آگوست 24, 2019
دستگیریهای اخیر و دور جدید پوست اندازی نظام. دستور کار مبارزان چه باید باشد؟
اگر این دستگیری ها را کنار دستگیری های گسترده ی یک ماه گذشته از طیفهای مختلف کنشگران سیاسی-اجتماعی قرار دهیم، آنگاه روشن میشود که بار دیگر در یک لحظه ی پوست اندازی یا چیزی شبیه به آن در درون حاکمیت برای تمدید و بقای آن واقع شدیم. این لحظات در درون هر حکومتی به تناسب شکل میگیرد و بسته به سابقه ی سیاسی و موقعیت بین المللی راه حلهای بقا فرق میکند.
—————————————
دستگیریهای اخیر و دور جدید پوست اندازی نظام
دستور کار مبارزان چه باید باشد؟
«فتاح (رئیس بنیاد مستضعفان): از بگیر و ببندها نگران نشوید، انقلاب زندهتر میشود. ما انقلاب کردیم که سرمایه ی مردم دست خودشان باشد نه اینکه از شاه بگیریم و خودمان استفاده کنیم. انقلاب اسلامی در حال یک تغییر درونی است و پیاده شدن عدهای از قطار آن، طبیعی و ناگزیر است. آنها که قبلا مسئول بوده و اموال را بردهاند باید برگردانند؛ از بگیر و ببندها نگران نشوید و نهراسید، انقلاب زنده تر میشود. اکنون دیگر وقت شعاردادن نیست و باید وارد میدان عمل شویم.»
عناوین سلسله دستگیریهای اخیر ذیل عنوان «مبارزه با فساد» تا این لحظه به قرار زیر است:
– میرعلی اشرف عبدالله پوری حسینی (ریاست سازمان خصوصی سازی)
– هاشم یکه زارع (مدیرعامل ایران خودرو)
– علی فرجی (مدیر عامل سازمان تدارکات پزشکی حلال احمر)
– اکبر طبری (مسوول اجرایی حوزه ریاست و مدیرکل امور مالی قوهقضایی در دوران ریاست صادقلاریجانی بر این قوه. وی در زمان ریاست محمد یزدی بر این قوه، مسوول تشریفات حوزه ریاست بود)
– فریدون احمدی و محمد عزیزی (دو نمایندهی اهل زنجان مجلس شورای اسلامی در پی پروندهی مافیای صنعت خودرو)
لیست فوق در کنار جدل تند میان صادق آملی لاریجان با یزدی و افشا شدن پشت پرده های بیشتری از فساد سیستماتیک در داخل حکومت، باعث میشود که صحبتهای فتاح را با جدیت بیشتری به عنوان داده ای برای تحلیل آینده ی پیشِ رو مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
اگر این دستگیری ها را کنار دستگیری های گسترده ی یک ماه گذشته از طیفهای مختلف کنشگران سیاسی-اجتماعی قرار دهیم، آنگاه روشن میشود که بار دیگر در یک لحظه ی پوست اندازی یا چیزی شبیه به آن در درون حاکمیت برای تمدید و بقای آن واقع شدیم. این لحظات در درون هر حکومتی به تناسب شکل میگیرد و بسته به سابقه ی سیاسی و موقعیت بین المللی راه حلهای بقا فرق میکند.
جمهوری اسلامی در عمر بیش از 40 ساله ی خود، بسیاری از این پوست اندازی ها را از سر گذرانیده است:
- حدفاصل 1357 تا 1361 به منظور تثبیت موقعیت تازه به قدرت رسیده اش: سرکوب زنان، اقوام و طبقه ی کارگر (حجاب اجباری، جنگهای ترکمن صحرا و کردستان و تبریز و اهواز، نابودی شوراهای کارگری) + جنگ و اصرار بر تداوم آن + تصفیه های داخلی (از بازرگان تا بنی صدر) + سرکوب احزاب و سازمان های مخالف.
- حدفاصل 1366 تا 1368 به منظور آمادگی برای ادغام مجدد در نظام جهانی سرمایه داری جهت خروج از بحران اقتصاد داخلی: تغییر ساختار سیاسی کشور از پارلمانی به ریاستی + عزل حسینعلی منتظری از سمت «قائم مقام رهبری» + تصفیه ی بیش از 3000 هزار زندانی سیاسی + تصویب اولین برنامه ی پنج ساله ی توسعه با محوریت برنامه ی تعدیل ساختاری (متأثر از پروژه ی موسوم به «اجماع واشنگتن» برای گسترش نظام بازار آزاد).
- حدفاصل 1374 تا 1378 به منظور ایجاد وجاهت بین المللی و توأمان عقیم سازی امکانِ خیزش اجتماعی: ممزوج کردن جراحی اقتصادی سرمایه دارانه با گشایش های سیاسی صوری به قصد ترمیم مشروعیت سیاسی و بین المللی + قتلهای زنجیرهای + تعطیلی مطبوعات + سرکوب دانشجویان + سرکوب کارگران.
- حدفاصل 1382 تا 1388 به منظور چیرگی نظامیان بر اقتصاد و سیاست کشور جهت تضمین بقا از طریق افزایش عمق استراتژیک در منطقه: افزایش مجوز مؤسسات مالی و اعتباری وابسته به سپاه + فعال شدن بخش اقتصادی از طریق در اختیار گرفتن پروژه های صنایع سنگین + چرخش صوری گفتمانی از اصلاحات به عدالت به منظور ایجاد پایگاهِ اجتماعی فرودستانه توأم با تصفیه داخلی (حاشیه نشین کردن هاشمی رفسنجانی) + سرکوب جنبش های زنان، کارگران و دانشجویان.
- حدفاصل 1388 تا 1392 به منظور تثبیت موقعیت حضور در منطقه: سرکوب جنبش سبز + افزایش نفوذ در عراق + آغاز جنگ سوریه + تصفیه ی داخلی (طرد احمدی نژاد)
- حدفاصل 1393 تا 1396 به منظور خروج از فشار تحریمی در شرایط تثبیت حضور منطقه ای و ترمیم صوری بی اعتمادی سیاسی جامعه با زایش گفتمان جدید (اعتدال گرایی): آغاز مذاکرات منته ی به برجام + افزایش برخوردهای اجتماعی + دور جدید هموارسازی افزایش تعهد به منطق بازار آزاد + گشایش جبهه های جدید منطقه ای.
به این ترتیب میتوان گفت ما در آستانه ی دور دیگری از پوست اندازی های برشمرده هستیم. اکنون باید ببینیم که این پوست اندازی به چه منظوری است و نیروهای سیاسی با فهم آن چگونه میتوانند مبارزات خود را به منظور سُست کردن پایه های جمهوری اسلامی از داخل و علیه لابی های امپریالیستی شرق و غرب تداوم و شدت بخشند؟
در این دورِ جدید پوست اندازی به نظر میرسد که به سبب افزایش شدت نارضایتی ها از بعد از دی ماه 1396 در هیأت جنبشهای اجتماعی مختلف (بازنشستگان، معلمان، مالباختگان، دانشجویان، کارگران، زنان و اقوام) حکومت در صدد تعویض صوری مجدد گفتمان حاکمیت از «اعتدال» به شکلی از «بازگشت به انقلاب» است تا از پیاده ی نظام شدن فرودستان در گفتارهای چپگرایانه جلوگیری به عمل آورد؛ دقیقا از همین رو میتوان پُر رنگ شدن چهره ی «پرویز فتاح» (وزیر نیروی سابق در دولت احمدی نژاد، رئیس کمیته ی امداد امام خمینی و اینک رئیس بنیاد مستضعفان) را فهمید. او که به ظاهر در زمره ی پاکدستان است، مبتنی بر سمت های اخیرش بناست نقش صدای فرودستان را ایفا کند. از طرفی دیگر ابراهیم رئیسی پس از آنکه در جریان انتخابات 1396 به خاطر زیاده روی هایش در پروریدن سودای رهبری، به شکلی باور نکردنی در جریان انتخابات «تحقیر» شد، با پذیرش مجدد موقعیت تابعیت، شایسته ی قاضی القضاتی شد تا در جریان پوست اندازی اخیر در حیطه ی تصفیه ها نقش آفرینی کند. شدت تنشها در منطقه، و آشکارگی نشانه های فشار ناشی از تحریم ها هم گویای میل به به سرانجام رساندن مذاکرات برای حل مشکلات ناشی از سرمایه گذاری و گردش سرمایه از یکسو و همچنین مدیریت حضور غیرحساسیت برانگیز در منطقه (و نه خروج از آن به قصد چسبیدن به داخل) از سوی دیگر است. مجموع این موارد میتواند اجازه دهد که فکر کنیم در وضعیتِ آمادگی در اختیار گرفتن تمامی اداره ی کشور از سوی سپاه برای گذار به جمهوری اسلامی پس از خامنه ای هستیم.
به نظر میرسد خامنه ای نظر به سرنوشتِ خاندان خمینی پس از مرگش، برای عدم دچار شدن خانواده ی خویش به سرنوشت مشابه، کاملا در حال برنامه ریزی برای یک دوران گذار است. در این میان البته مجتبی خامنه ای هم به خوبی موفق شد پس از دوره ی جنبش سبز که اسم او در خیابانها توأم با شعار مرگ بر سر زبانها افتاد، خود را از گفتگوها و تحلیل های عمومی بیرون بکشد و در یک حاشیه ی امن به توافقاتش با سپاه ادامه دهد.
در کنار این موارد اگر موضوعاتی چون «عقب نشینی در خصوص حضور زنان در ورزشگاه برای بازیهای ملی»، «صدور مجوز موتور سواری برای زنان»، «احکام سنگین برای مبارزه علیه حجاب اجباری»، «دستگیری بابت حضور زنان در وزرشگاه» و نیز «جمع آوری دستفروشان» را درنظر آوریم، آنگاه این نکته متبادر به ذهن میشود که سیستم علاقه به تنظیم شکلی از اصلاحات از بالا به سبک خویش در سکوت کامل مبتنی بر سرکوب اعتراضات، دارد.
با این تفاسیر باید گفت تنها چاره ی مبارزان سوسیالیست و مترقی در شرایط فعلی عبارت است از:
- عدم عقب نشینی از سازماندهی و اعتراضات به حق به خاطر ترس از سرکوب ها (این دقیقا همان نتیجه ای است که حاکمیت از مبادرت به سرکوب ها در صدد حصول آن است)؛ در این راستا در دستور کار قرار دادن حضور جنبشی در خیابان بسیبار حائز اهمیت است و مطلقا نباید به خاطر فضای سرکوب از آن چشم پوشید.
- افشای سیمای صوری مبارزه با فساد و عدالت گرایی فعلی جمهوری اسلامی که به منظور عقیم سازی امکان بسیج شدن فرودستان در جنبشهای اجتماعی به اعتبار تعلق خاطر نشان دادن به گفتمان های چپ سکولار است.
- ترویج و تبلیغ ضدیت با هر شکلی از سیاست های امپریالستی از سوی سه قدرت چین، روسیه و آمریکا به منظور ترمیم بی اعتمادی مردم به گفتمان سیاست خارجی چپ سکولار به اعتبار عموما بیشتر مورد حمله قرار دادن آمریکا و در برخی موارد دفاع آشکار از سیاستهای روسیه و چین که منجر به یکی انگاشته شدن مواضع چپ با جناح راست جمهوری اسلامی در نظر توده ی مردم شده است.