آوریل 20, 2020
امروز سالروز محمد مختاری، شاعر، پژوهشگر، منتقد و عضو کانون نویسندگان ایران است
او روایتگر «تمرین مدارا»ی راستین برای ما بود. مدارایی که غیر از همخوابگی با حاکمیت در هیأت کارشناسان اتاقهای فکر «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری» (از احسان نراقیها تا علوی تبارها) یا ژیگولتاریای فرهنگی (از دولت آبادیها تا جواد طباطباییها) است و غیر از ترسیدن از خشم و قهر آن در برابر ایستادن بر حقیقت (چون شمس لنگرودیها). مدارایی که تنها به تفکر انتقادی پایبند است و اصل گفتگوی برابر.
امروز سالروز محمد مختاری، شاعر، پژوهشگر، منتقد و عضو کانون نویسندگان ایران است
او روایتگر «تمرین مدارا»ی راستین برای ما بود. مدارایی که غیر از همخوابگی با حاکمیت در هیأت کارشناسان اتاقهای فکر «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری» (از احسان نراقیها تا علوی تبارها) یا ژیگولتاریای فرهنگی (از دولت آبادیها تا جواد طباطباییها) است و غیر از ترسیدن از خشم و قهر آن در برابر ایستادن بر حقیقت (چون شمس لنگرودیها). مدارایی که تنها به تفکر انتقادی پایبند است و اصل گفتگوی برابر.
افرادی که از طرف وزارت اطلاعات دری نجف آبادی در عملیات کشتن مختاری شرکت داشتند:
صادق – پرسنل معاونت امنیت – اداره کل چپ – اداره چپ نو – رابط آقای موسوی و تیم عملیات
علی ناظری – پرسنل معاونت اطلاعات مردمی – اداره کل پشتیبانی عملیاتی – مسئول اداره عملیات
رضا روشن – کارشناس اداره کل التقاط در معاونت امنیت – مباشر قتل محمد مختاری
خسرو براتی – همکار غیر وزارتی (منبع) راننده اتومبیل مورد استفاده
خوانش فرازهایی از مقالاتِ رشک برانگیزش در کتاب «تمرین مدارا» در سالهای نیمه ی دوم دههی هفتاد، حکایت اندیشههای انسانی است که از تبار به قول شاملو غولهای تعهدی چون صمد بهرنگی بود:
فرهنگِ بیچرا
«… طرح جامعهی مدنی به منظور شناخت موقعیت فرهنگی-اجتماعی ماست که اساسا جامعهی مدنی را تجربه نکرده، و نهادهای آن را برقرار نداشته است. غرض این است که بیاعتنایی به جامعهی مدنی، آزادی و دموکراسی و عدالت را هم مخدوش میکند. اما بعضیها در این ایام جامعهی مدنی را به نوعی در معنای عقبنشینی سیاسی به مواضع سرمایهداری، و برای توجیه سرمایهداری و ایدئولوژی لیبرالیستی بهکار میبرند، و گاه آن را با حقوق و آزادیهای دموکراتیک جابهجا میگیرند یا جا میزنند. این که چپ سنتی، آزادی و جامعهی مدنی را درنظر نگرفته و رعایت نکرده یک امر است، و این که کسانی بخواهند نقد دولت سرمایهداری را با طرح مفهوم جامعهی مدنی به غفلت بسپارند یا بپوشانند امر دیگری است.»
زبان به کام سیاست (مسخ زبان و فرهنگ)
«هر روزه در خبرها و مصاحبهها و رسانهها واژه یا ترکیبهایی بهکار میرود که در صورت و معنا و نحوهی کاربردشان غرابتی احساس میشود، و آنچه خواننده و شنونده در آغاز از آنها میفهمد، اغلب همان نیست که گوینده و نویسنده اراده کرده است. از این گونه کاربردهاست:
تعدیل، آزادسازی، اقشار آسیبپذیر، منطقهی آزاد، خصوصی سازی، مشارکت مردمی در آموزش دانشگاهی، ریزش نیرو، تعدیل نیروی انسانی، کارگران تعدیل شده، مدارس غیرانتفاعی، مدارس نمونه مردمی، غیرمتمرکز کردن آموزش و پرورش، واگذاری آموزش و پرورش به مردم، خودیاری، مقررات زدایی، شرکتهای مضاربهای، همیاری، هماهنگی خبری، خودکفایی و … . تأملی مختصر در این گونه کاربردها نشان میدهد که غرض از پیدایش و رواج آنها، بیش از هر چیز، به فراموشی سپردن واژهها و معناهایی است که یا دیگر در اولویت سیاسی نیستند؛ و یا حضورشان در زبان رایج و روزمره، به سود سیاستگزاریها و عملکردهای سیاسی نیست. پس بار معناییشان از لحاظ سیاسی-اجتماعی-اقتصادی و … ایجاب میکند که از دایره کاربرد روزمره بیرون رانده شوند. و در مقابل، اصطلاحها و ترکیبها و واژههایی متفاوت جایگزین شود و اشاعه یابد.
از اینرو مثلا مدارس غیرانتفاعی و مدارس نمونه مردمی و غیرمتمرکز کردن آموزش و پرورش و واگذاری آموزش و پرورش به مردم و … با تکرار و تأکید بهکار میرود و وراج مییابد تا در حقیقت جای آموزش رایگان را بگیرد، و مدارس ملی و خصوصی با سرمایهی خصوصی گسترش یابد، و امکانات آموزشی را در اختیار کسانی قرار دهد که از امکانات مالی برخوردارند. همچنان که مشارکت مردمی در آموزش دانشگاهی یا بهداشت یا صنعت و معادن و … نیز به معنای سپرده شدن بخش آموزش دانشگاهی و بهداشت و صنعت و معدن و … به سرمایهداری خصوصی است. درست با همین منظور و با همین سیاست است که کاربرد خودکفایی دربارهی مطبوعات، به معنای رها شدن آنها به امانِ ساز و کار بازار است، و تعیین و تکلیف فرهنگ در نظام عرضه و تقاضا به دست علامتدهی قیمتها.
به همین ترتیب برای آن که مردم از موقعیت واقعی خود باخبر شوند، و چندان بیخبرانه از گرانی ننالند، گفته میشود که آنچه اکنون هست گرانی نیست، بلکه آنچه دیروز بوده است ارزانی کاذب بوده است.»
مدارا یا تمکین و همکاری (پاسخ به مصاحبه احسان نراقی با آدینه، شماره ۷۴)
«آقای نراقی همکاری خود را اساسا در ایجاد مؤسسهی تحقیقات خلاصه میکند، و آن را هم در راستای خدمت به فرهنگ جامعهی باز میشناسد. انکار ناشدنی است که وجود و گسترش چنین مؤسساتی، به شناخت هرچه بیشتر امکانات و ضرورتهای اجتماعی میانجامد؛ و انتشار دستاوردهای آن طبعا در راستای آگاهیهای اجتماعی است. اما این گونه مؤسسات را باید در راستای ضرورتها و ناگزیریهای دولتها برای بقا و سلطه نیز ارزیابی کرد. اساس این تحقیقات در اختیار برنامهریزیهای کل نظام قرار داشت. زیرا از اطلاع بر کم و کیف جامعه، به منظور کنترل آن ناگزیر بود.»
چپ و راست و سرنوشت ملی
«در جامعهای که به سمت سیاستزدایی رانده میشود، تفکر راست آسیبی نمیبیند، بلکه تنها تفکر چپ است که به انزوا رانده میشود یا مورد پرسش قرار میگیرد. راست همچنان به شیوهی خود میبرد، میدوزد، میگیرد، میبندد، میخورد، میچاپد. به ریش همه میخندد. پشت چشم نازک میکند. افاده میفروشد، و بعد هم فریاد برمیآورد که چپ چوب لای چرخش میگذارد یا میگذاشته است.
هماکنون در جامعهی خود ما جالب توجهترین هماهنگی در طیف مخالف چپ، میان گروههایی است که در پی تأثیرگذاری بر روند اصلاحات و بازسازی و سیاستگزاریها و برنامهریزیهایند و نسخهای که برای شفای جامعه میپیچند، در بهترین حالت خود، چشماندازی از لیبرالیزه شدن جامعه در آیندهی دور است، و نه دموکراتیزه شدن آن. … چپ اکنون در اقتصاد به تفکیک صرف «اقتصاد بازار» و «اقتصاد مبتنی بر برنامه» نمیاندیشد، زیرا میداند که چنین تفکیکی بیفایده است … چپ دریافته است که تا وقتی تولیدگرا و دولتمدار باقی بماند رشدی نخواهد داشت.