سپتامبر 21, 2022
نهایت آتش به اختیار _ بی اختیاری حکومت؛ رمزی که با قتل مهسا آشکار شد!
حکم آتش با اختیار رهبری نظام جمهوری اسلامی درست در هنگامهای که رژیم ولایی شیعه در کشور عراق فرمان بزرگترین رفراندوم قدرت منطقهای خود را در اربعین تدارک میدید؛ چنان هزینه های ناشی از این قدرت نمایی را برباد داد که دیگر حتی آن هیمنهی پس از حضور چند میلیونی نیز برزبان هیچ رسانه ای جاری نشد و هیچ کس خاطرات این حضور را به خاطر نسپرد! و این همه از برکات فرمان آتش به اختیاری رژیم جهل و جنایت است که دربیان این فرمان این بار به دست خود خدای دهه شصت را به گور میسپارد!
نهایت آتش به اختیار _ بی اختیاری حکومت؛ رمزی که با قتل مهسا فاش شد!
نهایتِ آتش به اختیاریِ نهادهای سرکوبگر، بی اختیاری دستگاه دولتی و نهادهای حکومتی در ساماندهی و نظم امور در عرصههای گوناگون حیات اجتماعی _ سیاسی است .
شاید گزافه نباشد اگر بگوییم جمهوری اسلامی تاکنون پس از به قتل رساندنِ “دختر ایران” مهسا امینی تا این اندازه دچار بی اختیاری در اداره امور خود درهمان شکل بدِحکمرانی متداول و معمولش شده است.
- از ابتدای آشکارشدن این جنایت، جمهوریاسلامی درگوشهی رینگِ اعتراضات مردمی و انتقادات حواریون خود درقامت حوزههای علمیه و جناحهای سیاسی و حتی نمایندگان حلقه بهگوش خود در مجلس شورای اسلامی و نهادهایی چون امر به معروف ونهی از منکر قرار گرفت و این نشان دیگری از بیاعتباری و عدم مشروعیت نظامیاست که رهبری آن زمانی با تجاوز ازحریم قانونِ اساسی کشور فرمان آتش به اختیار را صادرکرد. هیچکس باور نمیکرد که فرمان بیش و پیش از هرچیز دامن رهبری نظام را بگیرد و شعلهور شود.
- آتش به اختیاران رژیم با جنایت و قتل؛ آتشی را شعلهور ساختند به وسعت شرمساری یک رئیس دولت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد! هیچ عقل سلیمی باور ندارد درست در هنگامهای که رئیس جمهور حکومت ولایی آماده میشود تا در مجمع عمومی سازمان ملل از اقتدار نظام و میزان قدرتمندیش در روابط بین المللی و همسویی اش با قطبی از جهان در برابر قطبی دیگر رجزخوانی کند، چنین خوار و خفیف از پیشبرد همهی اهداف تعیین شده بازماند! . این هم نشان دیگری از عدم مشروعیت نطام جمهوری اسلامی در روابط بینالمللی است که فرمان آتش به اختیاری رهبری نظام آن را امضا کرد، رهبری که فاقد عقل سلیم است و حفظ نظام را به هرقیمت، به تبعیت از سلف خود اوجب واحبات میداند!
- حکم آتش با اختیار رهبری نظام جمهوری اسلامی درست در هنگامهای که رژیم ولایی شیعه در کشور عراق فرمان بزرگترین رفراندوم قدرت منطقهای خود را در اربعین تدارک میدید؛ چنان هزینه های ناشی از این قدرت نمایی را برباد داد که دیگر حتی آن هیمنهی پس از حضور چند میلیونی نیز برزبان هیچ رسانه ای جاری نشد و هیچ کس خاطرات این حضور را به خاطر نسپرد! و این همه از برکات فرمان آتش به اختیاری رژیم جهل و جنایت است که دربیان این فرمان این بار به دست خود خدای دهه شصت را به گور میسپارد!
- یکی از مهمترین نمادها و نشانه های ایدئولوژیک نظام سرمایه داری دینی در ایران پس از انقلاب 1357 حجاب بوده است. حجاب در عینحال هایلی برای جداسازی بخشی از مردم از بخش دیگر آن شده بود، حجاب جز سلب ارادهی زنان در انتخاب پوشش یکی از مظاهر بیچون و چرای تبعیض جنسیتی و از عوامل جدی در سلب آزادی زنان برای انتخاب شغل وحضور در کار و تولید، در موقعیت های اجتماعی برابر با مردان، در ایجادِ محدودیتها در میادبن ورزشی _ هنری و کلیه فعالیتهای انسانی بوده و هست. نماد این عرصه ایدئولوژیک یعنی چادر و روسری را آتش به اختیاران در آتش جنایتی که برافروختند سوزاندند و در واقع پرچم ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی با فرمان آنش به اختیار رهبری آن دچار آتشی به وسعت تاریخ شد!
- آتش به اختیاری پیشکش رهبری رژیم نظام جمهوری اسلامی اگر چه هزینههای بالایی تاکنون برای مردم ایران داشته است اما دستاوردهای این چند روز پس از قتل “دختر ایران ” نوید از گسترش
آگاهیهای قابل توجهی در بینِ مردم به ویژه جوانان را داده و میدهد. ساختار اندیشهای که اعتبار زن را در حد ابزاری برای لذت بخشی نمایش میداد؛ به یکباره در آتش سوخت و از دل آن آتش ققنوس ” زن _ زندگی _ آزادی ” برخاست و در سراسر ایران به پرواز درآمد و ذهن و جان مردم نشست.
اما راهکار سوسیالیستی برای این مرحله از خیزش خشم آلود چیست؟
ما اعتقاد داریم تبدیلِ اینخشم به عنصر آگاهی برای رهایی مهمترین وظایف سوسیالیست هاست. فرصتطلبان در هر لباس و شکلی برای حفظ منافع خویش ممکنا ست مردم را از پذیرش دستاوردهای این خیزش عظیم سراسری بازدارند. بسیار شنیدهایم که انحلال دستگاههای سرکوب و از جمله گشت ارشاد را کوچک می شمارند و به گونهای برخورد می کنند که گویا تنها دو قدم مانده به صبح. آنان شور خشم موجود را بی توجه به تجربیات چند باره و بی توجه به اندیشه و عمل متناسب با هر مرحله از خیزش و قیام تودهای به شور مبارزه گره میزنند. به عکس آنان، ما سوسیالیست ها درست تر آن میدانیم که هر میزان از عقب نشینی احتمالی جمهوری اسلامی یک پیروزی بزرگ است که باید آن را پاس داشت و از آن برای تقویت روح و روان مردم و برای نهادینه کردن اعتماد عمومی به کنشگری اجتماعی و سیاسی سود برد. نیاید با وجود هیجانات ناشی از این قدرت تودهای به راحتی دستاوردهای پیروزیهای پیش رو را نادیده گرفت . هر مرحله از کسب هر میزان از دستاورد را باید با قدرت تمام حفظ کرد و سپس با دیدی باز و مبتنی بر چشم اندازی قابل دستبابی راهبردی موثر را یافت و در این راه قدم های بعدی را مصممانه و استوار برداشت. در عین حال با سازماندهی مردم در قالب شوراهای محلی و منطقهای و سازمانهای توده ای فراگیر و دموکراتیک و به ویژه درسازمان هایکارگری، برای آینده ای مطمئن شکل داد. این رمز پیروزی های بعدی است. کاری که ضامن حضور یکپارچه و مستمر مردم در میدان مبارزه بی امان با بی عدالتی و دیکتاتوری وبه خاطر آزادی است .