مه 15, 2023
سناریوسازی امنیتی از دیدار با خانوادهی یک معلم زندانی! – ریحانه انصارینژاد، کارگر بازنشسته
به عنوان یک کارگر در تمام زندگی دغدغهی معیشت و زندگی کارگران را داشتهام و تنها معیارم برای فعالیت، پیگیری مطالبات خود و همطبقهایهایم بوده است. نتیجهی سیسال کار سخت و شرافتمندانه، فرسودگی بدن و ادامهی کار بعد از بازنشستهشدن است، زیرا حقوق ناچیز بازنشستگی کفاف یک زندگی ساده را نیز نمیدهد. همانگونه که در زمان بازداشت، تعدادی از آشنایان و خانوادهام با انتشار مطلبی با عنوان «ملاقات با خانوادهی یک معلم زندانی، جلسهی تشکیلاتی با اهداف واهی نیست» به درج این مطلب معترض شدند، من ریحانه انصارینژاد نیز درج اتهامات دروغین بیپایه و اساس توسط خبرگزاری فارس علیه خود و دیگر کارگران و معلمان، را به شدت محکوم میکنم.
سناریوسازی امنیتی از دیدار با خانوادهی یک معلم زندانی!
عصر روز ۸ اردبیهشت ۱۴۰۲ برای دیدار با خانوادهی معلم زندانی، محمد حبیبی، به منزل ایشان مراجعه کردم که در آنجا جمعی از دوستان دیگر نیز که برای دیدار با خانم خدیجه پاک ضمیر (همسر آقای حبیبی) آمده بودند حضور داشتند. در میانهی این دیدار به ناگهان تعداد زیادی از نیروهای لباس شخصی به منزل آقای حبیبی هجوم آوردند و ضمن ایجاد رعب و وحشت، که منجر به وخامت حال یکی از مهمانان و انتقال ایشان به بیمارستان شد، در کمال بهت و ناباوری همهی افراد داخل خانه از جمله یک کودک ۸ ساله (که تمام مدت از شدت وحشت گریهاش قطع نمیشد) را به ساختمانی در شهریار منتقل کردند و بعد از حدود ۵ ساعت حدود ۱۰ نفر از جمله اینجانب را بازداشت و دیگران را آزاد کردند. نیروهای لباس شخصی برای ورود به خانه و همچنین دستگیری و انتقال حاضران هیچ حکمی ارائه نکردند؛ البته خودشان ادعا میکردند به خانم پاکضمیر حکم نشان دادهاند. اما برای دستگیری ما زحمت ارائهی هیچ حکمی به خودشان ندادند.
بعدازظهر روز شنبه ۹ اردیبهشت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به من تفهیم شد. بله! دور هم جمع شدن چند فعال صنفی و کارگری برای دیدار با خانوادهی یک دوست که در زندان بهسر میبرد، اقدام علیه امنیت ملی محسوب میشود، به همین سادگی!
البته مدتها است که به انتساب چنین اتهامات بیپایه و اساس و نخنمایی عادت کردهایم. اما غرض اصلی این نوشته شرح واقعهی آن روز نیست بلکه انگیزهی اصلی آن انتشار خبر دستگیری اینجانب و یکی دیگر از حاضران در خبرگزاری فارس با تیتر «آنیشا و ریحانه انصاری از تیم جاسوسان فرانسوی بازداشت شدند» است.
اینکه چرا خبرگزاری فارس بدون ترس از عواقب قانونی، با فراغ بال اقدام به دروغ پراکنی و انتساب اتهامات سلیقهای و ساختگی میکند، نیاز به تحلیل ندارد و کاملاً روشن است. وقتی دور هم جمع شدن چند فعال صنفی و کارگری برای دیدار با خانوادهی یک معلم زندانی، میتواند «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» محسوب شود، وقتی نیروهای لباس شخصی این قدرت فراقانونی را دارند که بدون ارائهی حکم وارد منزل شهروندان شده و آنها را بازداشت میکنند، خبرگزاری فارس هم که به خوبی میداند انتشار هویت متهمان در مرحلهی تحقیقات مقدماتی قانوناً ممنوع است و جرم محسوب میشود، میتواند بدون برگزاری حتی یک جلسه دادگاه (حالا تشخیص و حکم دادگاه پیشکش!) و بدون ارائهی هیچ مستنداتی و فقط با ذکر عبارت نامشخص و نامعلوم «به نقل از منابع مطلع»، اقدام به انتشار خبر بازداشت ما کرده و من را «از تیم جاسوسان فرانسوی» معرفی کند.
جالب این که پروندهی بازداشت اینجانب به تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ با اینکه به دادگاه انقلاب ارجاع داده شده، هنوز تعیین شعبه نشده است و بر همین اساس و به دلیل عدم تشکیل دادگاه، هنوز حکمی برای اینجانب صادر نشده است که به واسطهی آن حکم مشمول عفو قرار گیرم. در واقع من با تودیع وثیقهی یکونیم میلیارد تومانی به صورت موقت و تا تشکیل دادگاه احتمالی از زندان اوین آزاد شدم.
وقتی هنوز نه من و نه وکیلم اجازهی دسترسی به پرونده را نداشته و از محتویات آن بیخبریم و حتی هنوز نمیدانیم اساساً کیفرخواستی صادر شده یا نه، چگونه خبرگزاری فارس از محتویات پرونده اطلاع دارد و ارتباط و همکاری با دو تبعهی فرانسوی را به من نسبت میدهد!؟ این در حالی است که در تمام مدت سهماههی بازداشت موقتام بارها به بازجویان اعلام کردم که هیچگاه ارتباط و دیداری با اتباع فرانسوی بازداشتشده نداشتهام و در نهایت بازپرس شعبهی دو بازپرسی دادسرای اوین شفاهاً اعلام کرد که شما از حیث ارتباط با اتباع فرانسه تبرئه شدهاید.
واقعیت این است که به نظر میرسد خبرگزاری فارس دارای امتیازات فراقانونی و مصونیتی نانوشته است. برابر با متن قانون، این حق برای من وجود دارد که از خبرگزاری فارس شکایت کنم و با محفوظ دانستن این حق، فعلاً از انجام آن صرفنظر میکنم زیرا به نظر میرسد این حق هم مانند دیگر حقوق شناختهشده در قانون اساسی، فقط روی کاغذ اعتبار دارد و فاقد ضمانت اجرایی است. مراجعه به دستگاه قضایی برای شکایت از این خبرگزاری که آشکارا حتی خود را ملزم به حفظ ظاهر نیز نمیداند و انتظار برخورد قانونی از سوی دستگاه قضایی، چشم بستن به روی حقیقت تلخ جاری است و عملاً نتیجهای هم در پی نخواهد داشت.
به عنوان یک کارگر در تمام زندگی دغدغهی معیشت و زندگی کارگران را داشتهام و تنها معیارم برای فعالیت، پیگیری مطالبات خود و همطبقهایهایم بوده است. نتیجهی سیسال کار سخت و شرافتمندانه، فرسودگی بدن و ادامهی کار بعد از بازنشستهشدن است، زیرا حقوق ناچیز بازنشستگی کفاف یک زندگی ساده را نیز نمیدهد.
همانگونه که در زمان بازداشت، تعدادی از آشنایان و خانوادهام با انتشار مطلبی با عنوان «ملاقات با خانوادهی یک معلم زندانی، جلسهی تشکیلاتی با اهداف واهی نیست» به درج این مطلب معترض شدند، من ریحانه انصارینژاد نیز درج اتهامات دروغین بیپایه و اساس توسط خبرگزاری فارس علیه خود و دیگر کارگران و معلمان، را به شدت محکوم میکنم.
کارگر بازنشسته، ریحانه انصارینژاد
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲