آگوست 7, 2022
مقاله برگزیده: استراتژی نهادهای صنفی و مدنی در برابر روایت های زهرآگین و سمی
چگونگی روایتگری کنشهای اجتماعی را میتوان به عنوان بخشی از فرآیند کنشگری هوشمندانه هم در نظر گرفت. شما به عنوان کنشگر میتوانید با توجه به تجربه زیسته خود در جریان کنشهای سازمانیافته، به این مشخصهها بیافزایید یا از آن بکاهید. چنین محتواها و دستورالعملهایی نیاز به اصلاح دارد و صرفا کنشگران را تشویق میکند تا از نکات تاکید شده در آن، به عنوان یک پله استفاده کنند و داستانی را که قصد به اشتراک گذاری آن را دارند از هر نظر مورد بررسی قرار دهند تا تاثیر شگرف خود را بر نتیجهبخش بودن حرکتهای مطالبهگرانه باقی بگذارد.
استراتژی نهادهای صنفی و مدنی در برابر روایت های زهرآگین و سمی
برای نیل به این مقصود، از روشهای مختلفی استفاده میشود. از راهاندازی کارزارهایی برای تخریب چهره فعالان، گزارشهای متنی و تصویری رسانهای و حتی چنانکه در ایران نیز شاهدش بودیم؛ «اعترافگیری اجباری» از کنشگران و پخش تلویزیونی آن برای تاثیرگذاری منفی بر افکار عمومی.
حکومتهای اقتدارگرا این کارزارها را راهاندازی میکنند تا کنشگران را بدنام کنند و اعتبار آنها را در میان مردم از بین ببرند. در ایران نیز انجمنها، گروههای ثبتنشده، گروههای دانشجویی، فعالان صنفی و کارگری و غیره در زمره گروههایی هستند که حاکمیت تلاش میکند، با زدن برچسبهای امنیتی چهرهای غیرواقعی از آنان منتشر کند.
اما در چنین مواقعی، چه باید کرد و فعالان مدنی و کارگری چگونه میتوانند با کارزار دستگاههای امنیتی و حاکمیتی برای محدود کردن فضای فعالیت صنفی و مدنی از طریق ترویج سناریوی «دروغ» مقابله کنند و آن را به چالش بکشند و ارزشها و روایتهای واقعی خود را به افکار عمومی ارائه دهند.
مطلب پیش رو تلاش میکند به فعالان مدنی و کارگری، سازمانهای مدنی و جنبشهای اجتماعی راهکارهایی در خصوص شیوه مقابله با این تهدیدات و لزوم تغییر روایتهای کلیشهای از یک حرکت مطالبهگرانه، ارائه دهد.
تغییر روایت از «زبان» تا «عمل»
در سالهای گذشته بسیاری دیده و شنیدهایم که حاکمیت به هر نحوی تلاش کرده جامعه مدنی و سازمانهای آن اعم از سازمانهای مدنی ، صنفی و کارگری که مستقل از حاکمیت فعالیت میکنند را بد جلوه دهد، مانع کار کنشگران آن شود و افکار عمومی را نسبت به حقیقت کار آنها منحرف کنند. این تلاشها اغلب شامل چنین اتهاماتی میشود؛ «عامل خارجی»، «ضد نظام»، «ضد امنیت ملی»، «ضد ارزشهای جامعه».
واقعیت این است که پاسخگویی به این هجمهها دشوار است. چراکه ذینفعان متعددی آنها را به کار میگیرند. علاوه بر این ، این اتهامات یک تأثیر عاطفی دارد و میتواند در پارهای موارد فعالان را از خانواده های خود و جامعهای که با آن پیوندهایی دارد، بیگانه کند. با این حال ، پاسخ به این حملات به خصوص در شرایطی که کنشگران ایرانی با آن مواجهاند، بسیار مهم است.
اهمیت جایگزینی مفاهیم و واژگان
دو تن از کارشناسان برجسته “تغییر روایت” به نامهای «توماس کومبز» و «کریزنا گومز»1، چارچوب های مفیدی برای ایجاد روایتی مثبت و آیندهنگر ارائه دادهاند. به باور آنها، کار تغییر اجتماعی در اصل ریشه در داستانی دارد که کنشگران از اثرات تغییر در شرایط حال و آینده روایت میکنند. تبیین این مشخصه که سیاستها و قوانین پیرامون ما ریشهدار نیستند و شهروندان در هر جایگاهی و با هر موقعیتی، توانایی تغییر آن را دارند؛ کاری است که کنشگران اجتماعی، صنفی، کارگری و غیره با ارائه داستانهایی قانعکننده درباره چرایی مطالبهگری خود، قادر به انجام آن خواهند بود. در این مسیر شیوه استفاده از کلمات، جایگزینی کلماتی با بار معنایی واقعبینانه و امیدبخش و در نهایت تغییر گفتمان مسلط بر فعالیت صنفی یا مدنی، کمک کننده است. برای درک بهتر اهمیت تغییر زبان گفتگو، بد نیست به موارد زیر دقت کنیم:
– «امید» به جای «ترس»:
اغلب هنگام روایت کردن چالش یا مسئلهای که مبنای اصلی کنشهای ما را تشکیل میدهد، از واژگانی چون مبارزه یا حتی واکنشهایی که به فرار از شرایط موجود اشاره دارد، استفاده میکنیم که نشانگر ترس و اضطراب است. در واقع ما به این وسیله تلاش میکنیم، نوعی همدلی و حمایت از جامعه ایجاد کنیم. اما ایدههای دیگری هم وجود دارد که طول عمر بیشتری دارد. با تزریق اعتماد به نفس، امید و شادی بخش تکاملیافته تری از مغز را بیدار میکند و احساس همدلی را بیش از پیش در میان ذینفعان و افکار عمومی برمیانگیزد.
– «برای» به جای «بر/ علیه»:
وقتی میگوییم “فعالان کارگری ضد امنیت ملی اقدام نمیکنند.» مغز لزوماً کلمه “نه” را حفظ نمیکند. به طور معمول، کلمهای که بار معنای خاصی را به ذهن متبادر میکند و به اصطلاح «فعال» است، مانند “ضد امنیت ملی”، در اذهان خواهد ماند. حتی وقتی سعی میکنیم آنچه را که نیستیم ادعا کنیم، این اتفاق میافتد که اغلب به دلیل نحوه عملکرد مغز نتیجه معکوس میدهد.بنابراین بهتر است به آنچه ماموریت و رسالت حرکت ماست و اینکه این اقدامات برای چه کسانی مفید به فایده است، بیاندیشیم و بر مبنای آن خود را تعریف کنیم و در صدد نقض یا توضیح آنچه دیگران در مورد ما ادعا میکنند، نباشیم.
– «راه حل» به جای «مشکل»:
ما باید مردم را از مشکل آگاه کنیم، اما تمرکز باید بر روی چارچوب بندی ارزش هایمان باشد. اغلب ما ۷۰ درصد زمان را صرف صحبت کردن در خصوص مشکلات می کنیم و فقط ۳۰ درصد برای ارائه راه حل ها وقت میگذاریم. در حالیکه باید برعکس باشد. ضربه زدن به احساسات برای جلب توجه ضروری است، اما در نهایت ذینفعان و افکار عمومی به دنبال شنیدن راه حل شما برای حل مشکل هستند.
– «قهرمان» به جای «قربانی»:
نشان دادن شجاعت و انسانیت کنشگران امری ضروری است. ما باید به افکار عمومی و ذینفعان نشان دهیم که کنشگران هم مثل من و شما هستند: همسر، مادر، پدر، پدربزرگ و مادربزرگ، خواهر، برادر و غیره یا متفاوت از ما و از بسیاری از نقشها و مسئولیتهای خود در جهت رسیدن به اهداف یک حرکت یا جریان صنفی و مدنی گذشتهاند
مؤلفه های کلیدی تغییر روایت
راه های مختلفی برای تغییر روایت وجود دارد، اما برخی از مؤلفه های کلیدی عبارتند از:
– نسبت به زوایای مختلف داستان آگاه باشید: قبل از تحقیق، انتشار، راه اندازی رویداد، جلسات توجیهی و توییت ها، آگاه باشید که قصد دارید داستانتان را چگونه روایت کنید و مشخصههای آن را شناسایی کنید.
– مخاطب خود را شناسایی کنید: شما باید مخاطبان خود را بشناسید و سوالات درست بپرسید تا بتوانند با شما ارتباط برقرار کرده و رابطهای بین نیازهای خود با آنچه مطالبه شماست، پیدا کنند.
– مخاطب خود را بیازمایید: سعی کنید از مخاطبتان در خصوص پیامهایی که منتشر میکنید؛ بازخورد بگیرید.
-ارتباطات را گسترش دهید و گاهی ریسک کنید: به عنوان مثال، در جریان شکلگیری اتحادیه کارگری در آمازون، رهبران اتحادیه که به دلیل تلاش برای اتحادیهسازی از کار اخراج شده بودند؛ به کمک پخش کردن غذا در انبارهای این شرکت، تلاش کردند با سایر کارگران ارتباط بگیرند و آنها را نسبت به مزایای داشتن اتحادیه آگاه کنند.
– متحدان را بیابید: روایت ها وقتی قدرتمند هستند که توسط افراد مختلف تکرار شوند. بنابراین تلاش کنید، با افراد بیشتری از سازمانها و کنشگرانی از داخل و خارج از حوزه فعالیت خود، تعامل و گاهی ائتلاف کنید.
ضمن تاکید بر این مؤلفهها ، «کومبز» کنشگران را تشویق میکند که هر زمان که درگیر جریان مطالبهگری میشوند، سوالات زیر را از خود بپرسند:
– آیا شما دقیقا در مورد مطالباتتان، صحبت میکنید؟
– آیا برای یک راه حل مبارزه می کنید یا علیه یک مشکل؟
– آیا در مورد تهدیدها هشدار میدهید یا فرصت ها را برجسته میکنید؟
– آیا به مردم و ذینفعان میگویید که باید عصبانی و بترسند یا اینکه دلیلی برای امید و اراده وجود دارد؟
– آیا به مردم خط فکری میدهید ، یا به آنها از مسیری میگویید که طی کردید تا آنها خود به ابعاد مختلف آن فکر کنند؟
– آیا بیشتر در مورد قربانیان صحبت میکنید یا قهرمانان روزمره؟
این مشخصهها و سوالات چالشی پیرامون آن ، به طور خلاصه بر کنشگری مبتنی بر امید تاکید دارد؛ که کومبز آن را به عنوان یک رویکرد پنج مرحلهای توصیف میکند. به این ترتیب که ؛
قبل از مستندسازی مشکل، راه حل تان را ارائه کنید:
چالش ما این است که نشان دهیم چگونه تصمیمات انسانی مشکل را ایجاد کرده و چگونه انتخاب های مختلف می توانند آن را برطرف کنند. ما به شجاعت نیاز داریم تا راه حل های هوشمندانه را با استفاده از تعامل با یکدیگر ترویج دهیم.
تلاش کنیم سمت و سوی حرکت را از بکارگیری ایده های رادیکال به سمت استفاده از عقل سلیم تغییر دهیم. شما می توانید با کالایی شدن آموزش مخالفت کنید، اما تا زمانی که مردم متوجه عواقب ناشی از گسترش نابرابری و بیعدالتی در نتیجه کالایی شدن آموزش نشوند، سیاستها تغییر نخواهند کرد. صحبت کردن در مورد راه حل ها در بحبوحه بحران های وخیم سخت است، اما در تاریک ترین زمان هاممکن است لحظاتی باشد که مردم بیشتر به راهی به سوی نور نیاز دارند.
به جای تهدید، فرصت ارائه دهید:
باید از این وضعیت عبور کرد و در این مسیر از تاکتیکهای مختلفی که شور و اشتیاق حرکت را در مخاطبان ایجاد میکند، بهره برد.
داستان هایی بگویید که کنشگران را به عنوان قهرمان نشان می دهد، نه قربانی:
جامعه مدنی باید بر گفتن داستان هایی متمرکز شود که انسانیت را تجلیل کند و قدرت مردم را به نمایش گذارد. رفتاری را که انتظار دیدنش را داریم نه اینکه از مردم و فعالان مدنی، تصویر یک قربانی را ارائه دهد. زیراتصویر قربانی تنها ارائه ترس می کند تا امید و حرکت.
تصویری را که می خواهیم در ذهن مردم ایجاد کنیم؛ را تبدیل به داستان کنیم. راه درست، برای تغییر ذهن مخاطب این است که به ذینفعان و جامعه هدف خود نشان دهید که «می توانند».
کاری کنید مردم احساس امید کنند نه ترس:
جامعه مدنی باید جاه طلب باشد و ادعای آینده ای روشن تر داشته باشد و همواره از حقایق و تحقیقات برای ساختن خود استفاده کند. ضمن آنکه، بیش از هر چیز باید بداند که تغییر چگونه اتفاق می افتد و کنشگران مدنی از هر دستهای، چگونه می تواند بخشی از آن باشند.
برای نیل به این هدف استراتژی های نوآورانه متفاوتی را میتوان دنبال کرد که به شرح زیر است:
تقویت فضاهای دیجیتال تحت رهبری نیروهای جوان و باانگیزه.
افزایش مهارت های ذینفعان برای مبارزه با اطلاعات نادرست و اخبار جعلی.
استفاده از ابزارها و تاکتیک های جدید دیجیتال برای صحبت با تمام ذینفعان
توسعه روایت های مثبت جدید
ارتباطات فراگیر و تعامل با سایر گروههای اجتماعی
تقویت شبکه های همبستگی
تغییر روایت کلیشهای، بخشی از کنشگری هوشمندانه
چگونگی روایتگری کنشهای اجتماعی را میتوان به عنوان بخشی از فرآیند کنشگری هوشمندانه هم در نظر گرفت. شما به عنوان کنشگر میتوانید با توجه به تجربه زیسته خود در جریان کنشهای سازمانیافته، به این مشخصهها بیافزایید یا از آن بکاهید. چنین محتواها و دستورالعملهایی نیاز به اصلاح دارد و صرفا کنشگران را تشویق میکند تا از نکات تاکید شده در آن، به عنوان یک پله استفاده کنند و داستانی را که قصد به اشتراک گذاری آن را دارند از هر نظر مورد بررسی قرار دهند تا تاثیر شگرف خود را بر نتیجهبخش بودن حرکتهای مطالبهگرانه باقی بگذارد.
——————————
1 Thomas Coombes and Krizna Gomez