ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



تسلیت به پدر و مادر و خانواده ‌ی داغدار و سوگوار نوید افکاری عزیز و به همه کارگران و زحمتکشان ایران

اینک برای همه روشن می‌گردد که جز اراده و خِرَد مردمی هیچ نیرویی نمی تواند موجب تحول بنیادین شود. ما در وضعیتی به سر می‏بریم که به وضوح حاکمان قادر نیستند به سیاق همیشه شان حکومت کنند، و مردم نیز دیگر زندگی تحت لوای حکومتِ آنان را نمی‌خواهند.



 

 

تسلیت به پدر و مادر و خانواده ‌ی داغدار و سوگوار نوید افکاری عزیز و به همه کارگران و زحمتکشان ایران

بار دیگر جمهوری اسلامی جنایت پیشه، فرزندی از طبقه کارگر ایران، از خانواده بزرگ ورزش کشتی ایران. از مردم شریف و آزاده شیراز را کُشت  تا به زعم خویش ضمن انتقام گیری از خیزش های مردمی سال های  97_ 98 از این طریق مردم را بترساند تا مبادا در این شرایط بحران همه جانبه ای که گریبان این نظام فاسد را گرفته است؛ خیزشی دوباره را سازمان دهند. تا مبادا در مقابل این فساد سیستماتیک در ارگان نظام جمهوری جنایت بار ولایت‌مدار؛ کارزار مبارزاتی دیگری را به راه اندازند.

نوید این فرزند آزاده خانواده ی زحمتکش افکاری بیگناه و تحت شکنجه‌های بسیاری که شرح آنرا از زبان خودش همه مردم جهان شنیدند، به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن کشته شد. شواهد حاکی از آنست که رژیم سفاک جمهوری اسلامی به خاطر کور کردن ادامه‌ی مسیر دادخواهی نوید پهلوان قطع رگ زندگی نوید را تنها راه چاره دیده است، غافل از آن که این قویِ زیبای آزادمنش با مرگ خویش نیز پرواز بلندی بر بلندای جهان را از سر گرفت تا همه ی جهان را به راز خوفناک دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی که سال ها با اعتراف گیری های جعلی بر پادارنده ی چوبه های دار برای بهترین جوانان وطن بوده است را بر ملا کند.

چرا جمهوری اسلامی از این همه جنایت آشکار در پیشگاه مردم شریف و آزاده ایران و در برابر اعتراضاتی با ابعاد جهانی همچنان مصرانه بر روش‌های سرکوب و زندان و شکنجه و قتل جوانان مبارز و معترض این مرز و بوم اصرار دارد؟

ما در توضیح شرایطی که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد گفته بودیم که امروز جمهوری اسلامی گرفتارِ سه نوع بحران است:

بحران مشروعیت داخلی، بدین معنا که اکثر مردم کشور دیگر به توانایی ‏های این حکومت برای اداره کشور و تأمین مطالباتِ به حق خود باور ندارند و حاکمان را نه جزئی از خود بلکه نیروهای انحصارگری می دانند که صرفاً به دنبال منافع شخصی خویش از راه غارت مردم اند.

بحران مشروعیت بین المللی، یعنی منزوی شدن حکومت از سوی کشورهای قدرتمند جهان که خود را در هیأت «تحریم ها»ی اقتصادی و سیاسی نشان می دهد.

بحران اداره اقتصادی کشور، یعنی این که حکومت فارغ از باور یا عدم باور مردم به توانایی های حکومت برای اداره کشور عملاً قادر نیست شرایط مناسبی را برای حداقل های زندگی مردم و حل بحران های اجتماعی و طبیعی فراهم کند. تورم، رکود، بیکاری، مصیبت‏ های طبیعی و فساد اداری لجام‏ گسیخته نشانه های چنین بحرانی به شمار می آیند. و حالا ناتوانی در برابر مهار اپیدمی بیماری کرونا نشان از بی مسوولیتی هر چه بیشتر این رژیم در برابر مردم را نشان می دهد.

بدین ترتیب مشروعیت نظام در مسیر مصلحت گرایی و هم سازی جناح ‏ها با یکدیگر از یک سو، و جایگزینی سیاست تعامل با جهان سرمایه‏ داری (به رغم آمریکا ستیزی دیرین و نه ضرورتاً مقابله با امپریالیسم) از سوی دیگر، آسیب دیده است و از این رو مبانی پابرجایی جمهوری اسلامی در بدترین شرایط خود قرار گرفته است. رویگردانی توده های مردم (اعم از فرودستان، کارگران و لایه‏ های میانی جامعه) از حاکمیت که در چند سال اخیر، به ویژه پس از دی ماه ۱۳۹۶، شدت گرفته است و اقتدار حاکمیت را به چالش جدی کشیده است .

ما همچنین یادآور شده بودیم که: به طور کلی، هنوز گرایش و اولویت برای حضور آزادانه ی خود بخودی و مشتاقانه اجتماعی در بخش زیادی از مردم وجود ندارد زیرا جامعه ترس خورده و ناامید شده است. تسلیم شدگی های اجتماعی، هنوز زیادند گرچه در بخش های محدود از جامعه هنوز امیدهایی وجود دارد و آگاهی در مورد راه های چاره ی اساسی در برابر محرومیت ها و نابسامانی ها بالا رفته خود را نشان داده اند.  اما امروز پس از یک و نیم سال از نگارش این مطالب شاهدیم که روند رویگردانی مردم و به ویژه کارگران و زحمتکشان در حال گسترش است. بارقه های امید در دل مردم آگاه و آزاده ایران هر روز بیشتر تجلی می یابد.

با این وصف این همه سرکوب های مداوم آزادی اندیشه و بیان و آزادی تشکل ها روز به روز فزونی می گیرد و نه تنها فساد و خطاکاری کاهش نمی یابد و کنترل و بازدارندگی از سوی رژیم برای اصلاح امور اعمال نمی گردد و ادامه حکومت گری بر پایه فساد و غارت و استثمار هر روز افزون می شود و جامعه و اقتصاد را نابسامان تر می کند. رژیم در یک دور باطل همچنان ادامه سرکوب را تنها راه نجات خود میداند.

حالا با عزم سیاسی جدی و مبتنی بر حضور و فشار مردم و گسترش آزادانه فضای رسانه‌ مجازی و همبستگی عمومی دهها میلیونی اعتراض به سرکوب و اعدام با عنوان “#اعدام نکنید”؛ جمهوری اسلامی به وحشتی بزرگ دچار شده و می‌خواهد از راه بازتولید ترس و وحشت، خود را از این شرایط برهاند؛ بی دلیل نیست که می بینیم پا به پای افزایش و ریشه دار شدن فساد و تثبیت خودکامگی – سرکوب، شکنجه ، زندان و اعدام به عنوان فصل الخطاب از صدر تا ذیل نظام جمهوری اسلامی شده است!

اینک برای همه روشن می‌گردد که جز اراده و خِرَد مردمی هیچ نیرویی نمی تواند موجب تحول بنیادین شود. ما در وضعیتی به سر می‏بریم که به وضوح حاکمان قادر نیستند به سیاق همیشه شان حکومت کنند، و مردم نیز دیگر زندگی تحت لوای حکومتِ آنان را نمی‌خواهند. در این وضعیت، اما، هنوز برای مردم افق تاریخی روشنی قابل تشخیص نیست. به اصطلاح «عمر کهنه سر آمده اما امر نو هم جلوه ای از خود بروز نداده است». پس چگونه می شود در وهله ی اول یک وضع «بحران چشم انداز تاریخی» را به یک «وضع انقلابی» تبدیل، و در ادامه آن را به یک «دگرگونی بنیادین» تبدیل کرد؟

ما راه حل قطعی برای گذار از این شرایط را اتحاد همه نیروهای مدافع آزادی و برابری در مقابل حکومت خودکامه جمهوری اسلامی میدانیم  و از همه‌ی سازمان های کارگری و تشکل ها و کانون های مردمی، از روشنفکران و نویسندگان و کلای شریف و حق طلب، احزاب و سارمان های سیاسی ترقیخواه و مستقل از همه زنان و مردان برابری خواه و آزاده میهن و به‌ویژه از همه ی جوانان و دانشجویان آگاه و رزمنده میخواهیم با نگاه به آینده _ بر هرگونه فرقه گرایی و اختلافات موجه و غیرموجه در شرایط کنونی چشم پوشیده و تنها به یک موضوع بیندیشند:

غلبه بر وجه سرمایه دارانه‌ی، مذهبی – ایدئولوژیک و گرایش های مرکز- گرایانه ی ضد توسعه ی متوازن و نابرابرانه‌ی جمهوری اسلامی نیازمند سازمان‌ یایی و متشکل‌شدن هرچه بیشتر طبقه‌ی کارگر و زحمتکشان و روشنفکران، دانشجویان و زنان و نیز خلق های محروم و تحت ستم است. که برای گذار از جمهوری اسلامی، در وهله اول نیازمند مرحله ‏ای هستیم که در آن مشارکت پی‏گیر و برنامه های سنجیده بتوانند تمام نیازمندی های دموکراتیک همگانی را پاسخ دهند. بی تردید و طبعاً نوعی از «جمهوری» مبتنی بر جهت گیری برنامه های ترقیخواهانه با توسل به عالی ترین شیوه های دموکراتیک می تواند زمینه ساز توسعه و پیشرفتی پایدار گردد؛

باشد تا از این طریق خون جوانانی چون نوید افکاری ثمربخش آمال و آرزوهای دیرپای مردم این وطن گردد، باشد تا از این طریق داغی که بر دل مادران و پدران جوانانی چون نوید افکاری را مرحمی باشیم و حاصل این همه خون های پاک بر ساخت ایرانی آزاد و برابر خواه و مستقل انجامد.

بار دیگر با صدای رسا “نه به اعدام ” _ “نه به جمهوری اسلامی” را فریاد می‌زنیم!

 


 

دسته : سياسي

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1