مارس 7, 2021
گزارش دیگری از شرکت کنندگان در تجمع برای مزد در مقابل وزارت کار
در عرض ده دقیقه ۴ جوان بازداشت شدند و با وجود مقاومت و حمایت بازنشستهها آنها را بردند. وسط چهارراه جلوی چشم مردم دهها بازنشسته در حال نجات یک جوان از دست نیروهای انتظامی بودند و خیابان بند آمده بود.
گزارش دیگری از شرکت کنندگان در تجمع برای مزد در مقابل وزارت کار
یکشنبه ۱۷ اسفند ۹۹ با فراخوان بازنشستگان تامین اجتماعی به این سازمان برای پیگیری مطالباتمان رفتیم. قبل از رسیدن به وزارت کار، ماموران نیروی انتظامی مانع حرکت بازنشستگان به سوی این دو نهاد می شدند.
رفته رفته تعداد بازنشستهها بیشتر میشد تعدادی از جوانان دانشجو هم به ما ملحق شدند. نیروی انتظامی با فشار سعی در پراکندن ما داشت و وقتی حریف نشدند بلندگو آوردند و سعی در متفرق کردن داشتند. زنان پلیس هم کمکشان میکردند اما همه محکم ایستاده بودند. پلیسها با بدنهای غول آسا زنجیری درست کردند و به ما فشار شدید آوردند که جمعیت متفرق شود اما همچنان با فشار از پشت سر جلو میرفتیم، از آنجا شعار دادن را شروع کردیم:
حقوق ما ریالیه/هزینهها دلاریه
این همه بیعدالتی/هرگز ندیده ملتی
گرانی تورم/بلای جان مردم
فریاد فریاد/از این همه بیداد
در این حین در عرض ده دقیقه ۴ جوان بازداشت شدند و با وجود مقاومت و حمایت بازنشستهها آنها را بردند. وسط چهارراه جلوی چشم مردم دهها بازنشسته در حال نجات یک جوان از دست نیروهای انتظامی بودند و خیابان بند آمده بود.
بعد از به کار بردن آن همه خشونت و پراکنده کردن ما، دوری زدم و برگشتم گُله به گُله بازنشستگان ایستاده بودند. از درون وزارت کار ونی بیرون آمد که بازداشتیها را میبرد. نتوانستم داخلش را ببینم اما دو دست از شیشه بیرون آمده و مردم را متوجه خود کردند.
با بازنشستگان صحبت میکردیم و اکثرا از این همه سبعیت و خشونت در تعجب بودند. نیروهای انتظامی به مردم میگفتند اینها برای سراوان آمدهاند و به ما آمادهباش دادهاند.
من از وحشت این نیروها اول حیرت کردم بعد خوشحال شدم. به آنها گفتیم باز هم برمیگردیم؛ کارمان تمام نشده.
ارسالی از یک بازنشسته تامین اجتماعی