مه 17, 2021
مصاف نتیجهبخش کارگران هفتتپه
کارگران هفتتپه برای رسیدن به جایگاهی که سازمان کارگری قدرمندی بسازند که نیابتش را در نظارت مؤثر در تولید و کنترل فرآیند تولید تا عرضهی کالا به مشتری برقرار سازد، باید از تکامل سازمان صنفی طی مراحل سود جوید. کارگران نباید سازمان صنفی خود را تنها گذارند و همواره باید از سازمان و تشکل انتخابی خود به سود نظارت سازمانیافته و آگاهانه حمایت کنند و در هر دوره با بازنگری از قوت و ضعف تشکیلات خود، مناسبات دموکراتیک را در تولید تقویت کنند. در یک وضعیت انقلابی، این مناسبات هر دم دموکراتیکتر میتواند «ادارهی شورایی» را رقم زند.
مصاف نتیجهبخش کارگران هفتتپه
شنبه ۱۸ اردیبهشت بود که اعلام شد کارخانه نیشکر هفتتپه از دست بخش خروجی خارج و به دولت واگذار شد. این خبر یادآور مقاومت طولانی مدت کارگران هفتتپه بود که در سختترین شرایط و با اعمال فشارهای فراوان امنیتی، به مسیر مبارزهشان ادامه دادند. نمیتوان و نباید منکر ثمربخش بودن این دستاورد مهم برای کارگران شد. قدم بهسوی خلع ید از بخش خصوصی، در درون خودش تضاد با سیاستهای کلان حکومتی میباشد که همواره بهسوی تاراج اموال کارگران حرکت کرده است. در نتیجه بازگشت هفتتپه به دولت میتواند نمایانگر بزنگاه مهمی برای دو مورد خاص باشد: اول اینکه مقاومت کارگران میتواند حکومت را وادار به عقبنشینی کند و دوم امکان در نظر گرفتن این حرکت نتیجهبخش به عنوان نقطه شروعی برای پیگیری سایر مطالبات کارگران هفتتپه که از ابتدای آغاز حرکتشان، بر آنها تاکید میکردند؛ مطالباتی مانند تشکیل شورای ناظر کارگران، رصد دخل و خرج کارخانه از طرف نمایندگان واقعی کارگری، بازگشت تمامی اخراج شدگان و… که تمامی آنها را خود کارگران نیشکر با گویاترین زبان ممکن در این مدت فریاد زدهاند و نیازی به بازتعریف آن از سمت ما نیست.
جدای از موارد بدیهیای مانند تاکید حکومت بر این خلع ید در نزدیکترین بازه به انتخابات ۱۴۰۰، در این میان باید به برخی از نکات مهم مربوط به سیاست داخلی حکومت هم توجه کرد. علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی رمضانی امسال خود با تشکلهای دانشجویی ضمن قدردانی از “خودیهایی” که نکات سازندهای را پیرامون ضعف واگذاریها به بخش خصوصی گوشزد کردند و اجازه ندادند آسیبهای آن دامن چرخه تولید را بگیرد، تاکید کرد “اصل خصوصیسازی” سیاست برگشت ناپذیر کشور و عنصری مهم برای پیشرفت تولید میباشد.
دو نکته مهم از این سخنان قابل برداشت است. اول چیزی که باز هم کارگران هفتتپه در تمام این مدت گفته بودند و آن تلاش برای مصادره تلاشهای ایشان و سند زدن ثمره این مقاومتها به نام جریان خاصی در داخل حکومت است؛ بهطوری که خامنهای از این جناح به طور خاص قدردانی میکند. نکتهی دوم اما که مهمتر بهنظر میرسد و به نوعی مورد اول را هم درون خود دارد، تاکید حکومت بر ریل سیاست کلان خصوصی سازی است. طبیعتا آن جناح درون حکومتی که داعیه حمایت از کارگران را دارد، همان گروهی است که به عنوان سوپاپ اطمینانی برای نظام عمل میکند تا سیاست ” حذف خصوصیسازی” هیچگاه رقم نخورد. در اینجاست که معنای قدردانی رهبر جمهوری اسلامی از این گروه معنای خود را نشان میدهد. بهعبارت دیگر حکومت به دنبال این میباشد که تا جای ممکن نه سیخ بسوزد نه کباب؛ اما در عین حال عناد خود را نیز با معیشت طبقه کارگر پنهان نساخته و این ستیز را به عیانترین شکل ممکن بیان کرده است.
در این مصاف طبقاتی اما نیروهای سومی نیز وجود دارند و غالبا نگران و ناامید از این پیروزی، آن را خوشخیالی کارگرانی میدانند که غافل از سرنوشت دیگر همطبقاتیهایشان، مثل کارگران هپکو، بر طبل شادی چیزی میکوبند که بیثمر بودنش از اکنون مشخص است. این گروه ترسان از بروز هرگونه تحول بهخصوصی، خود به خاماندیشانه ترین شکل ممکن رویای چیزی را در سر دارند که بر پایه هیچ واقعیتی استوار نیست.
کارگران هفتتپه بسیار بهتر از هر “فعال کارگری” نگران دیگری میدانند که سرنوشت هپکو چه شد و آنجا در چه وضعیتی قرار دارد. اما این ماجرا بهجای آنکه این گروه سوم را نگران بازگشت کارخانه به بخش دولتی بکند، بیشتر باید به فکر فرو ببرد تا از خود بپرسد در این میان برای رقم نخوردن اتفاق مشابه هپکو چه کرده است؟ آیا عقلانی است که کارگران هفتتپه را از مسیر درستی که در پیش گرفتهاند بازداشت به این بهانه که طبق برآوردهای ما قطعا شکست در انتظار آنها خواهد بود؟ آیا نباید بهجای این سوگواری معذبگونه، به رفع عقلانی موانع پیشرو مشغول شد؟ برای حرکت و پیشرفت در هفتتپه، که نمونه رادیکالتری در شرایط امروز کارگری ایران است، حتی طرح بیمیانجی شعار “اداره شورایی” نیز بیمعنا جلو میکند، چه برسد به سایر اتمسفرهای کارگری کشور. نتیجتا این گروه بدون داشتن تصوری از واقعیت موجود، کارگران را به آیندهای فرامیخواند که جامعه طبقاتی محو شده و همگان یا تحت لوای یک حزب خلقی نفس میکشند و یا شادمانه مشغول زندگی شورایی خود هستند. دعوت کارگرانی که شب و روز با سختترین مشکلات معیشتی در کف خیابان حق خود را بدست آوردند به این تصویر موهوم که حتی نویددهنگان آن نیز هیچ زمانی را برای تحقق آن متصور نیستند، بهجای تلاش برای ساختن قدم به قدم و میانجیمیانجیمند آن، تنها یک خاماندیشی ایدئالیستی است.
در نهایت اما یکبار هم که شده باید خودمان را با چالشی مهم مواجه کنیم. اداره شورایی به عنوان یک الگو باید در صدر اولویتهای ما باشد؛ اما “ما” اینبار باید از خودمان بپرسیم در این مسیر چه کردیم؟ چه کاری کردیم که هفتتپهی رادیکال را، که تا این حد به اداره شورایی نزدیک بود و کارگرانش در یک دوره صراحتا در مطالباتشان آن را بیان میکردند، تنها گذاشتیم؟ برای کارگران اراکی که شبانه روز در خیابان بودند چه کردیم که اکنون هفتتپهای ها را از دچار شدن به سرنوشت آنان زنهار میدهیم؟ اکنون در چه وضعیتی هستیم و چه میتوانیم بکنیم تا برخی از نگرانیهای درست موجود پیرامون این مساله را بتوانیم برطرف کنیم و نیروی کمک کنندهای برای کارگران حاضر در کف خیابان باشیم؟
باری کارگران هفتتپه برای رسیدن به جایگاهی که سازمان کارگری قدرمندی بسازند که نیابتش را در نظارت مؤثر در تولید و کنترل فرآیند تولید تا عرضهی کالا به مشتری برقرار سازد، باید از تکامل سازمان صنفی طی مراحل سود جوید. کارگران نباید سازمان صنفی خود را تنها گذارند و همواره باید از سازمان و تشکل انتخابی خود به سود نظارت سازمانیافته و آگاهانه حمایت کنند و در هر دوره با بازنگری از قوت و ضعف تشکیلات خود، مناسبات دموکراتیک را در تولید تقویت کنند. در یک وضعیت انقلابی، این مناسبات هر دم دموکراتیکتر میتواند «ادارهی شورایی» را رقم زند.
این پیروزی بر تمامی کارگران هفتتپه و همسرنوشتانشان مبارک! بیش باد!
پشتیبانی صدها وکیل دادگستری از فرزانه زیلابی + امضاها
http://iranglobal.info/node/86693