مه 1, 2022
چرا حکومتها از روز کارگر میترسند؟
فرقی نمیکند که پهلوی باشد یا جمهوری اسلامی، دولت اصلاحطلب باشد یا اصولگرا، سرمایهداری ایالات متحده باشد یا سرمایهداری چین؛ هنگامی که روز جهانی کارگر فرامیرسد تو گویی حاکمان ناقوس مرگ خویش را در رژههای اعتراضی کارگران میشنوند.
چرا حکومتها از روز کارگر میترسند؟
چرا روز کارگر ترسناک است؟
فرقی نمیکند که پهلوی باشد یا جمهوری اسلامی، دولت اصلاحطلب باشد یا اصولگرا، سرمایهداری ایالات متحده باشد یا سرمایهداری چین؛ هنگامی که روز جهانی کارگر فرامیرسد تو گویی حاکمان ناقوس مرگ خویش را در رژههای اعتراضی کارگران میشنوند.
از چه میترسند؟ پاسخ بسیار ساده و در عین حال پُر از تحلیل است: اتحاد طبقاتی نیروهای کار. روز کارگر زندهکنندهی خاطرههای مهمی برای مردمی است که برای مزدی ناچیز مجبورند جان بکنند. در سال 1856 کارگران استرالیایی تصميم گرفتند توقف دسته جمعی يک روز کامل کار را با جلسات و تفريحات بعنوان تجلی موافق با هشت ساعت در روز سازماندهی کنند و این کار را برای سالهای بعد هم تکرار کنند. چندی بعد در سال 1886، کارگران آمریکایی تصميم گرفتند اول ماه مه بايد روز توقف جهانی کار باشد. در اين روز نزدیک به ۲ میلیون نفر از آنها کارشان را ترک کرده و هشت ساعت در روز را طلب کردند.
روز کارگر فقط یک مناسبت نیست که بگوییم دیگر تکراری شده است و ارزش برگزاری ندارد؛ آن هم وقتی که میبینیم حکومتهایی چون جمهوری اسلامی چطور به دستوپا میافتند تا هیچ شکلی از اتحاد و همبستگی در این روز به ثمر نرسد. پای عملی هماهنگ و جهانی وسط است که به یاد کارگران میآورد:
- آنها نباید بیشتر از ۸ ساعت کار کنند؛
- آنها باید بابت ۸ ساعت کار مُزد مناسب برای یک زندگی آبرومندانه دریافت کنند؛
- آنها حق دارند اجتماعات آزادانهشان را در قالب سندیکا و اتحادیه و شورا داشته باشند؛
- آنها نباید به خاطر جنسیت، قومیت یا مذهبشان مشمول تبعیض در برخورداری از رفاه کار باشند؛
- آنها حق دارند ایمینی شغلی داشته باشند و هر لحظه استرس اخراج و پایان قرارداد نکشند؛
- و …
این همه چیزهای خطرناکی است برای حکومتهایی که نیازشان:
- نیروی کار ارزان با کار طاقتفرساست؛
- نابودی هر شکلی از اجتماع کارگری است؛
- ایجاد تفرقه و اختلاف میان کارگران است؛
- بیثباتسازی شغلی و موقتیسازی قراردادهاست؛
- و …
روز کارگر حقیقتا چیز ترسناکی است چون اگر هم به عنوان کارگری در کشور خودتان نتوانید اعتراضی کنید، اخبار اعتراضات کارگران دیگر کشورها به گوشتان میرسد که چطور همان خواستهها و مطالباتی را بیان میکنند که مطالبات شماست. متوجه میشوید که آنها با چه سازمانیابیهایی به خیابان میآیند و مطالبهگری میکنند و دست به اعتصاب و اعتراض میزنند. این همه کارگری را که امکان اعتراض ندارد خشمگین میکند، به فکر فرو میبرد و میان کارگران باعث شکل گرفتن بحث میشود.
جلوههایی از روز کارگر در ایران
در زمستان 1300 با پیوستن اتحادیههای کارگری تهران و شهرستانها، نخستین اتحادیه کارگری سراسر کشور تأسیس شد. این اتحادیهی سراسری جدید «شورای مرکزی اتحادیههای حرفهای کارگران ایران» نام گرفت. تا هنگام برقراری شوار جشن روز کارگر مجدانه برگزار میشد. شواهد نشان میدهد که در سال 1302 دیگر شورای مرکزی اتحادیههای کارگری ایران با ترکیب آغازینِ خود موجودیت نداشته است، ولی تا سال 1307 یا 1308 برخی از نمایندگان اتحادیهها به ویژه اتحادیههای چاپ، کفاشان و بناها تا حدودی پیوند میان خود را حفظ کرده بودند. در این موقع نیز چاپچیان فعالتر بودند و به ابتکار آنها تا سال 1304 مراسم بزرگداشت اول ماه مه بهطور علنی برپا میشد.از سال 1304 که پهلوی به شاهی رسید، جشن کارگران نوعی جنایت بهشمار میآمد و ادارهی نظمیه برای جلوگیری از آن سختگیری و پافشاری مینمود. با این وجود در سالهای 1306-1305 مراسم اول ماه مه برگزار شد. یک روز پس از مراسم 1306 عدهای از کارگران دستگیر میشوند. نیروهای نظمیه به چاپخانهها میآیند و اعلامیههایی پیدا میکنند. از اینرو چند نفر از نمایندگان کارگران از جمله باقر نوایی، محمد پروانه، مهدی کیمرام، حسن بهرامقلی، سلمان قالبتراش، حسین سیاسی، علی آقای کاوه، علیاصغر کاوه، زرونی، اورهان، ماطاوس و عدهای دیگر را بازداشت میکنند. شکرالله مانی تعریف میکند که آخرین مراسمی که به مناسبت اول ماه مه در تهران برگزار شد، در سال 1308 بوده است. مراسم در باغ معینه نزدیک امامیه گشایش مییابد و در آن جعفر اردوخانی سخنرانی میکند. مراسم پنهانی برگزار میشود. اما روز بعد مأمورین حکومت از آن آگاه میشوند و بار دیگر پنجاه نفر از فعالین کارگری را دستگیر میکنند. از این پس فعالین شناخته شدهی اتحادیهای تحت مراقبتهای شدید پلیسی قرار میگیرند. به نحوی که از دیدار آنها حتی در کافه یا قهوهخانه نیز جلوگیری میشود.
این وضعیت را قیاس کنیم با دستگیریهای امروز و نشانههای هراسی که در دل حاکمیت جمهوری اسلامی افتاده است. جمهوری اسلامی حق دارد بترسد. خیلی دور نرویم. در تاریخ 11 اردیبهشت 1381 در جریان تدارک مراسمی برای روز جهانی کارگر از سوی عدهای از فعالان کارگری در تهران، صدها تن در قالب قطعنامهای اعلام میدارند که «خواهان رفعِ ممنوعیت از فعالیت سندیکاهایی که سابقهی روشن و درخشان چندین ساله از مبارزاتت صنفی و دفاع از حقوق کارگران را داشته و به صورت غیرقانونی از فعالیت منع گردیدهاند» هستند. به این ترتیب «هیأتهای مؤسس انجمنها و سندیکاهای کارگری» پایه گذاری شدند. پس از این اعضای هیأت مؤسس کوشیدند با انتشار نامهای سرگشاده به تاریخ 22/3/1382 خطاب به وزیر کارِ وقت (صفدر حسینی) بر ضرورت به رسمیت شناختن سندیکاهای کارگری مبتنی بر التزام کلیهی دولتها به دو مقاولهنامهی 87 و 98 سازمان جهانی کار (در ارتباط با آزادی تشکلهای کارگری) هرچه بیشتر زمینههای قانونی فعالیت سندیکاهای کارگری را فراهم کنند. در این بین «حزب اسلامی کار» و «خانهی کارگر» به مخالفتهای جدی با باز شدن امکان فعالیت برای «هیأت مؤسس» و سندیکاهای کارگری پرداختند و سعی کردند به کارشکنی و اتهامزنی نسبت به ایشان در مطبوعاتِ خویش بپردازند. با این وجود اما هیأت بازگشایی متکی به محدود امکاناتی که در اختیار داشت اقدام به برگزاری کلاسهای متعدد آموزشی برای کارگران میکرد و از خلال همین آموزشها هستههای اولیهی بازگشایی سندیکاهای قدیمیای چون «شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه»، «کارگران نقاش ساختمانی»، «فلزکار و مکانیک»، «کارگران خیاط» و «کفاشان تهران» شکل گرفتند.
باری جمهوری اسلامی هنوز خاطرهی دردناک روز کارگر سال ۱۳۵۸ را فراموش نکرده است. اولین روز کارگر پس از سرنگونی سلطنت پهلوی به صفآرایی سوسیالیستها در یک سو و هواداران جمهوری اسلامی در سوی دیگر بدل شد. تظاهراتی که نشان میداد در یک فضای آزاد و در جوی انقلابی نیروهای چپ چه توانی برای سازماندهی دارند.
روز کارگر همواره حکم راهکاری سوسیالیستی را برای شکستن هژمونی راست داشته است. در موسم فرارسیدن این روز سلطنتطلبها و دیگر انواع نیروهای راست با تمام شمایل اپوزیسیونی خویش نمیتوانند جلوی خود را در ابراز علاقه به سیاستهای خصوصیسازی پنهان کنند. سیاستهایی که نام دیگری برای غارت کارگران و انجماد دستمزدهاست. روز کارگر ماهیت هر شکلی از سرمایهپرستان را از جمهوری اسلامی تا سلطنتطلب، از اصلاحطلب تا اصولگرا را برملا میکند و چشمانداز رهایی را به روی کارگران و مدافعان ایشان میگشاید.