ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



مقاله برگزیده: کلاب هاوس ابزار سرکوب، تفرقه و انتقامجویی یا وسیله‌ی آگاهی بخشی و اتحاد؟ – حسین اکبری

آنچه که تا به حال در چند نظاره بر گفتگوها داشته‌ام متاسفانه این ارزیابی را به دست می‌دهد که این ابزار، تیغ دولبه‌ای است که لبه‌ی تفرقه و انتقام جویی و سرکوبش  بُرّان تر است و به همین دلیل پرسش‌هایی را پیش روی بهره‌گیران در این کلاب‌ها قرار می‌دهد که با وجود چنین وضعی آیا شرکت در این اتاق ها مفید است؟

 


 

کلاب هاوس ابزار سرکوب، تفرقه و انتقامجویی یا وسیله‌ی آگاهی بخشی و اتحاد؟

 

مدتی از داشتن امکانی که بتواند نرم افزار کلاب هاوس را نصب و فعال کنم محروم بودم و برخی چنان از بودن در این فضا رضایتمندی نشان می‌دادند که تصمیم گرفتم با استفاده از امکانی این وادی را تجربه کنم، البته پیش از آن پوشه های ضبط شده از گفتگوهای کارگران و معلمان در این فضا را به لطف دوستی شنیده بودم که حاصل آن نقدهایی است بر بحث‌های آسیب‌شناسی تشکل‌های کارگری که در دسترس است.  

 اما این تجربه جدید آنچنان آزارنده و غیرمنتظره بود که پیش از هر چیز هرچه فکر می کنم ارتباط با این جلسات و کنار زدن تردیدهایی که ناشی از عواقب شرکت در این جلسات به راحتی برایم مقدور نیست. موضوع آن نیست من که تافته جدا بافته‌ای از دیگران هستم. من نیز به علم و تکنولوژی به عنوان دستاورد بشری هم اعتبار و ارزش قائلم و هم فکر می‌کنم نمی‌شود و نباید آن را از زندگی حذف کرد پس چرا چنین تردیدهایی در درستی استفاده از این فضا برایم آنچنان بزرگ است که هر چه بیشتر شنیدن مباحث این اتاق ها را هم دنبال می کنم بر بزرگی آن افزوده می‌شود؟ این پدیده که قاعدتا بنابه گستردگی آن قادر است هزاران نفر را پوشش دهد چرا چنین ترسناک شده است؟

با کمی شکیبایی به این نتیجه رسیدم آنچیزی که می‌تواند این ترسناکی را پایان دهد، البته که به اندیشیدن در چگونه استفاده از این امکان برمی‌گردد؛ نه خودِ آن. چرا که در عالم واقع هم وقتی جمعیتی با این حد از تکثر و تنوع افکار و با این حد از تضاد در اندیشه و عمل در یک میدانی جمع شود در نهایت امر به قدر جمع جبری حوصله و شکیبایی که حاضرند و می توانند هزینه کنند؛ این جمع پایداری خواهد داشت. شاید این جمع در نهایت ناشکیبایی برای هم یقه درانی کنند و خشونت کلام را به خشونت فیزیکی هم بکشانند، اما در فضای مجازی کار با خشونت کلامی پایان می‌یابد. منتهی چیزی که تولید و بازتولید خواهدشد؛ تفرقه و شیوه‌های انتقام‌جویی و سرکوب است.

در عین حال طرح مباحثی که می‌تواند آگاهی بخش و اتحاد برانگیز باشد نیز در این فضا پشتوانه‌های خود را دارد. کم نیستند انسان‌های فرهیخته‌ای که از بودن در این اتاق‌ها و بیان ضروریات نظری و عملی در مبارزات جاری و همچنین گفتن آن بخش از حقایقی که موجب شناخت و راهکار می‌شود، ویژگی بالنده و پیشرویی به گفتگوها می دهند.

این اتاق‌ها ضربه بزرگی به توهمات کسانی که دور از شرایط بوده‌اند و ارزیابی‌های خود ویژه از همه چیز از جمله توان و استعداد تشکل‌های کارگری داشته اند! خواهد زد. بطور مثال بیش از دو دهه‌است که روشنفکران و احزابی که متاسفانه ناگزیر زندگی خارج از ایران دارند، در ارزیابی آنچه در داخل کشور می‌گذشت و می گذرد شدیدا تحت تاثیر داده‌های نادرست بوده‌اند و بر حسب آنکه این داده‌ها را چطور در جداول ارزیابی خود جای دهند دچار توهمات عجیبی بوده اند. مثلا از ارزیابی قدرت سیاسی تشکیلاتی یک سندیکا گرفته تا تحلیل رویکردهای متفاوتی که از جریانات سیاسی پیرامون و درون حکومت داشتند. از وزن و نقش تشکل‌ها تا میزان تاثیرگذاری آنها در رویکردهای سیاسی – اجتماعی و اقتصادی و از میزان و حدِ توانمندی افراد و شخصیت‌ها تا تشکل‌ها و جریانات سیاسی. با گشایش این اتاق ها بطور بی سابقه‌ای بر این توهمات مبتنی بر اطلاعات نادرست ضربه وارد آمد. بسیار کسانی که دستی از دور بر آتش داشتند به واقعیت های موجود تا حدودی واقف شدند. این حاصل دیالوگ‌های زنده‌ای است که ناگزیز از بیان موقعیت و شرایط است و به دلیل حضور در جمع گسترده‌ی ناظر؛ راه را بر مدعی در طرح ادعاهای واهی خواهد بست، در عین حال کسانی با نوعی نگرش اتوپیایی همواره آنچنان قالب‌های ذهنی از روابط و مناسبات موجود و نظریات قرن هیجدهمی برای شنوندگان این کلاب‌ها به ارمغان می‌آورند و چنان نسخه هایی را برای کارگران و مبارزات آنها می‌پیچند که نتیجه‌ای جز گمراه سازی ببار نمی‌آورد، نمونه آشکار و مکرر ایده‌های این چنانی را می‌‌توان در طرح موضوع مجامع عمومی به عنوان تشکل های کارگری دید.

بهر حال آنچه که تا به حال در چند نظاره بر گفتگوها داشته‌ام متاسفانه این ارزیابی را به دست می‌دهد که این ابزار، تیغ دولبه‌ای است که لبه‌ی تفرقه و انتقام جویی و سرکوبش  بُرّان تر است و به همین دلیل پرسش‌هایی را پیش روی بهره‌گیران در این کلاب‌ها قرار می‌دهد که با وجود چنین وضعی آیا شرکت در این اتاق ها مفید است؟ آیا این اتاق‌ها می‌توانند در خدمت دموکراسی قرار گیرند؟ آیا گفتگوها می تواند موجب پیشرفت مشخص و عینی حدی از همبستگی های اجتماعی گردد؟ آیا گفتگو در این اتاق ها می تواند فضای کشور را به سود گفتمان دموکراسی‌خواهی و عدالت‌خواهی تغییر دهد؟  آیا این فضا می‌تواند کمکی به اتحاد و همبستگی کارگران و زحمتکشان در راه سازمان یابی باشد؟ و ده ها پرسش دیگر.

لازمه ی مثبت بودن پاسخ به این پرسش‌ها چیست؟
چنانچه مدیران این اتاق‌ها از میزان کافی سیاست خویشتن‌داری در مدیریت فضا  و رعایت حقوق همگان و وفاداری به اصل بیطرفی بهره‌مند باشند و آنقدر توانمند باشند که این بهره‌مندی را بهینه به کار گیرند این امید را می‌توان داشت که ترس از شرکت در گفتگوی کلاب هاوسی جای خود را به ضریبی از اطمینان و رضایتمندی نسبی دهد. و در نتیجه افرادی که جسنجوگرِ گفتگوها، نقدها و اظهارات پویا و خلاق هستند در این اتاق ها شرکت حویند.

اما بی‌تردید، این اتاق‌ها کار را برای پلیس سیاسی- امنیتی آسان کرده است تا جایی که می‌تواند با آرامش خیال همه را رصد کند و داده‌های گوناگونی را ثبت و ضبط می کند و دریابد که حد اختلاف و افتراق به چه میزان است و چه جریاناتی این استعداد و پتانسیل را دارند تا خرمن آتشکده‌ی این اختلافات شوند و چه کسانی مستعد کشاندن این اختلافات به مرز دشمنی آشتی ناپذیر باشند. پلیس سیاسی با نظارت براین اتاق‌ها بی هیچ زحمتی با شگردهای گوناگون آتش بیارِ معرکه می‌شود و با تضعیف زمینه‌های وحدت و همبستگی از طریق استفاده از همه‌ی ضعف های موجود در این اتاق‌ها‌ مقاصد سرکوبگرانه ی خود را سازمان می دهد. 

 در این موضوع، دیگر مسوولیت تنها به مدیران این کلاب ها برنمی‌گردد بل که هر یک از کسانی که اجازه صحبت پبدا می‌کنند و سخنگویان اصلی اتاق و حتی آنان که یادداشت می‌گذارند نیز مسوول نوع سخن‌گفتن و اظهار نظر کردن خود هستند؛ ناسنجیدگی در طرح مباحث موجب سوء استفاده های پلیس خواهد شد.

 اما این هم به نوعی غیرقابل کنترل خواهدبود، زیرا این فضا آنچنان باز است و طیف حاضرین نیز به همان میزان رنگارنگ که نمی‌توان انتظار داشت کسانی از گروه‌های رقیب و حتی دشمن در بین حضار نباشد و دست به تخریب فضا و گل آلود گردن آب نزنند. آنچه می‌توان امکان سوء استفاده پلیس سیاسی را محدود کند، هوشیاری در بیان موضوعات و درگیر نشدن به بازی‌های کلامی است که از دل آن اطلاعات غیر ضروری به دست پلیس سیاسی خواهد افتاد.

صحنه‌ی گفتگو در اتاق‌های کلاب مانند صحن دادگاه است که هرگاه حرفی نسنجیده از سوی اهالی سالم در این صحن گفته شود می تواند به سندی در دست اهالی ناسالم حاضر و آن ناظر ناپیدای کلاب هاووس باشد.

—————————–

منبع: وبلاگ کار در ایران


دسته : اجتماعي, مقالات برگزيده

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1