دسامبر 11, 2021
جان ما است او، بشکند دستی که او را می زند
در روز جهانی حقوق بشر، گوهر عشقی مورد سوقصد قرار گرفت
بغضِ بی اشک،
فریادیست در نهان
باید رهایش کرد
سکوت خیانتیست به گلو
دیگر باید داد بکشم من
فریاد شوم
همه دردهایم را آشکار کنم
دردی از جنس خواهرم
لگد مال شده است زیر غیرت
دردی به رنگ سفید
همچو مرفین در رگهای برادرم
به سفیدی موهای مادرم….
عاقبت می کند سر، باز
می شود فریاد
از گلوی خسته ام
پینه های دستهای پدر…
«سامان رحمانی»
برگرفته از : هنر اعتراضی