ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



پیام اسماعیل عبدی از زندان مرکزی کرج، به مناسبت روز جهانی معلم و حوادث ناگوارِ اخیر در کشور

به عنوان معلمی که طی دو دهه کنشگری صنفی به مسالمت‌آمیزترین شکل، همواره با گوشزد کردن مسائل مبتلابه جامعه، به همراه تشکل‌های صنفی معلمان به واکاوی عواقب تصمیمات نادرست حکومتی، هشدار داده‌ایم، تاکید می‌کنم که برای جامعه‌ای که انباشته از خشم و اعتراض است، دست به خشونت زدن و ابزار سرکوب را به عنوان بهترین راه حل دیدن، عواقبی جبران ناپذیر خواهد داشت.

 


 

پیام اسماعیل عبدی، به مناسبت روز جهانی معلم و حوادث ناگوارِ اخیر در کشور

به‌نام خداوند جان و خرد

به چشمِ عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است…

امسال روز جهانی معلم را در حالی شروع کرده‌ایم که اندوهی عظیم، تمام وجود مرا سخت فشرده و هوای سرزمینم غمناک‌ترین شعر خود را سروده‌است.
دختری جوان، جان نازنینش به بی‌گناهی، ستانده شد و جهانی از این حادثه‌ی سترگ به خروش آمد.
«مهسا» نامش رمز و نمادی از مظلومیت همه مظلومان رنجوری شد تا از فرادستان قدرت و بر کشیدگان قضا بپرسند: آخر به کدامین گناه با فرزند ایران‌زمین، چنین کردید!؟

این پرسش، با پاسخی خشن از سوی کاربه‌دستان پاسخ داده شد و ناگزیر به خروش و خیزشی عظیم مبدل گردید.
چه جان‌های پاک و جوان‌های چالاک که به خاک افکنده نشدند! جوانانی که سرمایه‌های معنوی عظیم سرزمین ما بودند…

در این شرایط چگونه در مقام یک معلم می‌توانم از ۵ اکتبر یاد کنم و نگران سرنوشت نوجوانان ۱۳ تا جوانان بیست و سی ساله‌ی سرزمینم نباشم؟ چگونه می‌توانم درباره‌ی این فرزندانم که در کلاس‌های درس به آینده‌ی روشن امیدوارشان می‌کردم، اشک نریزم؟ چگونه می‌توانم وضعیت فرزندان بلوچم را نظاره‌گر باشم و زبان بریده به کنجی نشینم و سخن نگویم!؟

آنان که برای آینده، هزاران امید در سر می‌پروراندند، امروز از فقر و بیکاری و اختلاس و مدیریت ناکارآمد و عدم آزادی و عدالت، صدایشان را بلند می‌کنند، اما گوشی برای شنیدن نمی‌یابند.

ظاهراً برای حاکمیت، مُلک‌داری مطلوب و بی‌نقص آن است که شهروندانش از نقد و انتقاد گریزان باشند و منقادانی مطیع گردند. ما معلمان و کنشگران صنفی طی دو دهه همواره هشدار داده‌ایم، تعطیل کردن اصل ۳۰ قانون اساسی، پولی سازی آموزش و پیامدهای خطرناک و عواقب ناشی از آن در حوزه‌های مختلف جامعه، عدم توجه به متخصصان و استفاده بهینه از آن‌ها در مدیریت‌ کلان، گسترش غارت و اختلاس و فاصله طبقاتی، بی‌اعتنایی به حقوق شهروندی هموطنان در اقصا نقاط کشور (به‌ویژه مناطق مرزی)، عدم اعتنا به آزادی های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گستراندن محدودیت‌ها برای شهروندان و تحقیر و نادیده انگاشتنشان، حاصلی جز طغیان اجتماعی و عصیان عمومی در پی نخواهد داشت.

بارها، بسیاری از اندیشمندان و استادان دانشگاه و کنشگران مدنی، دلسوزانه با تشریح بحران‌های متعددِ جامعه، هشدار داده‌اند تصمیم‌های ناروا و تعطیل کردن فصل دوم و سوم قانون اساسی و سلب حقوقِ شهروندان، عواقب خطرناکی دارد.

اما دریغ که حکومت تصوّری دیگر از جامعه‌ی ایده‌آل داشته و دارد.

وقتی کارگر بر ظلم رفته به خود اعتراض می‌کرد، اگر حاکمیت این اعتراض را از القائات دشمن ارزیابی نمی‌نمود، وقتی معلمان بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی به مطالبه گری مسالمت‌آمیز می پرداختند، پرونده سازی و توبیخ و تبعید و زندان سهمشان نمی‌شدند. زمانی‌که روزنامه نگاران بر بی‌عدالتی‌ها و اختلاس‌ها می‌شوریدند توقیف آن جریده‌ها و زندانی کردنشان، تنها راه حل نبود، آنگاه که دانشجویان به شیوه‌هایی کاملاً مدنی، کمبودها را فریاد می‌زدند، داغ و درفش و توبیخ و اخراج و زندان عایدشان نمی‌شد، قطعاً شرایط کشور با آنچه امروز شاهد آن هستیم، فرق می‌کرد.

متاسفانه، شرایط امروز نتیجه‌ی همان سیاست ورزی‌هایی است که در آن، ملت محلی از اعراب ندارد.

امروز فرزندان ما کوفته و دانشگاهیان و پژوهشگران ما روفته می‌شوند. هنرمندان خوار و خفیف می‌گردند و ورزشکاران سربار و نحیف در نظر می‌آیند. مردم به ریاضت اقتصادی دعوت می‌شوند، در حالی‌که داعیان، از کامیابی دنیوی لحظه‌ای دریغ نمی‌ورزند. هم زهد و پارسایی و قلت خواهی، آموزه عیان است و هم تعیش و لذت جویی و کامروایی ماموریت نهان. هم مستضعف دوستی آیینی نیک و دینی است و هم مستضعف گستری با سیاست‌های اقتصادی غیرعادلانه در تسریع… همه این ناهنجاری‌ها در سایه‌سار آموزش و پرورش ویرانی روییده که زایل کردن امید برای نسل آینده مهم‌ترین دستاوردش بوده و جوانان ما را چنین به طغیان و عصیان کشانیده‌است.

به عنوان معلمی که طی دو دهه کنشگری صنفی به مسالمت‌آمیزترین شکل، همواره با گوشزد کردن مسائل مبتلابه جامعه، به همراه تشکل‌های صنفی معلمان به واکاوی عواقب تصمیمات نادرست حکومتی، هشدار داده‌ایم، تاکید می‌کنم که برای جامعه‌ای که انباشته از خشم و اعتراض است، دست به خشونت زدن و ابزار سرکوب را به عنوان بهترین راه حل دیدن، عواقبی جبران ناپذیر خواهد داشت.

با قلبی آکنده از غم و مهر، توصیه میکنم:

دانشگاهیان و دانش آموزان و دیگر زندانیان معترض را آزاد کنید.

معترضان به جان آمده‌ی خیابان را دشمن نپندارید و آنها را به گلوله نبندید.

و… نسبت به فرزندان این آب و خاک مهربانی را پیشه‌ی خود سازید….

اسماعیل عبدی
زندان مرکزی کرج ۱۵ مهر ۱۴۰۱

 


 

دسته : اجتماعي, سياسي

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1