ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



مقاله برگزیده: کردستان انقلابی نیروهای مرتجع سلفی را به حاشیه خواهد راند! – ناصر زمانی

گروههای سلفی در اقلیم کردستان عراق روابط حسنه ای با رژیم جمهوری اسلامی دارند و نمایند ه های آنان بارها به ایران سفر کرده اند. مطمئنن حاکمیت اسلامی ایران و مشخصن نیروی سپاه قدس و وزارت اطلاعات با حمایت و پرورش ایندست از احزاب اسلامی و بکار گیری مبلغین آنها در کردستان ایران، در تقابل با نیروهای کمونیست و جنبش های رادیکال در دل جامعه کردستان ایران دریغ نخواهد کرد.



 

 

کردستان انقلابی نیروهای مرتجع سلفی را به حاشیه خواهد راند!

ناصر زمانی

 

حملات وحشیانه گروهای سلفی مرتجع به مردم در شهرهای مختلف کردستان به نگرانی های زیادی دامن زده است. در طی یک ماه اخیر حمله گروهای سلفی به جوانان در محله دارسیران در شهر مریوان و به دنبال آن به طرز وحشیانه ای در شهر سقز و در روزهای اخیر در شهر سنندج یک واقعیت را به اثبات رساند که خود نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی پشت تمام این حملات است.

از همان روزهای پس از قیام ۱۳۵۷ در ایران تا به امروز به جرأت میتوان گفت در کردستان بعد از چهاردهه، حاکمیت رژیم اسلامی کماکان از هیچ مشروعیتی برخوردار نیست. هیچگاه در تاریخ مبارزاتی مردمان کردستان ایران اسلام سیاسی و یا بنیادگرایی سلفی جایگاه و پایگاهی نداشته است. در واقع همچین جریانات مرتجعی از بیان سیاسی و ریشه داری در دل مبارزات مردم کردستان از پایگاه سیاسی اجتماعی برخوردار نیستند. تاریخ مبارزات انقلابی مردم کردستان به یاد دارد در ۲۸ آبانماه ۱۳۵۸ هواداران و طرفداران مکتب قرآنی به رهبری احمد مفتی زاده در مجلس خبرگان در تهران، و پافشاری آنها بر رهبری خمینی غیر قابل انکار است. نقش این جریان مرتجع در شناسایی نیروهای چپ و کمونیست در کردستان و دستگیری آنها توسط نیروهای امنیتی رژیم اسلامی هنوز از خاطرات میلیونها انسان آزادیخواه و برابری طلب پاک نشده است. مدرسه قرآن سنندج را احمد مفتى ‌زاده به نام حزب مساوات اسلامى سازمان داده و استراتژی آن را با محوریت اشتراک و پیوند شیعه و سنی بر اساس مبانی پوسیده و ارتجاعی اسلام سیاسی در برابر نیروهای کمونیست و مترقی در جامعه بنیاد گذاشه بود. مفتى ‌زاده در ستاد انقلاب اسلامى سنندج با عوامل و مهره های رژیم اسلامی امثال صفدرى در همکاری با ارتش، شهربانى و ژاندارمرى سنگ تمام گذاشت. این جریان تا آنجایی که امکان داشت در کنار رژیم اسلامی با همکاری  و ایفای نقش خود، بر علیه نیروهای انقلابی و پیشرو در اتفاقات نوزوز خونین سنندج در کنار نیروهای دولتی ایستادند. با صدور دستور خمینی برای حمله به کردستان و اعزام خلخالی نقش اعضای مکتب قرآنی ها در شناسایی و اعدام فعالین سیاسی کمونیست پُررنگ تر شد. نمونه بارز آن اطلاعیه ۸ ماده ای احمد مفتی زاده در شهر کرمانشاه و نکات مندرج در آن با احکام شرعی امروز سلفی ها نه تنها هم پوشانی کامل دارد بلکه اوج وقاحت ارتجاعی را به عینی نشان میدهد.

اگر در زمان حکومت پهلوی بر اساس سیاست شوینیستی مبنی بر سیاست همسان سازی فرهنگی و زبانی تاکید می شد و کردستان تاریخن همزمان با وجود ستم طبقاتی و بر اساس ستم ملی از مناطق محروم ایران بود، در حال حاضر نیز کماکان این مشکلات عمیق تر شده و اضافه بر آن تمرکز بر سیاست های مذهبی و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی از طرف رژیم جمهوری اسلامی دوچندان افزایش پیدا کرده است. تعرضات گروهای مرتجع سلفی در شهرهای کردستان که مردم آزادیخواه را در روز روشن با قمه و شمشیر مورد حملات وقیحانه و وحشیانه قرار میدهند، باید گفت این حملات نه اولین بار و نه آخرین بار خواهد بود. همه به یاد داریم در تاریخ ۱۳۹۲  گروهی از اسلام ‌گرایان تندرو در خیابان‌های شهر جوانرود، با پرچم‌های سیاه و شمشیر و فریادهای «الله اکبر»، باعث وحشت شهروندان شدند .این گروهای مرتجع اسلامی هدفشان از این اقدامات وحشیانه ایجاد فضای رعب و وحشت و تحمیل عقایده ارتجاعی می باشد، دقیقن همان شیوه را دنبال میکنند که رژیم تا دندان مسلح اسلامی ایران نیز از ابتدای بدست گرفتن حاکمیتش بر میلیونها انسان آزادیخواه و برابری طلب نیز تحمیل نموده است. این دست از اقدامات هر دو از یک جنس و از یک آبشخور ایدئولوژی اسلام سیاسی سرچشمه میگیرد و تغذیه می نماید.

واقعیت های موجود در طی سالهای اخیر نشان داده نیروهای سلفی انصارالسلام در بیاره کردستان عراق در سال ۲۰۰۱ و با ایجاد پایگاههای نظامی و حکمرانیشان، نیز رشد نیروهای سلفی در مناطق مرزی کشورهای ایران و عراق و طرح تقویت بنیادگرایی اسلامی محصول سیاست های قدرتهای جهانی و منطقه ای است که با حمایت های مالی هنگفت جنگ های نیابتی را در راستای استراتژی خود دنبال میکنند. نطفه ی اصلی انصارالسلام و نفوذشان در کردستان ایران در منطقه بیاره کردستان عراق، در سالهای ما بین ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ و حاکمیت آنها بر این منطقه یکی از موارد مهمی است که در بست و گسترش گروههای جهادی در ایران نقش کلیدی داشته است. اینها جهادگران تندروی بودند که بعد از جنگ در افغانستان از طریق ایران خود را به منطقه مرزی در کردستان عراق رسانده و در بیاره واقع در منطقه حلبجه پایگاه های خود را بنا کردند. با برپایی حکومت دارالسلام در منطقه بیاره در واقع از حمایت های همه جانبه نیروهای سپاه قدس و نیروهای اطلاعات امنیت تغذیه می شدند. اگرچه نیروهای کُرد از تعداد بیشتری برخوردار بودند اما از افراد عرب و ترکمن نیز این گروه جهادی را همراهی میکردند. نجم الدین فرج مشهور به ملا کریکار از رهبران کلیدی انصارالسلام در منطقه بیاره به واضحی اعلام نمود که هر کسی عملن با اسلام دشمنی کرد، نیازی به فتوا نیست، در هر کوچه مسلمانی فرصت داشت با تبر گردنش را بزند. این دقیقن همان احکام اسلام سیاسی است که در شهرهای کردستان با شمشیر و قمه به جان جوانان و مردم شهرهای کردستان افتاده است. ملا کریکار ۲ سال در ایران آزادانه زندگی کرده و به مدت سه سال در حکومت دار السلام در منطقه مرزی کردستان عراق واقع در بیاره احکام ارتجاعی شرعی را بر سر مردم تطبیق کرده تا جاییکه دست به آتش زدن کتابها و شکستن تلویزیونها در این منطقه زدند. وقتی در سال ۲۰۰۳ مورد حمله هوایی نیروهای آمریکایی قرار گرفتند با همکاری و حمایت یکی دیگر از نیروهای اسلامی بنام «کومه ل اسلامی» که در منطقه با جمهوری اسلامی رابطه حسنه ای داشتند و کماکان دارند، به خاک ایران گسیل داده شدند. در واقع آغاز شکل گیری نطفه های نفوذ نیروهای سلفی جهادی به کردستان ایران با حمایت نیروهای سپاه قدس و در زیر چتر حمایتی نیروهای اطلاعاتی زمینه های تبلیغی اسلام سیاسی فراهم گردید و نیز با کنترل خود سپاه پاسداران در شهرهای کردستان اسکان داده شدند. تا جاییکه پایگاهای نظامی را برای آنها ایجاد نموده و از حمایت های مالی و دیگر مایحتاج روزانه برخوردار شدند. کما اینکه دیدیم همزمان با قدرت گرفتن گروه‌های سلفی در مصر و تونس مشاور خامنه‌ای در امور بین‌الملل تأکید کرد که «هر جنبشی ولو با دیدگاه‌های مختلف، اگر ماهیت اسلامی داشته و در چارچوب مبانی اصیل اسلام باشد» مورد قبول جمهوری اسلامی ایران است. به این معنا یکی به نام هلال شیعه و با سازماندهی جوانان شیعه به جنگ در سوریه اعزام میشوند که بخش قابل تاملی از جوانان افغان هستند و دیگری بنام سلفی های جهادی برای پیوستن به نیروهای داعشی و دیگر گروهای جهادی در چند سال اخیر جنایات زیادی را رقم زده اند. جمهوری اسلامی از سلفی‌ها به عنوان اهرم فشار بر افغانستان، پاکستان و اقلیم کردستان عراق استفاده می‌کند. رژیم جنایتکار اسلامی ایران در طول بیشتر از چهل سال حاکمیت خود نشان داده هنگامیکه این گروهای سلفی در تقابل با رژیم اسلامی ایران تحرک و یا فعالیت تبلیغی داشته باشند آنها را نیز سرکوب میکند و این در حالی است اگر همین نیروهای مرتجع اسلامی با جذب نیروهای جوان از مناطق محروم و حاشیه نشین شهرها برای جهاد در دیگر کشورهای منطقه از جمله افغانستان و عراق گسیل داده شده اند نه تنها زمینه و شرایط را برای آنها مهیا نموده بلکه از آنها حمایت کرده است.

دستگیری زانیار و لقمان مرادی در ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ به جرم ترور سعدی شیرزادی پسر امام جمعه شهر مریوان تنها یکی از سناریوهای نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود که نهایتن این دو نفر قربانی، در ۱۷ شهریور ماه ۱۳۹۷ اعدام شدند. در حالیکه این اتهام بارها از طرف این دو جوان نه تنها انکار شد بلکه اظهار نمودند که تحت شکنجه های شدید به قبول این اتهامات تن داده بودند. اکثر مردم شهر مریوان بر این واقعیت اشراف دارند که سعدی شیرزادی پسر امام جمعه مریوان از سلفی های تندرو در کردستان و مشخصن در مریوان کاملن شناخته شده و در میان دیگر سلفی ها از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود. به یک معنا او یکی از رهبران سلفی بود که در تبلیغ و ترویج و همچنین نفوذ سلفی ها در منطقه تاثیر گذار بود. ترور سعدی شیرزادی و حذف آن از سناریوهای خود وزارت اطلاعات امنیت جمهوری اسلامی، برنامه ریزی شده و هدفدار به سرانجام رسید. سناریو وزارت اطلاعات ایران در منطقه کردستان مشخصن در مریوان توسط گروهی مشهور به ‶هیوا تاب″ سندی انکار ناپذیر از جنایت‌های اطلاعات سپاه پاسداران است که به گفته خود مسئولان قضایی در قتل بیش از ۳۰۰ نفر از مردمان بی گناه و غیر نظامی کردستان دست داشته بودند. سرهنگ «هیوا تاب»، معروف به «هیوا عبدالله خان» یکی از مسئولین اطلاعات سپاه پاسداران در استان کردستان در شهر مریوان بود. هیوا تاب و گروه ۱۰ نفری او همگی از اعضای سپاه پاسداران بودند. گروه نامبرده یکی از عاملین اصلی در باج گیری، تجاوز به دختران روستایی، قاچاق اسلحه و مواد مخدر در زیر چتر مستقیم حمایت خود وزارت اطلاعات انجام وظیفه میکردند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در عملی کردن و به انجام رساندن سناریوهای خود در منطقه مریوان تا جاییکه امکان داشت از این گروه در پیش برد اهداف خود استفاده نمود. بعدها برای جلوگیری از افشا شدن آنها، گروه هیوا تاب را در یک سناریو از قبل برنامه ریزی شده به جرم ترور نهایتن دستگیر و در سال ۱۳۹۲ تمامی اعضای این گروه اعدام شدند. هیوای تاب به مانند سعید امامی یکی از مسئولین قتل های زنجیره ای در دوران خاتمی که با داروی نظافت او را در زندان کشتند تا اسرار عملیاتهای برنامه ریزی شده خود وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در سلاخی کردن نویسندگان فاش نگردد، اینبار برای پاک کردن کل صورت مسئله جنایاتش با تکرار همان سناریو سرهنگ امنیتی خود را در اداره اطلاعات و امنیت کردستان از جمله هیوا تاب و دیگر اعضای گروهش را اعدام نمود.

سخن آخر
گروههای سلفی در اقلیم کردستان عراق روابط حسنه ای با رژیم جمهوری اسلامی دارند و نمایند ه های آنان بارها به ایران سفر کرده اند. مطمئنن حاکمیت اسلامی ایران و مشخصن نیروی سپاه قدس و وزارت اطلاعات با حمایت و پرورش ایندست از احزاب اسلامی و بکار گیری مبلغین آنها در کردستان ایران، در تقابل با نیروهای کمونیست و جنبش های رادیکال در دل جامعه کردستان ایران دریغ نخواهد کرد. مطمئنن چه نیروهای اطلاعاتی رژیم اسلامی و چه گروهای مرتجع سلفی از یک آبشخور تغذیه میکنند. هر دو جناح مرتجع با پایبندی و تاکید بر بنیادگرایی و اسلام سیاسی به عنوان شمشیر تیز دولبه، نقطه مشترکشان یک استراتژی را دنبال میکنند . بر همین مبنا با باز گذاشتن دست این گروهای مرتجع در حمله به مردم آزادیخواه شهرهای کردستان، نشان میدهد ترس و وحشت رژیم اسلامی ایران از نیروهای پیشرو و رادیکال در دل جامعه کردستان تا چه اندازه افزونی پیدا کرده است. اگر در اوایل قیام ۱۳۵۷ در کردستان با همکاری جریان مکتب قرآن به رهبری احمد مفتی زاده برای سرکوب مبارزات انقلابی مردم کرستان و در تقابل با نیروهای کمونیست، شمشیر را از رو بسته بود این قاعده تا به امروز به انحاء مختلف هنوز ادامه دارد.

مطمئنن جدایی دین از دولت و تبدیل شدن مذهب یه امر خصوصی همه انسان ها از خواست و مطالبات ما کمونیست ها است که برای آن مبارزه میکنیم. فرق و جدایی خواست ما کمونیست ها از موضعگیری جریانات بورژوازی در شعار جدایی دین از دولت را مطرح میکنند در واقع در اینست که ما همزمان مبارزه در راه آگاهگری روشنگرانه و آموزش علیه جهل و خرافه پرستی در اشکال گوناگونش که از خصلت های مبارزاتی انسانهای کمونیست و مترقی در جامعه بوده را به پیش برده و افشای سیاسی اجتماعی مذهب که در خدمت تمام و کمال نظام طبقاتی سرمایه داری است را با صدای رسا آگاهانه افشا میکنیم. کارنامه اسلام سیاسى رژیم اسلامى ایران مملو از جنایت وحشیانه است که کابوس سرنگونى آن خواب را از بانیان و عاملان این جنایت ها گرفته است. شکست بنیاد گرایى اسلامى شاخک هاى به زیر کشیدن انقلابی حاکمیت سرمایه دارى ایران را به حرکت در آورده است. مطمئن برای به عقب راندن بنیادگرایی اسلامی که خود محصول جامعه سرمایه داری است، و برای رسیدن به یک جامعه برابر و بدور از هر نوع ستمى، در گرو تقویت اتحاد و همبستگى جنبش هاى رادیکال در دل اعتراضات خیابانى و تقویت جنبش کمونیستى در راستاى تقویت آلترناتیو سوسیالیستى و حاکمیت شوراهاى مردمى، متحد و یکصدا در حال حاضر و نیز در فردای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی، میتوان افکار ارتجاعی بنیاد گراهاى اسلامى را در نطقه خفه کرد و کل نظام سرمایه داری رژیم اسلامی ایران را به زیر کشید. این امر مهم واقع نخواهد شد اگر هژمونی عزم و اراده ی مبارزاتی طبقه کارگر و دیگر جنبش های رادیکال و پیشرو جامعه پشتوانه آن نباشد.

۲۸ مه ۲۰۲۱

 


 

دسته : مقالات برگزيده

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1