مه 15, 2022
در برابر قدرت سازمان سرکوب و فریب دولتی، سازماندهی هوشمندانه، پیاپی و همه جانبه
چارهی کار این است: این دور باطل باید به گورستان تاریخ سپرده شود! هدف مبارزات مردمی، رهایی از دور باطل استبداد و دیکتاتوری برای تحقق عدالت و آزادی است که برای رسیدن به این هدف، مردم میتوانند خود نوعی زندگی مبارزاتی علیه ستم و تبعیض را سازمان دهند و در برابر سازمان سرکوب و فریب، سازماندهی مبارزهای قویتر و پایدارتر و هدفمند باشند.
در برابر قدرت سازمان سرکوب و فریب دولتی، سازماندهی هوشمندانه، پیاپی و همه جانبه
دور و تسلسل چرخه دیکتاتوری
تجارب قریب بیش از دو دهه اخیر مبارزهی مردمی کارگران و زحمتکشان، دانشجویان و زنان و همهی مزدبگیران و لایههایی از اقشار متوسط شهری تا حاشیهنشینان و تهیدستان، همراه با مشروعیتزدایی از حکومت دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی، فراز و فرودهای بسیاری داشته است اما در عین حال روند عمومی این مبارزات نشان داده است که این رود خروشان را سر باز ایستادن نیست! در عین حال دستگاه سرکوب و فریب نیز به موازات این مبارزات خود را بازسازی و به روز میکند و همزمان با جنگ رو در رو با مردم به جنگ نرم دست میزند و شیوهی سنتی «از این ستون به آن ستون فرج است» را همراه با جنگ نرم و رسانه کرده و مردم را در تنگناهای جدی بحران آفرینی اقتصادی با سیاست شوک درمانی و ادامه تسکین موقت با سیاست کوپنی (کالابرگ هوشمند) قرار میدهد.
از آنجا که همه چیز دراختیار قدرت استبدادی و دستگاه دولتی قرار ندارد، این ترفندها هم با پیشبرد سیاستهای کلی نظام رنگ خواهد باخت و با افزایش تورم و گرانی، همان اعمال ستم و بینواسازی و رواج فقر و بیعدالتی، همراه با ماشین سرکوب و فریب به کار خود ادامه خواهد داد.
شیوههای سرکوب آنگاه اثربخشی نسبی پیدا میکند که از یک سو همراه با پراکندن معترضان و بیخبری ناشی از گرفتن ارتباط ازمردم، و از سوی دیگر با مسدود کردن امکان سازماندهی در فضای مجازی و قطع اینترنت، میدانداری اعتراضات از مردم گرفته میشود وبه موازات آن شدت بخشیدن به تبلیغاتِ رسانهای در توجیه سیاستهای سرکوب و ساختن انواع برنامههای اعترافگیری و نسبت دادن مبارزات مردمی با بیگانه ادامه مییابد؛ با این خیال که گروههای فعال و کنشگران و مبارزان در هرجای ایران به بیعملی کشیده شوند و آرامش دوباره به دستگاه ضدمردمی حکومت برای بازسازی سیستم سرکوب و فریب برگردد.
در این جنگِ نابرابر پیروزیهای کوتاه مدت ظاهرا با جمهوری اسلامی است و دستاوردهای بزرگ ضددیکتاتوری و استبداد و پیروزی بر ترس و تفرقه و جداسری از آن مردم ایران است؛ اما در همین فرایند مبارزات، ارتجاع رانده شده از سوی انقلاب سال 1357 نیز از آنجا که رویای بازگشت به امپراطوری شاهنشاهی را در ذهن میپروراند میکوشد مردم را سربازان آرزومند و خواستار نظام برباد رفته و به تاریخ سپردهی نوع دیکتاتوری و استبداد پیش از انقلاب نشان دهد.
از همینجا پروژه جنگ نرم برای فریب مردم به کار میافتد تا از سوی جمهوری اسلامی با تحریک گروههایی از مردم به دادن شعار هدفمند “رضا شاه روحت شاد” این روحیه را که گویا یک دستگاه استبدادی چون دستگاه رضاخانی قادر است اوضاع را روبهراه کند، چنین القا کند که نظام استبدادی بدیل چنین شرایطی برای گذار چیزی همانند دیکتاتوری رضاخانی است. به این ترتیب شاید از این طریق نظامیان سرکوبگر سپاه پاسداران زمینهی نوعی حکومت رضاخانی را پس از حکومت آخوندی برپا کنند و در عین حال در همین احوال هم این ذهنیت را شایع کنند و دامن زنند که گویا مردم فریب خوردهی سلطنت طلبان هستند !
در طرف دیگر نیز طرفداران ارتجاع سلطنتی این باور را دامن میزنند که یگانه جانشین مناسب برای شرایط کنونی برپایی دوباره سلطنت است! چرا که مردم بیرهبری و بدون پیروی از کاریزمای شناخته شده شاه به عنوان حلقه اتصال بین مردم، بدون پذیرش رهبری فرزند او در سراسر کشور قادر به پیروزی بر جمهوری اسلامی نیستند. آنها نیز با توجه به تنفر عمومی مردم نسبت به حکومت دینی و روحانیت شعار هایی را که ماهیت حکومت سرمایهدارانهی کنونی را تنها با روحانیت بیان میکند استقبال میکنند و رسانههای وابسته به این جریان ارتجاعی شعار “توپ ، تانک ، فشفشه – آخوند باید گم بشه” بخشی از مردم را عمده می کنند تا شاید اصل نظام سیاسی _ اقتصادی سرمایهداری غارتگر از گزند تحولات انقلاب مردم مصون بماند.
در چنین شرایطی است که بازتولید ذهنیت دور و تسلسل دیکتاتوری به کار افتاده است و هدف آن این است که مردم پیروز این مبارزات نباشند؛ اگر چه حضور میدانی و همیشگی آنان شرط نابودی یک نظام سیاسی و جایگزینی آن با نظام سیاسی بهظاهر متفاوتی است! اما آنها باید تنها منویات دیگران را فریاد بزنند و سربازانی برای پیروزی گرایش سیاسی نوع دیگری از سرمایهداری گردند.
هدف مبارزات مردمی: رهایی از دور باطل استبداد و دیکتاتوری برای عدالت و آزادی
مردم آزاده و عدالتجوی ایران از کارگران و زحمتکشان، زنان و دانشجویان و فرودستان و تهیدستان شهری و روستایی و اقشار متوسط هر روز ضعیفتر شده از لحاظ اقتصادی و همهی محرومان از آزادی اندیشه و بیان و عقیده به خوبی درک کردهاند که راهحل بحران کنونی در نفی تمامیت استبداد و استبدادزدگی و رهایی از تسلط یک اقلیتی خودکامه با هرشکلی از بروز و ظهور آن است. شورش گرسنگان تنها برای نابودی فقر و گرسنگی نیست بل که برای نابودی عوامل تولید و تداوم فقر و بی عدالتی است، شورش گرسنگان علیه عواملی است که نان _ کار – آزادی را از مردم دریغ کرده است تا به گستره سود و انباشت سرمایهی خود اضافه کند . گرسنگی حاصل بیعدالتی و تبعیض استبداد و بازداشتن مردم ازحق داشتن رفاه و زندگی شرافتمندانه است و نقض واقعی حقوق انسانی؛ نه آنچنان که در بازی سیاستبازان سلطهگر به ظاهر ازحقوق بشری مصلحتگرایانه از آن یاد میشود بلکه بر پایه تحقق حقوق بشری به ارادهی جمعی خود مردم و از راه اداره و تعیین سرنوشت به دست خود آنها مورد نظر است. این دستاورد حاصل نمیگردد جز با نابودی هر آنچه مظهر قیمومیت و هدایت آیت و نشانههای غیر مردمی و ماورایی است پس نه آیتالله و نه ظلالله (نه شیخ و نه شاه) حق نمایندگی از سوی مردم برای تعیین سرنوشت آنان را ندارند.
چارهی کار این است: این دور باطل باید به گورستان تاریخ سپرده شود! هدف مبارزات مردمی، رهایی از دور باطل استبداد و دیکتاتوری برای تحقق عدالت و آزادی است که برای رسیدن به این هدف، مردم میتوانند خود نوعی زندگی مبارزاتی علیه ستم و تبعیض را سازمان دهند و در برابر سازمان سرکوب و فریب، سازماندهی مبارزهای قویتر و پایدارتر و هدفمند باشند. نوع شعارهای مردم از مطالبات آنها سرچشمه بگیرد، نوع همکاری مردم بدون تبعیض برپایه همبستگی بنا شود، نوع برنامهریزیهای این مبارزات از تکیه بر یک شیوه به شیوههای همه جانبه و مؤثر بدل شود. این راهی است که حلقه استبداد و دیکتاتوری را خواهد درید!
اصل “نبرد مغز ها ” شالوده مبارزهی رهاییبخش علیه دستگاه سرکوب و فریب است!
ما در یادداشت “تهران هم بپا میخیزد اگر …” وظایفِ مُبرمی را برای سوسیالیستها به شرح زیر یادآورشدیم:
- شرکت مؤثر و جمعی در نبرد رسانهای برای نامگذاری اعتراضات و انعکاس آن به شیوهای که جلوی بهرهبرداریهای اپوزیسیون راست و سلطنتطلب را بگیرد.
- حضور در میان مردم به قصد ترویج شعارهای درست.
- کمک به شکل دادن به سازماندهیهای محلی.
- تحلیل و جمعبندی قیام و خطدهی به تودهها در فردای پس از سرکوب.
- تدوین سلسله برنامههای تبلیغ و ترویج در میان مردم به منظور جلوگیری از افسردگی عمومی ناشی از سرکوب.
البته این وظایف همهی آنچه سوسیالیستها باید به عهده گیرند نیست اما انجامِ همین حد از وظایف نیز نیازمند نوعی سازماندهی است که هم خود و هم مردم را در شرایط برتری تاکتیکی در هر موقعیتی قرار دهد.
اینکه میگوییم مبارزه برای رهایی نبرد مغزهاست به صرف تعیین این خطوط کلی و بیشتر از آن تحقق نمییابد، بلکه باید به شناخت شرایط میدان مبارزه و ارزیابی مداوم آن ربط پیدا کند و پیش از هرچیز امکاناتی به فراخور این شرایط فراهم گردد تا بتوان با انطباق درست در موقعیتهای گوناگون تجارب گذشته را با خلاقیتهای تازه و مؤثر همراه کرد.
در شرایط پیش از انقلاب 1357 آنچه موجب همبستگی مردم و پیشروی گام به گام آنان بود، با ابزار و امکانات در آن سالها سازگاری داشت. تبلیغات از راه پخش شبنامه و اطلاعیهها، پخش و توزیع نوارها و کاستهای تبلیغی و ترویجی، شعار نویسیها روی دیوارها و سایر اشکال و شگردهایی که موجب اطلاع رسانی بود. گاه درپایان هر تجمع زمان و مکان تجمع بعدی فریاد زده میشد و این اطلاعرسانی عمدتا چهره به چهره بوده است. به همین دلیل رژیم حاکم بعد از انقلاب همهی آن شیوههای مبارزه را با حکم کلی و قطعی «افساد فی الارض و محاربه باخدا» سرکوب میکرد و پس از مدت کوتاهی دارندهی هر نوع رسانه از یک اعلامیه تا یک روزنامه را مشمول این احکام میدانست و به تدریج با تصویب قوانین و ساختار ارتجاعی قضایی_ امنیتی، تیلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی و … جانشین آنها کرد . به همین دلیل نیز مردم به شیوههای جدید استفاده از امکان رسانه از ایمیل و پیامک و به تدریج با وجود امکانات دنیای مجازی به این امکانات گرویدند.
شرایط کنونی اما بیشتر به اتکای امکانات جدید در فضای مجازی است و از آنجا که این فضا در کلیت خود تحت کنترل دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی نیست در شرایط عادی میتواند با انتقال اخبار و رویدادها بسیار مؤثر واقع شود اما در بروز شورشهای اجتماعی آنچه به شدت محدود میگردد، همین فضای مجازی است و به این وسیله امکان اطلاع رسانی و در نتیجه آن از کار انداختن اندیشهی چگونگی مقابله مناسب کنشگران در میدان مبارزه جای خود را به سردرگمی و استیصال تا گشایش امکان رسانهای و خبررسانی خواهد داد و این فرصتی است تا دستگاه سرکوب و فریب به بازسازی موقعیت از دست رفتهی خود بپردازد.
اگر فرض بگیریم که در جایی تمرکز نیروی سرکوب موجب آزار مردم میگردد منطقیترین کار آن است که مراکز بیشتری را برای حضور میدانی انتخاب شود تا سرکوبگران را دچار استیصال گردند. این امر در شرایط بیخبری و قطع اینترنت امکانپذیر نخواهد بود و بدیهیترین شیوهی بهکارگیری سایر امکانات خبر رسانی است که محدودیت اینترنت برآن تاثیر گذارنباشد. توجه جدی به این پیش فرض که «اینترنت قطع میشود»، امکاناتِ خبررسانی دیگری را برای ارسال پیام فراهم خواهد ساخت. ایجاد شبکههای اجتماعی فعال جایگزین با استفاده از امکانات دیگر از پیامک و تلفن تا روابط بین فردی می تواند محدودیتها را خنثی کند.
این یادآوری از آن جهت ضرورت دارد تا مردم دریابند که در جزیرههای پراکنده قرار ندارند و صدای آنان در هر شرایطی به گوش هم سرنوشتهایشان در این مبارزه نابرابر خواهد رسید. همبستگی ِ بالقوهی مردمی اگر چه به خودی خود در شرایط ستمبارگی و استبداد، وجود دارد اما بالفعل شدن آن نیازمندِ استفاده از همه ظرفیتهای مادی موجود و همه تجربیاتی است که درسالهای اخیر در مقابله با دستگاه سرکوب و فریب به دست آمده است. مبارزه طبقاتی مبارزه مغزهاست. وقتی نان را از سفرهی زحمتکشان میربایند اهدافی در پس آن نهفته است و آن هرچه مطیعتر ساختن نیروی کار برای بهرهکشی از یک سو و غارت ثروتهای ملی با به گمراهی کشانیدن مردم و سرگرم کردن آنها برای رفع نیازهای اولیه از طرف دیگر است. در حالیکه مردم تنها نان نمیخواهند، مردم نان و کار و آزادی و رفاه و آبادی برای خود و فرزندانشان را میخواهند. شورش گرسنگان شورش علیه بیداد و ستم و فقر و تبعیض و نابرابری است برای رهایی از هرنوع بهرهکشی است برای آزادی بیان همهی ناروایی هایی است که حاصل استقرار نظام سود و انباشت سرمایه است . پس اندیشهی گرسنگان به نان محدود نخواهد ماند.
امروز بیش از همیشه باید که تجربیات سالهای دههی 50 و 60 را مرور کرد و با نگاه به تاریخ حداقل پنج دهه گذشته از تمامی نکات مثبت مبارزات مردمی علیه رژیم ستم شاهی سود جست و از تمامی جنبههای منفی پس از پیروزی انقلاب و برآمد جمهوری اسلامی و شرایطی که دستاوردهایی جز فقر و بیعدالتی و دیکتاتوری را دربر نداشت، پرهیز کرد و کوشید هوشیاری تودهها را در مبارزه هدفدار ضد دیکتاتوری، آزادیخواهانه و عدالتجویانه برانگیحت. شعارهایی که وضعیت کنونی را نفی میکند و وضعیت آینده را به روشنی بیان میکند، شعارهایی که میگوید ما مردم چه نمیخواهیم و چه اهداف روشنی را دنبال خواهیم کرد، عامل برانگیختن هوشیاریِ عمومی در مقابله با هر نوع ارتجاع خواهد بود.