ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



پُشت پرده­ های امروز: احکام اعدام آبانی­ ها و ترس حاکمیت

اگر صدور احکام اعدام اخیر برای آبانی ­ها-دی ماهی­ ها را یک پیامِ هشدار از ناحیه ­ی حاکمیت به مردم معترض تفسیر کنیم، بی ­تردید مجاز هم هستیم که از ترس فزاینده­ ی درون سیستم بابت وقوع آبان­ی هایی هجومی­ تر از قبل در ادامه سخن بگوییم. بسیار خوب اگر چنین است چرا ما خود را جدی نگیریم؟ چرا دست اندر کارِ سازمان گری ­ای نشویم که بار دیگر آنان را غافل­گیر کند؟



 

 

 

پُشت پرده­ های امروز

احکام اعدام آبانی­ ها و ترس حاکمیت

صدور احکام اعدام اخیر برای مبارزان مردمی خیزش دی ماه 96 و قیام آبان 98 بوضوح گواهِ ترسی است که حاکمیت از احتمال سر بر آوردن فاز جدیدی از حرکت آغاز شده­ ی توده­ های مردم علیه نابرابری و دیکتاتوری دارد. این احکام به خوبی نشان می­ دهند که چرا مواردی نظیر «دادگاه اکبر طبری» یا «دادگاه اسدبیگی» یا برخی عفوهای موردی به زندانیان سیاسی، و از همه مضحک­تر سینه زدن جمهوری اسلامی برای مبارزات ضد نژادپرستی در آمریکا، جملگی نمایش­ هایی ست برای انحراف افکار عمومی از فساد ساختاری کلیت جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم سرمایه­ داری وابسته­ ی مذهبی.

حقیقت وضعیت را باید از دهان خودِ خامنه ­ای شنید:

«رهبر انقلاب با گلایه از اهانت و ظلم به برخی بزرگان پاکدست قبلی قوه قضائیه در جریان قضاوت­ ها و اظهارنظرهایی که در خصوص دادگاه اخیر شده افزودند: خطاب من در این موضوع مردم و جوانان مؤمن است که مراقب باشند تعدی نکنند و به افراد معاند که به دنبال گرفتن انتقام از مواضع انقلابی و محکم قاطع فلان شخصیت هستند، کاری ندارم. حرکت مبارزه با فساد که اکنون در قوه قضاییه به‌خوبی مشاهده می‌شود و خود را نشان داده است، از دوره آقای آملی لاریجانی آغاز شد و ایشان هم در داخل و هم در بیرون از قوه شروع کننده آن بودند و اینها نباید از نظر دور باشد.»

این نقل قول حاکی از آن است که ساکنان قصاب­ خانه­ ی رژیم (قوه ­ی قضائیه) هیچ­گاه مغضوب درگاهِ همایونی نخواهند شد. از ابتدای دهه­ ی شصت تا کنون تمامی اعضای «هیأت مرگ» و دیگر قاتلان همواره ملازمان درگاه باقی ماندند:

ری شهری، موسوی اردبیلی، موسوی تبریزی، لاجوردی، فلاحیان، دری نجف­ آبادی، پورمحمدی، رازینی، شاهرودی، رئیسی، لاریجانی، محسنی اژه ­ای و …

حتی در نمونه­ هایی چون «قاضی مرتضوی» هم دیدیم که از دل پرونده­ ی خونین کهریزک حتی دو روز هم حبس برای این خدمتکار صدیقِ قصاب­ خانه درنیامد.

مرگ یا گُم شدن(!!!) قاضی منصوری (متهم به رشوه­ گیری در پرونده­ ی اکبر طبری) را باید در چنین بستری ارزیابی کرد:

  • اگر او مرده باشد یحتمل سربازان گم­نام امام زمان دستگاه امنیتی این لطف را در حق او کردند که هم دهان به بازگویی اسراسر مگو نکند و هم یاد و خاطره ­اش به عنوان قاضی­ ای شایسته در سرکوب محفوظ بماند.
  • اگر او زنده باشد و در وضعیت تغییر هویت، باز هم شمایلی ست از قصابی وفادار که به تاریخ پیوسته است.

به این ترتیب اگر صدور احکام اعدام اخیر برای آبانی ­ها-دی ماهی­ ها را یک پیامِ هشدار از ناحیه ­ی حاکمیت به مردم معترض تفسیر کنیم، بی ­تردید مجاز هم هستیم که از ترس فزاینده­ ی درون سیستم بابت وقوع آبان­ی هایی هجومی­ تر از قبل در ادامه سخن بگوییم. بسیار خوب اگر چنین است چرا ما خود را جدی نگیریم؟ چرا دست اندر کارِ سازمان گری ­ای نشویم که بار دیگر آنان را غافل­گیر کند؟

این احکام، در کنار نمایش­ های دیگر حاکمیت به دقیق­ترین شکل ممکن افشاگر ماهیتِ یکسان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده ی آمریکا ست. درست مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند:
از نمایش «دادگاه طبری» تا نمایش «محکومیت پلیس ضارب جرج فلوید»؛

از «صدور حکم اعدام» برای معترضان آبان و دی تا «صدور احکام سنگین برای معترضان به نژادپرستی»؛

و خب در این میان چرا ما پیوند دهنده ­ی جنبش ­ها به یکدیگر نباشیم؟

از «آبان» تا «سیاتل»

 


 

دسته : اجتماعي

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1