نوامبر 14, 2023
مقاله برگزیده: چرا و چگونه باید مبارزه کرد؟ – کارگران هم پیمان
گفتیم که اگر کارگران خواهان رهائی از بندهای ستم و استثمار جامعۀ کنونی هستند لازم است با خواست های طبقاتی خود وارد میدان مبارزه شوند. مبارزۀ اصیل و مستقل کارگری باید بر اساس تشکل های اصیل طبقاتی خود کارگران سازمان داده شود.
چرا و چگونه باید مبارزه کرد؟
کارگران هم پیمان
شرایط سخت و توانفرسای زندگی توده های مردم ایران محصول نظام سرمایه داری است. این نظام اکنون توسط حاکمیت ارتجاعی، مستبد و ضدمردمی روحانیان، دیوان سالاران و نظامیانی اداره می شود که ۴۴ سال است بر تمام نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور حاکم اند و برای بقای خود و ادامۀ استثمار و انقیاد کارگران و زحمتکشان از هیچ سرکوب و جنایتی ابا ندارند. این تاریخ سیاهی است که با فجیح ترین رفتارها از سوی حکومت جمهوری اسلامی بر توده های مردم ما اعمال شده است. همه بخش های جامعه کارگران، زحمتکشان شهر و روستا، دهقانان، معلمان، زنان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان، دانش آموزان، هنرمندان، روشنفکران و خلق های زیر ستم در کردستان، خوزستان، بلوچستان، آذربایجان از ستم، سرکوب و استثمار پایان ناپذیری رنج می برند. فقر عمومی و سلب هرگونه آزادی، جنبش های اعتراضی متعدد و عظیمی را در میان توده های مردم بوجود آورده است. در سال های ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ در اعتراض به این شرایط دهشتناک، با کشتار، زندان و شکنجه، اعدام و دیگر اشکال سرکوب عریان و پنهان از سوی حکومت، روبرو بوده ایم. اما به رغم این سرکوب ها جنبش از پا درنیامده و در نخواهد آمد.
استثمار، فقر و ستم موجب واکنش و مقاومتی در جامعه علیه این عوامل تباهی و مرگ هستند. نیروی زندگی و مبارزه برای رهائی از ستم و استثمار نتیجۀ طبیعی وجود این عوامل تباهی در جامعه است و از این رو پاسخ به این پرسش که چرا باید مبارزه کرد روشن است: مبارزه و مقاومت در برابر ستم و استثمار واکنش نیروهای زندگی و بالندگی در برابر عوامل تباهی، و مرگ است. از این رو نه مبارزه و اعتراض و مقاومت، بلکه نبود یا ضعف اینهاست که می تواند سؤال برانگیز و شگفت آور باشد. از این رو پرسش اصلی باید در بارۀ چگونگی مبارزه، عرصه های مختلف آن و پیدا کردن راه هائی برای پیروزی مبارزه با رنج و تلفات کمتر و نتایج بیشتر است. بی گمان تجارب زندگی و مبارزاتی کارگران برای پیشبرد مبارزه بسیار مهم است. کارگران طی سال های طولانی مبارزه در شکل اعتصابات، تظاهرات، راه پیمائی، تحصن و شکل های عالی تر تجارب زیادی طی نسل های متوالی به دست آورده اند. اما این تجارب به رغم اهمیت و غنای بالائی که دارند و همواره باید مورد اتکا و بهره برداری کارگران در امر مبارزه قرار گیرند، اما به تنهائی کافی نیستند و آگاهی ها، ابزارها و اهرم های دیگری نیز علاوه برتجارب شخصی و یا تجارب نسل های گذشته نیازمند هستند. مثالی در این زمینه مفید خواهد بود:
در سال های اخیر، کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، کارگران نیشکر هفت تپه، کارگران گروه ملی فولاد، کارگران هپکو و آذراب، کارگران پروژه های پارس جنوبی و پتروشیمی ها و معادن و غیره ماه ها اعتصاب کردند و در مبارزات خود با صف آرایی نیروهای سرکوب که مدافع منافع سرمایه داران، دولت و کارفرماها هستند، روبرو شدند و رهبران کارگری در این مراکز اخراج، زندانی و شکنجه شدند. سئوالی که همه کارگران آگاه، تشکل ها و نیروهای سیاسی باید به آن پاسخ دهند، این است که: چرا مبارزات توده های مردم و کارگران و زحمتکشان به نتایج محسوسی منجر نشد و این اعتراضات در نیمه راه متوقف شدند. تلاش ما این است، که با کمک کارگران آگاه، پاسخی درخور به این گونه پرسش ها به دست آوریم.ما برآنیم که با تلاش در این راه، بهتر می توان پتانسیل جنبش های اعتراضی کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، جوانان و هنرمندان مترقی را در جهت ارتقای جنبش انقلابی طبقۀ کارگر و توده های مردم فعلیت بخشید، به حرکت موجود شتاب بیشتری داد و آن را در جهت درست به پیش برد.
یکی از پاسخ هائی که به پرسش بالا یا پرسش هائی از این نوع از سوی کارگران آگاه داده شده و تکرار آن هنوز و در آینده نیز لازم است این است که نخست باید کارگران در شکل و ابعاد طبقاتی خود در تقابل با سرمایه داران و حکومت متحد شوند. آنان باید به صورت مستقل، با خواست های طبقاتی خود وارد میدان مبارزه شوند. خواست های طبقاتی کارگران شامل خواست دراز مدت و خواست های فوری و مبرم این طبقه اند که جهت اصلی و قطب نمای حرکت آنها محو استثمار کار توسط سرمایه و از میان برداشتن نظام طبقاتی در جامعه است. اما نظام طبقاتی سرمایه داری متکی بر روابط اقتصادی استثمارگرانه ای است که اساس آن استثمار کار توسط سرمایه است. علاوه بر نهادهای اقتصادی موجود، دستگاه های سیاسی و حقوقی حاکم نیز حافظ و مدافع این روابط استثمارگرانه هستند و نظام فرهنگی و ایدئولوژیک حاکم توجیه گر روابط اقتصادی استثمارگرانه و نظام سیاسی موجود است. از این رو مبارزۀ کارگران با وضعیت موجود نمی تواند صرفا مبارزه ای برای خواست های اقتصادی یا مطالباتی روز باشد، هرچند این خواست ها بسیار مهم اند و هرگر نباید از نظر دور داشته شوند. اما کارگران، علاوه بر خواست های اقتصادی و روزانه، لازم است برای خواست های سیاسی طبقۀ خود نیز مبارزه کنند. خواست های سیاسی طبقۀ کارگر که محتوای آن را محو استثمار و نظام طبقاتی تعیین می کند، در درجۀ اول در تقابل با نظام سیاسی و حقوقی حاکم یعنی با دولت سرمایه داری یا حاکمیت ضد کارگری و ضد دموکراتیک کنونی و استقرار دولت انقلابی کارگران و زحمتکشان جامعه قرار دارد و چنین تحولی با خواست اکثریت عظیم توده های مردم همسوئی دارد. کارگران طی دو قرن گذشته در سراسر گیتی نیروی پیشتاز برای گسترش دموکراسی و تعیین سرنوشت مردم به دست خود آنها بوده اند و اکنون نیز منافع تاریخی کارگران با برقراری وسیع ترین دموکراسی و برقراری امکانات واقعی دست یابی توده ها و شرکت آنها در تمام ارگان های تصمیم گیری پیوند ناگسستنی دارد.
کارگران در شرایط کنونی، علاوه بر دانش و تجربۀ شخصی خود و همکارانشان، علاوه بر تجارب گارگران نسل های قبلی، به جمع بندی تجارب کارگران کشورهای دیگر و به آموختن دانش تحول جامعه و فراگرفتن علم مبارزۀ طبقاتی دارند. از همین رو ما می کوشیم سلسله مطالب و بحث هایی آموزشی عمومی و آموزشی با هدف ارتقای آگاهی و دانش مبارزاتی، طرح و منتشر کنیم. موفقیت ما در گرو همراهی و همگامی همه رفقای کارگر و پیکارگرانی است که در راه آزادی طبقه کارگر مبارزه می کنند. اطمینان داریم با همکاری و اتحاد طبقاتی خود به پیروزی نایل خواهیم شد. پرسش ما در این سلسله مباحث این است که: چگونه می توان مبارزه کرد؟
گفتیم که اگر کارگران خواهان رهائی از بندهای ستم و استثمار جامعۀ کنونی هستند لازم است با خواست های طبقاتی خود وارد میدان مبارزه شوند. مبارزۀ اصیل و مستقل کارگری باید بر اساس تشکل های اصیل طبقاتی خود کارگران سازمان داده شود. کارگران در چنین روندی نه تنها در جهت ارتقای خواست های خود بلکه برای ارتقای جنبش های اجتماعی نیز گام برخواهند داشت و خواهند توانست در سازماندهی جنبش، در سراسری کردن و بویژه در تداوم آن به توده های مبارز یاری رسانند. در این میان خود کارگران باید امر تشکل را در صفوف خود، بویژه در مهم ترین مراکز کارگری به پیش برند. درس گیری از مبارزات جهانی کارگران، بویژه مبارزات انقلابی این طبقه، طی بیش از ۱٥٠ سال گذشته، در این راه برای تسریع این روند و پرهیز از یک رشته دام ها و لغزش ها بسیا ر مهم است. در زیر برخی از آنها را یادآوری می کنیم:
کارگران مبارز در کشورهای مختلف جهان در روند مبارزاتی خود به ایجاد تشکل های موقت و موردی برای اعتصاب، اعتراض و آکسیون های دیگر اکتفا نکرده و به ایجاد تشکل های پایدار روی آوردند. این تشکل های پایدار به صورت سندیکا (یا اتحادیه) و حزب سیاسی طبقۀ کارگر پدیدار شدند. این دو تشکل کارگری هم برای مبارزات کنونی و هم برای مبارزات آتی این طبقه ضروری اند. در برخی از کشورها، طبقۀ کارگر در شرایط ویژۀ تاریخی مانند شرایط بحران انقلابی یا وضعیت انقلابی و یا بحران های اقتصادی- سیاسی حاد به ایجاد تشکل های دیگر مانند شورا، کمیتۀ کارخانه و محل کار و غیره نیز روی آوردند که هر یک از این سازمان ها نقش و وظبفۀ خاص خود را دارند و منافی سندیکا و حزب و یا رقیبب آنها نیستند، بلکه باید همکار و متحد آنها به حساب آیند.
کارگران انقلابی به مبارزۀ اقتصادی – اجتماعی یعنی مبارزه برای افزایش مزد، بهبود شرایط کار، برقراری بیمه های اجتماعی، آموزش و بهداشت رایگان و غیره، اکتفا نمی کنند بلکه باید علاوه بر آن به مبارزۀ سیاسی مستقل (نه به عنوان سیاهی لشکر یا پیاده نظام این یا آن طبقۀ ضد پرولتری یا غیرپرولتری) روی آورده اند. مبارزه ای که هدف مستقیم آن برانداختن قدرت بورژوازی و دیگر طبقات استثمارگر از قدرت سیاسی، درهم شکستن ماشین نظامی – اداری – قضائی بورژوائی و استقرار دولت انقلابی (شورائی) کارگران و زحمتکشان به منظور فراهم کردن شرایط تغییرات بنیادی در روابط اقتصادی – اجتماعی – سیاسی و دگرگونی اساسی فرهنگ جامعه است.
بنابراین از هم اکنون کارگران انقلابی باید با آگاهی به صف تشکل انقلابی کارگری بپیوندند و در رأس جنبش اجتماعی قرار گیرند! نکتۀ اساسی بسیار مهمی که در اینجا باید به عنوان راه حلی فوری بر آن تأکید کرد، تشکیل هسته های سازماندۀ مخفی یا کمیته های محلات در محل های کار و زندگی است و هرجا که در شرایط بحرانی امروز اعتراض و جنبشی برقرار است، تشکیل این هسته ها، با اتحاد آگاه ترین و پرشورترین کارگران، شرط ضروری پیشبرد جنبش کارگریو کل جنبش اجتماعی است.
کارگران در این جنگ بزرگ طبقاتی تنها نیستند. آنها با طبقات و لایه های زحمتکش جامعه در موارد بسیار زیادی اشتراک منافع دارند و از این رو باید از خواست ها و مبارزات بحق آنان پشتیبانی کنند.
نکتۀ بسیار مهمی که دراین زمینه باید در نظر داشت این است که پشتیبانی کارگران و جنبش کارگری از جنبش زنان، نوعی پشنیبانی تاکتیکی و بنا به مصلحت روز نیست، بلکه حمایت از مبارزۀ زنان برای آزادی و برابری با مردان در تمام عرصه های حقوقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک محور استراتژیک برای جنبش طبقۀ کارگر است. همین امر در مورد جنبش دموکراتیک عمومی مردم، مبارزه برای آزادی بیان و تحزب و تشکل، برابری زن و مرد، جدائی دین از دولت، امور قضائی و آموزش عمومی، حذف کمک های دولتی به مؤسسات مذهبی، لغو همۀ امتیازات، از جمله امتیازات روحانیت و غیره و نیز حقوق برابر همۀ ملت های ساکن ایران و حق آنها در تعیین سرنوشت خود، با منافع حیاتی و استراتژیک طبقۀ کارگر پیوند مستقیم دارد.
آری، پشتیبانی طبقۀ کارگر از جنبش دموکراتیک عمومی و بویژه از جنبش زنان (چه پشتیبانی از جنبش سازمانیافتۀ دموکراتیک زنان و چه در مرحله ای پیشرفته تر ایجاد تشکل مستقل زنان کارگر)، و مبارزه با دولت دینی (به طور مشخص رژیم سراپا ارتجاعی، مستبد و خونخوار اسلامی حاکم بر ایران)، حمایت از حقوق برابر ملت های ساکن ایران و به رسمیت شناختن حق آنها در تعیین سرنوشت خود جزء محورهای استراتژیک مبارزۀ انقلابی طبقۀ کارگر در ایران هستند.
منبع : کانال تلگرامی کارگران هم پیمان
https://t.me/kargaranehampeman5