جولای 22, 2021
امروز خوزستان، فردا همهی ایران!
آنانی که هراسان بودند «ایران، سوریه شود» و وقیحانه مبادرت به خشونت از سوی مردم را عامل این وضعیت احتمالی معرفی میکردند، این سخن هر نبرد مردمی با حکومتها را فراموش کردند: «ما جنگ نمیخواهیم، اما اگر تو اصرار داری، ما مشکلی نداریم و تا آخرین نفس هستیم.»
امروز خوزستان، فردا همهی ایران!
ایران امروز شاهد خیزش مردم خوزستان است، خیزشی برای مقابله با بیعدالتی و ستم جمهوری اسلامی، برای یکی از عناصر چهارگانه حیاتبخش انسان، برای آب و بسته شدنش بر روی مردم، خیزشی برای مقابله با تشنگی و نه عطشی که تنها کودکان و زنان و مردان این خطهی زرخیز را میرنجاند! بلکه برای رفع تشنگی زمین خوزستان و هر چه در اوست!
سخن از اهواز و خرمشهر و آبادان تا شوش و سوسنگرد، دشت آزادگان و شادگان و بستان، رامهرمز و رامشیر، دهدز و ایذه و هویزه، و چه دردناک است اوضاعِ هویزه که اکنون گاو و گاومیش از تشنگی در لجنهای باطلاقی شدهاش جان میسپارند!
سخن از کارونی است که سراسر یاد و خاطره هر ایرانی است که در کنارهی آن به تماشای خروشانی رودش نشسته بودند!
سخن از خوزستانی که دژ استوار مقاومت علیه تجاوز به ایران بود و هشت سال به جای همه ایران و بیشتر از هر جا گلولهباران توپخانهی دشمن بود و پس از جنگ نیز حسرتبار، دیده به آبادانی وعده داده شدهاش دوخت!
چه بر سر خوزستان آوردهاند؟ چه بر سر هورالعظیم آورده اند؟
این موقعیت هورالعظیم است: کافی است تا آن را در شرایط جنگ هشت ساله در ذهن تصور کنید! هوارالعظیم بین ایران و عراق واقع شدهاست. یک سومی که در ایران قرار دارد و بین دو شهرستان دشتآزادگان و هویزه واقع است. شهرهای مختلفی در این منطقه قرار دارد از جمله سوسنگرد، بستان و هویزه.
هورالعظیم حدود پانزده سال است که دچار کم آبی شده است ولی بحران از زمانی شروع شد که شرکتهای نفتی در آنجا مستقر شدهاند. این شرکتها که تولیدشان در حدود ۲۰۰۰۰ بشکه در روز است از زمان احداث تأسیسات برای استخراج و بهرهبرداری اقدام به خشک کردن هور کردند.
از سوی دیگر هویزه است که تمام اعتبارات عمرانیاش در طول دوره چهارساله ۴ میلیارد تومان است؛ بودجهای که با آن حتی یک خیابان یک کیلومتری هم آسفالت نمیشود. نگاهی به فیلمهای اعتراضات گویای آن است که جایجای شهر به حاشیهنشینهای شهرهای مرکزی میماند. اینجاست که پرسیده میشود حق مردم از این نفت و گاز اکتشاف شده در هورالعظیم چیست؟ خشکی آب و نابودی حیات؟!
سوی دیگر پرآبترین شهر خاورمیانه که مردمان غیور لُر منطقه دهدز برای دریافت آب در شزایط فاجعهباری در صف میایستند!
میدانید دهدز کجاست؟ دهدز محاصره شده در بین دو سد عظیم کارون ۳ و ۴ است. سدهایی که آبی عظیم را پشت خود ذخیره دارند تا به حلقوم بالادستیها ریخته شود، نه مردم فرودست.
سالهاست به خاطر تملک جمهوری اسلامی بر آب با سدسازیها در این مناطق و انتقال آب در بالادست، هزاراننفر از مردمان زاگرس از این مناطق مهاجرت کردهاند. صدها روستا خالی از سکنه شدهاست. بسیاری از روستاهای این مناطق به دلیل آبگیری این سدها زیرآب رفتند. حالا همانها هم که ماندهاند در عطش یک قطره آبند. بسیار هولناک است که مردمی در محاصرهی دو سد به چنان عظمتی باشند، اما آبی برای خوردن نداشته باشند. بدون شک این نشان از ماهیتی مطلق ضدمردمی نظام سیاسی حاکم دارد، حتی نمایندهی مجلس این نظام نیزکه از همین مناطق برای چپاول و غارت و نه برای کمک به مردم، آمده است. چپاولی بی پایانی در کار است و مردم این را خوب میفهمیدهاند .
جایجای خوزستان غرق در اعتراض است. نیروهای سرکوب به هر نقطه که گسیل میشوند، نقطهای دیگر بپا میخیزد. منطقهی باوی در شهر ملاثانی در ۳۵ کیلومتری اهواز است؛ آنان سالیان بسیاری است که در امتداد رود کارون زیستهاند و غارت ایادی جمهوری اسلامی را لحظه لحظه به چشم دیدند. جمهوری اسلامی آب، نان، هویت و زندگیشان را غارت کرده، اما آنان دست از مبارزه نکشیدند. آنان آتشی برپا کردند که پایههای نظامِ ظلم در آن خواهد سوخت.
بیهوده نیست که جوان اهوازی با تمام وجودش فریاد میزند:
“هر چقدر که نخلهایمان را بکشید، هر چقدر که صدایتان را به رویمان بلند کنید و زندانها را بزرگ و وسیع کنید، هر چقدر که حکمهای بلند مدت برایمان بزنید و هر چقدر اعدام کنید باز هم به اهوازی بودنمان افتخار میکنیم این آخرین شعار ماست.”
و با برداشتن نقاب از چهره خود، چنین بانگ برمیآورد که:
“من این هستم، شما که هستی؟!”
رامهرمز نیز شبهای بیداری را با دیگران سهیم است. خیابانهای رامهرمز شبانه زیر گامهای مردم ستمدیدهی معترض است. ساکنین رامهرمز عمدتا لر هستند که به مانند سایر مردم ستمدیده خوزستان، فراتر از ترفندها و تنشهایی که حکومتهای مرکزی ساخته و پرداخته و به آن دامن میزنند، در پیوند و همبستگی باهم قیام کردهاند.
قیام تشنگان در خوزستان شهر به شهر پیش میرود. اینبار مردم حمیدیه هستند که خشمگین در مقابل چهرهی نیروهای یگان ویژه فریاد میکشند. آنان علیه غارتگران خود شوریدهاند. غارتگران آب، نان، زندگیشان.
مردم رامشیر نیز در پنجمین روز قیام تشنگان به آن میپیوندد.
به گزارش منابع محلی از ۲۸ تیرماه تا کنون دهها نفر در رامشیر (خلفیه) و روستاهای اطراف آن دستگیر شدند و برخی روستاها به صورت کامل به محاصرهی نیروهای سرکوب درآمدهاند. شبهنگام و به روایت فیلمهایی از پیوستن این شهر به خیزش عمومی خوزستان متتشر شد. گو اینکه سرکوب تنها کاری است که از جمهوری اسلامی برمیآید، اما توان درهم شکستن مقاومت این مردمان را نخواهد داشت.
در پنجمین روز قیام تشنگان در حمیدیه زنان پیشاپیش خیلِ تشنگان کِل میکشند و مبارزه در خیابانهای شهر قدم برمیدارد. زنی پیشاپیش مردم در قیام تشنگان، گارد ویژه را میراند.
و مردمان ایذه در اعتراضی چشمآگین، شبهنگام ِ ۲۷ تیرماه، جاده ایذه_اصفهان را در حمایت از مردم شهرهای دیگر خوزستان و خشکاندن رودخانه کارون میبندند. تا باز هم نشان دهند بهرغم تلاش حکومت برای برانگیختن تنش قومی بین لرها و عربها به نفع استقرار حکومت مرکزی، لرهای ایذه همبستگی ستمکشان را بهتر از اختلافات و تنشهای کاذب درک میکنند.
بدون شک گسترش حمایتها از خوزستان توان سرکوب را پایین میآورد و همدلی مردم را در برانداختن کاخ ستم استوارتر میسازد.
اینجا سوریه نیست؛ اینجا ایذه ست در ۲۹ تیر ۱۴۰۰:
صدای خمپارهها و دود به هوا برخاسته حاصل نبرد مردم است با حکومت.
آنانی که هراسان بودند «ایران، سوریه شود» و وقیحانه مبادرت به خشونت از سوی مردم را عامل این وضعیت احتمالی معرفی میکردند، این سخن هر نبرد مردمی با حکومتها را فراموش کردند:
«ما جنگ نمیخواهیم، اما اگر تو اصرار داری، ما مشکلی نداریم و تا آخرین نفس هستیم.»
تجربهی پیشروی خیزش فرودستان #ایذه در #دیماه_96، به آتش کشیدن مراکز دولتی، به عقب راندن نیروهای سرکوب و در دست گرفتن شهر برای ساعاتی که بعدتر بارها الهامبخش پیشروی فرودستان حاشیه گشت، موجب شده تا حکومت با هراس، کینهجویی، مجهز و آماده از همان اولین ساعات آغاز شروع اعتراضات امشب، وارد میدان شود، آتش به روی معترضان بگشاید و دستگیرشان کند.
آخرین خبر ها از ایذه حکایت از آن دارد که ماموران حکومت به روی مردم آتش گشودهاند و اقدام به بازداشت گستردهی معترضین کردهاند. هنوز از تعداد بازداشتیها هنوز اطلاعی در دست نیست.
اما برای آنان که هیچچیز برای از دست دادن ندارند تاریخ همواره تا رهاییشان تکرار خواهد شد و دور آن چیزی نیست جز برخاستن دوباره، اوجگیری تندتر و خشمگیانهتر فرودستان.
ستونهای بهظاهر منظم اسلحهبهدست و زرهپوششان با اولین هجوم مردمی میپاشد و پیش پای مردم التماس میکنند که زنده بمانند.
با این حجم از گسیل نیروی سرکوب، اما این تشنگانند که خیابانها را با گامها و قدمهایشان به لرزه در میآورند.
صداها از گامهای استوار جوانان سوسنگردی به سوی میدان اصلی شهر است. تشنگان سوسنگرد (خفاجیه) ایستادهاند در برابر صفی از مردان چکمهپوش و تفنگ در دست و فرورفته در لاکی از نقاب و جلیقههای ضد گلوله که خود بلای جانشان است در عرقریزان جهنم اهواز. جوانان به خیابان آمدهاند اما با دستان خالی، بازار را گرفتهاند و سرکوبگران را فراری دادهاند. این شجاعت مثال زدنیست. از اشکآور تا گاز فلفل و تیر هم به سمتشان روانه کردهاند، اما آنها آمدهاند تا حقشان را پس بگیرند. صدای زنی سوسنگردی رخبهرخ با مردان گارد ویژه، چون مادری که فرزندش را عتاب میگوید و بر سرش فریاد میزند نیروبخش یک ایران است.
در فریاد این زن، زخم زنان عرب مرهم مییابد، آتش خودسوزی زنان لر زبانه میکشد، صورت اسیدی زنان اصفهان گل میشود، و زحمت زنان بلوچ به بار مینشیند؛ فریاد این زن آشناست: فریادش را در اردبیل و ورزنه و عسلویه و تهران شنیدهایم؛ بارها و بارها، در پیشتازی همهی زنان این سرزمین در این سالها در لحظه لحظهی مبارزه این زن را دیدهایم و صدایش را شنیدهایم.
انقلاب آینده از هماکنون در فریاد این زن به گوش میرسد، وقتی که فریادش نیروی سرکوب را به عقب میراند.
و اما در خرمشهرکه در جنگ هشت ساله شهره به شهر خون و قیام بود و آزادیش سرود های حماسی را پژواک داد چه میگذرد؟ خبرها حاکی از بازداشت وسیع در این شهر است.
به گزارش منابع محلی، دستگاه امنیتی برای جلوگیری از تداوم اعتراضات، این روزها به بازداشت جمعی فعالان عرب و افرادی که سابقهی بازداشت و اعتراض داشتهاند، اقدام کرده اند. به نقل از شاهدان عینی گفته میشود بازداشتشدگان را با دو اتوبوس و تعدادی خودروی شخصی به محلی نامعلوم منتقل کردهاند. بهنظر میرسد مردم شهر خون و حماسه سرِ بازایستادن ندارند و همچنان برای برگزاری تظاهرات در شب تدارک میبینند و بیشک حمایت مردم در مناطق دیگر از معترضان خوزستان توان سرکوب دستگاه امنیتی را کاهش خواهد داد.
ثوره ثوره حتی النصر
این ندای مردم سوسنگرد است به همهی ما.
دیری نخواهد پاییدکه این شعار این که به زیانهای رایج و با گویههای گوناگون در سراسر ایران سرداده خواهد شد. چرایی این احتمال پیشاپیش مشخص و آشکار است. عدم مشروعیت نظام و ناکارآمدی آن همراه با فساد سیستماتیکی که جمهوری اسلامی را از راس تا ذیل فراگرفته است، دشمنی آشکار با آزادی و عدم پذیرش حداقل موازین دموکراتیک ،ظلم و بیداد و بیعدالتی در توزیع منابع و ایجاد فاصلهی طبقاتی گسترده با افزایش فقر در همه لایههای زحمتکشان، بیکاری دهها میلیونی و آسیبهای ناشی از فقر و بیکاری در سطوح مختلف جامعه، پای قشردن بر قشریترین موازین اعتقادی و ایدئولوژیک و تحمیل عقاید دینی به مردم، همراه با فزونطلبی و گرایش به بدترین انواع استثمار و غارت دسترنج کارگران و زحمتکشان، سوءاستفاده از اعتماد عمومی طی بیش از چهار دهه و به بنبست کشانیدن مناسبات بینالمللی برپایه تهدید از راه برگزینی شیوههای توطئهگرانه در سیاستهای بینالمللی و بدین ترتیب نابودسازی امکانات ناشی از حقوق بینالملل برای ایران از سوی جهان و ادامه مناسبات تشنجزا در سیاست بینالمللی که جز تأمین منافع امپریالیسم جهانی و وابسته صهیونیستی آنها و فرصتطلبی حکام عربستان سعودی و هم پیمانانش در منطقه علیه ایران نتیجهای دیگر ببار نیاورده است و جز تحریمهای ظالمانهی جهان سرمایهداری دستاوردی نداشته است.
نقض همهی آزادیهای اجتماعی و فردی و گسترش تبعیضات چیستی و قومیتی در سراسر ایران، نادیده گرفتن حقوق اولیه زنان و دانشجویان و معلمان و سایر زحمتکشان، تعدی آشکار به حقوق مدنی و انواع تضییقات علیه وکلا و حقوقدانان، اعمال بدترین نوع سانسور بر نویسندگان و به بند کشیدن اهل قلم اعم از شاعر و نویسنده و مترجم و هنرمندان ایران و استثمار و غارت دسترنج کارگران از راه سرکوب دستمزدها و موقتی سازیهای و رواج ناامنی شغلی و اجتماعی برای آنان، بیعدالتی نسبت به بازنشستگان از راه تضییع حقوق و مستمری آنها و دخلوتصرف بر منابع صندوقهای بازنشستگی و انجام خصوصیسازی منابع ملی و بسترسازی برای رشد گرایشات ضدملی از راه واگذاریها و به تبع آن فرار سرمایههای ملی از سوی برخورداران از امتیازات خصوصیسازیها و ایجاد و گسترش دستگاههای سرکوب و شکنجه وب رقراری نظام حقوقی ظالمانه از طریق دستگاه قضایی وابسته و نامستقل و سلب حق دفاع ازمتهمین سیاسی و اعمال شکنجه برای واداشتن متهمین به اعترافات علیه خود، همه و همه شرایطی را به وجود آورده است که دیر یا زود اعتراضات تودهای به گسترهی ایران؛ جمهوری اسلامی را دربر خواهد گرفت.
آنچه تاکنون موجب شده است جمهوری اسلامی از این همه سیاهی پروندهاش جان سالم بهدر ببرد، همانا سرکوب وسیع مخالفین دردورهای از حکمرانی همراه با فریب تودهها بوده است. این دوران ناشی از برخورداری اعتماد مردم به روحانیت و کاریزمای خمینی با تکیه بر باورهای دینی بود که خوشبختانه طی دو دهه اخیر به ویژه در پی اعتراضات به تقلب آشکار انتخاباتی سال 1388 و خیزشهای تودهای دیماه 1396 و آبان 1398 این باور ها با شناخت مردم از واقعیت سرمایهدارانه جمهوری اسلامی و غارتگریهای آن برملا گردیده است. بیشترین مردم همان گونه که در انتخابات خرداد 1400 ریاست جمهوری نشان دادند به شدت از این رژیم دیکتاتوری و استبدادی رویگردانند و حاضر به پذیرش شرایط موجود نیستند.
شواهد آشکار از جمله نارضاییهای گسترده کارگران و زحمتکشان، کشاورزان، تولیدکنندگان دام و طیور، فعالان اقتصادی در صنایع کوچک و بازنشستگان و زنان و دانشجویان همه و همه انواع نارضاییهای اقتصادی و اجتماعی در بین لایههای مختلف معروف به طبقهی متوسط نشان میدهد جمهوری اسلامی با بحران مشروعیتی جبرانناپذیر مواجه است. این همه با ساختار فاسد بوروکراتیک حاکم بر کشور و انواع غارت و دزدی و اختلاسها زمینهی برگشتناپذیری را حاکمیت موجود به سود اصلاحات عمیق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسته است و آنچه بیش از هرچیز محتمل است فروپاشی قدرت مسلط جمهوری اسلامیِ ولایت فقیهی است. به این سبب اگر گفته شود امروز خوزستان فردا سراسر ایران! سخن گزافی نیست.
تنها آنچه میتواند به ادامه بقای رژیم جمهوری اسلامی یاری رساند؛ نبود اتحاد عمل و رویهی اپوزیسیون موجود است. براین اساس بر همه نیروهای ملی و ترقیخواه و در رأس آن برهمه سوسیالیستهاست که برای برونرفت از این شرایط و گزینش بهترین شیوهی گذار از جمهوری اسلامی، متحدانه بکوشند تا تودهی مردم را برای رهایی از دیکتاتوری موجود و دستبابی به نظام دموکراتیک و مردمی رهنمون سازند.