نوامبر 27, 2021
“سرمایهداری آب” – نبَردِ برسر آب/ نبرد بی امان است! رهبر غارتگران/ این آخرین پیام است!
اتفاقی که در اصفهان افتاد، دومینویی است که دیگر شهرهای ایران را هم دربر خواهد گرفت. سالهاست که متخصصان حوزهی آب از بحرانی بزرگی خبر میدهند که تمامی معادلات سیاسی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار خواهد داد: از خشکسالی گرفته تا تشدید شکافهای قومی؛ و از مهاجرت گرفته تا شورشهای خونین مردمی علیه حکومت.
سرمایهداری آب
نبَردِ برسر آب/ نبرد بی امان است!
رهبر غارتگران/ این آخرین پیام است!
اتفاقی که در اصفهان افتاد، دومینویی است که دیگر شهرهای ایران را هم دربر خواهد گرفت. سالهاست که متخصصان حوزهی آب از بحرانی بزرگی خبر میدهند که تمامی معادلات سیاسی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار خواهد داد: از خشکسالی گرفته تا تشدید شکافهای قومی؛ و از مهاجرت گرفته تا شورشهای خونین مردمی علیه حکومت.
مسألهی آب اصفهان دو سطح مرتبط بهم دارد:
اول) غارت آبی که در اصفهان شاهد آنیم یک پروژهی سرمایهدارانهی حکومتی است که از فعالیت صنایعِ آببَر در یک استان کمآب و خشک تا توسعهی محیط سبز شهری توسط شهرداری را شامل میشود.
دوم) داخل خود اصفهان یک مناسبات طبقاتی تمام عیار در جریان است که کشاورزان خرد و فرودست در یک سوی آن هستند و مالکان بزرگ چند هزار هکتاری در سوی دیگر و لذا زمانی که از «کشاورز اصفهانی» صحبت میکنیم باید بدانیم کدام نیرو را منظور داریم.
به این معنا اصفهان از یک سو بدل به مَکندهی آب دیگر استانهای همجوارش شده و از سوی دیگر حکومت برای به انحراف کشاندن نقش بارز خودش در این فاجعه میکوشد تا با برجسته کردن دوگانههای کاذب «اصفهانیها/ چهارمحالیها» یا «اصفهانیها/ اهوازیها»، آتشبیار معرکهی تنشهای قومی باشد.
اعتراضات مردمی
مردم اما مثل همیشه در برابر این فجایع میایستند و با هرچه پُررنگ شدن نقش حیاتی این بحرانها در زندگیشان، در مواجهه با سرکوب حکومتی موقعیت تهاجمی به خود میگیرند که جلوهی بارز آن در شعار زیر پیداست:
«ما اومدیم بجنگیم، بجنگ تا بجنگیم»
مردم اصفهان هم که به سیاق دیگر اعتراضاتش ظرف ۴ سال گذشته بالاترین درجهی خلاقیتهای در صحنهی نبرد را از خود نشان میدهند. با این همه اما اعتراضات هنوز ناپایدار است و پس از چند روز، توان ایستادگی در برابر سرکوب حکومتی را ازدست میدهد. روشن است که خودجوشی مردمی اگر برای آغاز یک اعتراض پُرشور و وسیع عاملی بیبدیل است، اما نمیتواند برای پایداری و استمرار حرکت کارساز باشد.
این جنس اعتراضات گواه آن است که ما در آیندهی سیاسی ایران به دفعات شاهد صحنههایی نظیر آنچه در بستر زایندهرود اتفاق افتاد خواهیم بود:
– اعتراض به کمآبی و غارت آب؛
– اعتراض مردمی گسترده به آن؛
– اقدام حکومت برای سرکوب؛
– مقاومت بعضا مسلحانهی مردم در برابر آن؛
– چربیدن زور حکومت و خاموشی موقت اعتراض.
راهکار سوسیالیستی
مسألهی آب موضوعی است که هر گروه سیاسیای که مایل است اعتراضات مردمی را تحت تأثیر قرار دهد و از آن بیشتر نیروی مهمی در آلترناتیو جمهوری اسلامی باشد، باید بتواند در ارتباط با مسائل انضمامی و حساسی چون «بحران آب»، راهکار ارائه دهد. امروز صورتبندی دقیق آلترناتیو خود بخشی از پروسهی سازمانیابی است.
غلبه بر بحران آب بیتردید نیازمند برداشته شدن گامهای انقلابی بیباکانه و پُرریسک است:
اول) خلع ید از شرکتهای صنایع آببَر در استانهای کم آب و خشک توسط حکومتی مردمی.
دوم) احیای شیوههای سنتی بهرهبرداری از زمین و آب که در تعامل با طبیعت است.
سوم) سازماندهی یک همنشینی شورایی مردمی برای تصمیمگیری دربارهی سرنوشت آب.
و امروز در بستر اعتراضات مردمی، گام اول آلترناتیوسازی، سوق دادن معترضان به درک همسرنوشتیشان به رغم بودن در استانهای مختلف و دشمنانگاری بلوک سرمایهدارانهی حکومتی و همدستان خصوصیاش در استانهاست.