ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



پاسخ به دغدغه های پیشروان کارگری در باره “چه باید کرد؟” (قسمت پایانی)

ما سوسیالیست ها باور داریم که زندگی راستین بی مبارزه برای بهتر زیستن معنا ندارد و این مبارزه نیز جز برپایه خرد و دانش طبقاتی و گردآوری همه توش و توان عناصر آگاهی بخش طبقه کارگر از زن و مرد به پیش نخواهد رفت.


 

 

پاسخ به دغدغه های پیشروان کارگری در باره “چه باید کرد؟”
(قسمت پایانی)

در دو قسمت پیشین کوشیدیم تا ضمن شناخت از وضعیت کنونی کارگران ایران و دسته بندی مطالبات کارگری و در عین حال طرح پاره ای از راه حل ها زمینه پاسخ یابی ها به دغدغه های پیشروان کارگری فراهم سازیم و در ادامه میکوشیم حدالمقدور تجاربی در این باره را نیز بیان کنیم. بی شک بیان این مجموعه لازم اما کافی نیست و تلاش خواهیم کرد در آینده نیز در این باره ضمن ارایه نقدهای احتمالی رسیده این مباحث را کامل کنیم.

موانعی که باید شناخت:
شکاف درون نسلی و بین النسلی: مهمترین مانع در سر راه همبستگی و اعمال اراده جمعی کارگران اعم از زن و مرد، گسیختگی و شکاف درون نسلی و شکاف بین النسلی است که همراه با تحولات پس از کودتای ننگین بیست و هشت مرداد کلید خورد اما پس از انقلاب بهمن 1357 به شدت افزایش یافت. استبداد دینی و محدودیت‌های اجتماعی از سوی حکومت و سلب مشارکت‌های اجتماعی، رواج ریاکاری در فضای عمومی از خانه و مدرسه تا کارخانه و هر بنگاه اقتصادی، تبعیضات جنسیتی و مذهبی در همه جا از جمله واحد های کار و از طرف دیگر دشمنی عنان گسیخته با تشکیلات و تحزب و ایجاد هراس از همراه شدن و همدلی و همگرایی مردم با احزاب سیاسی غیر حکومتی تا به آنجا که انگ گروهکی، نفوذی، تبانی خود به خود معیار افکار عمومی در انتخاب دوست و همراه ومانع از گسترش روابط گردید.
این شکاف ابتدا درون نسلی و بتدریج به شکافی بین النسلی تبدیل شده است. همراه با آن رواج تمایلات فردگرایانه و رواج این گونه شعارها که: “هرکس گلیم خود را از آب بیرون بکشد” یا “هرکس سرش به کار خودش مشغول باشد” و نظایر آن، به عمق این شکاف افزوده است.
در عین حال تغییر فضاهای فرهنگی تحت تاثیر بارش مستمر اطلاعات از طریق اینترنت و فضای مجازی نیز در انفراد مردم و به ویژه کاربران ابن عرصه موجب دست یابی آنها به داده هایی در عرصه های گوناگون گردیده است که به دلیل این شکاف بین النسلی مشارکت در بهره برداری اجتماعی از داده های مفید و پالایش داده ها به سود زندگی اجتماعی نیز به درستی صورت نگرفته است.
برای جامعه‌ای که به این عارضه و نارسایی دچار گردیده است پیش از هر چیز نزدیکی مردم و اتحاد آن‌ها ضرورتی اولیه است و در این بینِ مردمی که اشتراکات بسیار دارند طبعا آمادگی بیشتری هم برای پرکردن این شکاف وجود دارد.

مهمترین خواست و مطالبه عمومی برای شکاف زدایی بین نسل ها، آزادی بیان و اندیشه است و این موضوع که نسل های مختلف بتوانند اندیشه خود را بی هیچ مانعی بیان کنند شروع درک متقابل آنها از یکدیگر است که در صورت رواج این درک متقابل نزدیکی و روابط بین ذهن های پیشرو در مرحله نخست و در ادامه گسترش آن در افکار عمومی صورت خواهد گرفت. پس از تدارکات اولیه در پر کردن شکاف بین النسلی در گرو سردادن شعار “آزادی بیان و اندیشه برای همه” است.
به این ترتیب همین جا مهر باطل بر صنفی گرایی محض خواهیم زد چرا که نیاز به طرح مطالبات صنفی داشتن این حق است که مطالبه‌گران بتوانند آزادانه به بیان مشکلات خود نه در حوزه خصوصی که در حوزه عمومی بپردازند.

شناخت حقوق کار و سایر حقوق اجتماعی: حقوق کار به عنوان بخشی از اولیه ترین حقوق انسانِ کارگر در نظام سرمایه داری است و از مهمترین آن‌ها در شناخت موقعیت فردی و اجتماعی کارگر از خود اوست. روشن است که پیش از هر چیز شناخت به این حقوق است که می تواند پایه ای برای درک کارگران از موقعیت آنها در میزان برخورداری از حقوق صنفی و طبقاتی را نشان دهد.

سرمایه داری و به ویژه سرمایه داری که حکومت‌گرانش دین باوری و دفاع از ایدئولوژی مذهبی را شاخص اصلی موجودیت و مشروعیت خود در نزد توده های مردم رواج می‌دهند؛ همواره این باور غلط را تکرار می کنند و آموزش می دهند که : “تقدیر و قسمت هر کس از پیش مقرر شده است” و یا این که “قسمت تو از مشیت الهی است.” آنها به دروغ هر چیز را به ماوراء الطبیعه نسبت داده و می‌گویند خداخواهی است که عده ای غنی باشند و گروهی فقیر و از این گونه توجیهات مذهبی. در مقابل اندیشمندان علوم اجتماعی و حقوق دانان مردم‌گرا هر کس را دارای حقوق و امتیازات مساوی با دیگران میدانند و حتی حقوقدانان طرفداران سرمایه نیز به تدریج حقوق مردم را به رسمیت شناخته اند. حقوق بشر و حقوق کار هم از آن جمله است و هیچ حقوق دانی آن را نفی نمی کند. پس کارگران باید دریابند که “حقوق کار” چیست.

در تعریف حقوق کار چنین آمده است که: حقوق کار متضمن اصول و قوانینی است که موضوع بحث آن در باره کارگر و کارفرما، کارگاه، مزد، ساعت کار، کار نوبتی، مرخصی، تعطیلات، بهداشت کار، قرار داد انفرادی کار، پیمان و قرار داد دسته جمعی کار، و همچنین موضوعات مهمی چون تعطیلی کار، اعتصاب، مراحع حل اختلاف و مراحل رسیدگی، سازمان‌های کارگری، مشارکت کارگران در کار، و بازرسی کار و ضمانت های اجرایی آن است.

بخشی از این حقوق در عرصه ملی و بیشترین آن در حقوق کار بین الملل به رسمیت شناخته شده است و کارگرانی که این حقوق را نشناسند و تنها از طریق تجربه به برخی از آنها دست پیدا کرده باشند و یا آن عده از کارگران که امکان دسترسی به منابع و کتاب ها و جزوه هایی در این باره ندارند، همواره در موضع ضعف در مقابل کارفرمایان و حکومت سرمایه داران قرار می‌گیرند و در ادامه مبارزه بدلیل فقدان آگاهی و شناخت از حقوق خود، باز می مانند.
در عین حال کارگران اعم از مرد و زن ممکن است مسوولیت های اجتماعی دیگری نیز داشته باشند. مادر یا پدر باشند، همسر یا فرزند خانواده ای باشند که آنها را تحت تکفل دارند. از اهالی ده، شهرک و شهر و در نهایت یک کشور هستند و به تبع آن در هر نهاد اجتماعی ناشی از این موقعیت ممکن است احساس مسوولیت کنند. برای دفاع از این حقوق در وهله اول به آموزش نیاز دارند پس آموزش نیاز همیشگی است که باید از راه های ممکن و در بهترین حالت، رسمی و علنی آن از سوی سازمان های کارگری به عنوان اصلی همیشه لازم در زندگی کارگران نهادینه گردد. مسوولیت بودن کارگران در این موقعیت‌ها قطعا حقوق بیشتری را برای آنها ایجاد کرده و باید آن حقوق رعایت شوند. با چنین شناختی کارگران باید بتوانند از حقوق کار و حقوق اجتماعی خود دفاع کنند. بدین ترتیب آموزش، آموزش و آموزش وظیفه ای است که پیشروان کارگری هم برای خود و هم برای همه کارگران باید همواره ضروری بدانند.

سازمان دهی اراده جمعی کارگران: نمی توان از همبستگی و مبارزه و پیروزی در کسب مطالبات سخن گفت اما در باره ظرفی که این همبستگی در آن جای می گیرد حرفی نزد! نمی توان از مبارزه و پیروزی حرفی به میان آورد اما از رهبری و هدایت کارگران به وسیله آگاهی و اراده جمعی خودشان چیزی نگفت!
نمی‌توان از اعتصاب و تعطیل کار تا بدست آوردن خواسته ها حرف زد اما سازمانی که نمایندگان کارگران به انتخاب خودشان در آن گردآیند و با هوشمندانه ترین و کم هزینه ترین اقدامات تصمیم گیرند را نادیده گرفت!
و مهمتر از همه نمی‌توان در برابر ستاد متشکل و سازمان های کارفرمایی و حامیان دولتی آنان در ارگان های تبلیغاتی و پلیسی و امنیتی با گروه‌های پراکنده‌ی کارگری در مبارزه برای دستیابی به خواسته های بر حق مقاومت کرد و به پیروزی رسید.

آندسته از کارگران که نمایندگی همقطاران خود را بعهده می گیرند، نمی‌توانند بی جلب حمایت مداوم و همیشگی موکلین خود با آسودگی خاطر نقشه‌ها و راه‌های رسیدن به خواسته های کارگران را پیدا کنند و مسیر درستی را بدون همراهی کارگران طی کنند.
در نتیجه سازمان یابی کارگران ضرورت انکار نشدنی است و انتخاب آگاه ترین و هوشمندترین و وفادارترین نمایندگان ضروری تر. و در نهایت این اطمینان دو جانبه بین کارگران و نمایندگان آنها که براساس عملکرد درست و گزارش شده آنها به کارگران شکل و قوام و دوام می بابد و به حمایت کارگران از نمایندگانشان تبدیل می شود؛ رمز پیشرفت و پیروزی کارگران خواهد بود.
پس کارگران باید بیاموزند که به آنچنان نهاد نمایندگی نیاز دارند تا همه امکانات بالفعل و بالقوه را برای پیشبرد درست و به موقع اهداف خود می‌آفریند و آن چیزی نیست جز تشکیلات، تشکیلات و تشکیلات.

همیشه مبارزات کارگری وجود دارد مهم پیوند این مبارزات برای قوی‌تر شدن بنیه فکری و سازمانی کارگران است.
همیشه خواسته ای هست که کارگران برای آن مبارزه می‌کنند. در بیشتر مواقع ممکن است کارگران نومید از میدان مبارزات به خانه برگردند. گاه سرشکسته از ضربات چماق حکومتی و گاه سرافکنده برای دستان خالی. گاهی چنان زخم خورده که وجودشان برای فردای دیگری و میدان دیگری بیقرار است و طاقت درنگ و فکر در باره اتفاق افتاده را ندارند و گاهی ناامید به خاطر نبود همراهی های لازم از سوی همکاران، مدت ها به انزوا می روند. گاهی دل به قانون بسته اند و ناامید شده اند و گاه مردان قانون به خاطر فریبکاری های قانونی آنها را از قانون و مقررات نیز دلزده کرده‌اند. این همه از آن جهت است که بنیه فکری و سازمانی کارگران ضعیف است.
این ضعف بنیه‌ی فکری و سازمانی کارگران حاصل امروز و دیروز نیست. پیش از این در باره علل آن توضیح داده شد اما اینکه برای رفع این ناتوانی چه کارهایی باید صورت گیرد نیز نسخه از پیش نوشته شده ای جز مواردی که در بالا به آنها اشاره شد وجود ندارد. اصل بر این دو موضوع استوار است: آموزش، آموزش و آموزش _ تشکیلات، تشکیلات و تشکیلات چگونگی پیشبرد امر آموزش و ساختن تشکیلات موضوع مهم امروز طبقه کارگر ایران است.

راه بندهای قانونی و فراقانونی و سایر موانع که پیش تر از آنها گفتیم در حال حاضر این اجازه را به راحتی به کارگران نمی‌دهد تا تشکیلات سازمانی خود را آنچنان که شایسته و بایسته است مستقل و آزاد تشکیل دهند و همچنین این اجازه را نمیدهد تا از فضاهای عمومی حتی در مراکز علمی و دانشگاهی برخی از نیازهای آموزشی از جمله آموزش حقوق کار و اقتصاد سیاسی برای کارگران استفاده شود. امروز نزدیکی دانشجویان و معلمان و کارگران و اساتید اقتصاد چپ از سوی نطام سیاسی و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی وابسته اش به هیچ اندازه تحمل نمی شود.
میزان بگیر و ببندها از میان کارگران، معلمان، دانشجویان و فعالان دیگر جنبش های اجتماعی و بازداشت های غیر قانونی و احکام غیر عادلانه و بسیار وحشتناک برای این دسته از زندانیان صنفی و سیاسی در دو دهه اخیر بی سابقه است و حکم شلاق و زندان طویل المدت تا هیجده سال و مواردی از این دست نشانگر این واقعیت است که باید در مبارزه از هر گونه ساده اندیشی در باره تغییر رویه دستگاه های امنیتی و قضایی و نهادهایی چون وزارت کار به طور جدی پرهیز کرد و ضمن آنکه باید از همه شیوه های ممکن برای پیشبرد امر مبارزه با بیشترین هوشمندی استفاده کرد؛ اما برای کاهش هزینه و افزایش بهره وری به شیوه های گوناگون امر تدارک مبارزه سازماندهی شود.

وقتی امکان تشکیل علنی سازمان های کارگری وجود ندارد اجبار و محدودیت های ناشی از کارکرد پلیس سیاسی حکم می کند که فعالان جنبش های کارگری و دانشجویی و سایر جنبش ها از علنی کاری در باره پاره ای از اقدامات مبارزاتی پرهیز کنند و تنها در حضور میدانی با پوشش های مناسب بخشی از مبارزات علنی را به عهده گیرند. در عین حال بکوشند با تاثیر گذاری بر روی عناصر نسبتا رادیکال در تشکل های رفرمیستی و حکومت ساخته بخشی از علنیت اعتراض را به این نمایندگان بسپارند.
اما باید در نظر داشت که ایجاد هسته های صنفی_ طبقاتی که با عناوین هسته سندیکایی یا هسته شورایی یا کمیته های کارگاه، یا هر نام نباید موجب محفل گرایی شود و جمع های پوچا و پراکنده ای را به صورت بسته ای از فعالان منزوی درآورد . این کمیته یا هسته یا حوزه ها باید بطور مستمر ضمن بالابردن توانایی های اعضای خود در واحدهای کار و تولید؛ حوزه‌ها و هسته ها و کمیته‌های تازه ای با نفرات جدیدی که قابلیت های لازم را برای مبارزه از خود در محیط کار نشان داده اند، در تشکل های مشابه و موازی شکل داده و امر آموزش و شناخت از درستی شیوه مبارزه را به آنها انتقال دهند.

کار انفرادی و تکروی در پیشبرد اهداف کمیته ها یا حوزه و هسته های صنفی طبقاتی بدترین عمل ممکن برای پیشبرد وظایف عمومی کارگران در مبارزه برای بهبود خواهی است. رفتار عناصر تک رو و انفرادگرا موجب عقب ماندگی فرهنگ مبارزه در بین دیگران و عدم بکارگیری خلاقیت و پویایی آنهاست. ضمن آنکه موجب میشود تشکیلات آینده کارگری برخاسته از دل این نهادهای محدود، متکی بر فرد بوده و با از دست رفتن امکان فعالیت آن فرد، تشکیلات زمین گیر شود.

در امر آموزش در این نهادهای کوچک نباید کمترین خللی وارد شود و این نهادها بخشی از برنامه عمل خود را باید به آموزش و یادگیری و کسب تجربیات تاریخی جنبش جهانی و ملی طبقه کارگر و بخشی را نیز به فراگیری دستاوردهای قانونی ملی و بین المللی اختصاص دهند اما باید به شدت مراقبت کنند که آموزش و فراگیری علوم و فنون مبارزه به آکادمیک گرایی محض بدل نشود. اینکه محافلی پیدا می شوند که اعتقاد دارند باید ابتدا به تحلیل درست و یکدستی از اوضاع جامعه و جهان رسید و بعد به دنبال مبارزه رفت نه تنها هیچ راهی برای کارگران نشان نمی دهند بل که خود و دیگران را به بی عملی دچار می کنند.

ما سوسیالیست ها باور داریم که زندگی راستین بی مبارزه برای بهتر زیستن معنا ندارد و این مبارزه نیز جز برپایه خرد و دانش طبقاتی و گردآوری همه توش و توان عناصر آگاهی بخش طبقه کارگر از زن و مرد به پیش نخواهد رفت. بر همین پایه می کوشیم راه های مناسب را برای تجهیز کارگران و زحمتکشان به دانش طبقاتی و چگونگی کاربردی کردن آن را کشف کنیم و به طبقه کارگر ایران نشان دهیم.


 

دسته : اجتماعي

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1