ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



مقاله برگزیده: اپیدمی کرونا و ضرورت درک درست لحظه – مسعود امیدی

ویروس کرونا فرصتی برای شناخت بیشتر ماهیت ضدانسانی سیستم سرمایه داری است. سیستمی که مفاهیمی چون بهداشت و درمان، آموزش، نان و معیشت، کار و مسکن و آزادی انسان ها را تنها در چارچوب مقدس‌ترین اصل خود یعنی سوداندوزی درک می‌کند. در این وانفسا بیشترین نگرانی آن ها سقوط سهام و بازار بورس است نه زندگی انسان ها

 


 

 

اپیدمی کرونا و ضرورت درک درست لحظه

مسعود امیدی

 

اخبار مربوط به اپیدمی کرونا ، فقر و فلاکت، بیکاری ، تعطیلی کسب و کارها و معیشت عمومی مردم آنقدر تیره و تار و نگران کننده است که فضای کاملاَ متفاوت و منحصر به فردی را ایجاد کرده است:

۱٫ ویروس کووید ۱۹ یا کرونا یک اپیدمی جهانی است و طبق پیش بینی سازمان بهداشت جهانی دو سوم جمعیت جهان را درگیر خواهد کرد. دامنه گسترش و شیوع این اپیدمی و پیامدهای مرگبار آن ابعادی جهانی و انسانی به آن داده و آن را به دغدغه جامعه بشری تبدیل کرده است. جهان را در وضعیتی قرار داده است که به معنای واقعی همبستگی جهانی بشریت را اجتناب ناپذیر کرده است. ویروس کرونا مرزهای ملی، قاره ها، اقوام و ملل، طبقات، جایگاه سیاسی و اجتماعی و… را درمی نوردد و قربانیان خود را از میان همه می گیرد.

۲٫ تاثیر و تلفات آن در کشورهای مختلف به عوامل متعدد از جمله زیرساخت های مناسب بهداشت و درمان عمومی در آن ها بستگی دارد. در همین ارتباط می توان به سهم بودجه های پژوهشی کشورها، شاخص های توسعه انسانی از جمله شاخص های آموزش و بهداشت و درمان نیز اشاره کرد که می تواند به عنوان زیرساخت و پتانسیل مقابله با اینگونه اپیدمی های جهانی عمل کند.

از سوی دیگر میزان اثربخشی ساختار مدیریتی و منابع تخصیص یافته برای مدیریت بحران در کشورهای مختلف نیز می تواند تاثیر چشمگیری بر چگونگی مهار این گونه بحران ها داشته باشد.

۳٫ اپیدمی کرونا نیز بی شک مانند بسیاری از اپیدمی های دیگر که در تاریخ جوامع بشری قربانیان زیادی را گرفته است، در نتیجه تلاش و فداکاری جامعه بهداشت و درمان، پزشکان، پرستاران و کادر پزشکی انسان دوست و …و آگاهی و مشارکت توده های مردم در بازه ای از زمان مهار خواهد شد و سلامتی و احساس امنیت به جامعه بشری بازخواهد گشت.

۴٫ تجارب تاریخی متعدد و تجربه اخیر چین در برخورد با کرونا و روند طی شده برای مهار آن حاکی از آن است که تنها با رویکرد همکاری و مشارکت دولت و مردم می توان بر چنین معضلی فائق آمد. از یک سو برنامه ریزی، سازماندهی و هدایت و رهبری و اعمال نظارت و کنترل مقتدارانه از سوی نهادهای دولتی و حاکمیتی برای اعمال قاطعانه اقدامات بازدارنده برای شیوع بیماری و از سوی دیگر همکاری و مشارکت آگاهانه، فعال و گسترده مردم در رعایت الزامات مقابله با آن لازمه متوقف کردن شیوع آن و مدیریت موفقیت آمیز بحران کنونی است.

۵٫ میزان انسجام مدیریتی ، جهت گیری اجتماعی در تخصیص منابع و زیرساخت های بهداشت و درمان، توسعه منابع انسانی و قابلیت مدیریت بحران و میزان مشروعیت حکومت ها به عنوان عامل جلب مشارکت مردم، نقش تعیین کننده ای در مدیریت موفق اینگونه بحران ها در جوامع دارد. نکته مهم و کلیدی آنکه کشورهای درگیر در بحران از نظر میزان توسعه یافتگی، ساختار سیاسی، توانایی اقتصادی، زیرساخت ها و پتانسیل های بهداشتی و درمانی، توانمندی مدیریت بحران، مشروعیت اجتماعی و سیاسی و…و بسیاری عوامل دیگر در سطوح مختلفی قرار دارند. هیچ عقل سلیمی نمی تواند تغییرات اساسی در ساختارهای عملاَ موجود و تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جهان واقعیت را به عنوان پیش شرط مبارزه با ویروس کرونا و لازمه مهار آن تصور کند. نتیجه منطقی این گزاره آن است که فارغ از هر تحلیلی که ممکن است در باره ماهیت حاکمیت های عملا موجود در کشورهای مختلف گرفتار این ویروس وجود داشته باشد، باید به تدابیری مسئولانه، عمل‌گرایانه و فوری برای خروج از بحران موجود به تعامل با همین حاکمیت های عملاَ موجود اندیشید. به نظر می رسد این رویکرد می‌تواند یکی از پیامدهای درک درست از مفهوم حاکمیت و دولت مستقر (De Facto State) و (De Facto Government) باشد که مفهومی شناخته شده در ادبیات سیاسی است. حاکمیت های مستقر با توجه به امکانات و اقتداری که از آن برخوردار هستند، در برابر چنین بحران هایی در جایگاه پاسخگویی قرار دارند و با تمام توان خود در این حوزه وارد عمل می شوند. رویکرد صرف نقادانه و مبتنی بر تخطئه اقدامات انجام شده و در دست انجام در زمینه چگونگی مبارزه با ویروس کرونا در چنین شرایطی به هیچ وجه مسئولانه و عمل‌گرایانه به نظر نمی رسد. ضمن نقد اشتباهات و کاستی های آن، می‌توان و باید از پتانسیل های آن و تلاش های در حال انجام بیشترین استقبال را نمود و در حد امکان به تاثیرگذاری و هدایت آن اندیشید. ترویج، تشدید و به چالش کشیدن اقدامات انجام شده و در دست انجام حاکمیت ها و از جمله ایران (که همواره می توان در هر زمینه ای و از جمله در این زمینه نقدهایی بر آن داشت) و ترویج نافرمانی مدنی در این زمینه آشکارا می تواند به زیان جامعه و تلاش های در دست انجام برای مدیریت بحران بیانجامد.

۶٫ از سوی دیگر البته زمینه های تاریخی – فرهنگی و رفتار اجتماعی مردم در جوامع مختلف نیز بی شک بر این فرآیند مدیریت بحران تاثیر گذار است. به عنوان مثال در جوامع شرق آسیا واژه‌ی “اطاعت” حامل نوعی ارزش اجتماعی بوده و متأثر از این ویژگی فرهنگی، شاهد نوعی مدیریت پدرانه نیز در ساختار مدیریتی این جوامع هستیم که زمینه فرهنگی- اجتماعی بسیار مناسبی را برای مدیریت بحران در چنین مواردی فراهم می کند. این شیوه مدیریت از این پتانسیل برخوردار است که مشارکت و همکاری توده های رهبری شونده و مردم را از سوی رهبران جلب نماید که به نوبه خود عاملی تعیین کننده برای مهار اینگونه بحران های اپیدمیک است. امری که در بسیاری از جوامع از جمله جامعه ما نه تنها شواهد نیرومندی در باره زمینه های تاریخی– فرهنگی و اجتماعی – سیاسی آن مشاهده نمی شود، بلکه برعکس ساختار حاکمیتی به دلایل مختلف با نوعی بحران مشروعیت نیز درگیر است که به نوبه خود بر اعتماد توده های مردم و همکاری آن ها برای مهار کرونا تآثیر منفی گذاشته است. این واقعیت ضرورت عبور از چارچوب های تنگ سیاسی برای افزایش اثربخشی مدیریت بحران را اجتناب ناپذیر می کند.

۷٫ بحران کرونا در عین حال اشاره بر چرایی مخالفت با خصوصی سازی سیستم بهداشت و درمان دارد. چراکه ضعف زیرساخت های بهداشت و درمان دقیقاَ در چنین شرایطی بیش از هر زمان دیگری خود را نشان می دهد و ایجاد زیرساخت های بهداشت و درمان برای مقابله با چنین بحران هایی را تحت هیچ شرایطی نمی توان از بخش خصوصی که محرک و انگیزه ی اصلی آن از کار در هر حوزه ای از جمله بهداشت و درمان تنها سود است، انتظار داشت. از چه کسی و کدام بخش خصوصی می توان سرمایه‌گذاری در زمینه تحقیق و توسعه و ایجاد زیرساخت‌های بهداشت و درمان عمومی و افزایش ضریب ایمنی و سلامتی مردم را انتظار داشت؟

بخش خصوصی نه تنها انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در این‌گونه زمینه‌ها ندارد، بلکه با تمرکز بر سودجویی به راحتی می‌تواند متوسل به رفتارهای ضداجتماعی چون “احتکار ماسک و ژل و الکل و عرضه آن ها با قیمت ده ها برابر در بازار سیاه” شود که اینک شاهدش هستیم. و به قول یکی از رفقا، “چنین رفتاری در قوانین و مناسبات سرمایه‌داری جرم نیست، استثنا نیست، بلکه قاعده است.” اقداماتی چون احتکار در منطق قانون عرضه و تقاضای بازار آزاد آن‌ها نه تنها ضداجتماعی نیست بلکه امری هوشمندانه محسوب شده و تحت عنوان مدیریت موجودی کالا یکی از زمینه های تخصصی برای سودجویی است…

بخش خصوصی اساساَ این گونه رفتارهای اجتماعی و اقتصادی را در قالب استراتژی های کسب و کار تحت عنوان “تبدیل تهدید به فرصت” و برنامه ریزی و مدیریت موجودی و… تئوریزه می‌کند. و البته گاه نیز با برخی نمایش‌های فریبنده تحت عنوان مسئولیت بنگاه های اجتماعی کسب و کار (Company Social Responsibility-CSR) می‌کوشد تا اذهان کارگران و توده های مردم را با به‌اصطلاح اقدامات خیرخواهانه خود بفریبند. آنها اگر هم در حوزه هایی چون بهداشت و درمان اقدام به سرمایه گذاری کنند، ترجیح می دهند تا با تجزیه و تحلیل هزینه-فایده (Cost and Benefit Analysis) سرمایه های خود را در بخش هایی به کار گیرند که از بیشترین میزان بازگشت سرمایه (Return On Investment-ROI) برخوردار باشد. از همین روست که تمایل آن ها برای سرمایه‌گذاری جهت تولید داروها همواره می تواند بیش از واکسن ها (از جمله برای کرونا) باشد. چرا که واکسن می تواند با پیشگیری از بیماری، شانس آن‌ها را برای سودجویی از این فرصت بازار از بین ببرد اما دارو را می‌توان با ارائه‌ی قطره چکانی به بازار یعنی مردم نیازمند در حال مرگ به فرصت بزرگی برای پولسازی تبدیل کرد. البته هرگاه هم چنین سرمایه‌گذاری ای انجام شود، می توانند در ابعادی وسیع از آن برای کارهای تبلیغاتی، ژست های خیرخواهانه و انسان‌دوستانه نیز که همچنان در چارچوب همان رویکرد هزینه- فایده شخصی است، بهره برداری کنند.

به راستی که این سیستم عمیقاَ ضدانسانی است و بی شک سیستم سرمایه‌داری از ویروس کرونا هم خطرناک‌تر و مرگبارتر است. با این تفاوت که اگر ویروس کرونا جدید و ناشناخته است و هنوز واکسن و دارویی برایش وجود ندارد، اما این دارو در برابر بیماری اجتماعی و اقتصادی سیستم سرمایه داری کشف شده و تجربه موفق و درخشان استفاده از آن در بخش وسیعی از جهان نیز وجود دارد اما طبقه مسلط با استفاده از همه ابزارهایی که در اختیار دارد، مانع از نجاتِ بخش عظیمی از مردم جهان از گرسنگی، فقر، بیکاری، عدم دسترسی به بهداشت و درمان، آموزش و سایر نیازمندی های ابتدایی زندگی توسط آن می‌شود.

ویروس کرونا فرصتی برای شناخت بیشتر ماهیت ضدانسانی سیستم سرمایه داری است. سیستمی که مفاهیمی چون بهداشت و درمان، آموزش، نان و معیشت، کار و مسکن و آزادی انسان ها را تنها در چارچوب مقدس‌ترین اصل خود یعنی سوداندوزی درک می‌کند. در این وانفسا بیشترین نگرانی آن ها سقوط سهام و بازار بورس است نه زندگی انسان ها. نگاه این سیستم ضد انسانی به انسان بر دو پایه اساسی مبتنی است: انسان به عنوان نیروی کار که می‌توان او را استثمار کرد و انسان به عنوان مصرف کننده که می‌توان به او چیزی فروخت و از او سود برد. در این نگاه، رقابت آزاد و فارغ از مداخله‌ی دولت، بستر اقتصادی و اجتماعی آزادی را فراهم می کند و در این سیستم هر کس باید بکوشد تا خودش پاسخ به نیازهای خود را تامین کند. از این منظر دولت نباید از طریق سیاست گذاری های مالی و پولی، مالیات بر درآمد و… بخشی از هزینه بهداشت و درمان، آموزش، حمل و نقل عمومی و… را تامین کند! البته آن‌ها هیچ گاه و هیچ جا مشکلی با مداخله‌ی دولت به نفع طبقه سرمایه دار در شرایط بحران اقتصادی و پرداخت از منابع عمومی و ملی به آن ها برای پیشگیری از ورشکستگی (مانند آنچه که اوباما انجام داد) ندارند. آنها اگر نگران گسترش ویروس کرونا هستند، بیش از همه به دلیل تعطیلی بازارهایشان برای تعطیل شدن سوداندوزی است نه برای بیکار شدن شمار عظیمی از مردم که امکان تأمین نان و معاش و سلامتی و حیات خود را از دست داده اند.

و به قول رفیقی “طرفه آنکه این “شکار فرصت ها” نژاد و ملیت و توسعه یافته و غیره نمی شناسد از اروپا و آمریکا تا ژاپن و استرالیا و ایران برقرار است زیرا نکبت سرمایه داری و محوریت سود، حاکم مطلق است. اتهام و محاکمه سودجویان در این آشفته بازار جز ریاکاری نفرت انگیز چیزی نیست.”

دروغ، فریب و ریاکاری نیز از الزامات رایج کار آن ها در همه جای جهان است. نگاهی به ویدیوی منتشر شده در باره دروغ پردازی‌های متعدد دولت آمریکا در مورد ویروس کرونا و عکس العمل پمپئو وزیر خارجه آمریکا در برابر پرسش های نمایندگان کنگره این کشور، مشتی نمونه خروار از این گونه موارد را نشان می دهد. [۱]

این ویدیو به ویژه برای آن‌ها که منابع اطلاعاتی شان محدود به رسانه های فارسی زبان از قبیل بی‌بی‌سی، من و تو، ایران اینترناشنال و وی او ای و… هست که حتی یک بار نیز این خبر مهم را به درستی پوشش خبری ندادند، می تواند در بردارنده اطلاعات ارزشمندی در باره رویکرد دولت آمریکا باشد. وقتی که پمپئو قادر به پاسخ بله-خیر به پرسش نمایندگان کنگره جهت تخصیص منابع در نظر گرفته شده برای ساخت دیوار مکزیک به مبارزه با کرونا نیست.

این در حالی است که ترجیح می دهند ده ها بار در روز از پنهان کاری چین در باره شروع کرونا سخن بگویند و تا انجا که می توانند مبارزه مقتدرانه دولت چین با کرونا را مسکوت بگذارند و… با اینکه رویکرد ایران در برابر ویروس کرونا قابل مقایسه با چین نیست، اما آن‌ها ترجیح می دهند تا با ابران نیز با همین رویکرد برخورد کنند.

۸٫ نقدهای متعددی را می توان بر برخورد ایران با ویروس کرونا وارد دانست: از جمله اعلام دیرهنگام آن پس از انتخابات، عدم قرنطینه قم در ابتدای امر، عدم درک ابعاد و مخاطرات جدی آن و اعلام اینکه کرونا چیز مهمی نیست، (به جای هشدار دادن جدی به مردم در مورد ابعاد واقعی خطر ویروس کرونا) که به نوبه خود نقش تعیین کننده ای در افزایش دامنه شیوع آن در سطح کشور و شکل گیری شرایط کنونی داشته است. اما رسانه های فارسی زبان در حالی که چشم خود را بر اخباری چون استیضاح پمپئو در کنگره آمریکا که با رسوایی او و دولت ترامپ همراه بود، می بندند، در ارتباط با ایران می کوشند تا با تمرکز بر نقدهای جدی وارد بر رویکرد حاکمیت ایران با موضوع، به نوعی غیر مستقیم مردم را تشویق به مقابله با اقدامات مدیریتی حاکمیت در این زمینه کنند که با نگاه مثبت سازمان بهداشت جهانی همراه بوده است. این رویکرد تحریک آمیز در شرایط کنونی نه تنها در بردارنده هیچ پیامد مثبتی برای مردم گرفتار نیست، بلکه دقیقا می تواند وضع را بدتر کند.

۹٫ سطح پایین مشروعیت اجتماعی و سیاسی ناشی از فروپاشی اقتصادی در نتیجه سه دهه پیاده‌سازی دستور کار نئولیبرالی که با نارضایتی گسترده توده های مردم در کشور همراه بوده است ، در کنار انسداد سیاسی و پیامدهای تحریم های ضدانسانی حکومت آمریکا بر کشور در ترکیب با بحران ناشی از کرونا، شرایط بسیار ناپایداری را در کشور ایجاد کرده است که بیش از هر زمان دیگری مستعد ظهور نوعی بناپارتیسم به نظر می رسد. در مقیاس جهانی نیز اقتصاد جهانی با چنان بحران گسترده ای مواجه شده است که یکی از محتمل ترین پیامدهای آن را باید در رشد همزمان گرایشات فاشیستی و نئوفاشیستی دانست.

۱۰٫ درک این نکته نباید مشکل باشد که موضوع دارای ابعاد انسانی و جهانی است و نباید فهم آن را تا حد چارچوب های محدود سیاسی تقلیل داد. این تقلیل گرایی نه تنها هیچ کمکی به خروج از بحران موجود نمی کند، بلکه دقیقاَ می تواند ضرورت همبستگی و مشارکت عمومی و هماهنگی با برنامه‌ها و اقدامات نهادهای دولتی – حاکمیتی مستقر برای مدیریت بحران را با اختلال نیز مواجه کند.

۱۱٫ اینکه شروع کرونا از یوهان در چین ممکن است نتیجه نوعی جنگ بیولوژیک هدایت شده از سوی ارتش آمریکا باشد یا خیر ، مسئله ای است که زیاد طول نخواهد کشید تا چگونگی آن روشن شود. آنچه که اینک مهم تر از هر چیز دیگر است، این است که جامعه ما (و جهان ما) نیاز به آگاهی، امید و مشارکت یکپارچه و هماهنگ توده های مردم فارغ از همه تفاوت ها در رویکردهای فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و کار سازمان یافته و مدیریت شده و منسجم برای عبور از این بحران دارد. به اعتبار سخن مارکس مبنی بر اینکه هستی اجتماعی مقدم بر شعور اجتماعی و طبقاتی است، امروز می توان گفت که آنچه بیش از هر چیز دیگری هستی اجتماعی و زیستی توده های مردم را به مخاطره انداخته است به ویروس مرگبار کرونا بر می گردد و ویروس کرونا هم به معضلات دیرینه و مزمنی چون بیکاری، فقر، تورم و فلاکت اقتصادی که از پیامدهای مزمن نظام سرمایه داری است و مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند، اضافه شده است. و تردیدی نیست که توده های مردم با پیروزی در برابر ویروس کرونا همچنان خود را در برابر سرطان سیستم سرمایه داری و در میدان مبارزه طبقاتی و اجتماعی خواهند یافت.

۲۳ اسفند ۹۸

[۱] – https://www.facebook.com/siavash.vatanabadi/videos/816955962137673/?fref=mentions

—————-

منبع: اخبار روز
https://www.akhbar-rooz.com

 


 

دسته : مقالات برگزيده

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1