جولای 6, 2021
بازخوانی یک گفتگو با عنوان «چرا اعتصاب کردیم» / پذیرش دشواری واقعیت ها، گامی به سوی تغییر است!
اخیرا کوششی از سوی یکی از فعالان اتحاد بین المللی (گروهی از فعالان کارگری در فضای مجازی) منجر به انتشار گفتگویی با یک کارگر اعتصابی صنایع نفت در عسلویه در سایت “اخبار روز” گردیده است. این کوشش کمک فراوانی به یافتن و درک واقعی اعتراضات اخیر کارگران پیمانی میکند.
بازخوانی یک گفتگو با عنوان «چرا اعتصاب کردیم»
پذیرش دشواری واقعیت ها، گامی به سوی تغییر است!
از شروع اعتراضات موسوم به کمپین 1400 در 29 خرداد، زمان کوتاه اما پرانتظاری سپری شدهاست زمانی که هرآن و ساعتش سرشار از حس همبستگی همهی کسانی است که با ظن خود، یار این کمپین اعتراضی شده اند و طبیعی است که شاهد رویش انتظاراتی متفاوت بر مدار دادههایی که گاه بسیار مبالغه آمیز است؛ باشیم. اما منطقی آنست که در پیِ داده های دقیقتر برای درک بهتر و احتمالا کمک موثرتر به این رخداد کارگری بود و از پس همه ی امواج رسانه ای اخبار و تحلیل های متفاوت، واقعیت این رخداد را جستجو کرد.
اخیرا کوششی از سوی یکی از فعالان اتحاد بین المللی (گروهی از فعالان کارگری در فضای مجازی) منجر به انتشار گفتگویی با یک کارگر اعتصابی صنایع نفت در عسلویه در سایت “اخبار روز” گردیده است. این کوشش کمک فراوانی به یافتن و درک واقعی اعتراضات اخیر کارگران پیمانی میکند. این تلاش ارزشمند بسیاری از سوژههای اعتراضی از جمله وضعیت عمومی و مشخص هر دسته از کارگران پیمانی –خواستهها و مطالبات در این بخش از کارگران- چکونگی شروع و ادامه ی کمپین اعتراضی 1400 – میزان و نوع سازماندهی این اعتراضات و بالاخره گرایش و سویه ی اصلی این اعتراضات را نشان می دهد.
با مطالعه چند باره ی این گفتگو به دریافت های نزدیک به واقعیت بیشتر دست می یابیم و می توانیم دریابیم که اعتراضات اخیر کارگران صنایع نفت فاصله چندانی با اعتراضات کارگری در سایر بخش های صنعت و خدمات ندارد آنچه موجب اهمیت این اعتراضات است تنها و تنها به خاطر جایگاه کلیدی و نقش کارگران نفت در اقتصاد ایران و تاثیر آن است و این نکته نباید ما را از دیدن واقعیت های کنونی طبقه کارگر و میزان و حد توانمندی آن در سایر مناطق باز دارد و یا به گونه ای تصویری بسیار فراتر از آنچه تکامل رشد مبارزاتِ طبقه کارگر ایران بر ساخته از آن است را نشان دهد. گفتگوی آمده در “اخبار روز” مشت نمونه خروار واقعیت عریان، حد و میزان بلوغ منطقی جنبش مطالباتی طبقه کارگر ایران است.
پیشاپیش یادآوری این نکات ضروریست که:
- این تحلیل اگر چه به استناد یک گفتگوی حدالمقدور دقیق و چند بار بازبینی و بازنگری شده از جانب دو سوی رابطه بوده و هست اما در کل برای ارزیابی همهی ابعاد اعتراضات کارگران صنایع نفت کافی نیست و در برگیرندهی بخشهای دیگر از جمله بخش کارگران رسمی نخواهد بود و برای ارزیابی دقیق کل رخداد اعتراضی باید به آن بخش نیز توجه ویژه داشت.
- این تحلیل به هیچ روی در پی قضاوت و یا ارزش گذاری های مرسوم بر اعتراضات بخش های مختلف کارگری نیست و بر این پایه استوار است که هر یک از بخش های کارگری بنا به میزان درک و توانمندی و در عین حال محدودیت های خود اقدام های تاکنونی را انجام دادهاند و در نهایت اگر هم قرار است براین اقدامات نقدِ خلاقی شود، باید در راستای تقویت بنیهی فکری و عملی اعتراضات کارگری برای دستیابی به مطالبات و خواسته هایی که کارگران صنایع نفت انتظار دارند؛ باشد.
- این تحلیل در پی فروکاستن از ارزش های کمپین 1400 نیست و در عین حال می کوشد از هر گونه شائبه و بزرگنمایی این رخدادِ پراهمیت پرهیز کند. سوسیالیست ها ناگزیر از شناخت واقعیت و بیان آن هستند هر چند پذیرش آن واقعیت دشوار باشد. این گامی به سوی تغییر است!
از ابتدای برپایی اعتراضات کارگران صنایع نفت کاملا روشن بود که تفاوت جدی بین دو دسته از کارگران (یا به عبارت دیگرِ مصطلح “کارکنان”) شرکت نفت با سایر کارگران پیمانی و قراردادی و پروژه ای وجود دارد، اما در کنار این تفاوت آنچه آشکار بود مواضع بخش کارگران رسمی که در دو کانال و گروه های مربوط به این دسته بود. بازتاب نظرات کارگران رسمی صنایع نفت و پتروشیمیایی از طریق دو رسانه مجازی “پویش مطالبات کارکنان رسمی نفت “و” افکار نفت (اتاق فکر کارکنان رسمی نفت)” حواسته هایی کاملا روشن را بیان میکردند و بنظر میرسید به سبب جایگاه و نقش آفرینی در تولید نفت و مشتقات آن از چنان موقعیتی برخوردارند که میتوانند بی واسطه نوعی از چانه زنی را با مسوولان نفت و یا سایر نهادهای دولتی و به قولِ خودشان با “برادران و سربازان گمنام” داشته باشند و از این ارتباط نیز در چانه زنیها برخوردار شوند و به همین دلیل این حد از سازمانیابی و ابزار چانه زنی را ابتدا به ساکن بر خود روا داشته و به آن رضایت دهند. در ادامه به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.
و اما گفتگو با کارگر عسلویه که به رغم ترکِ کمپ از سوی همکارانش، همچنان در محل مانده است و پیغام اخراج از کار را از کارفرما دریافت کرده است و سخت خوشبین به نتایج اعتراضات کمپین 1400 است. او ابتدا به ساکن از شغل خود و سختی هایش می گوید و میزان سال های کار در این حرفه و نقش مهارت های موجود در این کارگاه هایی که به وسیله شرکت های پیمانی مختلف اداره میشوند حرف می زند و سپس در پاسخ به این پرسش که:” یکی از خواستهای اصلی که برایش اعتصاب کردهاید، افزایش دستمزدهاست. سطح دستمزد کارگران شرکتهای پیمانی بطور تقریبی چقدر است؟ این طور شروع می کند:
” اول این را بگویم که در آغاز اعتصاب بعضیها از سر بیاطلاعی، خبرهایی پخش کردند مبنی بر اینکه یکی از خواستهای ما افزایش دستمزد تا ۱۲ میلیون تومان است، که درست نبود. البته بعدا اصلاح شد و گفتند که این عدد، کف درخواست افزایش دستمزدهاست.”
این که چرا و چه منبعی از سر بی اطلاعی خبر را پخش کرده است! تا آنجا که همه ی رسانه ها از سوی این منبع موضوع را انعکاس داده اند ولی اصلاح این موضوع یعنی اینکه گفته میشود این عدد کف درخواست افزایش دستمزد هاست! آنچنان که بطور رسمی این اشتباه را رفع کند! صورت نگرفته است را در پیش نظر نگاه میداریم. وی در ادامه می گوید:
“همچنین خبر نادرست دیگری هم پخش شد که باز هم ناشی از بیاطلاعی بود. گفته شده بود که کارگران پیمانی پالایشگاه نفت در عسلویه نیز به اعتصاب پیوستهاند. این در صورتیاست که اصلا در عسلویه پالایشگاه نفت وجود ندارد. اینجا پالایشگاههای گاز و انواع و اقسام شرکتهای پتروشیمی فعالیت میکنند.”
در ادامه می آید: “پاسخ به پرسش تو باید بگویم که در این شرکتهای پیمانی سه گروه و یا سه رده شغلی از کارگران مشغول به کارند: اول کارگران خدماتی یا کارگران ساده که شامل به اصطلاح نظافتگران هم میشود. دستمزد اینها ۵/۴ میلیون تومان است. اینها میخواهند که حقوقشان به ۸ میلیون تومان افزایش یابد. دوم کارگران نیمهماهر مانند کارگران ابنیه هستند که حقوقشان بین ۷ تا ۸ میلیون تومان است. اینها میخواهند که حقوق شان به ۱۲ میلیون تومان افزایش یابد. و سوم کارگران ماهر، مانند جوشکارها یا کارگران تاسیسات است و یا کاری که من انجام میدهم یعنی رنگکاران قسمت اورهال که دستمزدشان ماهانه حدود ۱۳ میلیون تومان و یا بیشتر است. اینها درخواستشان افزایش دستمزد به ۱۷ میلیون تومان است. لازم است تاکید کنم که خواست ما این است که این حقوق باید جدا از مزایا باشد، یعنی مزایا جزو حقوق ثابت به حساب نیاید.”
آنچنان که پیداست دوست کارگر ما کاملا به موضوع اشراف دارد و با این اشراف نسبت به خواسته ها همین جا باید پذیرفت که سایر اظهارات ایشان نیز برخوردار از شناخت لازم است و با احتمال بالایی می توان این داده ها را درهمه شرکت های پیمانی صنایع نفت تا حدودی معتبر شمرد. وی در ادامه بخش دیگری از مطالبات کارگران پیمانی را توضیح می دهد:
“خواست دیگر ما تناوب بین کار و مرخصی است. در حال حاضر ما ۲۴ روز در ماه کار میکنیم و ۶ روز مرخصی داریم. خواست ما این است که این تناوب به ۲۰ روز کار و ده روز مرخصی تغییر یابد. اینها خواستههای اصلی است.”
به این ترتیب حواسته های کارگران پیمانی شرکت کننده در اعتراض کمپین 1400 کاملا روشن است، علیالقاعده هر نهادی که خود را سازمانده این اعتراضات می داند! باید منعکس کننده این خواسته ها باشد.
پرسش بعدی در باره این است که:” کلا تعداد کارگران پیمانی در عسلویه چقدر است و چه درصدی از کارگران در اعتصاب شرکت کردهاند. آیا برآوردی از نسبت کارگران خدماتی و نیمهماهر و ماهر که از آنها صحبت کردی داری؟ چنین می گوید:
“تعداد دقیق کارگران شاغل در شرکتهای پیمانی در عسلویه را نمیدانم، اما برآوردم این است که بین ۸ تا ۱۰ هزار کارگر بطور پیمانی و یا پروژهای در عسلویه کار میکنند و یا بهتر است بگویم که کار میکردند، چون الان در اعتصاب به سر میبرند. اما در رابطه با نسبت بین گروههای کارگری، شاید بهترین کار این باشد که من از کمپی که در آن هستم شروع کنم، آن وقت یک تصویر کلی به دست میآید. در این کمپ حدود ۴۰۰ نفر ساکن هستند. از اینها حدود ۲۰۰ نفرشان کارگران ماهر هستند. حدود ۱۵۰ نفر کارگر نیمهماهر و بقیه یعنی حدود ۵۰ نفر نیز کارگران خدماتی هستند. این تناسب در کمپهای دیگر هم تقریبا به همین گونه است. بنابراین میتوانم بگویم که کارگران ماهر و نیمه ماهر تقریبا ۹۰ درصد کارگران را تشکیل میدهند. از همان اوایل اعتصاب بیش از ۹۰ درصد کارگران به اعتصاب پیوستند. این رقم حالا به ۱۰۰ درصد رسیده است.”
در ادامه ی گفتگو برای برآورد نیروهای کارگری در این شرکت ها اظهار میدارد: “تعداد کمپها خیلی است. از اینجا تا کنگان پر است از این کمپها. چند صد کمپ وجود دارد. تعداد کارگران ساکن هر کمپ متفاوت است. در بعضی از این کمپها حدود ۵۰۰ نفر کارگر ساکن هستند. در کمپ ما حدود ۴۰۰ نفر زندگی میکنند.”
آنچه موجب رنجش این کارگر آگاه و شریف گردیده است بسیار پر اهمیت است آنچنان که او را به ضرورت بیان آن وامیدارد:
“حالا دیگر همان چند درصدی که در روزهای اول به سر کار میرفتند دیگر نمیروند به این دلیل که اصولا دیگر کاری وجود ندارد. این کسانی که اوایل سر کار میرفتند بیشترشان از کارگران خدماتی بودند، کارگر ساده بودند و همانطور که گفتم پایینترین حقوق را میگیرند و میترسیدند که کارفرما اخراج شان کند و به راحتی کسان دیگری را به جای آنها استخدام کند. در این رابطه، یعنی رفتن عدهای از کارگران به سر کار، شاهد صحنههای بسیار آزار دهندهای بودم؛ صبح زود سر ساعت ۶ در کمپ شاهد بودم که حدود ۱۵۰ نفر از کارگران، بطور دستجمعی کنار هم ایستادهاند و رو به چند نفری که هنوز سر کار میرفتند، داد میزدند “بیشرف، بیشرف”. خیلی آزاردهنده و تاسفآور بود. ما را وادار کرده بودند که در مقابل هم بایستیم. آن فریاد زدنها از طرف ۱۵۰ نفر از یک لحاظ اراده راسخ آنها به تداوم اعتصاب را نشان میداد اما از سوی دیگر بد بود، نادرست بود. چون این کارگرانی که به سر کار میرفتند واقعا به پول یک تخممرغ محتاج بودند. بعدا که با آنها صحبت کردیم میگفتند ما میترسیم، ما که مثل شما تخصص نداریم، کارفرما میتواند فورا ما را اخراج کند و افراد دیگری را به جای ما استخدام کند. میگفتند ما دلمان با شماست و میخواهیم اعتصاب موفق شود. به هر حال همانطور که گفتم اینها هم بعدا سر کار نرفتند.”
در یاسخ به این پرسش که: اعتصاب چطور شروع شد؟ با توجه به اینکه کارگران پیمانی و یا پروژهای در استخدام شرکتهای مختلف هستند و در پالایشگاهها و پتروشیمیهای مختلف و تقریبا دور از هم کار میکنند، چگونه توانستید به طور همزمان و سراسری دست به اعتصاب بزنید؟ می گوید:
“همانطور که میدانی اعتصاب از روز ۲۹ خرداد ماه شروع شد و جرقه آن را کارگران جوشکار زدند. کارشان جرقه زدن است دیگر. سال گذشته نیز این کارگران جوشکار بودند که اعتصاب را شروع کردند و توانستند به بخشی از خواستههایشان برسند؛ مثلا یک میلیون تومان به حقوقشان اضافه شد. درست است که کارگران در پالایشگاهها و شرکتهای مختلف کار میکنند اما ما با هم ارتباط داریم. بگذار یک مثال بزنم: برای نمونه خودِ من در شرکتهای مختلف کار کردهام و در طول این سالها با کارگران مختلف که حالا در شرکتهای دیگر در اینجا کار میکنند آشنا و دوست شده ام و با هم ارتباط داریم. به علاوه فعالین کارگری از کمپهای مختلف با یکدیگر تماس دارند، همدیگر را از نزدیک میشناسند و بطور کلی از وضعیت کاری در شرکتهای مختلف اطلاع دارند. در کنار همه اینها تا همین چند مدت پیش ما یک کانال تلگرامی داشتیم که بالای ۴۰۰۰ نفر عضو داشت و تنها کارگران اینجا، آن هم با ارائه شماره پرسنلی خود میتوانستند عضو شوند. الان هم گروهای مختلف تلگرام و واتساپ داریم. خب برای سازماندهی این اعتصاب، از همه این راهها و امکانات و ارتباطات استفاده شده است.”
پرسش های بعدی که در زیر می آید پرسشهایی کلیدی است توجه کنیم و به پاسخ آن و پاسخ های بعدی در مورد گزینش نوع و شیوه ی اعتراض و نظر دوست کارگر ما در باره ترک محل کار و “بست نشینی در خانه” (اصطلاح بست نشینی از ماست) دقت کنیم: با توجه به این توضیحات، میتوان دریافت که این اعتصاب از نوعی سازماندهی برخوردار بوده و هنوز هم برخوردار است. پرسش این است که چرا در این اعتصاب ما شاهد تجمعهای اعتراضی و یا راهپیمایی توسط کارگران اعتصابی نبودیم؟ آیا از همان ابتدا قرار بر این شده بود که تجمع و یا راهپیمایی صورت نگیرد؟
این پاسخ نیز به همان میزان که پرسش کلیدی است اهمیت دارد:
“تا آنجا که من میدانم چنین قراری گذاشته نشده بود. بر عکس در همان اوایل اعتصاب ما عدهای از فعالین کارگری در تدارک برگزاری راهپیمایی و تجمع بودیم. اما فرصت نشد و نتوانستیم. در همان زمان که ما در تدارک این کار بودیم خبر به دلایلی که نمیدانم به بیرون درز کرد. زیرا طولی نکشید که از سوی امام جمعه اینجا به ما خبر دادند که او میخواهد دیداری با نمایندگان کمپهای کارگری داشته باشد. درخواست شده بود از هر کمپ یک و یا دو نفر در این جلسه شرکت کنند. من به عنوان نماینده از کمپ خودمان رفتم. حدود ۱۲ و یا ۱۳ نفر نماینده از کمپهای دیگر هم آمده بودند. بعد از تعارفات اولیه، امام جمعه گفت: در این اعتصاب حق با شماست و من از حق شما دفاع میکنم. دولت کلی به این شرکتهای خصوصی پول میدهد و اینها به جای اینکه پولی را که بابت کار شما از دولت میگیرند به شما بدهند، بخش زیادش را بالا میکشند. شما هم اعتراض و اعتصاب کردهاید که حق دارید. اما باید بدانید اگر به خیابان بیایید و راهپیمایی کنید، به ضرر خود شما تمام خواهد شد. گفت معاندین و رسانههای خارج از کشور مانند بیبیسی و من و تو و… از این عمل شما علیه نظام استفاده میکنند، شما نباید بهانه به دست دشمنان بدهید. خلاصه اینکه هشدار داد و تهدید کرد.”
و ادامه می دهد: “به او گفتم من به عنوان نماینده کارگران نمیتوانم در این جا از سوی کارگران بگویم که آنها قصد دارند راهپیمایی بکنند و یا نه، چون چیزی از تصمیم آنها نمیدانم و بنابراین نمیتوانم در این مورد نظر بدهم. گفتم اصولا کارگران به من نمایندگی ندادهاند تا در این مورد با شما و یا هر شخص و یا ارگان دیگر گفتگو کنم، اما نظر شخصی من این است که اگر کارگران تصمیم بگیرند که راهپیمایی بکنند، نه من و نه هیچ کس دیگر نمیتواند مانعشان شود؛ مثل سیل میریزند بیرون. خود من هم اگر ببینم ۵۰ نفر کارگر در خیابان دست به راهپیمایی زدهاند و خواستههای مرا میگویند، من هم به آنها میپیوندم.
این پرسش احتمالا برای بیشتر علاقمندان به جنبش اعتراضی کنونی مطرح بوده است: در همان روزهای اول اعتصاب تعداد زیادی از کارگران اعتصابی تصمیم گرفتند که به جای ماندن در کمپها به شهرستانها و به طور کلی به محل سکونت خود برگردند. آیا این تصمیم درست بود؟ در حال حاضر چه تعداد از کارگران هنوز در کمپها ماندهاند؟
پاسخ: “به نظر من تصمیم خالی کردن کمپها، ترک منطقه و برگشت به خانه اشتباه بود. کارگران باید در کمپها میمانند و خواستههای خود را همین جا دنبال میکردند. به دلایلی که نمیتوانم در اینجا به آن بپردازم در این مورد هماهنگی وجود نداشت. به یک باره این نظر پا گرفت که برای ادامه اعتصاب، بهتر است که کارگران برگردند به محل سکونتشان. در همان روزهای اول، موج ترک عسلویه شروع شد، به نحوی که دیگر بلیط اتوبوس پیدا نمیشد. عده ای از کارگران شب را در ترمینال میخوابیدند که شاید روز بعد بتوانند برگردند. در همان روزهای اول از ۴۰۰ کارگر در کمپ ما فقط ۲۵ کارگر در کمپ ماندند و همین حالا که که من با شما صحبت میکنم فقط ۹ نفر از ما باقی ماندهایم. در کمپهای دیگر نیز وضعیعت کم و بیش همین گونه است. به علاوه، کارفرماها نیز از همان آغاز اعتصاب، ارائه غذا را در کمپها قطع کردند و کارگرانی که مانده بودند مجبور بودند خودشان برای خود غذا بخرند. سپس آب آشامیدنی کمپ ما و خیلی از کمپهای دیگر را قطع کردند. الان هم کارفرما به نگهبان کمپ که در واقع سرایدار اینجا محسوب میشده گفته که در عرض ۲۴ ساعت عذر ما را بخواهد. من فردا دارم به عنوان مهمان نزد دوستانم در یک کمپ دیگر میروم. در ضمن کارفرما به طور شفاهی به من و عدهای دیگر گفته که اخراج هستیم.”
- آنچه از این گفتگو بر می آید کاملا چند چیز را روشن می کند برخلاف نظر کسانی که عمد دارند این مبارزه را چیزی فراتر از مبارزه صنفی معرفی کنند! این مبارزه صنفی بوده و نتایج سیاسی آن بهیچ وجه قصد و نیت اولیه کارگران را نفی نمی کند. همچنان که هدف کارگران رسمی نیز آنچنان که در کانال های تلگرام آنان آمده است صنفی بوده و طی توافق با مسوولان زیربط دولتی آنان ابتدا تا نهم تیر ماه و سپس تا پایان تیر ماه برای رسیدن به خواسته هایشان دست از اعتصاب کشیده اند.
- سازماندهی اعتصاب بصورتی کاملا غیر متمرکز و از طریق روابط بین ذینفع ها در همه شرکتها صورت گرفته و همین امر موجب گردیده است سیاست واحدی برای اعلام مطالبات و شیوهی اعتراض در میان نباشد. واقعیت پراکندگی مزمن در بین کارگران صنایع نفتی موجب میشود که در نهایت کارگران رسمی یک سیاست و کارگران پیمانی هم سیاست دیگری را در پیش گیرند، در مورد کارگران پیمانی نیز بنظر میآید علیرغم بیانیه های شورایی بنام “شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی” این شورا تنها به بیان گزارشی در سطح جامعه بسنده کند و بیانیه های این شورا فاقد ویژگی هایی که بتواند نظرات همه کارگران را در مورد ادامه یکدست و هماهنگ اعتراض نشان دهد می باشد.
- وقتی کارگران ماهر برای واداشتن همکاران خود از شعارهای کاملا توهین آمیز و غیر طبقاتی (بی شرف گویی که متاسفانه همان نسبتی که معترضین دی و آبان به پلیس سیاسی می دادند) را سر می دهند نشانی از یک رهبری تاثیر گذار وجود ندارد؛ آنچنان که کارگران ساده ای که بیشترین اثرات مزدهای ظالمانه موجب در هم کوبیده شدَنشان گردیده است، حالا باید از سوی همکاران خود کرامت انسانی آنها هم نفی شود و مورد هتک حرمت قرار گیرند. این هم نشانه ای از ناباوری طبقاتی در میان کارگرانی است که تحت ستم اند اما هنوز درنیافته اند که چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است و نهاد سازمانگر قاعدتا باید پیش از هر اقدامی، وحدت و اتحاد را بر پایه برابر حقوقی و حس احترام متقابل کارگران نسبت به هم برانگیزاند. هنر رهبری، در ایجاد همبستگی طبقاتی تحت هر شرایطی است.
- کارگران پیمانی معترض شرکت های مختلف تصمیم میگیرند اولا برای ایجاد فشار اقتصادی به کارفرمایان کمپین 1400 را با شیوه ترک کار پیش ببرند دلایل این کار کاملا روشن است .حضور آنها در محل به احتمال بسیار میتوانست با مقابله نیروی های سرکوب همراه باشد و کارگران از درگیری پرهیز داشته اند _دیگر اینکه با توجه به ارزیابی از اهمیت کار و تخصص خود، بر این تصور بوده اند که تامین این نیرو در قالب اعتصاب شکن برای کارفرمایان به راحتی ممکن نیست_ سوم آنکه به دلیل نداشتن تشکل و نمایندگانی که از حاشیه ی امن لازم برخوردار باشند در واقع در یک تفاهم نانوشته هر کارگری ضمن تبعیت و پیروی از تصمیم جمعی، مسوولیت فردی را در قبال کارفرما برگزیده است.
- شیوه ترک محیط کار اگر چه تصمیم کارگران بوده و قابل احترام است اما جز اِعمال فشار از نقطه نظر اقتصادی فاقد پتانسیل های لازم برای اعمال اراده جمعی کارگران در حد کافیست و موجب نمیگردد تا امر فشار و بازتاب آن حتی به آنگونه که کارگران رسمی، مسوولین را به پاسخگویی واداشته است، وادارد .
- کارفرمایان در قالب انجمن های صنفی و سندیکاهای خود در نامه ای خطاب به دولت رسما به خاطر نبود نیروی کار در کارگاه ها در خواست کمک می کنند و در موضع زیان دیده از این روند؛ حقبهجانب هم می شوند.
- “بست نشینی” کارگران در خانه هایشان در مجموع دو امکان را می توانسته است برای کارفرمایان فراهم کند؛ اول اینکه تعویق تهعداتشان نزد دولت و کارفرمای اصلی موجه جلوه کند و حتی در مواردی برای راه اندازی مجدد امتیازاتی هم از کارفرمای بالادست خود بگیرند، این خود می تواند فشار اعتراض را به میزان زیادی کاهش دهد. دوم آنکه این اجازه را بیابند که برای تامین نیروی انسانی (بخوان اعتصاب شکن) حتی اگر شده از طریق “شرکت های تامین نیروی انسانی “درون یا برون از مرزها این نیرو را تامین کنند! به عنوان مثال آیا اگر تامین کنندگان نیروی انسانی برای نیروهای متخصص از همکاران خود در چین یا کشورهای دیگر درخواست نیرو کنند؛ این درخواست پذیرفته نخواهد شد؟
- ترک محل کار زیان های بیشتری را متوجه کارگران خواهد کرد بزرگترین زیان این فعل؛ محرومیت آنان از خرد و توان یافته های جمعی موجود و تبدیل آن به خرد و توانی سازمان یافته است. درست در هنگامی که کارگران می توانند با استفاده از نمایش قدرت دست به ایجاد تشکل های مستقل خود بزنند این امکان را با پراکنده شدن از خود سلب کرده اند.
- اینکه تا چه حد “شورای سازمانده اعتراضات” (با هر شکل و محتواییِ موجود) توانسته است در کار مبارزهای به این سترگی نقش آفرینی کند، متاسفانه در هیچ یک از این مراحل قابل رویت و ارزیابی نیست؛ صرف بسنده کردن به بیانیه هایی که معلوم نیست طی چه توافقاتی تنظیم و اعلام گردیده است که حتی نیروهای پای کار همچون طرف گفتگوی این مصاحبه هم به عنوان کارگری آگاه از قرارها بی خبر است! و اشاره ای هم در طول گفتگو به آن نمی کند نشان از این دارد که این شورا توان لازم را برای سازماندهی این اعتراض بزرگ نداشته است و اگر بخواهد کار راهگشایی انجام دهد؛ بهترین شکل ادامه کارش کوشش برای طرح و پیشبرد ایجاد و گسترش سازمان های کارگری در صنایع نفت به عنوان ضمانت کننده اتحاد برای پیروزی ادر این مبارزات است. شعار توانمند سازی کارگران از راه بنای سازمان های کارگری است. این تشکل یا هر نوع تشکل دیگری (مثل همان کانال های تلگرامی در بین کارگران رسمی صنایع نفت) که بطور خودخوانده سازماندهی دهها هزار کارگر را برخود دارد، می تواند با چنین توانمندی کنونی نزد کارگران صنایع نفت؛ از طریق جلب نظر بیشتر کارگران، از راه اعلام تشکیل سازمان های کارگری در هر یک از شرکت های درگیر در اعتراضات نقش و رسالت درست را ایفا کند. همین موضوع که شورا طی آخرین بیانیه خود خطاب رییس دولت غیر مستقر از پذیرش “شوراهای اسلامی کار ” سر باز میزند، نشان از ان دارد که رفتار هدایت گران این “شورا ” واکنشی و فاقد اندیشه ی سازمانگری و اعمال اتوریته به هنگام اعتراض کارگری است.
- با این همه این ضعف عدم سازمانگری در بخش اعتراضی کارگران رسمی هم به شدت احساس میشود و عدم تلاش کارگران رسمی نیز نشان از آن دارد که کارگران نفت هم متاسفانه هنوز به ضرورت نیاز به سازمان کارگری توانمند را درک نکرده اند و تنها به اعتبار تخصص های موجود و نیاز صنایع نفت به این امکان، بها می دهند و فاقد درک روشنی از این موضوع هستند که با توجه به این توانمندی بالفعل آنجا که این توان را در جمعیت کارگری موجود ضرب کنند و نیروی حاصل از اراده حمعی را در مقابل کارفرمایان خود قرار دهند تاچه پایه می توانند حداقل همین شرایط را به بهترین شکل ممکن به سود همه ی کارگران صنایع نفت تغییر دهند.
اما در ارتباط با کارگران رسمی آنچنان که در ابتدا گفتیم این بخش از کارگران صنایع نفت خواسته هایشان صرفا افزایش دستمزد آن هم بر پایه ماده ده نظام دستمزدی مصوب مجلس شورای اسلامی است که طی آخرین تغییرات بلاموضوع شده است و طرف کارفرما، وزیر نفت و دولت روحانی آنرا بخاطر تغییرات بودجه ای می دانند و با اعتصاب 29 خرداد به بعد قول داده اند تا این اشکال را بر طرف کنند. کارگران رسمی شرکت نفت و شرکتهای تابعه نیز بر اساس این قول به اعتصاب تا حصول نتیجه در پایان تیرماه پایان داده اند دو گروه از کارگرانی که تحت هدایت کانال “پویش” و “افکار” هستند برابر اعلامیه هایی که در این کانال و گروه های همفکری ذیل آن داشته اند با ادبیات خاصی که بیشتر بیانگر نوع ادبیات تشکل های رسمی شناخته شده است هر گونه اعتراض در این بخش ها را در فاصله این فرصت رد کرده و کسانی که مبادرت به تبلیغ و گفتگو در این باره میکنند را پیشاپیش با شیوههای نامناسب بر حذر میدارند. گو اینکه بعضی از سرپرست ها (ادمین های کانال های مذکور) تحت فشارهای امنیتی قرار دارند اما در کل نسبت در اعتراضات مطالباتی خود سیاست های گام به گام را به پیش میبرند. این کانال های تلگرامی در تمامی پیام های خود هر گونه اقدام غیر صنفی را نیز مردود شمرده و علیرغم مخالفت های صریح با سیاست های وزیر نفت کنونی؛ هیچ گونه رفتاری که نشان از جهت گیری سیاسی طبقاتی داشته باشد را نشان ندادهاند. ما با آوردن پبام هایی از این دو کانال موقعیت هریک را در این جا نشان خواهیم داد.
آنچه در زیر میآید اطلاعیه گروه تلگرامی “پویش مطالبات کارکنان رسمی نفت” بلافاصله پس از جلسه ۰۶ / ۰۴/ ۱۴۰۰ مسئولین از نهادهای مختلف امنیتی، اعضای کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، وزیر نفت و معاونت توسعه سرمایه انسانی! خطاب به کاربران و اعضای گروه است:
طبق اصل ۲۷ قانون اساسی در فصل سوم که به فصل حقوق ملت معروف است به مسئله حق اعتراض پرداخته است. این اصل متضمن حق اعتراض مردم نسبت به عملکرد و اقدامات مسئولان و قوای مختلف است. در اصل ۲۷ آمده است: تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. نظر به اینکه در جلسه ۰۶ / ۰۴/ ۱۴۰۰ مسئولین از نهادهای مختلف امنیتی ، اعضای کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، وزیرنفت و معاونت توسعه سرمایه انسانی حضور داشتن مقرر گردید مشکلات و موانع قانونی که در بودجه ۱۴۰۰ در بحث دریافت حقوق کارکنان رسمی بوجود آمده است را با استفاده از راهکاری که در صدا و سیما و شبکه های مجازی توسط وزیر و رئیس محترم کمیسیون انرژی اعلام گردید به سرعت و در اسرع وقت اقدامات لازم صورت گیرد. حال با توجه به حسن نیت مسولین محترم در جهت تسریع امور و حل اساسی مشکلات برای همیشه گردهمایی، صنفی کارکنان رسمی در تاریخ ۹ تیرماه وجاهت قانونی ندارد و منتفی اعلام می گردد.
ضمنا هرگونه سواستفاده از نام کارکنان رسمی و برگزاری تجمع غیرقانونی، مصداق ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی و ماده ۲۵ قانون مطبوعات بوده و به عنوان اقدام در برهم زدن امنیت کشور و تحریک مردم در فضای مجازی بر ضد امنیت داخلی و اقدامی مجرمانه محسوب می گردد. مسئولیت برگزاری هر گونه تجمع اعتراضی و عواقب ناشی از برگزاری آن بر عهده دعوت کنندگان، تحریک کنندگان و ایجاد کنندگان آن می باشد.
گروه پویش مطالبات کارکنان رسمی نفت
و اطلاعیه ای نیز از سوی “افکار” صادر شده است که مخاطب آن اعضای گروه و کانال این شبکه ی تلگرامی است. حضور کارگران در این گروه با رویت کارت پرسنلی و ارائه ی کد ملی است و دقیقا مسایل صنفی در این گروه مطرح میشود. کانال این گروه حکم رسانه را دارد و هر کسی می تواند به آن بپیوندد و موضوعات را بخواند. در این اطلاعیه می خوانیم:
📣اطلاعیه شماره ۲۴
✋با سلام خدمت همکاران گرامی
🔹با توجه به جلسه دیروز (۱۴۰۰/۰۴/۰۶) در محل کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی و اخباری که بارها از منابع مختلف منتشر گردید، مطلبی را به اطلاع عموم همکاران عزیز می رسانیم؛
در ابتدا و بطور مختصر یادآوری میشود افکار در یکسال گذشته بارها و بارها با مسئولین ارشد وزارت نفت، نمایندگان مجلس و کمیسیون انرژی، شخصیت های سیاسی، وزیر نفت و مدیران عامل سابق، اعضای کارگروه انرژی رئیس جمهور منتخب و شخصیت های حقیقی و حقوقی دیگری که بعضا نمیتوان نام برد، جلسات گوناگونی برگزار کرده است، همچنین از ۹ تیر سال گذشته تا امروز، چندین تجمع اعتراضی صنفی برپا کرده که با لبیک برخی از همکاران، اوج اتحاد را در ۵ خرداد ۱۴۰۰ به نمایش گذاشته شد، اتفاقاتی مانند پایانه خارک، سکوها و مناطق فلات قاره، POGC ، مناطق، SPGC، کمپین #سوگ_نفت ، تجمع ۲۰ اردیبهشت و تهیه نامهای با ۱۳ هزار امضاء و تقدیم به نمایندگان کمیسیون انرژی و ریاست مجلس، و البته تشکیل همین جلسه روز گذشته با حضور اعضای مهم و ارکان امنیتی، نظارتی و اجبار وزیر به احقاق حق پرسنل و موارد بیشمار مشابه، همه و همه نتایج این حرکات منظم و پیگیری های معقولانه بوده است (مستندات موجود است) و همچنان در حال پیگیری مطالبات صنفی بوده و امیدواریم این فرآیند هرگز متوقف نشود، مگر با دستیابی به تمامی حقوق قانونی مان.
🔆اما سخن اصلی:
📢همراهان گرامی، از مدت ها پیش و در روز ۵ خرداد۱۴۰۰ با همدیگر عهد بستیم اگر تا تاریخ تعیین شده (۶ تیرماه) به درخواست های قانونی و مطالبات برحق مان (با اولویت افزایشات عمومی ۱۴۰۰) رسیدگی نشود، در تجمعی باشکوهتر گرد هم آمده و اعتراض خود را به نمایش خواهیم گذاشت؛
خب قاعدتا بعد از شرح جلسه ”رفع مشکلات کارکنان رسمی” جهت بر طرف شدن معضلی که وزیر و همراهانش نیز بدان دامن زدند، و قول حاضرین در جلسه به حل مشکل و تضمین مشاهده نتیجه در پایان ماه جاری، تنها راه جهت راستی آزمایی و لمس نتیجه، انتظار تا استیتمنت تیرماه ۱۴۰۰ میباشد و مسیر دیگری به ذهنمان نمیرسد.
➖با درنظر گرفتن تحرکاتی که هماکنون در وزارت نفت، مجلس و دولت شکل گرفته است، #افکار بر آن شد برگزاری تجمعات صنفی، بصورت سراسری را موقتا تا تاریخ اعلامی (پايان تیر) به حالت تعلیق درآورده و جهت جلوگیری از هر گونه سواستفاده احتمالی و خدشه دار کردن وجهه ی این قشر فهیم و غیرتمند، اندکی به مسببین این جریان، زمان اصلاح دهیم.
➖براساس خط مشی گروه #افکار، درکنار پیگیری مطالبات قانونیِ سرمایه های انسانی سازمان و اهمیت حفظ کرامت انسانی نامبردگان، همانا صیانت از تولید و تأمین انرژی کشور و متعهد بودن به نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز اولویت اصلی است؛
👈اتحاد، همفکری و تحلیل صحیح موقعیت، موجب اعتبار و هویت بخشیدن به جامعهء کارکنان رسمی صنعت نفت می باشد؛
از این روی هرگز اعتصابات و اعتراضات کارگران را نه تایید، نه نفی میکنیم، چرا که مطالبات هر کدام از شاغلین این جامعه، مختص خود می باشد و هیچگونه تضاد و تداخلی با سایرین ندارد، چه بسا با ادغام این مطالبات سوء برداشت هایی برای اعتبار این دو قشر کاملا اصلی و حیاتی چرخه تولید نفت ایجاد کند.
لذا جهت عدم تداخل اعتراضات کارکنان رسمی با اعتصابات گروه های غیررسمی و بهره برداری های جهت دار سیاسی معاندین، با تعلیق موقت این تجمع آب به آسیاب دشمنان نخواهیم ریخت.
لازم به ذکر است هرگونه حرکت اعتراضی (در این مرحله) کاملا خودجوش و از سر غیرت، همیت و پشتیبانی از دیگر همکاران معترض می باشد و در صورت خلف وعده مسئولین و عدم اصلاح حقوق کارکنان تا تاریخ مقرر (رویت استیت نهایتا ۲۷ یا ۲۸ تیر) مجددا فراخوان گردهمایی صنفی بصورت همزمان و در سراسر کشور صادر خواهد شد و تحت هیچ شرایطی کنسل نمیشود.
🗣عزیزان ناظر و حافظ امنیت، علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
➖همکاران و همراهان همیشگی، رعایت نکات ذکر شده در جهت اعتلای جایگاه کارکنان رسمی صنعت نفت و ادامه مسیر مطالبه گری ضروی می باشد؛
👈با توجه به مطالب نگاشته شده، اگر باز هم عده ای از همکاران علیرغم مطالب مورد اشاره، خواهان برپایی تجمع صنفی بودند لطفا مشخصات خود، بهمراه تصویر کارت پرسنلی را به ادمین های افکار ارسال کنند تا بنحوی این موضوع پیگیری شود.
با تشکر🆔@Afkarnaft ▶️1400/04/07
پایگاه اطلاع رسانی مطالبات کارکنان رسمی صنعت نفت ایران
<<افکار نفت>> اتاق فکر کارکنان رسمی نفت @Afkarnaft عضویت در گروه افکار @Afkarmember
آنچه از این اطلاعیه ها برمی آید بیانگر آنست که در صنایع نفتی و شرکت های تابعه هیچ گونه سازمان کارگری وجود ندارد و بنا به دستور العمل شورای انقلاب در سال 1358 ایجاد سازمان های کارگری تا اطلاع ثانوی در واحدهای کلیدی از جمله شرکت نفت و زیر مجموعه های آن ممنوع بوده و هنوز هم این دستورالعمل به قوت خود باقیست در عین حال تا کنون کوشش نیز اقدامات جدی از سوی شاغلین در صنایع نفت و گاز و پتروشیمیایی و همچنین شرکت های تابعه هر یک از این سه بخش برای خود سازمان یابی کارگران نشده است و این موضوع با موضوع خصوصی سازی ها و گسترش موقتی سازی ها و قراردادهای معین و قراردادهای پروژه ای و همچنین با انجام خصوصی سازی ها در صنایع نفتی و برقراری انواع استخدام ها و مناسبات کارفرمایی (پیمان کاری – استخدام های پروژه ای و قراردادهای رسمی) عملا موضوع ایجاد سازمان های کارگری حتی در صورت تمایل خود کارگران با پیچیدگی هایی روبروست.
راهکار چیست؟
تنها راه برون رفت از این مشکلات ایجاد اتحادی فراگیر کارگران صنایع نفت و شرکت های تابعه است. در شرایطی که شرکت های پیمانی در عمل نه تنها برای اقتصاد کشور سودی نداشته است و تنها موجب حامی پروری برای گرایشات مافیایی درون جمهوری اسلامی شده است؛ خواست کارگران مبنی بر خلع ید از شرکت های پیمانی و انحلال آنها تنها راه برقراری مناسبات و روابط کار قانونمند در این حوزه اصلی اقتصاد کشور است و این نه تنها به سود کارگران پیمانی با هر وضعیت استخدامی! بلکه به توانمندتر شدن کارگران رسمی نیز خواهد انجامید.
زمینه ی این اتحادها برای رسیدن به خواسته های همهی گروههای بزرگ کارگری اکنون تا حدودی فراهم شده است و میتواند به اتحادیه فراگیر کارگران صنایع نفت فراروید که در برگیرنده سندیکاهای هر بنگاه تولیدی و خدماتی باشد و بتواند خارج یا درون محیطهای کار امر سازماندهی کارگران را به عهده گیرد و موضوع تشکلیابی غیر متمرکز و غیر متعهد به کارگران در فضای مجازی را به سازمانهای کارگری منتخب و با عضویت رسمی و داوطلبانه خود کارگران تغییر دهد و تنها در چنین شرایطی است که تصمیم به ایجاد نهاد سازماندهی اعتراضات کارگری هویت واقعی پیدا خواهد کرد. چرا که این نهادها برحسب ضرورت و بنا به موقعیت هر یک از گروههای کارگری معنا می یابد و در خلاء شکل نمی گیرد. در دل مناسبات روزانه کارگران و زندگی اجتماعی آنان است که سازمان کارگری ایجاد میشود، رشد مییابد و دوام پیدا می کند.
هرگونه تشکل و نهادی که از بالا و توسط نیروهای نخبه ی طبقه ی کارگر و یا کارگرانی هر چند دلسوز اما بی ارتباط ارگانیک با کارگران در محیط کار، بخواهد رهبری اعتراضات کارگری را به عهده گیرد قطعا با شکست روبرو خواهد شد. فرجام هر سازمان و نهاد کارگری که بدون دخالت خود کارگران و یا با دخالت محدود شدهی آنان ایجاد شود؛ نتایجی جز آنچه اکنون شاهد آنیم ندارد و این یعنی آنکه چنین سازمانیابی! فرقی با بی سازمانی کارگران نداشته و نخواهد داشت!