اکتبر 24, 2022
“برای اعتصاب! برای نه به اعتصاب دستوری!”
پرسش جدی در برابر کارگران این است آنهایی که با سرزنش های کلامی در رادیو تلویزیون های فارسی زبان وابسته به اپوزیسیون راست افراطی ارتجاعی از تاخیر حضور سازمان یافته ی طبقه کارگر در این خیزش عمومی به صورت های مختلف از کارگران میخواهند به اعتصابات سراسری دست زنند در آینده ی پیش رو برای این طبقه ای که بیشترین جمعیت ایران را تشکیل می دهد؛ چه حقوقی متصور هستند؟
“برای اعتصاب! برای نه به اعتصاب دستوری!”
سی و هفت روز از خیزش آزادیخواهانهی مردم ایران با شعار “رن _ زندگی _آزادی” و با شور و شعور مردم و حضور خیابانی خلقی به پاخاسته می گذرد. مردم قیام برای بسیاری از خواسته های سیاسی _ اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در مجموعهی این شعار فراگیرنده را باور کرده و روز به روز از لایهی جمعیت خاکستری نظارهگر به این رستاخیز ملی جذب میشوند و باید پذیرفت که این جذابیت نه دستوری و نه بنابر اساس تاثیرات تحریکات سرزنش آمیزی که از سوی رسانه های فارسی زبان وابسته به اپوزیسیون راست افراطی؛ بلکه بنا به درک اهداف انسانی، مترقیانه، آزادیخواهانه و عدالتجویانهی این خیزش فراروینده است.
هر روزه شاهد پیوستن همدلانه اقشار و لایههای مختلف اجتماعی از هر صنف بهاین جریانِ جاری آزادیخواهانه هستیم. بیانیههای متعدد و مختلفی که از سوی روشنفکران و اساتید حوزههای گوناگون و پزشکانِ متخصص در مغز و اعصاب و قلب و عروق و سایر پزشکان منتشر میشود، بیانیه هایی که از سوی کانون نویسندگان ایران نشر مییابد و با حس مسوولیت بسیار در دفاع از آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا از زنان و مردان ِدانشجو و کارگر و معلم و پرستار و از اقوام و مردم استانهای مختلف از محروم ترین آنها در بلوچستان و کردستان تا سایر نفاط ایران همدلانه دفاع میشود. از وکلای شریفی که پیشتاز دفاع از آسیب دیدگان و زندانیان سیاسی خود رنج بازداشت و زندان را به جان میخرند و از کسبه و مغازه داران شهر های مختلف به ویژه در استان کردستان قهرمان و پیشتاز مبارزات مردمی تا کسبه شهرهای و استانهای دیگر و بالاخره از کارگران کارخانهها و بنگاههای مهم اقتصادی کشور که برای همدلی؛ اعتصابات کارگری را با انگیزه های صنفی و یا فراصنفی برپا میدارند! همه و همه بیانگر این واقعیت است که این قافله را سر بازایستادن نیست!
در عین حال بنا به تجربه تاریخی این واقعیت انکار ناپذیر هر روزه در فضای عمومی نجوا میشود که تا طبقهی کارگر در سراسر ایران و به همراه آن، کارگران بخش های کلیدی و تاثیرگذار و مهمتر از آن بنگاه های تعیین کننده در اقتصاد ایران مثل کارگران شرکت ملی نفت؛ به جمع خلق معترض نپیوندند و اعتصاب نکنند، رژیم سرکوبگر سر تعظیم و تسلیم در برابر مردم فرود نخواهد آورد و خلع ید نخواهدشد.
منطق این اندیشه کاملا درست و تجربه شده است اما چرا این اتفاق نمی افتد پرسشی است همگانی و ما در راهکار سوسیالیستی بنا داریم دستبابی به پاسخ آن را به سهم خود توضیح دهیم. پیش از آن با “برای” که امروز کلید رمز مبارزات مردمی و به زبانی دیگر بخشی از برنامه انقلاب آینده ی ایران می تواند از آن الهام گیرد شروع می کنیم: “برای اعتصاب! برای نه به اعتصابِ دستوری!”
درک اهمیت اعتصابات عمومی بر هیچکس دیگر پوشیده نیست. اما آنچه بر پیچیدگی این اهمیت از نظر کارگران و زحمتکشان ممکن است بیفزاید؛ بیان و نوع تمنای اعتصابِ کارگری از سوی افراد و جریاناتی است که امروزه این خواست را با انواع ادبیات و ژست های سیاسی و گاه بصورتی سرزنش آمیز و در میانپردههای رسانهی ایران اینترنشنال از زبان مهیمانان و مفسران و تحلیلگران آن ابراز میشود. البته گاه از زبان نمایندگان راست ترین جریانات سرمایه داری ایران که امروزه مدافع مردم و آزادی شده اند نیز شنیده میشود.
این نمایندگان راستگرای سرمایه داری پیش از آنکه نسبت خود را با خیزش عمومی جز با طرح کلیاتی در باره آزادی و نفی استبداد و نوع آن (حکومت دینی) و تغییر این تظام با یک نظام سکولار _دموکرات بیان کنند؛ هیچ چیزی در باره آیندهای که باید شعار “زن _ زندگی_ آزادی” را تصویر و عینیت بخشد نمیگویند تنها از کارگران میخواهند که به اعتصاب درآیند و رژیم جمهوری اسلامی را به تن دادن به شکست وادارند. نمونه هایی از این درخواست ها را از زبان نمایندگان اپوزیسیون راست رژیم جمهوری اسلامی چنین است:
«سعید خیامی، فرزند احمد و وارث ایرانناسیونال (ایرانخودرو)، مبلیران، جامکو و فروشگاه کوروش در فراخوانی ویدیویی که به طور اختصاصی در اختیار ایران اینترنشنال قرار گرفت، از کارکنان این زنجیره شرکتها خواست که به اعتصابات سراسری در حمایت از خیزش مردمی ایران بپیوندند». (چهارشنبه 27 مهر 1401 _ تلویزیون ایران اینترنشنال)
انتخاب تیتر گزارش نشان می دهد که سعید خیامی چه نسبتی با این خیزش عمومی برای خود به رسمیت میشناسد او بی هیچ تعارفی وارث شرکتهای نامبرده معرفی میشود که گویا کارگران و مالکیت این شرکت هنوز از املاک و داراییهای خانوادهی اوست. به همین خاطر بی تکلف و زحمت و بدون هیچ توجهی به وضعیت کنونی این شرکتها گویا به رعایا و بردگان خود حکم میراند و درخواست اعتصابات سراسری در حمایت از خیزش های مردمی را دارد!
رضا پهلوی هم در نشست خبری خود درباره رویدادهای اخیر ایران بی کوچکترین اشارهای به انواع مشکلات و ستمهایی که بر کارگران میرود از کارگران درخواست اعتصاب کرد و برای آنکه خود را همراه کارگران نشان دهد به صندوقهای کمک مالی اشاره کرد و البته در جواب سوال خبرنگار بی بی سی در مورد سازوکار و نحوه عملکرد این صندوق ها ایشان اظهار بی خبری کرد تنها صحبت مشخص رضا پهلوی چنین است: شاهزاده رضا پهلوی در نشست خبری اخیر خود در 28 مهرماه 1401 ضمن دعوت کارگران به اعتصاب به موضوع اعتصابات هم اشاره کرد و گفت: «صندوقهای پشتیبانی از اعتصابات که از سالها پیش مطرح بوده، در حال تشکیل شدن است.» (تلویزیون ایران اینترنشنال 28 مهر 1401)
در میان پردههای گزارشات و برنامههای این تلویزیون نیز در لابلای پیامهای تهییجی برای پیوستن مردم به اعتراضات پیامی با صدای زنانه (بنظر میآید عمدی هم در انتخاب گوینده و صورت گرفته است) خطاب به کارگران و بازنشستگان با سرزنشی توهین آمیز آنها را بازخواست می کند که «آی معلم و راننده و کارگر که تا دیروز برای منافع خودت اعتصاب میکردی، الآن کجایی؟!»
مجموعهی چنین پروپاگاندایی نشان میدهد که جریانات راست افراطی تحمیلشونده به خیزش عمومی که تنها با هدفِ بازگشت به قدرت سیاسی در سال های اخیر نقاب مردمی به چهره زدهاند البته با همراهی جریاناتی از راست میانه ی اپوزیسیون و با جریان تقلبی چپ «حزب کمونیست_ کارگری» به عنوان متحد جبهه ای خود همراه با سرسپردگانی همچون منصور اسالو رئیس پیشین سندیکای واحد اتوبوسرانی تنها به قصد کسب قدرت سیاسی به نیروی مادی قدرتمند طبقهی کارگر ایران دخیل بستهاند و چنین دستور اعتصاب را با قید حمایت مالی (که تنها شعاری فریبکارانه است و امکان تحقق آن در حد صفر هم نیست) صادر میکنند و همین جا قطعا طبقه کارگر ایران و سایر زحمتکشان اگر هم به نقش واقعی خود در این خیزش عمومی واقف شوند قطعا «برای نه به اعتصابِ دستوری» دستِ رد بر سینهی سرمایهداری خفته در کمین انقلاب آینده ایران خواهند زد.
اما طبقه کارگر ایران برای اعتصاب جز ایفای نقش تمام کنندهی خود در حال حاضر هم با هویت شهروند در کنار سایر مردم ایران حضور دارد و برخلاف آنان که گویا با چشم سر باید بر پیشانی مردم هویت طبقاتی آنها را ببینند تا باور کنند که کارگران و فرزندانشان در کجای این خیرش قرار دارند؛ با دلایل بسیار مهم دیگری خواهان پیشبرد و تعالی اینخیزش عمومی است. دلایلی که هیچیک از سرمایه داران چه آنها که در جمهوری اسلامی تاکنون بر کشور فرمان رانده اند و از منابع مادی و انسانی اش سودهای بیکران برده اند و غارت بیحساب در قالب رشوه و اختلاس و دزدی و پولشویی را انجام داده اند و چه آنان که در گذشته با حمایت اربابان حکومت سابق به بهره کشی از کارگران خود میپرداختند هیچیک حاضر به برداشتن و نفی مواردیکه به فقر و تنکدستی کارگران و زحمتکشان انجامیده است؛ نیستند.
برای اعتصاب جز موارد همدلی و همراهی کارگران با سایر مردم آزاده و شریف که هم اکنون هم جریان دارد؛ دلایل محکمی وجود دارد که عبارتند از ستمها و بیعدالتی هایی که تاکنون طی دههها سلطه سرمایهداری و نظامهای سیاسی آن بر کارگران و زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان رفته است که سرفصل های عمدهی آن چنین است:
برای اعتصاب تاکیدی است بر حق داشتن اعتصاب برای رهایی از نظام های بهرهکش که قطعا ابزار استراتژیک طبقه کارگر تا نیل به این هدف خواهد بود. آما آن دلایل که مکمل خواست کارگران همراه با عینیت بخشیدن به شعار “زن_زندگی_آزادی” است عبارتند از:
- زنان و مردان کارگر از سیاست های بازار آزادی سرمایه داری مسلط و یا سرمایه داری در کمین تغییرات آینده بیزارند و از بابت این شیوه اقتصاد سیاسی که با تئولیبرالیسم تعریف میشود آسیب های جدی دیده اند.
- زنان و مردان کارگر از مقررات زدایی که حاصل آن بیکاری و عقد قراردادهای سفید امضا و اخراجهای بی حدوحساب؛ از دستمزد های مثله شده و ارزان سازی نیروی کارشان به شیوه های قانونی و فراقانونی به تنگ آمده اند.
- زنان و مردان کارگر از وجود مناطق آزاد تجاری و انواع تبعیضات در این مناطق بیزاری می جویند. کارگران زن آسیب دیدگان درجه اول در این حکومت جمهوری اسلامی هستند، جایگاه 18 درصدی آنها در بازار کار موحب به حاشیه رانده شدن آنها گردیده است. کارکران زن شاغل نیز از هرگونه امتیازات شغلی خاص و قانونی و از مزد یکسان در برابر کار یکسان محرومند.
- در این شرایط کودکان کار از کمترین حقوق اجتماعی و مزایای شناخته شده در حقوق کار ملی و بینالمللی محرومند و قوانین کار در باره آنها اصلا برقرار نمیشود. زنان و مردان کارگر این جنایت را در حق کودکانشان برنمی تابند.
- کارگران ازحق آزادی سازمان و تشکلخود محرومند. همان حقی که بر اساس آن باید بتوانند در صورت لزوم تحت رهبری تشکیلات خود اقدام به برپایی اعتصاب کنند.
- کارگران از داشتن حق اعتصاب محرومند همان حق سیاسی که تنها ابزار اعمال ارادهی برای کسب مطالبات در تمام جهان به رسمیت شناخته شده است و با داشتن این حق توان سیاسی و اجتماعی طبقه را توسعه و گسترش خواهندداد.
- کارگران رسانه علاوه بر محرومیت از داشتن مزد مناسب در برابر کار روزنامه نگاری که از جمله کارهای سخت و زیان آور است؛ ناچار از دریافت مزد بر اساس شیوه حل التحریری اند و بدتر از آن نه امنیت شغلی دارند و نه امنیت اجتماعی. آنها با وفاداری به اصل انتشار واقعیت ها تحت پیگرد و بازداشت و سرکوب اند و برای بیان حقایق و واقعیت های جاری زندگی در ایران و یا افشای دزدی ها و اختلاس و فساد سیستماتیک موجود به زندان می افتند. زنان و مردان کارگر خواهان رفع هرگونه محدودیت در آزادی بیان و عقیده بی هیچ حصر و استثناء هستند.
- کارگران پیمانی و قراردادی در صنایع گاز، نفت و پتروشیمیایی از هرگونه امنیتِ شغلی و استانداردهای حقوقی محیط کار محرومند و زنان و مردان کارگر این حق همگانی را در داشتن امنیت شغلی و اجتماعی طلب می کنند.
- زنان و مردان عرصهی آموزش از اساتید دانشگاه تا معلمان روستاها به سهم خود با سختی های بسیار مواجه بوده و همواره نوعی از استثمار و بهره کشی ناپیدا به سبب ویژگی شغلی خود مواجه بودهاند. تبعیض در نابرابری حقوقی و شیوههای استخدامی فراردادِ موقت و پیمانی و یا حق التدریسی و نادیده گرفتن میزان بهرمندی اجتماعی به ویژه در بین معلمان همراه با تحمیل ایدئولوژی در سیستم آموزشی جاری استثمار و منع آزادی بیان و عقبده را توامان بر آنها تحمیل کرده است. طبقه ی کارگر ایران برای رهایی از این نابرابری در حق زنان و مردان کارگر عرصه خدمات آموزشی مصرانه پای در میدان خواهند گذاشت.
- زنان و مردان عرصه فرهنگ در بخش نشر و توسعه فرهنگ و هنر از نویسندگان و شاعران و هنرمندان هنرهای گوناگون همواره ضمن بازماندن از حقوق اقتصادی از مهمترین ویژگی شغلی خود یعنی بهره مندی از حق آزادی بیان و عقیده بی هیچ حصر و استثناء محروم مانده اند. این حق مسلم را طبقه کارگر ایران نمی تواند نادیده انگارد.
- کارگران سیستم حمل و نقل درون و برون شهری، کارگران قطار شهری (مترو) و راه آهن سراسری کوچکترین امکانی برای بیان مطالبات خود ندارند فاقد تشکل و سازمان کارگری خود هستند. حمایت از مبارزات کارگران در این عرصه به ویژه حمایت از سندیکای کارگران شرکت واخد از سوی طبقه ی کارگر همواره پابرجا خواهد بود.
- کارگران و مزد و حقوق بگیران در حوزه سلامت و بهداشت کمترین امنیت شغلی را هم ندارند. پرستاران این فرشتگان سلامت در طی سالهای بیداد کرونایی از کمترین امتیازات شغلی و از همه مهمتر از قراردادهای اطمینان بخش کار محروم بوده اند و هنوز هم از این بیداد در عقد قراردادهای ظالمانه رنج میبرند و بخش قابل توجی از این متخصصان برای تامین شرایط کار به کشورهای دیگر مهاجرت کرده اند.
- بیمه و تامین اجتماعی و درمان رایگان که با خواست کارگران در برقراری سازمان تامین احتماعی سامان یافته بود و به گردآمدن ثروتی از پس انداز بین النسلی کارگران در سازمان تامین اجتماعی و یا صندوق های دیگری از بیمه سایر کارگران بخشهای دولتی و خصوصی امکانپذیر شده بود امروز با غارت دولتی به شرایط بحرانی ای دچار گردیده است و زمینهی ناامنی بسیاری برای کارگران شاغل و بارنشسته را فراهم کرده است.
- طبقه کارگر ایران از پیشتازان دفاع از منافع ملی در مبارزه علیه خصوصی سازی بوده اند. نمونههای بسیاری از مبارزهی پرهزینه برای حفظ و نگهداری منابع و ثروت هایی که حکم غیرقانونی بر واگذاری آنها به بخش خصوصی داده شد و علیه خصوصی سازی بهر شکل، هنوز از درخشان ترین صفحات جنبش کارگری ایران است. در پیشاپیش این مبارزات ملی و طبقاتی نقش بی بدیل کارگران نیشکر هفت تپه و قهرمانی های کارگران و حمایت پرشور دانشجویان و همچین سایر اقشار و لایه های مختلف مردم از آن نماد یک مبارزه تمام عیار ملی و طبقاتی است. طبقه کارگر ایران خواهان قطع دست سرمایه داران از ثروت ها و منابع ملی و عمومی از جمله در صنایع و معادن و کشاورزی خواهند بود و اگر اعتصابی را شکل دهند قطعا و حتما نشان و مهر سرمایهداری را بر آن نخواهند زد.
اینها و بیشتر از اینها در همهی رشتهها و حرفهها از جمله سختیهای بسیار در صنایع ذوب فلزات، کارگران حمل ونقل دریایی، شاعلان سایبری یا کارگران بخش آنلاین از متصدیان و مهندسین آی _تی تا کارگران خدماتی این بخش بامحدودیت های بسیاری دست به گریبانند.
پرسش جدی در برابر کارگران این است آنهایی که با سرزنش های کلامی در رادیو تلویزیون های فارسی زبان وابسته به اپوزیسیون راست افراطی ارتجاعی از تاخیر حضور سازمان یافته ی طبقه کارگر در این خیزش عمومی به صورت های مختلف از کارگران میخواهند به اعتصابات سراسری دست زنند در آینده ی پیش رو برای این طبقه ای که بیشترین جمعیت ایران را تشکیل می دهد؛ چه حقوقی متصور هستند؟
از این موضوع درگذریم چرا که طبقه کارگر به خوبی میداند که با سرمایه داران مدعی دموکراسی دارای چنان تضاد منافعی است که حتی به فرض استقرار یک نظام سرمایه داری با ماسک آزادیخواهی، هیچیک از خواسته های طبقه کارگر اعم از زنان و مردان جز با قدرت خود آنان کسب نخواهد شد.
طبقه کارگر ایران پاسدار سنن مبارزاتی رهایی بخش در ایران بوده، هست و خواهد بود و به اعتبار اینکه جنبش آزادیخواهی کنونی سرشار از دیدگاه های انسانی و علیه هر گونه تبعیض و نابرابری در عرصه های ملی و طبقاتی و اتنیکی با اهمیت دادن ویژه به مبارزات علیه بیعدالتی بر زنان به عنوانی نیمی از جمعیت کشور سکوت نخواهند کرد و برای تحقق خواسته های برحقی که خیزش کنونی را هویت بخشیده است و با درک ضرورت بههنگام استفاده از شیوههای گوناگون مبارزه از جمله اعتصاب در کنار مردم ایران خواهند بود و با هوشیاری برای اعتصاب و برای نه به اعتصاب دستوری که آنرا نشانه استقلال طبقاتی خود در ائتلافی فراگیر از نیروهای مردمی و نه سرمایه داران و حامیان مرتجع آنان، پای در میدان مبارزات مردمی و رهایی بخش دارند.