این اپیدمی نه تنها بر نوع نگاه ما به جهان و جامعه، بلکه بر طرز تفکر و رفتار ما تأثیر گذاشته است. هر کس که اکنون میتواند از راه دور کار کند، این کار را از ایمنی و ایزوله در خانه خود انجام میدهد و نقش رسانههای اجتماعی (فیس بوک، توییتر، اینستاگرام و غیره) در بسیج اقدامات آنلاین و اعتراضات خیابانی تشدید شده است. با این حال، فاصله گذاری اجتماعی و مقررات مربوط به آن میتواند منجر به طرد افراد از جامعه شود و اجرای ایمن این گونه قوانین نیز به سازگاری افراد بستگی دارد تا انحراف اجتماعی.
ادامه مطلب را بخوانيد »
از طالبان متنفرم
آنها به جنگ «بلی» میگویند و مخالف هرگونه صلح در افغانستان است؛ گروهی که منافعاش در جنگ باشد، هرگز بخاطر صلح کاری نمیکند. آنها نوکر سرسخت «امپریالیزم» هستند. آنها میگویند جنگ را بخاطر «خدا، دین، پیامبر و شریعت اسلامی» به راه انداختند، ولی در جنگ دینی طالبان، مردم فقیر و زحمتکش باید جانشان را از دست بدهند. آنها به جنگ «بلی» میگویند چون در جنگ دینی آنها زنان، کودکان و اقلیتهای مذهبی و قومی را قتل عام میکنند. آنها خواهان «امارت اسلامی» هستند؛ کُشتار در قالب ساختار.
ادامه مطلب را بخوانيد »
«بدون کشاورز، بدون غذا»، «هند کشاورزان خود را میکشد»، «قاتل دموکراسی در هند»، «صورت حسابهای مزرعه را به خاطر بیاورید»، «سلام مادر زمین»، «دشمن کشاورز نارندرا مودی»، «زنده باد انقلاب»،«مهم نیست که شما چه کاری انجام دهید، ما به جلو حرکت خواهیم کرد» و….
ادامه مطلب را بخوانيد »
واقعیت این است که در ایران مانند دیگر جوامع، در میان جنبشهای اجتماعی و کارگری اختلافات سیاسی و سلیقه ای متنوع وجود دارند و با توجه به وجود اختناق و سلطه نظام ارتجاعی حاکم، هم اکنون عمده تلاشهای مردمی خصیصه دفاعی داشته و در راستای نیل به حقوق دمکراتیک مانند افزایش حقوق، همسان سازی شغلی، رفع تبعیضات و تشکل یابی مستقل میباشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این نوشته تاملی است کوتاه در مورد چپ ایران طی یک قرن پیش، یک مقایسه تطبیقی بین آن چه بودیم و آنچه هستیم .در این نوشته به چند تغییر مهم در مورد پدیده مهاجرت و رهبران سیاسی خارجنشین پرداخته شده. تغییر شرایط، محیط جغرافیایی، روابط کشورهای غربی با ایران، جدایی تئوری و عمل، روح زمانه، تئوریهای نامناسب شکست، رشد ناسیونالیسم و بسیاری از فاکتورهای مشابه دیگر همه به موانعی برای پیشروی چپ بدل گشتهاند. مسلما در کنار اینها فاکتورهای مثبت و مهمی چون آزادی عمل وجود دارد. این زمین بازی چپ ایرانی است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
به تو میانديشم.
بوی مادر به مشامم میرسد.
مادرم! زيبای زيبايان جهان.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مرگ شاید برای پناهجویان این کامیون و یا مینی بوس بهتر از بازگشت به کابوس وحشتناکی بوده است که آنها را ناچار به ترک زندگی و وطن خود کرده است! و سالهاست که این آوارگان ابزار فشار دولت ها و حکومت هایی شده اند که حتی دیگر به قوانین بین المللی و شناخته شده حقوق آنها نیز بی تفاوت هستند و آنها را لغو می کنند. سالهاست که دنیای سرمایه داری با خشونت هر چه تمامتر از سویی به تخریب خانه و کاشانه آنها از طریق جنگ و بحران سازی و غارت هست و نیست آنها می پردازد و از سوی دیگر با آوارگان جنگی و شرایط مرگبار اقتصادی ایجاد شده که دلیل مهاجرت و فرار آنهاست اینگونه مواجهه میکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نامشان را می خوانم. عمریست نامشان را می خوانم. نام پرافتخارشان. نام ماندگارشان.نام مادر و دایی هایم، نام پدر و عمویم، نام همه بزرگ مردان و شیرزنانی که طی ده سال اول انقلاب به جرم داشتن آرزوهای زیبا به خاک های بی نشان سپرده شدند. تا آیندگان بدانند، اینان با جگرگوشه های مردم چه کردند. تا فرزندان این سرزمین تلخ بدانند که روزگاری زنان و مردانی بر این خاک می زیستند که حاضر بودند بمیرند اما گرسنگی کودک همسایه را شاهد نباشند. دریادلانی که از شکنجه و جوخه ی اعدام نمی ترسیدند؛ ترسشان همه از نگاه شرمسار پدری بود که فرزندانش شبهابه سفره ی خالی می نشستند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نانسی از چهرههای سرشناس فلسفه فرانسویِ دهه 1960 تا کنون بهشمار میآید. فلسفهای که به گفتهی اَلَن بدیو «تنها با ابعاد گسترده و نو آورانهاش تمیز داده میشود.» ژاک دریدا نیز دربارهی جایگاه فلسفهی نانسی مینویسد: «گمان میکنم که در آینده، خوانش نانسی، اندیشیدن با او و همچنین در نظر گرفتن او هیچگاه به پایان نرسند.»
ادامه مطلب را بخوانيد »
ما پیش از این، در نوشتارهایی در بارهی جنبشهای رهاییخواه3، بر این نکته اشاره کردهایم که امروزه، دوران جنبشها و انقلابهای کلاسیکِ سدههای نوزده و بیستِ میلادی، با پیآمدهای استبدادی و تمامتخواهِشان، به پایان رسیده است. این زمانه، ما با جنبشهای مردمی برای تغییرات اساسیِ اجتماعی سروکار داریم که به رغم سلطه و سرکوبِ دولتها و قدرتها و با وجود محدودیتها و ناتوانیهایِ ساختاریِشان، از رشد و گسترشی چشمگیر و ارزشمند برخوردار میباشند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بحران انسانی در کابل و مرزهای خروجی کشور افغانستان همچنان موجود و تشدید میشود. وظیفه همه ماست که برای رهایی جامعه آگاه و مترقی, مبارزان و زنان مبارز و حقوق کودکان کوشش ورزیم. در همین رابطه سایت گزارشگران فراخوانی داد که لینک آنرا در زیر می بینید و به دو زبان انگلیسی و فرانسه نیز ترجمه شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
واقعیت این است که موفقیت در مبارزه علیه رژیم فاسد و مستبد جمهوری اسلامی به وجود انسجامی از نیروهای سیاسی مردمی با مطالبات و اهداف مترقی و بدور از سیاست های دول خارجی نیازمند است. مبارزات حق طلبانه باید همزمان، سمتگیری علیه ارتجاع داخلی و مقاصد قدرت های خارجی داشته باشد. در این رابطه اما که شکلگیری اتحاد در میان اپوزیسیون با سنگلاخ هائی روبرو است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
پرسش امروزی، حداقل برای رهروانِ امر رهایی، چه نوع قدرت سیاسی؟ یا کدام دولتِ جایگزین؟ نیست، بلکه چرا قدرت و دولت؟ است. «دولت» از برای چیست و به چه کار آید؟ در همین راستا، «انقلاب» نیز چون اقدامِ تسخیر قدرت و دولت به زیر سؤال میرود، هرچند با ادعایِ نابودیِ آنها در یک مرحلهی بعدی باشد. مرحلهای که البته هرگز فرا نخواهد رسید چون صاحبان جدید قدرت و دولتِ “انقلابی” هیچگاه دست به امحای حاکمیت خود نمیزنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
لائیسیته تنها به موضوع آزادی وجدان و عقیده، برابری دینباوران و دینناباوران در برابر قانون و به مناسبات بین دولت و بخش عمومی از یکسو و دین و نهادهای دینی از سوی دیگر میپردازد. با حرکت از این توضیح، اموری چون «دموکراسی»، »جمهوری»، «برابری زن و مرد» و غیره موضوعِ لائیسیته قرار نمیگیرند. اما پیششرطهای لائیسیته وجود آزادی، دموکراسی و قانونمداری است. بدون اینها، برآمدنِ لائیسیته ممکن نیست.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نتایج تحریمها (و همکاری ضمنی اروپائیها) با آمریکا در راستای استراتژی امپریالیستی انقلاب رنگی یا تعویض سخت رژیم، سوری کردن ایران نه فقط به نتیجه نرسید، بلکه درست به نتایج عکس و نامطلوب برای غرب در مورد ایران در این لحظه منجر شده است. شکست آمریکا و غرب در کسب هژمونی و شکل دادن به نظم جهانی بر حسب امیال خود در مورد ایران اما به معنای پیروزی ایران نیست، بلکه به معنای پیروزی رقبای بینالمللی آمریکا و غرب یعنی امپریالیسم چین و روسیه است. ایران کم و بیش به زانو درآمده است، اما نه در مقابل امپریالیسم آمریکا بلکه در مقابل چین و روسیه! استراتژی «نگاه به شرق» جمهوری اسلامی در ایران معنائی جز این ندارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
کُمون پاریس در درونمایهی اجتماعی، دموکراتیک و رهاییخواهانهی خود، جنبشی نوآورانه است. بدون پیشینه در تاریخ فرانسه و جهان و همچنان بیهمتا تا امروز. جنبش کُمونی در فرانسه اما تنها به پایتخت محدود نمیشود. در برخی شهرستانهای این کشور نیز، کُمونهایی بیشوکم همزمان با قیام پاریس و با مضمونی مشترک تشکیل میشوند1. با این همه، دیری نمیپاید که کُمون پاریس و دیگر شورشهای مشابه در فرانسه در خون و آتش توسط ارتجاع سرکوبب میشوند. مقاومت قهرمانانهی کُمونِرها در برابر تهاجم قوای نظامی حکومتیان، با دهها هزار کشته و تبعیدی، هفتاد روز دوام میآورد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
با اینکه اعتراضات علیه اختناق و چپاول اقتصادی، بخودی خود عناصری از نقد بر استبداد فقاهتی و مناسبات استثماری سرمایه داری را حمل میکنند اما بدلایل گوناگون که عمدتا ناشی از وضعیت سیاسی و اجتماعی است از جهت گیری بارز برای عبور از سرمایه داری در راستای نیل به روابط فرموله شده عاری از استثمار و ستم (سوسیالیسم) برخوردار نیست. حتی در کشورهای نسبتا دمکراتیک، از جمله در اروپا، امریکا و هندوستان نیز ایده های مشخص سوسیالیستی برای سازماندهی در میان اکثریت جامعه هنوز شکل نگرفته است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
«دربارهی وضعیت کنونی»، متن کوتاهی است از فیلسوف معاصر فرانسوی، اَلَن بَدیو، که در 2 دسامبر 2020 انتشار داده است. این نوشتهی جدیدِ بَدیو، پیرامون اوضاع «جنبشها» و «مبارزات» در جهانِ امروز، در ادامهی اندیشهورزیِ سیاسیِ سالهای اخیر او قرار میگیرد. از جمله میتوان به دو کار قبلیِ بَدیو اشاره کرد: یکی، در بارهی «جنبش جلیقهزردها» در فرانسه و دیگری، تحلیلی بر اوضاع ناشی از پاندِمی. پیش از این ما به ترجمهی اولی و شرح حالی از دومی پرداختهایم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تأکید دوباره و چندباره بر این امر ضروری است که تنها ظلم موجود در جامعه ظلم به زنان نیست و برای به ثمر نشستن تلاش زنان در جهت از بین بردن این ظلم به تلاش هایی از سوی سایر گروه هایی که برخی از مردان را نیز در برمیگیرد، نیاز است. گروه های مختلفِ تحتِ ظلم برای ریشه کن کردنِ ظلم های عدیده ی موجود در عین معطوف کردن تلاش های خود در مسیر از میان برداشتن یکی از این ظلم ها، باید از ظلم وارده به سایر گروه ها و معضلات موجود در مسیر آن ها آگاه بوده و در صورت امکان با آنها تعامل و تأثر متقابل داشته باشند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنبش رهاییخواهانه، در جهان کنونی، جنبشی اجتماعی و سیاسی، نظری و عملی، برای رهایی از سه سلطهی اساسی دوران ما یعنی سرمایهداری، دولت4 و مالکیت است. رهایی از همه گونه سلطهها بر طبیعت و بر انسانها که جزئی از طبیعتاند. این همه اما برای ایجاد یک شکل زندگانیِ مشترک، مشارکتی و مکفی، در نفی کار مزدبَری، تولیدگرایی و رشد نامحدود، در آزادی، برابری و خودمختاری و سرانجام در همزیستی با طبیعت و حفاظت از زیستبوم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در رابطه با امکان توانمندی در جنبشهای مردمی، در سالهای اخیر برخی از فعالان چپ و مترقی در صدد بوده اند تا با افزایش قدرت توده ها در محیط های محلی، بسوی ایجاد تغییر تدریجی رادیکال مناسبات اجتماعی در سطح گسترده تر جامعه حرکت کنند. گفته میشود که دوران فعلی به «فعالیت های مدنی» تعلق دارد و شواهد نشان میدهند که گروه های پیشرفته، بویژه مدافعان سوسیالیست مشخصا در راستای تلاش در جهت ارتقاء حقوق دمکراتیک و بهبودی اقتصادی مردم و از جمله کارگران، زنان و مهاجران مبارزه میکنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
طرح اجتماعی مورد نظر ما برای ایجاد یک شکل زندگیِ آزاد، دموکراتیک و پیشرفته در ایران، در نفی سلطهگری و سلطهپذیری، بر اساس سه اصل پایهای یعنی جمهوری، دموکراسی و لائیسیته ساخته و پرداخته میشود. در خطوط کلی، درونمایه هر یک از این اصول را از نگاه خود بازگو میکنیم. ادامه مطلب را بخوانيد »
پدیده خشونت در برخی نهادها مانند دولت نهفته است و در حکومتهای مستبد، خشونت بگونه ای بارز و علنی علیه مردم و بویژه اعتراض کنندگان بکار میرود. اما نوع ظریف تر و حتی در مقاطعی قانونی تر آن نیز، در جوامع نسبتا دمکراتیک، بویژه از سوی نیروهای انتظامی مصرف میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
روی سخن اَلَن بَدیو در این مقالهی جدیداش، بسان مطالب فلسفی – ساسیِ پیشینِ خود، با فعالان اجتماعی و مبارزان سیاستِ رهایی (اِمانسیپاسیون) است که در نفیِ سه سلطهِ سرمایه، مالکیت و دولت تعریف و تبیین میشود. یعنی، به گفتهی او در پایان این مقاله، ابداع اقدامی فراسویِ دموکراسیهای کاذب کنونی از یکسو و شکست سوسیالیسمهای دولتیِ از سوی دیگر: دو بَدیلی که امروزه به بُنبست رسیدهاند و راه خروج از وضع موجود بهشمار نمیآیند. ادامه مطلب را بخوانيد »
در جهانِ پساکورونا، که »نو» نخواهد بود، تنها بر روی جنبشهای ضدسیستمیِ رهاییخواهانه است که باید شرطبندی کرد: از برای نوسازیِ جهان! ادامه مطلب را بخوانيد »
دکتر رئیس دانا در ایران یکی از اولین کسانی است که به این نظرات (نظریات غیر ارتدکس «توسعه و وابستگی») از طریق ترجمه، تالیف و غیره پرداخته است. تلاشهای او همچون تلاشهای دیگران در سایر حوزهها اما منجر به شکلگیری یک «مکتب» و تحقیقی جدی در ایران (چه در سطح آکادمیک و چه در سطح سیاسی) نشده است، به قسمی که دستاوردی نظری-عملی و سهمی در دکلونیالیتی شناختشناسانه داشته باشد. ادامه مطلب را بخوانيد »
مهم است که نیروهای چپ در خلال دخالت فعال در مبارزات توده ای و شرکت در اتحادیه های دموکراتیک با جریانات مترقی (نه لزوما سوسیالیستی)، همچنین در ائتلاف های مشروط به مبارزات طبقاتی، در حد امکان با نیروهای ضدسرمایه داری نیز متحد گردند. چه افشاگری از آسیب های مناسبات سرمایه داری و تأکید بر اینکه دنیای برتر انسانی فرای آن میسر است برجستگی خودش را دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نوشته حاضر بر اساس این پرسش می باشد که شیوع ویروس کرونا و تداوم آن در ایران چه اثرات و پیامدهایی را به همراه خواهد داشت؟ تا جایی که حوصله خوانده همراه این نوشته باشد در پاسخ به این پرسش می شود گفت اثرات و پیامدهای شیوع و تداوم این ویروس را در سه سطح می توان مورد بررسی قرار داد. سه سطحی که جدا از هم نبوده و کاملا در هم تنیده می باشند. ادامه مطلب را بخوانيد »