نوامبر 19, 2021
دادگاه بینالمللی مردمی آبان: یاد آبان یا راهی به سیاستزدایی از مردم
درست است که در قیام آبان بسیاری از مردم کشته شدند و به خاک افتادند و خشونت و وحشیگری نیروهای سرکوب هم قابل کتمان نبوده و نیست، اما ورای این وحشیگری و کشتههای بسیار، اتفاق دیگری نیز در آبان رقم خورد: مقاومت. مقاومتهای بسیاری که در این ماه توسط مردم اتفاق افتاد نکتهی اصلیایست که در رویکردهای حقوق بشری مدام انکار میشود. البته آنها در مواجهه با این چالش چنین پاسخ میدهند که “ما سیاسی نیستیم و مسأله انکار مقاومت مردم نیست، بلکه قصد ما افشای ماهیت جنایتکار جمهوری اسلامی است.”
دادگاه بینالمللی مردمی آبان:
یاد آبان یا راهی به سیاستزدایی از مردم
چند روزی است که دادگاه بینالمللی مردمی آبان بهپایان رسیده است. برگزار کنندگان بنا به مصاحبهها و روایات خودشان دو انگیزه را دنبال میکردند:
- یادآوری جنایت آبان
- محکومیت بینالمللی جمهوری اسلامی
موضوع دقیقا از جایی مشمول نقد و چالش میگردد که اتفاقی که در آبان افتاده است تحت عنوان «جنایت حاکمیت» بازنمایی میشود و خبری از اهمیت «مقاومت» و «مبارزه»ی مردم در جریان آن نیست.
مازاد آبان ماه چیست؟
درست است که در قیام آبان بسیاری از مردم کشته شدند و به خاک افتادند و خشونت و وحشیگری نیروهای سرکوب هم قابل کتمان نبوده و نیست، اما ورای این وحشیگری و کشتههای بسیار، اتفاق دیگری نیز در آبان رقم خورد: مقاومت. مقاومتهای بسیاری که در این ماه توسط مردم اتفاق افتاد نکتهی اصلیایست که در رویکردهای حقوق بشری مدام انکار میشود. البته آنها در مواجهه با این چالش چنین پاسخ میدهند که “ما سیاسی نیستیم و مسأله انکار مقاومت مردم نیست، بلکه قصد ما افشای ماهیت جنایتکار جمهوری اسلامی است.”
اما اگر به تریبونهای متعدد این رویکرد و ادبیاتی که پیرامون آبان نهادینه شده نگاهی بیاندازیم، درست آن است که بگوییم این یکجور سیاسی بودنِ مبتنی بر سیاستزدایی از سوژگی مردم است. بناست حاکمیتی جنایتکار برای بار چندم به خاطر جنایاتش محاکمه نمادین شود، و تلاش شود تا اهرم فشاری از این محکومیت ساخته شود برای آنکه دولتهای غربی قانع شوند که با جمهوری اسلامی مراودهای نداشته باشند و به سرنگونیاش کمک کنند. همین روند چند سال قبل در ارتباط با کشتار ۱۳۶۷ طی شد که میشود گفت به یک معنا ابعاد فاجعهبار بودن آن چندین برابر آبان است: کشتار سیستماتیک (و نه خیابانی) نزدیک به ۴ هزار نفر ظرف مدت دو ماه.
کشتههای بیشمار و سرکوب شدن قیام، در وهلهی اول حاکی از یک شکست است، اما مسأله بر سر از زاویهی دیگر دیدن صحنه است: برخورد تهاجمی مردم با سرکوبگران. بدین ترتیب میراث آبان همانا ایستادگی و مبارزهی مردمی است. مبارزه علیه نظم موجود و مناسبات سلطهی حاکم. مبارزهای که میانجیاش شرایط اقتصاد سیاسی حاکم بر کشور بود و سوژههایش فرودستان. این مقاومتی بود که از دی ۹۶ شروع شد، در آبان به اوج رسید و در تیر ماه ۱۴۰۰ با محوریت اهواز تداوم یافت. به تأسی از این سلسلهی اعتراضات شاید به عوض بهکار بردن لفظ شکست،درستتر این باشد که بگوییم «نبرد ادامه دارد».
مازاد دادگاه چیست؟
دادگاه آبان بیتردید عرصهی افشای چندبارهی ماهیت سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی بود. همچنین این دادگاه فرصتی برای بغضهای فروخوردهی سرکوب شدگان بود تا بتوانند بهرغم استقرار دیکتاتوری جمهوری اسلامی، سخن بگویند. از این منظر کسی منکر اهمیت برپایی کارزارهایی اینچنینی نیست. نکته بر سر این است که افشاگری در یک بستر آشکارا رسوا برای حاکمیت چه مازادی دربر دارد؟ مردم هر روز شاهد وضعیت اسفبار اقتصادی و اجتماعیای هستند که بانیاش رژیم است و دیگر حتی مطبوعات داخلی ابایی ندارند که این فسادها را افشا کنند. گاهی در چنین بستری انباشت افشاگری حالتی روزمره پیدا میکند و مردم در اوج فلاکت دچار بیتفاوتی سیاسی میشوند. هر روز خبر از جنایات و فساد و سرکوبگری مخابره میشود و مردمی که دیگر فهمیدند که ماهیت این حکومت چیست، آرام آرام میاندیشند که خود را با شرایط اسفانگیز وفق دهند و گاه نیز اعتراضاتی هم بکنند.
در این شرایط افشاگری نتیجهی عکس دارد و اعتراض را دچار روزمرهگی بلااثر میکند. چه فایده که هر روز با مستنداتی بیشتر بفهمی:
- رژیمی بر تو حکومت میکند که فاسد است؛
- رژیمی بر تو حکومت میکند که جنایتکار است؛
- رژیمی بر تو حکومت میکند که بیکفایت است؛
- رژیمی بر تو حکومت میکند که بیقانون است؛
- و …
به این ترتیب انرژی اعتراضی، اثربخشیاش را از دست میدهد و مردم هرچه بیشتر خود را گروگانِ وضعیتی میبینند که مشروعیت ندارد اما محکم بر سر جای خویش ایستاده است و اعتراضات آنها تنها ثمرش کشته شدن خودشان است.
راهی به رهایی
بهدر آمدن از این انسداد در گرو بازیابی اهمیت تعرض مردم به سیستم در هیأتی بازاندیشی شده است. این به معنی برخورد هرچه بیشتر آگاهانه با استعداد خیزش و اعتراض است که به سبب وخامت اوضاع هر دم از سوی مردم بروز مییابد اما در قالبی پراکنده، کم قدرت و نامستمر. افشاگری اگر همراه با اندیشهی سازمانیابی علیه آن نباشد، در بهترین حالت عصیانهای خودبهخودی و چند وقت یکباری را نتیجه میدهد که در لحظه پر شکوه اما با فاصله از آن، جز در هیأت کشتار جمعی و شکست به خاطر آورده نمیشود.
باید آبان را بازیابی کرد و حتی از حیث قدرت سازمانیابی به نقد کشید، تا از روزمره شدن اعتراض بیرون آییم و افشای دشمن را با متشکل شدن در برابر آن اثربخش سازیم.