آگوست 9, 2020
بازخوانی ترانه «به بیروت»
به بیروت
سلامی از قلب من به بیروت
و بوسههایی برای دریا و خانههایش
سلامی به صخرهای که مانند چهره ملوانی قدیمی است
بیروت از روح مردمش، از شراب
و از عصارهی آنها، از نان و یاسمن ساخته شده است
ببین چگونه طعم بیروت، طعم آتش و دود شد
به بیروت
سلامی از قلب من به بیروت
و بوسههایی برای دریا و خانههایش
سلامی به صخرهای که مانند چهره ملوانی قدیمی است
بیروت از روح مردمش، از شراب
و از عصارهی آنها، از نان و یاسمن ساخته شده است
ببین چگونه طعم بیروت، طعم آتش و دود شد
به بیروت
شکوهی از خاکستر، به بیروت
از خون پسری که بر دستانش تشییع میشد
شهر من، چلچراغهایش را خاموش کرد
شهر من، دروازهاش را بست
و در غروب تنها شد
تنها با شب
به بیروت
سلامی از قلب من به بیروت
و بوسههایی برای دریا و خانههایش
سلامی به صخرهای که مانند چهره ملوانی قدیمی است
تو برای من هستی، برای من هستی، آه مرا در آغوش بگیر
تو پرچم من هستی، و سنگ فردای من و موج سفر من هستی
زخمهای مردمم، شکوفه داد.
اشک مادران، شکوفه داد
بیروت، تو مال منی
مرا در آغوش بگیر
* فیروز این ترانه را برای جنگهای داخلی لبنان حدود ۴۰ سال پیش خوانده بود که دوباره معنای تازهای پیدا کرده است.