ژانویه 11, 2020
“تروریسم ترامپی و موشک پرانی خامنه ای فاجعه آفرین اما راهی به سوی سازش”
ما گروهی از سوسیالیست ها ایران در راهکار سوسیالیستی ضمن تسلیت به همه قربانیان این فجایع ناگوار در ایران و همه کشورهای دیگر کوشش می کنیم تا در تحلیل جامع تری نظرات خود را پیرامون این رخدادها در آینده ای نزدیک بیان کنیم. اما آنچه که می توان با قاطعیت بدان اشاره کرد اینست که هر چند سیر تحولات هشت روزه با فجاجعه ناشی از سرنگونی هواپیما ختم شد که اصل موضوع بن بست شکنی سیاسی بین امریکا و ایران را ممکن است تحت تاثیر غم بزرگ بشری قرار دهد اما بی تردید این فجایع به روند شتاب آلودی برای سازش بین امریکا و ایران منجر خواهد شد. سازشی که نشانه های آن هر لحظه بیشتر خودنمایی می کند.
“تروریسم ترامپی و موشک پرانی خامنه ای فاجعه آفرین اما راهی به سوی سازش”
قاسم سلیمانی در حملهٔ پهباد آمریکایی به فرودگاه بغداد در بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ ترور شد. در این حمله ابومهدی المهندس از فرماندهان گروه شبهنظامی عراقی حشد شعبی بههمراه ۱۰ تن دیگر کشته شدند .وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا اعلام کرده که دستور این حملهٔ هوایی را دونالد ترامپ، رئیسجمهوری و فرماندهٔ کل قوای این کشور صادر کرده است. سه روز پیش از ترور سلیمانی و در پی حملههایی که به سفارت آمریکا در بغداد انجام شد، ترامپ گفته بود که ایران بابت این رویداد بهایی سنگین خواهد پرداخت و تأکید کرده بود که این موضوع «هشدار نیست، تهدید است».
مقامات جمهوری اسلامی پس از تایید کشته شدن سردار با شدت و حدت بی نظیری به اشاعه شعار انتقام بزرگ!! در بین مردم دست زدند و به گونهای که هراس از جنگ به سرعت در بین مردم بالا گرفت و در عین حال دستگاه های تبلیغاتی و برگزارکننده و تدارک چی های مراسم تشییع جنازه به بسیج گسترده مردمی برای هرچه “شکوهمند” برگزار شدن این مراسم پرداختند. پوسترهای متفاوت با مضامینی که به القای حس انتقام جویی کمک میکرد به سرعت تهیه و حتی در مراسم تشییع در عراق مورد استفاده قرار گرفت.
در پی این اقدامات ابتدا جنازه قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس بهمراه سایر کشته شدگان در برخی شهرهای عراق برگزار و سپس برای تشییع و خاک سپاری به ایران انتقال داده شد تا هرچه بیشتر از این اقدام تروریستی به سود مواضع جمهوری اسلامی بهره برداری ممکن صورت گیرد.
پس از تشییع اجساد در استان خوزستان این مراسم در مشهد و سپس در روز دوشنبه 16/10/1397 در تهران تشییع جنازه بزرگی برای سردار سلیمانی و بقیه گشتگان حمله تروریستی امریکا برگزار گردید . این مراسم در قم و سپس در زادگاه او درکرمان ادامه یافت و متاسفانه در کرمان تعداد 59 نفر از مردم تشییع کننده در شرایطی که هیچ گاه به درستی دلایل ایجاد آن روشن نشد؛ کشته و 213 نفر هم به شدت مجروح شدند و برای ساعاتی تدفین سردار سلیمانی به تعویق افتاد، اما در همان سه شنبه شب جنازه سردار به خاک سپرده شد و متعاقب آن در ساعات نخستین روز چهارشنبه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی طی بیانیه ای اعلام کرد در واکنش به کشته شدن قاسم سلیمانی، دو پایگاه نظامی در عراق را که محل استقرار نیروهای آمریکایی است، موشکباران کرده است. چگونگی این انتقام بزرگ در حالیکه از سوی جمهوری اسلامی به مسوولین عراقی اطلاع داده شده بود، طبق موازین بین المللی در اختیار ایالات متحده امریکا قرار گرفت تا بدین وسیله کوچکترین فاجعه انسانی از این موشک باران نصیب آمریکا و متحدانش نگردد. گواینکه این صفر بودن آمار کشته گان احتمالی موشک باری،کلید حل بحران وپایان یافتن “انتقام بزرگ” تلقی میشود اما بیانگر این واقعیت عریان بود که این فریب کاری در طرح ادعای انتقام بزرگ جز از سر استیصال و ناتوانی از سوی جمهوری اسلامی نیست و در عین حال بنا به توافق نانوشته ی طرفین با پیشبرد این ترور و موشک باران عملا در مسیر گشایش بن بست نه جنگ و نه صلح و ناگزیر از پذیرش مذاکرات در آینده خواهند بود. در همین راستا مجلس نمایندگان آمریکا طرح کاهش اختیارات جنگی ترامپ را تصویب کرد و سران جمهوری اسلامی به تبعیت از رهبری نظام پایان انتقام را به خروج نیروهای ایالات متحده از منطقه حواله دادند.
اما ماجرا به همین جا ختم نگردید و ساعاتی بعد خبرگزاری های جمهوری اسلامی اعلام کردند: “یک فروند هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ شرکت هوایی اوکراین با ۱۷۶ خدمه و مسافر که عازم کیف پایتخت این کشور بود صبح امروز 18 دی ماه 98 پس از برخاستن از باند فرودگاه امام خمینی تهران، دچار سانحه شد و در محدوده شاهد شهر سقوط کرد” و این خود آغاز رویدادی بود که پس از بسیاری گمانه زنیها در نهایت پس از چهار روز تکذیب هر نوع برخورد نظامی با هواپیمای مسافری و به دنیال انتشار فیلم هایی مبنی بر هدف قرار گرفتن هواپیما توسط پدافند هوایی از سوی منابع اطلاعاتی امریکا بالاخره جمهوری اسلامی پذیرفت که هواپیمای اوکراینی به وسیله پدافند هوایی سپاه پاسداران و بر اثر یک خطای انسانی هدف قرار گرفته و سرنگون شده است.
حسن روحانی ریس جمهور با انتشار بیانیه ای اعلام داشت: “با نهایت تأسف و تأثر، ساعاتی قبل از نتیجه تیم تحقیقاتی ستاد کل نیروهای مسلح مربوط به سانحه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی مطلع شدم. در فضای تهدید و ارعاب رژیم متجاوز آمریکا علیه ملت ایران پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی و به منظور دفاع در برابر حملات احتمالی ارتش آمریکا، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آماده باش صددرصد قرار داشتند که متأسفانه خطای انسانی و شلیک اشتباه، به یک فاجعه بزرگ منجر شد و دهها انسان بیگناه قربانی شدند.”
او در پایان بیانیه نیز اظهار داشت: “این حادثه دردناک موضوعی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت. میبایست تحقیقات تکمیلی برای شناسایی کلیه علل و عوامل این فاجعه ادامه یافته و مسببین این اشتباه نابخشودنی مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و نتایج به استحضار ملت شریف ایران و خانوادههای قربانیان برسد. همچنین ضرورت دارد برای رفع نقاط ضعف سامانههای پدافندی کشور، ترتیبات و تمهیدات لازم اتخاذ گردد تا هرگز چنین فاجعهای تکرار نشود.”
بررسی رویداد هشت روز اخیر از ترور سردار قاسمی تا پذیرش مسوولیت سرنگونی هواپیمای اوکراینی و کشته شدن 247 نفر و زخمی شدن حدود 215 تن در کلیه رخدادها نشان از فاجعه ای بزرگ دارد که با تصمیمات ماجرا جویانهی کاخ سفید آغاز شد و با اقدامات نابخردانه و انتقام جویانه جمهوری اسلامی و در راس آن دستگاه رهبری و شخص آیت اله خامنه ای به فاجعه ای تمام عیار بدل گردید و امروز علاوه بر تبعات سنگین آن برای مردم ایران، غم بزرگی را به چند کشور مصیبت دیده از گشته شدن اتباع آن ها تحمیل کرد .
آنچه در این میان از اهمیت جدی برخوردار است نتایج مورد انتظار و تبعات بعدی چنین روند فاجعه آمیز ی است که با ترور سردار سلیمانی شروع شد و با موشک باران پایگاه های نظامی امریکا در عراق و سرنگونی هواپیمای اوکراینی پایان پذیرفت. این نتایج مورد انتظار کدام بودند؟
- بهره برداری سیاسی ترامپ از این اقدام در فرار از استیضاح و نتایج احتمالی آن و کند کردن تیغ تبلیغاتی رقبای انتخاباتی.
- خاتمه دادن به زجز خوانی مسوولین درجه اول جمهوری اسلامی و در راس آن علی خامنه ای در تبلیغات ضد امریکایی.
- به حاشیه راندن کشورهای چین و روسیه در مناقشات بین آمریکا و ایران به ویژه در مناسبات منطقه ای این کشورها با ایران.
- ایجاد رضایت مندی در بین متحدان منطقه ای نظیر اسراییل و عربستان و پاره ای از کشورهای عربی و همچنین تقویت پایگاه های خود در این کشورها به ویژه در عراق.
- کشاندن ایران بر سر میز مذاکره و شکستن بن بست نه جنگ و نه صلح که در آینده مانع از گسترش منافع امریکا در منطقه خواهد بود.
- تحت تاثیر قرار دادن خیزش اعتراضی در عراق و ایران به خاطر وجود رادیکالیسم در این خیزش ها و جلوگیری از گسترش مبارزات علیه نئولیبرالیسم.
- تقویت اتحادهایی بین آمریکا و دول غربی بر سر آنچه “مبارزه با تروریسم” نامیده شده است و از طریق آن تثبیت مواضع ناتو در کشور هایی که آمریکا دخالت مستقیم در حکمرانی آنها دارد.
- کاهش تنش همراه با تحمیل خواسته های آمریکا بر ایران برای گسترش سیاست های بازار از راه همکاری های دوجانبه با ایران و تامین منافع آمریکا در ارتباط با آن.
- با این همه حمله تروریستی آمریکا در عراق و کشتن سردار جمهوری اسلامی و نتایج پس از آن نشانگر این واقعیت است که جمهوری اسلامی طی سال ها توانسته است با فشار بر مردم خود هزینه هایی را صرف یافتن متحدین و نیروهایی کند که در شرایط خاصی امکان بهره برداری از آنها فرا می رسد و باید از ثمرات آن در مذاکرات آتی استفاده کند.
- حد سازماندهی مقابله با سیاست های آمریکایی و کشاندن بخشی از مردم ایران و منطقه به مخالفت با ترور قاسم سلیمانی و تقویت روحیات ناسیونالیستی در بین مردم ایران از دستاورد های هر چند ناکافی، اما جمهوری اسلامی می تواند بر سر میز مذاکره از تهدید های ناشی از آن سود جوید.
- جمهوری اسلامی با سوار شدن بر موج ناشی از نارضایی بخشی از مردم از ترور سردار سلیمانی به توجیه سیاست های سرکوب های خونین آبان 1398 پرداخته و ادعای بی پایه دخالت های خارجی در اعتراضات آبان ماه در شرایط احساسی ناشی از ترور، تکرار کرده و معترضان را مرعوب حضور توده تشییع کنندگان کند.
- رهبری جمهوری اسلامی لایه هایی از مخالفین خود را که عمدتا با نام اصلاح طلبان شناخته میشوند دو باره زیر هدایت خود یکشاند و به این وسیله اقتدار ولایی خود را بار دیگر بر آنان مسلط گرداند.
اینها بخشی از نتایج مورد انتظار دو طرف از اقداماتی بود که به فاجعه ای بزرگ ختم گردید.
آنچه پس از گذشت چند ساعت از واکنش مقامات امریکایی به سرعت در افکار عمومی شکل گرفت عبارت بود از “شکست بن بست” و انتظار نشانه هایی که بیانگر عزم طرفین برای رهیافت مذاکرات با رویکرد سازش بود و آنچه بیشتر از پیش خود را در حافظه مردم ستمدیده جا میکرد اینکه برندگان اصلی این دعواهای خشونت بار دولت امریکا و جمهوری اسلامی و بازنده و قربانی اصلی مردم هستند. صحت این ارزیابی آنجا بیشتر خود را ننشان می دهد که با حادثه به شدت دردناک سقوط هواپیمای اوکراینی و کشته شدن همه خدمه و مسافران آن، کتمان بیان واقعیت سه روز مردم ایران و جهان را در نگرانی کامل فرو برد و مدام این پرسش طرح میگردید که چه رابطه ای بین درگیری آمریکا و ایران با این سرنگونی می تواند وجود داشته باشد؟ تا در نهایت آمریکایی ها مصلحت دیدند که برای پایان دادن به این شوک، اطلاعات خود را در باره مورد حمله قرارگرفتن پدافندی هواپیما آشکار سازند و هم زمان رییس جمهور ترامپ آن را به یک اشتباه نسبت دهد و در این سوی ماجرا نیز جمهوری اسلامی این اطلاعات را دروغ و بر توطئه آمیز بودن آن اصرار ورزد و با پیشبرد سیاست همیشگی “از این ستون تا آن ستون فرج است” بلکه بتواند اثرات شوک را که اینک در عرصه بین المللی برایش هزینه ساز است به نازلترین حد خود برساند و در نهایت در روز چهارم به هدف قرارگرفتن هواپیما توسط سایت پدافندی خود اعتراف کند.
حال مجموعه ای از پرسش ها و تحلیل و تفاسیر گوناگون در فضای پدید آمده از این سلسله فجایع هشت روزه موج می زند که افکار عمومی ایران و جهان در انتظار یافتن پاسخ برای آن هستند.
ما گروهی از سوسیالیست ها ایران در راهکار سوسیالیستی ضمن تسلیت به همه قربانیان این فجایع ناگوار در ایران و همه کشورهای دیگر کوشش می کنیم تا در تحلیل جامع تری نظرات خود را پیرامون این رخدادها در آینده ای نزدیک بیان کنیم. اما آنچه که می توان با قاطعیت بدان اشاره کرد اینست که هر چند سیر تحولات هشت روزه با فجایع ناشی از سرنگونی هواپیما ختم شد که اصل موضوع بن بست شکنی سیاسی بین آمریکا و ایران را ممکن است تحت تاثیر غم بزرگ بشری قرار دهد اما بی تردید این فجایع به روند شتاب آلودی برای سازش بین آمریکا و ایران منجر خواهد شد. سازشی که نشانه های آن هر لحظه بیشتر خودنمایی می کند. سازشی که بازندگان اصلی آن جنبش دموکراسی خواهی و عدالت جویی مردم ایران است و چنانچه نیروهای مترقی ذینفع در این جنبش در کنار مردم از طرفیت های رادیکال آن نتوانند به سود مردم سازماندهی مناسب و بهنگام را در دستور قراد دهند و نتوانند این ظرفیتها را در حد بدیل و آلترناتیوی مناسب برای دوره گذار ناگزیر ارتقاء بخشند؛ بی تردید باید پاسخگوی تاریخ و نسل های پس از خود باشند.
راهکار سوسیالیستی ایران
21/10/1398