بود. واکاوی های اخیر بخش بزرگی از رسانه ها و عقاید گوناگون را بخود اختصاص داده بود، مخالفان و طرفدارانی را به میدان گفت و شنود آورده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نویسندهگان و امضاءکنندهگان این بیانیه تفاوتهای دیدگاه (به تبعیت از خاستگاه و خصلتهای طبقاتی متمایز) دارند، طبعا مازاد و انعکاس خود را در بیانیه برجای خواهد گذاشت، لکن ما نه تنها این تفاوتها و گرایشات و علل همبستگی این و آن در امضای فراخوان؛ بلکه محتوای آن را که حاوی موضوعات انتقادی جدی است مورد بررسی نقادانه قرار میدهیم و از این بابت سرنوشت نقد را تنها به تعارضات درونی این امضاء کنندهگان و گرایشات متفاوت و سوگیریهای طبقاتی متضاد آنها گره نمیزنیم. اما پرهیز بیانیه از پرداختن به مسائل داخلی و مبارزهی طبقاتی در ایران، و نیز اجتناب بیانیه از وضع کردن صریح طبقه و اقتصاد-سیاسی به عنوان نقطهی عزیمت، مسئلهای است که پاسخ خود را در میان سوژههای نگارنده، یا همآوایان و امضاکنندگان بیانیه مییابد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
توگبا سِوینچ: من در این مقاله ضمن ارائهی برخی انتقادات آرنت از مارکس، درستیِ این انتقادات را بررسی میکنم. ادعای من این است که آرنت مارکس را اشتباه میخواند و حداقل در برخی موارد منجر به ناکامی او در درک شباهتهای مشخص بین مارکس و خودش میشود. ذکر این نکته ضروری است که علاقهی آرنت به مارکس بخشی از پروژهی گستردهتری است که او دنبال میکند. او معتقد است نظریهی مارکس امکان دارد این فرصت را به ما بدهد تا بین بلشویسم و تاریخ اندیشهی غرب پیوندی برقرار کنیم. تصور مارکس از تاریخ و پیشرفت، آرنت را قادر میسازد تا از ادعای خود مبنی بر اینکه نظریهی مارکس شامل عناصر توتالیتر است، حمایت کند. من از طریق تصحیح برداشت نادرست آرنت از مارکس، درکِ بهتر نظریههای مارکس و آرنت و همچنین فهم دیدگاههای متناقض آنها در مورد ماهیت فعالیت انسانی و آزادی را دنبال میکنم. آرنت مارکس را متهم میکند که مهمترین فعالیت انسانی، یعنی کنش (action) را نادیده میگیرد و آزادی و موجودیتِ سیاسی حقیقی انسان را انکار میکند. علاوه بر این، به عقیدهی آرنت، مارکس زحمت (labor) را متعالیترین فعالیت انسان میداند و اهمیت دو فعالیت دیگر، یعنی کار (work) و کنش را نادیده میگیرد. در تحلیل نهایی، مارکس و آرنت فعالیتهای متفاوت انسانی (به ترتیب کار و کنش) را به عنوان اساسیترین فعالیتهای انسانی اولویتبندی میکنند و در نتیجه، دو دیدگاه آشتیناپذیر از سیاست، تاریخ و آزادی را به ما ارائه میدهند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نفوذ دونالد ترامپ در میان اقشار مردمی، به ویژه در ایالتهای حساس غرب میانه، حزب دموکرات را وادار کرد تا روابط خود را با جنبش کارگری تقویت کند. همزمان اتحادیهها نیز فعالیتهای میدانی خود را افزایش دادند. بهویژه از آنرو که اعتصابکنندگان اغلب به خواستههای خود دست یافتند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
سنجش آرای مراد فرهادپور دربارهی طبقه و مبارزات طبقاتی: اگر لحظهای فرض بر این گذاشته شود که انتقاد فرهادپور از مارکسیستها دقیق و درست است، پرسشی که مطرح میشود این است که آیا بین مبارزهی طبقاتی، ساختار اقتصادی و ساختار دولتی دیوار چین وجود دارد؟ آیا نیرویی که در پی کسب امتیازات معینی از قدرت دولتی است، بدون مبارزهی طبقاتی قادر به انجام چنین کاری است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
مجموعه مسایل زیادی در مقابل جنبش چپ ایران قرار دارد و هم اکنون توجه به چگونگی پشتیبانی از مبارزات حق طلبانه و دمکراتیک مردم علیه رژیم تئوکراتیک و استبدادی و در عین حال مخالفت قاطع با دخالت قدرتهای امپریالیستی و ارتجاعی در امور داخلی ایران،بسیار اهمیت دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ما زندانیان سیاسی سابق, فعالین سیاسی, اجتماعی, فرهنگی و هنری از وریشه مرادی میخواهیم جهت باروری و افزایش توان مقاومت و اعتراض همگانی با پایان دادن به اعتصاب غذای طولانی خود در مسیر ناهموار پیش رو همگام ما باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنگ، خبر نیست! جنگ گلوله های واقعیست که توسط سربازان به اجبار شلیک می شود، کشته شدن انسانهای بیگناهیست که میل به مُردن ندارند و قدرت نمایی حاکمانیست که انسانیت در درون آنها مرده است. جنگ، خبر نیست! جنگ واقعیتی تلخ و وحشتناک است. و نادیده نگیریم که هیچ پرچمی به اندازه کافی بزرگ نیست که شرم کشتار مردم بیگناه را بپوشاند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
صحبت از پرسشی کانونی است که چپ امروز برای پاسخ به تغییر شرایط بحرانی موجود به موقعیت مطلوب ناگزیر است بدون درنگ و اتلاف وقت و انرژی با این میزان توانمندی محدود و سرکوب شده در برابر توان سرمایه، به یک توافق جمعی مطلوب برسد. چگونه؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
حکمت پایهای جنبش صلح میگوید: جنگ خود به خود اتفاق میافتد، اما برای صلح است که باید کاری کرد. این نوشتار پاسخیست به برخی واکنشها به یک بیانیهی جمعی در مورد خطر جنگ.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جمهوری اسلامی در سازمان بینالمللی کار چه می کند که در طول تاریخ حضور در این نهاد سه جانبه بین المللی کار تنها بنا به اظهار مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی تنها یک مقاوله نامهی بین المللی را پذیرفته است؟ و هنوز از مقاوله نامه های بنیادین کار دو مقاوله نامه مهم آزادی تشکل (مقاوله نامه ۸۷) و مذاکرات دسته جمعی (۹۸) را نپذیرفته است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
شاهپور شهبازی در این دیدگاه نشان میدهد که چگونه فائزه هاشمی رفسنجانی در حالی که حقیقتی جزئی را بیان میکند، دروغی کلی میگوید؛ درختها را نشان میدهد اما جنگل را پنهان میکند و بدین ترتیب به جای فراخوان به عشق و به آزادی، به پذیرش دیکتاتوری و تحمل زنجیرهایش دعوت میکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »