آگوست 23, 2021
مقاله برگزیده: “در باب معرفی باغگلی” / در سودای آموزش و پرورش اسلامیتر – جعفر ابراهیمی
نظر نگارنده اصلا موضوع معرفی وزیر نباید معلمان و فعالان صنفی و تشکلهای مستقل صنفی را از اصل مطالبات منحرف کند چه وزیر باغگلی باشد چه #شیخپشمالدین_کشکولی. به عبارت دیگر بنا بر دلایل زیر وزیر در آموزش و پرورش اهمیت ندارد.
در باب معرفی باغگلی
در سودای آموزش و پرورش اسلامیتر
جعفر ابراهیمی
- معرفی باغگلی از سوی رئیسی موجی از مخالفتها را بر انگیخته است که البته این مخالفتها از یک منظر و موضع نیستند.
- اکثر معلمان مخالف او هستند چون او را فاقد صلاحیت اجرایی و مدیریتی و دارای افکاری منفی نسبت به حقوق معلمان و بحث عدالت آموزشی میدانند.
- تشکلهای وابسته منتسب به معلمان که در اردوگاه ویران شده اصلاحطلبان قرار دارند مخالفند چون رانت و قدرت چپاول و منافع خود را از دست دادهاند.
- برخی باندها و گروههای منتسب به جبهه موهوم انقلاب مخالفند چون وزارت آموزش و پرورش را سهم خود میدانند و ….
- همین مخالفتها موجب بروز واکنشهایی شدهاست از نوشتن یادداشت تا کمپینهای مجازی و لابی در مجلس و …
اما به نظر نگارنده اصلا موضوع معرفی وزیر نباید معلمان و فعالان صنفی و تشکلهای مستقل صنفی را از اصل مطالبات منحرف کند چه وزیر باغگلی باشد چه #شیخپشمالدین_کشکولی. به عبارت دیگر بنا بر دلایل زیر وزیر در آموزش و پرورش اهمیت ندارد.
۱. چون جهتدهی کلان در آموزش و پرورش توسط نهادهای بالادستی و توسط بالاترین فرد نظام صورت میگیرد و شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش سیاست گذاری میکنند و وزیر همچون رییسجمهور در این سیستم حتی کارپرداز واقعی هم نیست.
۲. از رئیسی بیش از این انتظار نمیرود او که به گفته رقبایش در مناظره شش کلاس بیشتر سواد ندارد و از تجربه کار مدیریتی و اجرایی بیبهره است و متعلق به حوزه. درک درستی از مسائل آموزش و پرورش ندارد و اگر باغگلی نباشد هر زلفعلی هم که بیاید آموزش و پرورش در حاشیه خواهد بود؛ پس مجبور است گزینه خود را به کمک همسرش، #جمیله_عدمالهدی تعیین کند که اگر رزومه این خانم دکتر متخصص! در تعلیم و تربیت را واکاوی کنیم هسته اندیشه و فکر او یعنی آموزش و پرورش اسلامی را میتوان به عنوان ویژگی بارز بیرون کشید. او همچون اکثر صاحبان کرسی فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاههای ایران ، به دنبال الگوی اسلامی آموزش هستند و این حد از اسلامی بودن برایشان رضایت ایجاد نمیکند به عبارت دیگر آنها میخواهند به صورت تام و تمام مدرسه زیر سلطه حوزه بیاید و نگاه فقاهتی و اسلامسیاسی بیش از این در کالبد آموزش دمیده شود. در رزومه تحقیقاتی بیمایه و ضعیف باغگلی آنچه برجسته است همین رویکرد است و میتوان این جهت گیری و همسویی ایدئولوژیک باغگلی با علمالهدی را مشاهده نمود.
خلاصه اینکه اینها به این آموزش و پرورش ایدئولوژیک و دینزده امروز راضی نیستند و قرار است این نهاد بیش از این اسلامی گردد.
باغگلی هم نباشد این خط ایدئولوژیک باید خط اصلی هر وزیر پیشنهادی بعدی باشد و رییسی بعید است خارج از این رویکرد کسی را به عنوان وزیر معرفی کند.
۳. آموزش و پرورش در چهار دهه گذشته هرگز اولویت حاکمیت نبوده و نخواهد بود پس فرقی نمیکند وزیر نجفی باشد یا بطحایی یا باغگلی یا …
تفاوتهای جزیی بین وزرای پیشین نه در وضعیت #معیشت_معلمان و در #کیفیت_آموزشی موثر نبودهاست. در دهه شصت مدرسه جایی برای تحکیم و تثبیت ایدئولوژی نظام اسلامی و سربازگیری بودهاست. از دهه ۷۰ به بعد با اهمیت یافتن کنکور نهاد مدرسه، نهادی پولساز برای مافیای آموزشی بوده و در کنار رقابت تحصیلی، حاکمیت کوشیده #گفتمان_رامسازی و #انضباطپذیری خود را به پیش ببرد؛ هر چند امروز به واسطه مقاومت برخی دانشآموزان و معلمان و شکست #گفتمان_ایدئولوژیک، #گفتمان_انضباطی نیز دچار افول شدهاست؛ اما سیطره اصلاحطلبان، اصولگرایان و اعتدالیون بر آموزش و پرورش در گذشته نشان از تاکید بر ادامه روند گذشته است و مدارس نقش پادگانهایی را دارند که برای مدت معین دانشآموزان در آن اسیرند و با جابجایی باغگلی چیزی عوض نخواهد شد.
۴. باغگلی از #یارانه_آموزشی حرف میزند و شرکت دادن خانوادهها در امر آموزش.
این اسم رمز گسترش #خصوصیسازی و حمله به باقیمانده #حق_تحصیل_رایگان است.
سیاست پولیسازی و تجاری و خصوصی سازی آموزش با تفسیر کالایی از آموزش جدید نیست اگر چه باغگلی در دفاع از خود گفت دنبال خصوصیسازی نخواهد رفت اما اسناد بالادستی در راستای خصوصیسازی آموزش تدوین شدهاند.
خصوصیسازی که از زمان نخستوزیری میرحسین موسوی اولین جرقه آن زده شد نجفی آن را رو آورد و به پیش برد و در تمام دولتها روند صعودی داشته است و این سیاست یک سیاست حاکمیتی است و به اشکال مختلف از فروش املاک آموزشی، اجاره دادن مراکز آموزشی به خصوص به مافیای کنکور، خرید خدمات آموزشی، دادن یارانه به بخش خصوصی و تقویت مدارس خصوصی و قطع سرانه مدارس دولتی و ویران سازی آنها و … در دستور کار دولتها و وزیران مختلف بودهاست.
دادن یارانه آموزشی به خانوادهها مانند بحث مشارکتهای عمومی اسم رمز چپاول بیشتر است که نه تنها منجر به عدالت آموزشی نمیشود بلکه با وجود آموزش و پرورش متمرکز و ایدئولوژیک حق انتخاب برای خانوادهها وجود ندارد و منجر به کیفی شدن آموزش نخواهد شد.
۵. باغگلی گفته است که معلمان کارایی لازم را ندارند این یک واقعیت است اما در دستگاه بوروکراتیک فشل و آلوده به فساد در ساختار موجود، کدام ارگان کارآمد است؟
در همین فضا اگر چه ممکن است برخی معلمان وظایف خود را به درستی انجام ندهند اما در کلیت وضع معلمان و اثربخشی آنان در مقایسه با سایر کارکنان دولت اگر بهتر نباشد بدتر نیست.
اما باغگلی چرا این حرف را میزند چون میخواهد از زیر بار افزایش #حقوق_معلمان شانه خالی کند و معلمان با این سطح از کارآمدی را، لایق دستمزد و حقوق بیشتر نمیداند.
این گفته باغگلی به اشکال دیگر در دولتهای گذشته گفته شدهاست و در حالی که خط فقر ده میلیون است، میانگین حقوق معلمان احتمالا بیش از چهار و نیم میلیون نخواهد بود و معلمان جوان بیش از سه و نیم میلیون دریافتی ندارند.
دستمزد نیروهای خرید خدماتی و حقالتدریسی مصداق بارز استثمار افسارگسیخته و به بردگی مزدی کشیدن آنان است.
اگر باغگلی هم وزیر نشود دولت تن به این حداقل مطالبات نخواهد داد همانطور که #نوبخت تا روز آخر با همیاری یک گروه که فرد شاخصش #کمیجانی بود معلمان را سر چشمه برد و تشنه برگرداند و به عبارت شفاف معلمان را فریب داد و تن به افزایش حقوق نداد.
۶. باغگلی خطاب به دانشآموزان میگوید بعد از کرونا #مدارس_شاد و بدون استرس را تجربه خواهند کرد همه وزیران گذشته از این شعارها دادهاند. باغگلی و هرکس دیگر در این سیستم قادر نیست طرح نو در اندازد آیا او میخواهد و قادر است کنترل پلیسی در مدارس را لغو کند؟
آیا او قادر است سرکوب زنان و دختران را متوقف و مانع حجاب اجباری شود؟
آیا او قادر است معلمان با روشتدریسها و الگوهای فرهنگی متفاوت و خارج از برنامه درسی را تحمل کند؟
بیشک جواب منفی است.
مدارس امروز شاد نیستند و امکان شاد بودن با موجودیت و ساختار فعلی در تضاد آشکار است.
در دو قسمت قبل به این استدلال پرداختیم که باغگلی باشد یا نباشد معلمان نباید مطالبهگری را به وزیر گره بزنند در نهایت به این سوال میپردازیم که وقتی افراد ناشایست اینچنین قرار است سکاندار آموزش و پرورش شوند چاره چیست؟ آیا باید سکوت کرد؟ این همه توهین به معلمان را نادیده گرفت؟ صد البته پاسخ منفی است به نظر نگارنده در برخورد با این قضیه باید به نکات زیر دقت نمود؛
اول؛ نباید نسبت به دولت متوهم بود از رئیسی انتظار همین است؛ تعجب آنجاست که برخی فعالان صنفی و رسانهای که تا دیروز هشتگ #نه_به_رئیسی میزدند امروز از او غیر باغگلی را مطالبه میکنند.
به مجلس مثلا انقلابی که پر از نیروهای مرتجع و واپسگراست، که #طرح_صیانت آنها وجهی از طالبانی بودن آنهاست نباید دخیل بست و امید واهی داشت. اینها در بحث دادن رای صلاحیت به وزرا، حتی سیاسی و ایدئولوژیک هم عمل نمیکنند، بلکه باندی و فرقهای عمل نموده، دنبال رانت و سهم بیشتر هستند.
نحوه مواجهه و وعده و وعید دروغ آنان در مورد #رتبه_بندی معلمان و #همسانسازی حقوق بازنشستگان را نباید از یاد برد.
دوم؛ نباید با تشکلهای وابسته و قلابی منتسب به معلمان همسویی نمود آنها مانند انجمن اسلامی معلمان که چهار دهه در قدرت و بدنه آموزش و پرورش بودند، هرگز مسئولیت کارهای خود را به عهده نمیگیرند و مانند مجمع فرهنگیان ایران اسلامی دنبال رانت و سهم بوده و هستند، از گذشته باید درس گرفت. با آمدن دولت جدید تشکلهای وابسته اصولگرا سهم خواهی خواهند کرد نباید در دام آنها افتاد.
سوم؛ ظرف مطالبهگری داشتن تشکیلات مستقل و متکی بر بدنه است. بدون تشکلیابی مستقل مطالبهگری ره به جایی نخواهد برد.
فضای مجازی ظرفیت خوبی دارد اما با کمپین کردن صرف و ایجاد گروه ۱و ۲ و ۳ و … و اعتماد به افرادی که صرفا در این فضا دنبال دیده شدن هستند و حاضر به کار جمعی نیستند مطالبه صنفی برجسته و محقق نمیشود.
باید تشکلهای صنفی موجود را تقویت نمود و هر جا تشکل نیست با حداقل افراد هسته تشکل را شکل داد و عضوگیری نمود.
تشکلیابی نیاز به اجازه از صاحبان قدرت ندارد این یک حق است، حقی که در قانون اساسی همین حکومت وجود دارد حتی اگر این قانون هم نبود ما باید تشکل خود را ایجاد میکردیم. برای آزادیخواهی و عدالتطلبی نباید منتظر اجازه حاکمان ماند. فرقهگرایی، ماجراجویی، چهره سازی و حرکات فردی و نمایشی یکی از موانع تشکلیابی است وسوسه دیدهشدن و مورد توجه رسانههای جریان مسلط قرار گرفتن یک خصلت ضد حرکت جمعی است این سبک کار باید نقد و از آن پرهیز شود.
چهارم؛ مطالبات صنفی و معیشتی را باید شناخت دستهبندی نمود و سپس اولویت بندی کرد و از تمام ظرفیتها برای تحقق مطالبات استفاده نمود.
نباید مساله صنفی را به امر معیشتی و رفاهی معلمان فروکاست باید مطالبات آموزشی به سود دانشآموزان و والدین را مدنظر داشت و با شقه کردن نیروی کار آموزشی به نیروی آزاد، خرید خدمات، دانشسرایی، معلم جوان، معلم باسابقه، بازنشستگان و …توسط دولت مقابله نمود، ما نباید به مطالبهگری بر مبنای منافع فردی و بخشی نگاه کنیم مطالبه باید منافع همه را در نظر بگیرد.
سخن آخر؛ معلمان ایران با سایر اقشار اجتماعی از کارگران تا زنان و پرستاران و … در یک هم سرنوشتی با هم به سر میبرند میانگین حقوق یک معلم تازه استخدام با یک کارگر فرقی ندارد. از سویی سرنوشت ما به نوع حکمرانی صاحبان قدرت بستگی دارد و مطالبات ما، مطالبه از قدرت مسلط است؛ قدرتی که نماینده یک طبقه اقلیت است و اکثریت زحمتکش جامعه را استثمار کردهاست؛ پس در این شرایط همبستگی و اتحاد برای تحقق مطالبات امری ضروری است و آن برداشت تقلیلگرایانه از امر صنفی که آن را صرفا به چند مطالبه معیشتی کاهش میدهد آفت است و مانع همبستگی است و نمیتواند در کنار جنبش سراسری مردم ایران بایستد و خواستهای دموکراتیک را مطالبه کند.
این نگاه امرسیاسی را مذموم میداند غافل از آنکه مطالبه آب آشامیدنی، امروز امری سیاسی است. این مساله بسیار ضروری است و فعالان صنفی باید پیرامون آن گفتگو کنند.
چون امروز نه امر صنفی، بلکه هر امری سیاسی است.
۱ شهریور ۱۴۰۰
———————–
منبع: هیمه
https://t.me/kahimeh