مقدمهای بر ترجمهی «یادداشتهای زندان گرامشی» در مورد کتاب بوخارین
امروز یادداشتهای گرامشی در مورد اثر بوخارین صرفنظر از نیت گرامشی و محدودیتهای دریافت او منجمله عدم بررسی کارکرد تاریخی از ریختافتادگی مارکسیسم در روسیه و تبدیل آنان به یک ایدئولوژی توتالیتر یا مارکسیسمی بدون مارکس، بویژه بدون دیالکتیک، که در زیر در بخش جداگانهای به آن تحت عنوان محدودیت گرامشی پرداخته خواهد شد، از دو جهت اهمیت دارند: الف) برای فهم مارکسیسم گرامشی. ب) برای نقد مارکسیسم روسی به مثابه بنیاد نظریهی موید سلطه در روسیه (و گسست از آن) در روند فعلی، یعنی روند بازشناسی مارکس و مارکسیسم در قرن حاضر به عنوان نظریهی انتقادی اهمیت ویژهای دارند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این نوشته سعی میشود تا بر بعضی از نکات مورد اختلاف در برخورد با مسئلهی امپریالیسم تامل شود. نوشته حاضر به خاطر طولانی بودن به دو قسمت تقسیم شده است. قسمت اول آن به طرح چند موضوع در تئوریهای مارکسیستی از امپریالیسم که موجب شکاف در جنبش کارگری شده است، میپردازد. قسمت دوم این نوشته به طور خیلی مختصر به بررسی تئوریهای مختلف امپریالیسم در طی یک قرن گذشته خواهد پرداخت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
هرگونه همکاری دولتهای سوئد و فنلاند با حکومت جنگطلب و اشغالگر و فاشیستی ترکیه و محدود کردن اپوزیسیون آن کشور و یا به درخواست حکومت ترکیه در لیست سیاه قرار دادن فعالین سیاسی و فرهنگی دو تابعیتی که از روژاوا و ترکیه و ایران بهعنوان پناهنده سیاسی به این کشورها آمده و هماکنون تبعه سوئد و فنلاند هستند و یا دادن جواب منفی به کسانی که درخواست پناهندگی کردهاند علنا شراکت در سیاستهای فاشیستی و غیرانسانی ترکیه است و باید شدیدا محکوم گردد!
ادامه مطلب را بخوانيد »
آیا مسئولیت احیای تبلیغات فاشیستی و نازیسی در اوکراین می تواند یک طرفه باشد؟ آیا بورژوازی روسیه مسئول این نیست؟ آیا حزب کمونیست فدراسیون روسیه چیزی در این مورد نمی داند؟ حزب کمونیست روسیه متوجه انتی کمونیسم اکراینی هست، طوری که ان را “مقامات فاشیستی” توصیف می کند، اما به انتی کمونیسمی که در صدای رسمی روسیه فوران می زند، و به آنچه از حنجره رئیس جمهور پوتین که در نخستین سخنرانی وی در قبل از آغاز عملیات نظامی به گوش رسید، هیچ توجهی ندارد
ادامه مطلب را بخوانيد »
با فروپاشی سوسیالیسم واقعاً موجود در پایان قرن بیستم که چیزی جز سرمایهداری دولتی و استبداد نبود و با افول سوسیالدموکراسی که چیزی جز مدیریتِ اجتماعی نظم موجود نیست، امروزه نظریه و عمل رهاییخواهی، در گسست از چپِ سنتی، اقتدارگرا و توتالیتر، بیش از پیش چون ضرورت مطرح میشود. اما بهرغم شکستهای جنبش سوسیالیستی و انقلابی در درازای تاریخ گذشته، که گاه فاجعهبار بوده است، ایده و عمل رهاییخواهی در برابری و آزادی را امروزه، در عصر سرمایهداری جهانیشده، دیکتاتوریها، دینسالاریها و سلطههای گوناگون، باید با نیرو و ارادهای تمام ادامه داد و در میدانهای مختلف مبارزات جمعی به پیشراند. در پیکار سوژههای اجتماعی برای در دست گرفتنِ مستقلانه «امر مشترک»، فلسفهی برابریطلب و رهاییخواهِ ژاک رانسیِر، با نگاه ویژهاش بر اوضاع زمانهی ما، میتواند به یاری ما آید.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در یک قرن گذشته روسیه نه یکبار بلکه چند بار جهان را به لرزه درآورده است. فقط انقلاب اکتبر نبود که دنیا را تکان داد بلکه مقاومت دلیرانه مردم اتحاد شوروی در برابر فاشیسم، و در نهایت نقش محوری آن کشور در پیروزی بر فاشیسم، موجب ریزش اشک شادی بسیاری شد. از سوی دیگر انقلاب اکتبر که پیروزی نهایی آن با سالها جنگ و مبارزه با مخالفین داخلی و خارجی همراه شد، بدون شلیک یک تیر و با سرعتی حیرتآور به پایان رسید. اگرچه این عقبگرد در ظاهر بدون خونریزی بود اما در عمل موجب مرگ زودرس بسیاری گشت. و در نهایت، صاحبان کنونی کرملین با حمله به اوکراین، جهان را در آستانه یک جنگ جهانی دیگر قرار داده است. این «حرکت آخر» مباحث زیادی را در مورد ماهیت طبقه حاکم کنونی روسیه دامن زده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
برای مقابله با فاشیسم درون اوکراین باید جنبش کارگری و چپ این کشور را تقویت کرد و فعالیتهای فاشیستها را افشا کرد. آنچه از تجاوز نظامی روسیه در ارتباط با فاشیستهای اوکراین حاصل شده است، برکشیده شدن آنها به سطح «قهرمانان ملی» است که در قالب گردانهایی در برابر روسها ایستاده و از میهن دفاع میکنند. همچنان که این جنگ باعث تقویت چهرهی امپریالیسم آمریکا به عنوان نیرویی دموکراسیخواه و مدافع حقوق بشر شد، فاشیستها را هم در هیأت میهنپرستانی جان بر کف ارتقا داد و در عمل موقعیت جنبش چپ -چه در اوکراین و چه در سطح جهانی- بیش از پیش تضعیف شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
پرسش اینجاست: چه چیز سبب این جنگهای بیپایان شده است؟ چگونه است که مبارزات دموکراتیک و عدالت خواهانه و به حق مردم کشورهای مختلف تبدیل به جنگ های نیابتی میان قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای می گردد؟ از زمان پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی، جنگ های نیابتی به چند دلیل به پدیده ای مرسوم در روابط بین الملل تبدیل شده است. مهم ترین دلیل، ترس از درگیری های مستقیم میان ابر قدرت ها ست. چرا که درگیری مستقیم میان دو ابرقدرت بالقوه می تواند به یک جنگ هسته ای بیانجامد و نه تنها طرفین درگیر، بلکه تمام جامعه انسانی بر روی زمین را بکلی نابود کند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
کارگران آمازون در استاتن آیلند به مهمترین پیروزی کارگری در ایالات متحده از دهه ۱۹۳۰ دست یافتند. اما چگونه؟ پس از چندین دهه افول اتحادیهها، کارگران شرکت آمازون در استاتنآیلند با رای دادن به تشکیل اتحادیه آمازون و برنده شدن در رایگیری به مهمترین پیروزی کارگری در ایالات متحده از دهه ۱۹۳۰ دست یافتند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ما ضمن محکومیت شدید اقدامات و زمینه سازی قضائی دولت بریتانیا برای هموار ساختن تحویل آسانژ به مقامات آمریکایی از تمامی نهادهای حقوق بشر و مدافعان آزادی بیان میخواهیم که در برابر دیپورت وی سکوت نکنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در دومین سال خاموشی رفیق فریبرز رئيسدانا یادش را گرامی بداریم
بگذارید ازجنگ اوکراین شروع کنیم: بسیاری معتقدند که اگر رئیسدانا زنده بود حتما با حساسیتهایی که نسبت به خطر امپریالیسم (و در صدر آن آمریکا) داشت، بانی جنگ را ناتو میدانست و از اقدام روسیه ذیل عنوان «جنگ پیشگیرانه علیه فاشیسم و امپریالیسم» یاد میکرد. او زنده نیست و ما تنها میتوانیم با کنار هم گذاشتن دیگر مواضع و منش سیاسیاش نسبت به فهم اظهارنظر فرضیاش اقدام کنیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر جنگ روسیه با اوکراین موجب اتحاد درونی نهادهایی چون ناتو گشته است، در مقابل آن نه فقط باعث انشقاق در میان چپ بلکه همه نیروهای صلحطلب نیز شده است. در شرایط کنونی هدف همه نیروهای مترقی باید پایان دادن هر چه سریعتر به این جنگ خانمانسوز و تلاش برای گسترش جنبش صلح باشد. اگر قرار است باریکادی ساخته شود، آن نه در میدان جنگ و برای از کار انداختن توپ و تانکها بلکه در خیابانها و در اعتراض به فرستادن توپ و تانک به میدان جنگ است
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنگ اوکراین نه اولین و نه آخرین اتفاق از این نوع جنگ های ارتجاعی در جهان امپریالیستی ست. اما این بمعنای آن نیست که تمام قد نایستیم و حمله روسیه به اوکراین را بی هر نوع اما و اگری محکوم کنیم. اما نه به جنگ، نه به زیر پا گذاشتن مرزهای پذیرفته شده بین المللی و نه به بمباران خانه ها و بیمارستان ها و مدارس بدان معنا نیست که به مهندسی این جنگ از سوی سردمداران سرمایه جهانی در آن سوی این تخاصم چشم ببندیم و به این بصیرت نرسیم که ترس اروپا و امریکا از پیروزی پوتین در اواکراین چیست. و آن ها چه نقش و سهمی در این جنگ و ویرانی و کشتار دارند و چه خواب هایی برای روسیه دیده اند
ادامه مطلب را بخوانيد »
مانند تمامی جنگها در طول تاریخ، این جنگ همهی ما را به دو قطب موافق و مخالفت تقسیم میکند. تبلیغات کرملین تلاش میکند ما را متقاعد کند که ملت در پشت دولت متحد شده است – و این مرتدان اسفبار، لیبرالهای غربگرا و مزدوران دشمناند که صلح میخواهند. این دروغ محض است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در همین چند روزی که از جنگ مهیب روسیه علیه اکرائین گذشته است چندین اتحادیه و تشکل کارگری با صدور بیانیه دست به موضعگیری زدهاند. در این متن بیانیه ها و اطلاعیه هایی از سندیکاهای کارگری در اوکراین، روسیه، بلاروس و لهستان که بر همسبتگی بین المللی کارگران تاکید می کنند و همچنین بیانیه ی شبکه بینالمللی سندیکایی همبستگی و مبارزه را می خوانید
ادامه مطلب را بخوانيد »
دفاع ایدئولوژیک از جنگ، خصلت توده سست برف را دارد که به شکل بهمن ناگزیر از فرو ریختن است. هر چند در مسیر خود خرابی و نابودی موجودات را رقم میزند، اما پایان عظمتی است که بر پایه ی سستی بنا شده است. این سستی و بی پایگی هر چند بخواهد بر سر منتقدش آوار شود؛ پیشتر سستی و فرو ریختن خود را اثبات می کند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در سال 1999، در قلب اروپا، ناتو، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و متحدان آنها یوگسلاوی را بمباران کردند. امروز در سال 2022 روسیه در یک جنگ ناعادلانه و مخرب به اوکراین حمله کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
شهروندان ایالات متحده برای حمایت از مردم اوکراین و آن دسته از روس هایی که ما به درستی آنها را تحسین می کنیم، چه کاری می توانند انجام دهند؟ برای آنهایی که در خیابان ها هستند و به دلیل درخواست رسا از دولتشان برای توقف جنگ، خطر دستگیری و ضرب و شتم تهدیدشان می کند؟ زمانی که «در کنار ناتو می ایستیم» در کنار آنها نمی ایستیم. همان طور که مردم اوکراین از تجاوز روسیه رنج می برند، روزانه میلیون ها نفر در سراسر جهان از تجاوزات ایالات متحده رنج می برند
ادامه مطلب را بخوانيد »
خواست پیوستن اوکراین به ناتو بهانهی روسیه بر حمله و اشغال کشور (و یا بخشهائی از آن) در جهت ایجاد یک منطقهی «بیطرف» در اطراف خود است. اوکراین امروز برای روسیه از یک نظر شبیه کوبای دیروز برای آمریکاست. در این راستا استدلال روسیه شبیه استدلال آمریکا در بحران کوبا (خلیج خوکها) در دوران کندی-خروشچف است که آمریکا استقرار موشکهای روسی را در همسایگی خود نمیپذیرفت. آمریکا اما بی وقفه سناریوی پیوستن اوکراین به ناتو را دنبال کرده است. چرا؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
با شگفتی بسیار شاهدیم که جنگ در اوکراین با حمله ی گازانبری بخش های غربی و اروپایی و شرقی جهان سرمایه و پیشقراولی روسیه پوتین در شرایطی پیش میرود که حزب کمونیست روسیه فدراتیو به رهبری گنادی ریوگانف یکی از آتش بیاران آن شده است و در کنار پوتین با فراهم سازی مقدمات سیاسی و دیپلماتیک آن به سود تهاجم قد برافراشته است و خودشیفتگانی نیز در ایران اعم از وابستگان به قدرت دولتی و به اصطلاح محور مقاومتی ها و بخش هایی از چپ اردوگاهی در کنار و به پشتیبانی از حزب برادر! علیه شعار “نه به جنگ” و “دفاع از صلح” را شعاری برخاسته از شیفتگی به غرب و پشیمانی از چپ بودن نمایش دهند!
ادامه مطلب را بخوانيد »
سردبیر کانتر پانچ روز گذشته در مقالهای نوشت «رویارویی نئونازیها در اوکراین، رومانفهای نو در مسکو، توسعهطلبان ناتو در کشورهای غربی، شرکتهای نفت شل و انحصارات گاز طبیعی؛ اگر این وضعیت به جنگ جدیدی منتهی شود، جنگ جهانی اول در قیاس با آن جنگی شرافتمندانه است.»
وضعیت کنونی جهان دال بر یکی از بحرانیترین وضعیتهای جهان سرمایهداری از هنگام تکوین این نظام تا امروز است و حملهی نظامی پوتین به اوکراین یکی از نقطهعطفهای مهم تاریخی است.
(Photo by Sergei MalgavkoTASS via Getty Images)
ادامه مطلب را بخوانيد »
سال هاست این امیدواری که مدعیان چپ بر خطاهای فاحشِ سیاسیِ گذشته خود بازنگری کنند، دیگر میرود تا به آرزو بدل شود. جهان امروز درگیر پیچیده ترین مناسبات امپریالیستی است و شعار “کارگران جهان متحد شوید” جز با تسلیح به آگاهی و دانش طبقاتی که مبتنی بر نفی هر گونه استثمار و ستم طبقاتی باشد و جز با خاموشاندن انواع جنگهای مرئی و نامرئی علیه کارگران و زحمتکشان همراه با کسب آزادی و دموکراسی برای طبقهی کارگر در جهان میسر نمیگردد. آنانکه با دفاع ایدئولوژیک جنگ و استثمار را بر جهان روا میدارند؛ بطور حتم دوست کارگران و زحمتکشان نخواهند بود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این داستان کوتاه به وضعیت و زندگی زنان افغانستان میماند. زنان افغانستان هم به مثابهی کبوتران در قفس هستند که توسط ویروسی به نام بنیادگرایی و فرهنگی در طول تاریخ زندانی شده و در قفس افتادهاند. تا اندیشه و تفکر مضر مردان شکارچی تغییر نکند وضعیت هم تغییر نمیکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بلی، من بعد از نشست اسلو به کابل بازمیگردم. من خطر برگشت به افغانستان را بهتر از هر کسی در اینجا میشناسم. اما من و میلیونها زن جوان و پیر افغانستان مصمم هستیم از مقاومت و مبارزه ما برای «نان، کار و آزادی» دست نکشیم. من سخنانم را با پرسشی از نماینده وزارت خارجه امریکا، آقای تام ویست به پایان میرسانم. آقا، بیست سال پیش، ما از ناگزیری که خود در آن مقصر نبودیم، به دنیا اعتماد کردیم. خود را به جای یک پدر از افغانستان قرار بدهید. با وضعیتی که پدیده آوردهاید، میتوانید به دخترتان توصیه کنید، به دنیا اعتماد کند؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
من هدا خموش استم. زنی از میان میلیونها زن افغانستانی که هیچ گروه و جناح سیاسی دیگری را نمایندگی نمیکنم، با تجربهی دست اول از زندگی پنج ماه و هشت روز زیر سلطهی مستقیم طالبان، بنا به دعوت دولت ناروی با دل ناخواسته آمدهام تا پیام زنان معترض در خیابانهای افغانستان بر ضد سرکوب و ترور که جهان مقصر درجه یک آن است را برسانم؛ زنی که از زیرسایه شلاق و گلوله تا اینجا زنده رسیدهام.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که رئیس جمهور تمایلی به کنار گذاشتن الگوی اساسی نظربایف – یعنی کشور پساشوروی استبدادی که رأس اقتصادش تحت سلطهی سرمایهی خارجی است – نداشته باشد، چرخههای جدید مقاومت پدیدار خواهد شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی برقرار بود در سالگرد مرگ لنین در ۲۱ ژانویه، سخنرانیها و یادبودهایی در هر گوشه ی این کشور پهناور برگزار می شد. اما کاری را که ساکنان یک روستای ازبکی به همین مناسبت انجام دادند، برتولت برشت را چنان برانگیخت که آن را در یک قطعه شعر جاودانه کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
از طالبان متنفرم
آنها به جنگ «بلی» میگویند و مخالف هرگونه صلح در افغانستان است؛ گروهی که منافعاش در جنگ باشد، هرگز بخاطر صلح کاری نمیکند. آنها نوکر سرسخت «امپریالیزم» هستند. آنها میگویند جنگ را بخاطر «خدا، دین، پیامبر و شریعت اسلامی» به راه انداختند، ولی در جنگ دینی طالبان، مردم فقیر و زحمتکش باید جانشان را از دست بدهند. آنها به جنگ «بلی» میگویند چون در جنگ دینی آنها زنان، کودکان و اقلیتهای مذهبی و قومی را قتل عام میکنند. آنها خواهان «امارت اسلامی» هستند؛ کُشتار در قالب ساختار.
ادامه مطلب را بخوانيد »
«بدون کشاورز، بدون غذا»، «هند کشاورزان خود را میکشد»، «قاتل دموکراسی در هند»، «صورت حسابهای مزرعه را به خاطر بیاورید»، «سلام مادر زمین»، «دشمن کشاورز نارندرا مودی»، «زنده باد انقلاب»،«مهم نیست که شما چه کاری انجام دهید، ما به جلو حرکت خواهیم کرد» و….
ادامه مطلب را بخوانيد »