گویا بسیاری نمی خواهند به اصل مسئله، به منشأ این ستم، به این که چه کسی بنیاد این فاجعه را گذارده است توجه کنند، تزویر و فریبکاری بزرگ این است که یورش اخیر حماس و حوادث این چند روزه را از زمینه و متن تاریخی و طبیعی آن، از تاریخچهٔ مسئلهٔ فلسطین و از مسیری که منجر به حوادث اخیر شده است جدا می کنند؛ مسئلهٔ فلسطین و تاریخ فاجعه بار آن را در پشت یورش اخیر حماس پنهان و استتار، و از آنچه در این چند روزه رخ داده است برای تصفیه حساب های معوقهٔ سیاسی خود استفاده می کنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
همین گروههای اسلامی که با حمایت آمریکا و اسرائیل برای مقابله با سازمان آزادیبخش فلسطین، ناسیونالیسم عربی و سکولاریسم در خاورمیانه شکل گرفتند پس از پیروزی «انقلاب اسلامی» در ایران به سان «شمشیر دو دم که میتواند با غرب بستیزد» عمل کردند. همانند کاری که در افغانستان صورت گرفت؛ تقویت گروههای بنیادگرای اسلامی برای مقابله با دولت چپگرای مورد حمایت شوروی و پس از آن دههها جنگ و بیثباتی سیاسی.
MOHAMMED SABER-EPA-SHUTTERSTOCK
ادامه مطلب را بخوانيد »
بدیهی است که اعتبار این نوبل صلح و اعتبار نرگس محمدی تاثیرات متقابل دارند؛ نوبل صلح از اینکه کفه ترازوی صلح دوستان واقعی اش سنگینی بیشتری یابد از اعتبار نرگس محمدی به خود ببالد و نرگس محمدی هم با پایبندی به اصول آرمانی حقوق بشری بدور از آنچه امروز “صنعت حقوق بشر” شناخته شده است! اعتبارش را حفظ کند، آنچه که امروز معرف آنست.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در جامعهی سیاستزدهی ایران همهچیز بهسرعت «سیاسی» میشود. گرچه ما کسانی را که بر این مبانی تصمیم شخصی میگیرند ملامت میکنیم ولی میدانیم و بهتجربه دریافتهایم که بهجز کسانی که «ضداجتماعی» هستند و یا منافع شخصی دارند، سایرین را میتوان مجاب کرد که نه صرفاً بهخاطر افغانها بلکه بخاطر نجات انسانیت خود به مسائل به نوع دیگری بنگرند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در مجله مهرنامه، مطلبی زیر عنوان «استالینیست مهربان یا چه گوارای داستان نویس، به قلم شخصی به نام مهدی یزدانی خرم درباره زنده یاد صمد بهرنگی منتشر شده است. «مجله نویسان» مهرنامه از آن قماش قلم بدستانی هستند که گمان می کنند، «هر چه دورتر تف بیندازند، بزرگ تر شده اند»، تصور می کنند هر چه بیشتر گنده گوئی کنند، خود نیز بزرگ تر می شوند: استالین، چه گوارا، چریک های فدایی خلق و سر آخر تخطئه بهرنگی با تحریفات ناشیانه و اطلاعات و اظهارنظرهای سطحی و آبکی. نوشته مدعی آنقدر بی سر و ته و مطالب او آنقدر فاقد چهارچوب و نظم و ارتباط درونی است که نقد منطقی آن غیر ممکن است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
یک ویدئو کوتاه از جلسه دفاع لیلا حسینزاده بهانهای شده است برای حمله سازمانیافته به او و جریان چپ دانشجویی. حملهکنندگان نیروهایی به ظاهر متضاد اما همراستا هستند: راستهای برانداز، راستهای درون نظام و دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بیش از دو هفته قبل، حدود 30 نفر از اهالی روستای آقدره وسطی در تکاب، در جریان تجمعی که با مداخله نیروی انتظامی همراه شد، بازداشت و به زندان ارومیه انتقال داده شدند. این اتفاق در پی حضور دو نفر از اهالی جویای کار در مقابل معدن سنگ تراورتن رخ داد. در روزهای اخیر خبر رسیده که حکم دادگاه برای متهمان صادر شده و برخی از آنان با اتهاماتی چون «اخلال در نظم عمومی»، «اقدام علیه امنیت داخلی کشور» و حتی «آدمربایی» مواجه شدهاند و برای آزادی 26 نفر از آنها تا 600 میلیون تومان وثیقه تعیین شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
از نگاه جامعه شناختی در جامعه جنبش ها یکسان نیستند. همیشه جنبش ها متفاوت و با ویژگی خود هستند هر چند ممکن است آنها همزمان باشند. افزون بر آن هیچ جنبش کلانی یکدست نیست و دارای اجزایی است که از یک منطق پیروی نمی کنند. بنابراین شاخص های اصلی و اهداف آنها را باید تشخیص داد تا محتوا و ماهیت آنها روشن گردد. در سال ۱۴۰۱ در ایران جنبش های گوناگونی بوقوع پیوست. انقلاب زن زندگی آزادی یک انقلاب سیاسی ملی، دمکراتیک، لائیک و زنانه است. همزمان با این انقلاب، ما در ایران شاهد جنبش های گوناگون کارگری، بازنشستگان، معلمان، مال باختگان و غیره بودیم. جنبش کارگری در چارچوب خواستهای صنفی و اقتصادی و در میدان مطالبات سندیکایی و در اعتراض علیه سرکوب کارگری باقی ماند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تجربه نشون داده اگه تشکُلهای مدنی و صنفی بتونن از تفاوتها و اختلافات اولیهشون عبور کنن و گفتگوی سازنده داشته باشن، میتونن در کنار هم به دستاوردهای چشمگیری برسن.
ادامه مطلب را بخوانيد »
لنین با ظرافت بسیار نشان میدهد که امپریالیسم نظام جهانی پویایی است که دائم در حرکت است و کشورهای جهان، بهصورتهای گوناگون و متعدد، در این نظام شرکت میکنند. الزامهای سرمایهٔ انحصاری همهٔ کشورهای سرمایهداری را ملزم میکند که در رقابت برای دستیابی به منابع، بازارها، و نیروی کار برای کسب برتری بکوشند. در این مبارزه، عدهای به بزرگترین قدرتها تبدیل میشوند و از راه اعمال قدرت، بر دیگران تسلط پیدا میکنند. قدرتهای کوچکتر به قدرتمندترینها میبازند و با وجود این، ممکن است بکوشند در برابر قدرتهای کوچکتر از خودشان عرض اندام کنند یا قدرت خود را بر آنها اعمال کنند. این نظام طوری است که همهٔ اقتصادها را در روابط سلطه و وابستگی درگیر میکند. رقابت باعث تجاوزگری و جنگ میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنبش «زن، زندگی، آزادی»، موضوع «پوشش» اجباری در ایران را بیش از همیشه مسئلهدار کرده است. یک روز پس از مرگ مهسا (ژینا) امینی در 26 شهریور، زنانِ عزادارِ گورستانِ آیچیِ سقز، ایستاده بر مزار ژینا، با درآوردن روسریها و چرخاندن آن بالای سرشان، فصل جدیدی را در مبارزه با «حجاب» اجباری رقم زدند. این مبارزه بهسرعت، و با اوج گرفتن دامنهی اعتراضات، نهتنها بهپهنای ایران گسترده شد و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را رقم زد، بلکه تبدیل به یکی از ستونهای اصلیِ حیاتِ این جنبش شد. اگرچه اعتراضاتِ فعال و گسترده در خیابان رفتهرفته فروکش کرده، اما آنچه که هنوز ادامه دارد، همین مبارزه و مقاومت هرروزهی زنان ایرانی علیه «حجاب» و «پوشش» اجباری است. سؤال اصلی این پژوهش نیز حول شناخت این مبارزات و مقاومتها شکل گرفته است
ادامه مطلب را بخوانيد »
جهان به راست چرخیده است و چپ نیز در یکی دیگر از بحرانهایش بهسر میبرد. و این برای هر انسان پیشرو هم پرسشهای متعددی را مطرح میکند و هم کوششهایی برای ارائهی پاسخ مناسب به آنها. همهی ما در جستوجو بودهایم. زنجیرهای از مسائل و معضلات در ارتباط با چپ جهانی وجود دارد که گریبان ما را نیز میگیرد؛ در عین حال و علاوه بر آنها مشکلاتی هم هست که ویژهی خود ماست.
Wanderer Above the Sea of Fog 1817 – Caspar David Friedrich
ادامه مطلب را بخوانيد »
طبقه حاکم چه میکند وقتی که حکومت میکند، و چه میکند اگر بخواهد همچنان حکومت کند؟
هرگاه دربارهی آیندهی جمهوری اسلامی بحث میشود، معمولاً توجه متمرکز است بر اینکه پس از مرگ خامنهای بهعنوان رهبر نظام، چه خواهد شد. در این رابطه معمولاً طرفهای بحث درگیر این پرسش میشوند که نظام مشکل جانشینی او را چگونه حل خواهد کرد، زعمای حوزه چه سهمی خواهند خواست یا خواهند داشت، سپاه چه نقشی خواهد یافت و در آخر سر مردم چه واکنشی نشان خواهند داد به تغییری که صورت میگیرد.[1] در تحلیلها جای “طبقه حاکم” خالی است، حتّا معمولاً در تحلیلهای گروهها و نویسندگان مارکسیست. به نظر میرسد گرایش به این گمان غالب باشد که در رژیم آخوندی درواقع یک باند از تبهکاران حکومت میکند و اکنون باید دید پدرخواندهی گروه مافیایی که بمیرد، “خانواده” چه خاکی بر سر خود خواهد ریخت. این شیوهی نگاه تنها گواه تنفر از رژیم است. اما تنفر را نباید راهنمای تحلیل کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
برنامه هفتم توسعه و همهبرنامه های تاکنونی برای تامین مقاصد سرمایه دارانه در ایران دچار فاحشترین رویکرد غیر قانونی است. این برنامه ها تا کنون دستاوردهای توسعه و پیشرفت قابل توجهی نداشته اند اما بلا استثنا حقوق کار را به اشکال مختلف نقض کرده اند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در روایتی که در این متن با تکیه بر چیدمانی از این «انقلاب»ها عرضه میشود، تلاش میگردد تا درهمتنیدگی این غایت، استراتژی اجراییِ پیوسته به آن و تولید و استمرارِ نهادهای انقلابیِ ملازم با آن نشان داده شود و به این معنا روایتی از شیوهی حکمرانی نظم مستقر رؤیتپذیر گردد. بنابر ادعای این متن نه غایتی بهنامِ انقلاب فرهنگی، که تمام نمیشود، نه اهمیتِ استراتژی پاکسازیِ مدام، نه بحث دربارهی جایگاهِ «قانونی» شورای عالی انقلاب فرهنگی، بهعنوان یک نهاد انقلابی، و نه سخن از شیوهی تولید و استمرارِ نهادهای انقلابی که درون و بیرون نهادهای دولتی ضامنِ تحقق مداوم انقلاباند، هیچیک بدون درنظر گرفتن درهمتنیدگیشان با یکدیگر و دادوستد مداومشان بهتمامی فهمپذیر نیستند. ما تا برکشیدن شورای عالی انقلاب فرهنگی در مقام یک نهادِ قانونگذار پیش میرویم و به زعمِ متن حاضر در آن دقیقهی تاریخی بههمپیوستگیِ انقلابهای مداوم برای تحقق مدامِ استراتژی پاکسازی، تکمیل میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
زمان نگارش این مقدمه به پیش از وقایع خرداد ۱۳۶۰ مربوط میشود. در آن مقطع، دونایفسکایا کماکان براین باور بود که علیرغم ظهور ضدانقلاب از درون انقلاب، هنوز انقلاب جانی در بدن دارد و نباید پیشاپیش آن را پایانیافته تلقی کرد، بلکه هم در عرصهی عملی و هم نظری، باید راهی برای تداوم انقلاب یافت. او بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰، مطالب متعددی دربارهی انقلاب و ضدانقلاب در ایران نوشت که در همان زمان زیر عنوان «نامههای فلسفی-سیاسی رایا دونایفسکایا» ترجمه و منتشر شد. بازخوانی این «مدخل ویژه» نشانگر آن است که بهرغم گذشت زمان و شرایط تغییریافتهی ایران و جهان، اصول نظری آن کماکان برای امروز حائز اهمیت است. ازاینرو، برآن شدم تا ترجمهی آن را بهروز کرده، در اختیار علاقهمندان قراردهم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه در ادامه میخوانید «بیانیهی جریان «کمونیستهای انترناسیونالیست روسیه» است که در کشاکش رویاروییهای روز شنبه با عنوانی برگرفته از سرود انترناسیونال «نه خدا، نه شاه، نه قهرمان» صادر شد. گفتنی است این جریان از سال 2019 با وحدت تشکیلاتی سازمانهای «اقدام مارکسیستی» و «سرخهای نو» شکل گرفت و در سالهای اخیر در جنبشهای اعتراضی و نیز در اعتراضات ضدجنگ 2022 در مسکو و سنپترزبورگ فعال بود. ترجمهی این بیانیه با هدف آگاهی از «دیدگاهی از درون چپ روسیه» به تحولات جاری در این کشور منتشر میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اخیراً صدا و سیما بهعنوان بخش مهمی از سازوبرگ پروپاگاندای ایدئولوژیک حاکم، به برگزاری مناظرهی پرسروصدایی بین یک نولیبرال ضدچپ و شبه «الهیاتی» با یک چهرهی رسانهای رسوا مبادرت کرد. مضمون اصلی این بهاصطلاح مناظره از جانب موسی غنینژاد در مقام «لیبرال» بهچالشکشیدن گفتمان چپ بود و علی علیزاده هم در مقابل در این نمایش نقش بهاصطلاح برند (قلابی) چپ را برعهده داشت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
به جرئت میتوان گفت دانشگاه حالا کانون اصلی مبارزهای روزمره است میان حکومتی که خیال میکند به مدد سر خم کردن در خارج و سرکوب و اعدام در داخل از انقلاب «زن، زندگی، آزادی» جان سالم به در برده و مردمی که قصد کردهاند بازگشت و توسعهی اندامهای سلطهی حکومت را نپذیرند. حکومت و مسئولان دانشگاه میکوشند با انواع و اقسام سازوکارهای سرکوبگرانه، از صدور احکام انضباطی سنگین تا تحمیل شدیدتر سیاستهای حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی، دانشجویان را «تنبیه» کنند. در مقابل، مقاومت دانشجویان ادامه دارد؛ مقاومتی که با ایستادگی دانشجویان دانشگاه هنر در برابر ممنوعالورودی دانشجویان زن و تحمیل پوشش مقنعه و حمایت دانشجویان دانشگاههای دیگر از آنان، نشان داده است که هنوز قوت بالایی دارد. در ماههای اخیر در دانشگاه هنر چه گذشته است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
«نقدی مارکسیستی بر سیاستهای هویتی تقوائیسم (حککا) و همزمان پاسخی به سیاستهای هویتی، پوپولیستی و سانتریستیِ حکمتیستهایی نظیر ثریا شهابی»
ادامه مطلب را بخوانيد »
نئولیبرالیسم همچنان سیاست حاکم بر زندگی در ایران است. بازهم موضوع قوانین و مقررات زدایی از روابط و مناسبات کارگری _ کارفرمایی (اعم از کارفرمایان دولتی یا خصوصی) به چالشی آگاهانه از سوی سرمایهداری ایران کشیده شدهاست. این چالش از سوی دولت سرمایه و نهادهای رسمی و غیررسمی و به اعتبار و پشتوانه مجلسی است که فاقد کمترین وجاهت نمایندگی از سوی مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان است! چرا که در این مجلس هیچ فردی وگروهی از جانب کارگران و زحمتکشان آنها را نمایندگی نمی کندو این نبود نمایندگان طبقات محروم در قانونگذاری و نظارت براجرای قانون، همواره دردورههای مختلف مجلس شورای اسلامی وجود داشتهاست و در بهترین حالت تنها با وجود تعداد انگشت شماری از نمایندگان منتسب به کارگران قدرت و ارادهی دفاع از منافع کارگران را نداشته اند، گاهی اقدامی برای خالی نبودن عریضه صورت گرفته است . اگر هجوم های پیاپی به قانون کار مصوب 1369 بارها با کمترین دستاورد ناکام ماند؛ این ناکامی تحت تاثیر نارضایتی های موجود در شرایط متفاوت حیات سیاسی کشور نصیب بانیان حذف کامل مقررات کار گردید. اکنون دیگر دولت جمهوری اسلامی با این خیال که مقاومت کارگران در برابر سختی ها و شداید زندگی اقتصادی در هم شکسته است و توازن عرضه و تقاضا در بازار کار بهدلیل فراوانی بیکاری توان چانه زنی برای کارگران باقی نگذاشته است و از طرفی کارگران برای مقاومت فاقد توانمندی تشکیلاتی هستند؛ میدان را برای هجوم نهایی مساعد ارزیابی کردهاست. از طریق نهادی که اساسا وظیفهای در قبال وضع قوانین به ویژه قوانین مربوط به روابط و حقوق کار ندارد ؛ اقدام به تدوین ماده15 در لایحهی برنامه هفتم توسعه کردهاست . زمینه و بستر سازی این مداخله فراقانونی از آنجا شکل میگیرد که این نهاد (سازمان برنامه و بودجه ) توانسته است همین مداخلات را به گونهای دیگر با تعیین سقف درصد افرایش ممکن در موردحداقل دستمزد اعمال کند. در این نوشتار به این فصل از تلاش های دولتی برای مقررات زدایی از روابط کار خواهم پرداخت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ائتلاف کوتاهمدت حول رضا پهلوی منحل شد. جمعی که ازجمله برای بهرهبرداری فرصتطلبانه از خیزش اخیر در ایران بهوجود آمده بود به سرنوشت محتوم خود گرفتار شد. در چندوچون این مسئله بهقدر کافی نوشته و گفته شده است. ما نه میخواهیم مطالب را تکرار ونه از آنها بهرهبرداری کنیم. به جزئیاتِ جریاناتِ آنها هم وارد نیستیم، و زدوبندهای پنهانی و آشکار این جمع دستراستی را هم بیش از آنچه در رسانهها آمده است نمیشناسیم و برایمان اهمیت چندانی هم ندارد. با اینهمه، درسهایی که این پدیده میدهد میتواند برای ما مفید باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تجربه نشان داده که کارگرانِ آگاه، شجاع هم می توانند و هم این قدرت را دارند که با اتحاد و انجام اقدامات جمعی، آینده بهتری برای خود و خانواده خود رقم بزنند. رمز موفقیت و پایداریِ این اتحاد در گرو «سازماندهی» نیروی کار است و اینجا نقطه ورود فعالین صنفی و کارگری به عنوان یک سازماندهنده است. شما می توانید یک سازماندهنده باشید که به شرایط نامناسب محیط کار پایان می دهد. این کار را می توان با استفاده از بهترین ابزار و اصولی که سازمان دهندگان با تجربه محل کار ارائه می دهند انجام داد پایههای موفقیت و پیروزیهای آینده را در برابر کارفرمایان، سرمایهداران و سیاستمداران بسازید، کسانی که با تداوم اتخاذ سیاستهای مخرب به رفاه و امنیت شغلی کارگران آسیب می زنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مسئلهیِ کنونیِ افزایشِ قیمتها مشکلی نیست که کارگران مسببِش باشند، بلکه به رفتار سرمایه در دهههای پیشین برمیگردد. سرمایهداری در کل تلاش کرده که تولید را به اقتصادهایی با دستمزد پایین منتقل کند تا سود را افزایش دهد؛ از این رو، زنجیرههای تأمینِ بلند و آسیبپذیری پدید آمده است. در کشورهایی نظیر بریتانیا، بهجای سرمایهگذاری در تجهیزاتی که کار را بارآورتر میکند و دستمزدِ بیشتر را ممکن میسازد، بر پایین نگهداشتنِ متوسطِ دستمزدها (از طریق «انعطافپذیری» و چیزهایی از این دست) تأکید شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
درست در آستانه روز جهانی کارگر در ایران به خانه معلمی در بند میریزند و افرادی را که به خاطر همدلی به خانواده او گرد آمدهاند با رفتاری ناشایست بازداشت و به زندان می برند. و عجیب آنکه این روزها از صدر تا ذیل هرم قدرت از کارگر و حقوق و نقش او در تولید سخن می گویند و از دشواریهای زندگی اش! و توصیه به رفع این دشواریها. لابد این دشواری ها را بازداشتشدگان ایجاد کردهاند! درست سال گذشته در آستانه روز جهانی کارگر شبیه همین رفتار صورت گرفت و از بازداشت معلمان و کارگران با سناریوی همکاری با جاسوسان فرانسوی (دو کارگر از اتحادیه معلمان) سناریوی پر آب و تابی ساخته شد و متعاقب آن گروهی از کارگران و فعالان صنفی بازداشت شدند که هنوز هم پروندهی بعضی از بازداشت شدگان باز است گرچه پرونده جاسوسی رنگ باخت اما بهانه ای برای سرکوب تعدادی معلم و کارگر و مترجم و نویسنده گردید و حالا در آستانه روز کارگر این سناریو به شکلی دیگر با زمینه سازی های قبلی تکرار شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این مقاله نقد و بررسی برنامهای در کلاب هاووس با موضوع «بررسی جنبش شورایی با مصداق مبارزات هفت تپه، دستاوردها، افت و خیزها، تجربه مبارزه خلاقانه و نقش کانال مستقل هفت تپه» می باشد. سخنرانان این برنامه عباس منصوران، محمود قزوینی، علیرضا بیانی و البته برگزار کنندگان که با اسامی کوچک بدون هیچ گونه هویت سازمانی برنامه را هدایت می کردند.
گرچه سخنرانان باید به موضوع برنامه میپرداختند و موضوعاتی درباره جنبش شورایی و مصادیق آن را به لحاظ نظری و کارکردی در این شرکت نشان می دادند اما آنچه در مرکز توجه سخنرانان بود نه شورا بلکه شبحی از شورا که هر یک به شکلی از سازمان شکل یافته در ذهنیت خود آن را بیان می کردند
ادامه مطلب را بخوانيد »
جستار حاضر قصد ندارد به ریشهیابی سازوکارهایی که به کولبری منجر شده، بپردازد، چرا که این کار مستلزم پژوهشهای جامع و کاملی است که فراتر از این جستار میگنجد. هدف من بیش از هرچیزی پرداختن به کولبران و خود سوژهی کولبر، تجربهی زیسته و استراتژیها و کنشهای مقاومت اوست. با اینحال، برای اینکه، شباهتها و تفاوتهای میان کولبری در کردستان و باربری در ملیلیه روشن شود، ناگزیر به توصیف کردستان بهعنوان یک مستعمرهی داخلی و مناسبات آن با دولتهستیم که در ادامه بهاختصار اشاره خواهم کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نهایتاً آنچه مهم است، اثرگذاری بر میدان تغییر واقعی سیاست است، میدان تغییری که گروههای تحت ستم و تودهی حاضر در خیابان بانیان اصلی آن هستند. بدون الزامات چنین سطحی از اثرگذاری، منشورهایی با بهترین و رادیکالترین بندها نیز گرهای از کار معترضان حقیقی باز نخواهند کرد، چه رسد به تغییر در شرایط کنونی در راستای شعارِ زن، زندگی، آزادی!
ادامه مطلب را بخوانيد »
این روزها نگرانیهای بسیاری در بین کارگران آگاه و روشنفکران ارگانیک طبقهی کارگر و همچنین آندسته از احزاب و سازمان و گروههایی که خود را مدافع حقوق کارگران و مبارز راه رهایی اردوی کار میدانند از تحرکات ارتجاعی در بین مخالفان نظام سیاسی حاکم بر ایران و همچنین تحرکات ناخوشایند حمایت جویانهی آنان از سرمایهداری جهانی و برآمد نوعی دیگری از نظام سیاسی ارتجاعی پس از فروافتادن نظم سیاسی استبدادی حاکم وجود دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »