آوریل 30, 2023
مقاله برگزیده: روز جهانی کارگر “اول ماه می” و بازداشت و اسارت کارگران در ایران! – حسین اکبری
درست در آستانه روز جهانی کارگر در ایران به خانه معلمی در بند میریزند و افرادی را که به خاطر همدلی به خانواده او گرد آمدهاند با رفتاری ناشایست بازداشت و به زندان می برند. و عجیب آنکه این روزها از صدر تا ذیل هرم قدرت از کارگر و حقوق و نقش او در تولید سخن می گویند و از دشواریهای زندگی اش! و توصیه به رفع این دشواریها. لابد این دشواری ها را بازداشتشدگان ایجاد کردهاند! درست سال گذشته در آستانه روز جهانی کارگر شبیه همین رفتار صورت گرفت و از بازداشت معلمان و کارگران با سناریوی همکاری با جاسوسان فرانسوی (دو کارگر از اتحادیه معلمان) سناریوی پر آب و تابی ساخته شد و متعاقب آن گروهی از کارگران و فعالان صنفی بازداشت شدند که هنوز هم پروندهی بعضی از بازداشت شدگان باز است گرچه پرونده جاسوسی رنگ باخت اما بهانه ای برای سرکوب تعدادی معلم و کارگر و مترجم و نویسنده گردید و حالا در آستانه روز کارگر این سناریو به شکلی دیگر با زمینه سازی های قبلی تکرار شده است.
روز جهانی کارگر “اول ماه می” و بازداشت و اسارت کارگران در ایران!
حسین اکبری
بیهوده نیست که به قامت کارگران رنج می بافند و رویای گنج در سر دارند!
بیهوده نیست که “دشمن” را نه در فراسوی مرزها که در خانه کارگران جستجو می کنند!
بیهوده نیست که حتی همنشینی برای همدلی کارگرن از یکدیگر را به اشباحی در تاریک خانه تشبیه می کنند که نوری در آن انداخته اند و عاملان “اغتشاشات صنفی” را یافته اند تا ثابت کنند که “دشمنِ” در کمین، همین است!
درست در آستانه روز جهانی کارگر در ایران به خانه معلمی در بند میریزند و افرادی را که به خاطر همدلی به خانواده او گرد آمدهاند با رفتاری ناشایست بازداشت و به زندان می برند.
و عجیب آنکه این روزها از صدر تا ذیل هرم قدرت از کارگر و حقوق و نقش او در تولید سخن می گویند و از دشواریهای زندگی اش! و توصیه به رفع این دشواریها. لابد این دشواری ها را بازداشتشدگان ایجاد کردهاند! درست سال گذشته در آستانه روز جهانی کارگر شبیه همین رفتار صورت گرفت و از بازداشت معلمان و کارگران با سناریوی همکاری با جاسوسان فرانسوی (دو کارگر از اتحادیه معلمان) سناریوی پر آب و تابی ساخته شد و متعاقب آن گروهی از کارگران و فعالان صنفی بازداشت شدند که هنوز هم پروندهی بعضی از بازداشت شدگان باز است گرچه پرونده جاسوسی رنگ باخت اما بهانه ای برای سرکوب تعدادی معلم و کارگر و مترجم و نویسنده گردید و حالا در آستانه روز کارگر این سناریو به شکلی دیگر با زمینه سازی های قبلی تکرار شده است.
این واقعیت که هر گونه اجتماع عناصر روشنفکر طبقه کارگر بدون عنصر نیاز دوستی و به همبستگی اجتماعی معنای دیگری ندارد، کتمان ناپذیر است و بهمین دلیل بیهوده نیست که نهاد قدرت و ارگان های امنیتی تاب چنین همبستگی های اجتماعی را ندارند چون تصور غالب این است که این نوع همبستگی در شرایط کنونی مخاطره آمیز است. دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی به جای پرداختن به ریشهی ایجاد چنین مخاطراتی گویا فقط ماموریت جلوگیری از تبعات بروز اعتراضات احتمالی را دارند که لابد فکر می کنند این کارگران طرفیت “اغتشاشات” صنفی دارند و باید سرکوب شوند و به همین دلیل از اواخر سال 1400 به اینسو مدام در حال برنامهریزی علیه کنشگران فعال از میان طبقه کارگر ایران هستند.
پرسش اساسی این است که آیا با دستگیری و زندان این کنشگران و ناامنی برای خانواده های آنها نظیر پورش به حریم شخصی خانواده محمد حبیبی و خشونت نسبت به حاضرین و دستگیری میهمانان این خانواده مشکلات کشور حل خواهد شد؟
آیا طبقه کارگر ایران بعد از این اقدامات؛ دارای قدرت خرید متناسب با وضعیت اسفبار حاصل از گرانی و تورم را خواهند یافت؟ و دیگر زمینه “اغتشاشات” از بین خواهد رفت؟
آیا رفع بیکاری فزاینده و ایجاد اشتغال در گرو دستگیری و بازداشت و سرکوب این افراد است؟
آیا ناامنی شغلی و اجتماعی میلیونها کارگر ایرانی با این اجحافاتی که در حق تعدادی از کارگران میشود، از زندگی کارگران و از جامعه ایرانی رخت برخواهد بست؟
آیا با بازداشت و پروندهسازی و صدور احکام سنگین برای بخش روشنفکری طبقه کارگر ایران، میتوان مناسبات کار و تولید را در حهت رضایتمندی کارگران ایجاد کرد؟ یا برعکس زمینه لازم برای مقرراتزدایی از روابط و مناسبات کار فراهم میشود؟
آیا با این گونه رفتارهای سرکوبگرانه موضوع مسکن کارگران حل خواهد شد و این بحرانیکه تنها حاصل ناکارآمدی دولتها در جمهوری اسلامی است و سرمایه داران بخش مستغلات بر سر مسکن مردم آورده اند برطرف خواهد شد؟
آیا زندانی کردن کارگر و دانشجو و بازنشسته و روشنفکر و وکیل و نویسنده می تواند واقعیت ناکارآمدی دولتها را در هدایت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی برطرف کند؟
آیا این کارگران مسوول بی بند و باری و بی تدبیری دستگاه های امنیتی و قضایی در برخورد با مفسدان اقتصادی و دزدان و اختلاسگرانند؟ آیا این فعالان کارگری و خانواده هایشان عاملِ دشمنِ مردم، کشور و امنیت ملی هستند یا آن دزدان و اختلاسگرانی که به راحتی از زیر نگاه به اصطلاح ضابطین امنیت و عدالت میگریزند؟ کدامیک را باید رصد و تحت پیگرد و بازداشت قرار داد؟
آیا قرار است که کارگران این قربانیان صف مقدم تحریم ها به خاطر بی کفایتی دیگران برای اعمال تحریم نسبت به مردم محاکمه و زندان شوند؟
آیا این کارگران بازداشت شده مسوول بازی با ارز و اجرای سیاست غلط ارزی که عامل بخشی از بی ارزش شدن پول هستند و باید محاکمه شوند؟ آیا سیاست های پولی و بانکی و رابطه آن با کسری بودجه دولتی را کارگران تعیین و اجرا کرده اند؟
آیا این بازداشت شدگان مسوول عواقب زیانبار تورم افسارگسیخته و رکود در تولید و گسترش بی رویه تجارت خارجی ضد تولید هستند و بازداشت آنها به اصلاح سیاست اقتصادی می انجامد؟
آیا این کارگران و روشنفکران عامل خصوصی سازیها و سرمایه سوزیهای ملی ناشی از اجرای این سیاست های به شدت نابخردانه دستگاه های قانونگزار و اجرایی و سایر بانیان این سیاست ها هستند؟
آیا این کارگران مجریان آتش به اختیاری بودند که در نیمه سال گذشته با اسارت و مرگ دختری از فرزندان این مردم شدند و موحبات برون ریزی خشم مردم را فراهم آوردند؟
آیا این کارگران سالها مسوول انباشت خشم برساخته از تبعیض و نابرابری در حق اکثریت مردم سرزمین هستند و آنها زنان (که نیمی از جمعیت کشور هستند) از داشتن حقوق اولیه محروم کرده اند؟ آیا تبعیض در کار و مزد و نابرابری حقوق فردی و اجتماعی زنان را این بازداشت شدگان رقم زده اند؟
آیا این کارگران عامل کالایی سازی آموزش و بهداشت بوده اند و باعث و بانی گران شدن بهداشت و درمان شده اند؟ و هزینه های تحصیل و آموزش را تا آنجا بالا برده اند که نتیجه ای جز بالا رفتن نرخ بسوادی نداشته است؟
آیا کارگران ایران و زندانیان وابسته یه آنها منابع طبیعی را غارت کرده اند؟ محیط زیست را برای شهوت سودبری و سرمایه اندوزی استثمار و مورد بهره کشی قرار دادند؟ جنگل ها و فضای سبز کشور را را تخریب و تغییر کاربری دادند؟
آیا کارگران و بازداشت شدگان سال های اخیر و فعالان صنفی و سندیکایی طی دو دهه اخیر عامل بیکاری و سببساز آسیبهای اجتماعی، افزایش کودکان کار و خیابان، رواج اعتیاد و زباله گردی و کارتن خوانی و انواع زیستهای خیابانی، رواج کولبری و سوختبری و گسترش انواع کارهای غیررسمی و سیاه در کارگاه های نامرعی و دهها آسیب و ناهنجاریهای دیگر اجتماعی بوده اند؟
این پرسش ها و دهها پرسش دیگر علی القاعده باید دغدغه اصلی دولت ها و نهادهای وابسته به قدرت باشد که نیست و بیهوده نیست که برای فرار از پاسخگویی در برابر مردم راه سرکوب و زندان را نشان می دهند! و بیهوده نیست که مهمترین مطالبه روز کارگر شعار آزادی است. آزادی زندانیان سیاسی که به خاطر همین پرسش ها زندانی شده اند و کیفر می بینند. آزادی بیان و اندیشه بدون هیچ حصر و استثنا، آزادی و رهایی از هر گونه تبعیض، آزادی برای رشد و تعالی انسانیت و برابری انسان ها. آزادی برای نفی هرگونه بی عدالتی.
روز جهانی کارگر بر همهی کارگران و زحمتکشان ایران گرامی باد!
———————————————-
منبع: وبلاگ کار در ایران