فوریه 9, 2023
باز هم در بارهی “شعار ها و وظایف ما”
شعارها همواره به عنوان یکی از شاخصهای اصلی هر قیام شناسایی میشود. شروع خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با وجوه مترقیای از مطالبات گره خورده بود که وظیفه نیروهای آزادیخواه موجود حراست از آنهاست. اگر شعارهای ارتجاعی و انحرافی مجال بروز پیدا میکنند، این رسالت گروههای دغدغهمند و فعالین سیاسی مستقل و مردمی است که با تاکید بر وجوه مترقی و نقد خواستههای انحرافی، نقشههای اتحاد نامقدس حکومت و اپوزیسیون سلطنتطلب خارجنشین را خنثی کنند.
باز هم در بارهی “شعار ها و وظایف ما”
بحث پیرامون اهمیت شعارها در هرخیزشی همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. در خیزش اخیر که با “زن، زندگی، آزادی” شناخته میشود، انواع شعارهای مختلف سرداده شدهاند که غالب آنها نشانی از حرکت رو به جلو مردمی را در خود داشتهاند؛ اما برخی از آنها به شکلی غیرطبیعی وارد جریان انقلابی مردم شده و به نوعی انحرافی محسوب میشوند.
سیر سرشار از رزمندگی اینجنبش در چهار ماهه اخیر به دلیل سرکوبگری های مداوم آن با بیش از پانصد کشته و اعدامی و صدها مجروح و آسیب دیده از جنایات تجاوز کارانه به آرامش زیر خاکستر در بیشتر مناطق ایران انجامیده است؛ آرامشی که نیروهای ترقیخواه و انقلابی و به ویژه چپ را به اندیشیدن برای بهبود بخشی و پالایش میدان مبارزهای بنیادیتر در جهت شعار “زن، زندگی، آزادی” فرامیخواند و در مقابل نیروهای راستگرای ضد انقلاب را به تحرک برای تامین هژمونی با قدرت و پشتوانهی سرمایه داری غرب به تکاپو انداخته است.
رسانههای جریان اصلی در این آرامش موقت ناگزیر هرگونه تغییر در آرایش اپوزیسیون را برنمی تابند و سعی دارند با تکیه بر شعارهایی که صرفا براندازی را بازتاب میدهد، افکار عمومی را از توجه به آنچه مطالبات اساسی و استراتژیک مردم است به سوی منفعت و خواست خود منحرف کنند. گرایشات راست و میانهی مرعوب شده از ادامه سرکوبگری و ناتوان از درک افت و خیزهای ناشی از روند ناگزیر شرایط ویژه مبارزه در کشور ما نیز به تسلیم طلبی در برابر جریان ضد انقلابی سلطنت طلب به پردازش شعارهایی که دعوت به پذیرش رهبری فردی برای ادامه راه را هدف قرار داده اند طرح موضوع “وکالت” به عنوان شعار مرحله ای به پیش می برند .
برای مشخص شدن اینکه چه شعارهایی اصلی و کدامها فرعی و یا انحرافی محسوب میشوند، ابتدا باید به این نکته توجه کرد که هدف اصلی معترضان در خیزش مذکور چیست و آنها با کدام ابزارهای تاکتیکیای میتوانند به اهداف مدنظر قیام نزدیکتر شوند؛ به عبارتی دیگر کدام شعارها حامل پیامهای اصلی قیام و دربرگیرنده دستکم بخشی از مطالبات مردم حاضر در صحنه انقلابی موجود میباشند و کدام شعارها نافی آن اهداف و در جهت انحراف قیام مردمی است؟
آنچه روشن است، هدف اصلی قیامکنندگان از حضور در میدان مبارزه علیه هرگونه تبعیض و نابرابری است و رفع این تبعیض و نابرابری با وجود جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست؛ درنتیجه آنچه در وهله اول اهمیت پیدا میکند بررسی کارکرد شعارهای سرداده شده و میزان اثرگذاری آنها در هدف گرفتن کلیت جمهوری اسلامی به عنوان شر بزرگ میباشد. شعارهایی از قبیل “مرگ بر خامنهای“، “مرگ بر جمهوری اسلامی” ، “مرگ بر اصل ولایت فقیه” و… از این دسته هستند. ویژگی مشترک این شعارها، طرح مطالباتی صریح به زبانی واضح است که دست کم از دی ۹۶ به بعد به عنوان شناسه مشترک و اصلی خیزشهای جاری در کشور میباشد. طبیعتا جایگاه ویژه و پراهمیت این شعارها همواره حفظ خواهد شد و تا زمانی که خیزش انقلابی علیه حکومت وجود دارد، این شعارها نیز تداوم پیدا خواهند کرد.
در کنار شعارهای مذکور، دستهای دیگر از شعارها وجود دارند که نقش خاستگاه طبقاتی در آنها پررنگتر است. به عنوان مثال شعار “فقر، فساد، گرونی میریم تا سرنگونی” بدون توجه به بعد اقتصادی و طبقاتی آن قابل بررسی نیست. به هر میزانی که شعارهایی از این قبیل تکرار بیشتری داشته باشند، احتمال اجماع سوژههایی از جنس معترضان آبان ۹۸ بیشتر میشود. خصلت ویژهی این شعارها میانجیمند بودن آنهاست و نتیجتا ترجمهی راحتتری برای سوژههایی دارد که مستقیما مساله بحران اقتصادی و معیشتی را هدف گرفتهاند. نکتهی حائز اهمیت دیگر این است که امکان طرح مطالبات ایجابی در این دست از شعارها بارزتر است؛ به عنوان مثال “سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم” شعاری است که همزمان هم امکان اجماع طبقاتی و اقتصادی را فراهم میکند و هم چشماندازی از یک آینده مطلوبتر معیشتی را فراهم میکند.
به موازات شعارهای با محوریت اقتصادی، دستهی دیگری از شعارها و مطالبات هستند که معنای سیاسی و یا اجتماعی آنها پررنگتر است و در جریان خیزشهایی مانند قیام ژینا بیشتر شنیده میشوند. “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” یکی از بهترین نمونهها در این زمینه میباشد. در وهله اول بعد سلبی این شعار به چشم میخورد؛ “شاه” و “رهبر” هر دو به عنوان پایههای ارتجاع از سوی شعاردهندگان طرد میشوند. توجه به این نکته ضروری است که وجه سلبی یک شعار اهمیت ویژهای دارد چراکه توجهات را از مطالبات فرعی و حاشیهای دور میکند و آن چیزی که غلط است را روشن میسازد. همزمان وجه ایجابی این شعار نیز به موازات وجه سلبیاش اهمیت دارد و با کنار رفتن این دو گزینه، شکل بهینهتر و مطلوبتر آینده سیاسی، دستکم در شکل چارچوب کلی آن، ترسیم میشود.
این دسته از شعارها از آنجایی که به شکل معمول تکرار بیشتری دارند، برای نیروهای سیاسی اهمیت زیادی دارند تا بتوانند محور خواستهها و برنامههای خود را در آن بگنجانند.
در کنار این سه دسته شعار که ذکر آن رفت، در جریان هر خیزش با شعارهایی روبهرو میشویم که بعضی میتوانند انحرافی و یا فرعی باشند. به عنوان مثال “مرد، میهن، آبادی” به عنوان یکی از اشکال تداوم ارتجاع خود را در کنار شعار مترقی “زن، زندگی، آزادی” مطرح کرد و با پیگیری خاستگاههای اصلی آن، میتوان ردپای نیروهای پوسیده راست سلطنتطلب را در آن دید. مطرح کردن بیشتر و تاکید بر روی شعارهای اصلی قیام خود بهترین پاسخ به این شعارهای انحرافی است و میتواند از قدرت و وسعت بیشتر آن جلوگیری کند. همچنین شعارهایی که در عین ارتجاعی بودن تنها بعد سلبی آنها پررنگ است نیز همواره خطر تکرارشان وجود دارد. “رضاشاه روحت شاد” به عنوان شعاری که هیچ خواسته ایجابیای را در دل خود ندارد و تنها از راه تمسک جستن به یک گذشتهی دروغین سعی در مطرح کردن خود دارد از این نمونههاست. خوشبختانه در جریان خیزش اخیر تقریبا هیچ صدایی از این شعار به گوش نمیرسید؛ اما تلاش جمهوری اسلامی برای تقلیل خواستههای معترضین به شعارهایی این چنینی و سرمایهگذاری هنگفت اپوزیسیون خارجنشین سلطنتطلب بر روی آن، خطر بازتولیدش را در اشکال دیگر فراهم میکند.
تکیه بر سلطنت به عنوان یک ایده برای آینده ایران و جا انداختن جعلی این باور که هر شعاری بر خلاف موارد مورد پسند سلطنتطلبها معنای جداییطلبی و… دارد از جملهی این شکلهای دیگر بازتولید باورهای ارتجاعی میباشد. به جرئت میتوان نمونهی نماز جمعههای زاهدان و برخی از شهرهای اطراف بلوچستان را بهترین پاسخ به تلاشهای ضد انقلاب برای به انحراف کشیدن مطالبات مردم معترض دانست. تاکید بر مسائل خاص و ویژهی زاهدان، مانند خونخواهی کشتهشدگان جمعه خونین که ظرفیت دادخواهی مردم بلوچ را علیه ستمگر نشان می دهد، همراه با مطالبات ایجابی و آیندهمحور مانند “کرد و بلوچ و آذری، آزادی و برابری“، همراه با تاکید ویژه و صریح بر بعد سلبی شعارهایی مثل “مرگ بر بسیجی”، “مرگ بر خامنهای” و… و پاسخ به انحرافات جریان ضدانقلاب مانند تاکید بر عدم تمایلات جداییطلبانه و رد خواستههایی مانند طرح وکالت و… از نمونه اقداماتی است که متعرضان بلوچ توانستند با طرح آنها نقش محوریای در پیشبرد صحیح مطالبات انقلابی ایفا کنند.
این گونه دقت نظر در خواست و مطالبات مردمی که علیرغم آرامش زیر خاکستر در بیشتر مناطق ایران؛ حاضر به ترک میدان مبارزه نیستند دو پیام اساسی را در بر دارد، نخست که ضد انقلاب سلطنت طلب و راستگرایان فاشیست میخواهند مطالبات ملی و اتنیکی را با برچسب جدایی طلبانه و پررنگ کردن مصنوعی وفاداری به خاک و تمامیت ارضی را معیار قرار می دهند باید با این شعار ها خنثی کرد و دیگر آنکه فراموش نکنیم دشمن اصلی در خانه است و با پاکیزگی در صفوف انقلاب و پرهیز از هر گونه شتابزدگی با اندیشیدن همه جانبه، شعارهایی را که راه آینده را به روشنی نشان دهد پژواک دهیم.
شعارها همواره به عنوان یکی از شاخصهای اصلی هر قیام شناسایی میشود. شروع خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با وجوه مترقیای از مطالبات گره خورده بود که وظیفه نیروهای آزادیخواه موجود حراست از آنهاست. اگر شعارهای ارتجاعی و انحرافی مجال بروز پیدا میکنند، این رسالت گروههای دغدغهمند و فعالین سیاسی مستقل و مردمی است که با تاکید بر وجوه مترقی و نقد خواستههای انحرافی، نقشههای اتحاد نامقدس حکومت و اپوزیسیون سلطنتطلب خارجنشین را خنثی کنند.