جامعه وقتی در یک فرایند تاریخی هر روز بیشتر با سرکوب و انکار خواستهایش روبرو میشود و امکان «زندگی» را با همه محتوا و ایجابیتش از دست میدهد، وضع موجود را نفی میکند، این وضع موجود میتواند ذیل یک نام، بیانپذیر شود: جمهوری اسلامی.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ششم بهمن ماه جاری بیانیهای به نام کارگران غیر رسمی نفت (ارکان ثالث) دز ستون اخبار کوتاه نشریه اخبار روز منتشر شد که بسیار عجیب و در عین حال تاسف بار بود. عجیب و تاسفبار از این رو که اولا بیانیه ای به نام یکی از مهمترین بخش های صنایع نفت صادر میشود که موضوع آن نه یک رخداد سیاسی که تحلیلی سیاسی است بر پایهی رخدادی صنفی که اساسا در هیچ خبرگزاری و از جانب هیچ منبعی تایید نشده است. در واقع بر پایه گزاره ای تاییدنشده و تنها با این عبارت که: «باخبرشدیم…» خلق شده است!
ادامه مطلب را بخوانيد »
از همه سرگیجهآورتر آن نیروهای سیاسی هستند که مرکز گفتمانشان «تمامیت ارضی» است اما دست به دامان نیروی خارجی ند. آیا عزت ایران اینها فقط در مقابل بخش وسیعی از مردم این سرزمین از کورد و بلوچ و تورک و تورکمن و عرب و … است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
دولتهای ایرانی و از جمله دولت فعلی در این سالها نشان دادهاند نه فقط در گرفتن تصمیماتِ مهم و جابهجاییهای بزرگ مالی ناتوان نیستند، بلکه بسیار منسجم و مقتدرند. اخذ مصونیت قضایی برای یک تصمیم، نشانهای است جدی بر اجماعی که در همهی سطوح بر اجرایِ این سیاستها وجود دارد. اجماعی که یگانه غایب آن مردمانِ جامعهی ایرانند. بهرغم این غیاب، آیندهی اقتصادی کشور و ربط آن با سیاست و دموکراسی کمتر موضوع سخن است. برای عبور از این وضعیت مردمانِ ایران باید آیندهی اقتصادیشان را نیز به گفتوگو بگذارند. ایبسا دوگانههای جدیدی در سیاست و ائتلافهای جدیدی در جامعه متولد شود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
دولت ابراهیم رئیس آش جدیدی پخته است و مصوبهی جدیدی را با امضای علی خامنهای تصویب کرده با نام «مولدسازی داراییهای دولت». آش جدیدی که برای خریدارانش یک وجب روغن دارد و برای مردم کاسهی خالی. اما داستان این مولدسازی از چه قرار است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
بر آنم که نشان دهم عمدهترین تشکل روشنفکری ایران، یعنی کانون نویسندگان ایران از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی، خطر تسلط استبداد دینی و پیامدهای آن را تشخیص داد و در چارچوب منشور و اساسنامۀ خود به مقابله با آن برخاست و تا کنون بهای سنگینی برای آن پرداخته است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
انباشت مطالبات و افزودن بر آنها با طرح لوایحی که بنا به سوابق گذشته به قصد نقضِ هرچه بیشتر حقوق کار می انجامد مانند برقراری شروط برای افزایش پایه مزد، افزایش تعداد نمایندگان دولتی در شورای عالی کار به جای دموکراتیزه کردن این ساختار به سود تصمیم سازی در راستای تحقق حقوق کار، پرداختن به تمایلات محافل و تشکلهای سرمایه داری چون اتاق بارزگانی صنایع و معادن و سایر ستادهای آشکار و پنهان سرمایه میلیتاریستی و نقض آشکار تعهدات برابر مقاوله نامه های بنیادین و لازم الاجرای سازمان بین المللی کار و اقداماتی نظیر برقراری نظام استاد شاگردی و کارورزی که به قصد بهره کشی بردهوار از نیروی کار صورت می گیرد به بحران عدم مشروعیت نرخ بالاتری خواهد بخشید.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این روزهایی که جمهوری اسلامی با اتکا به احکام فلهای اعدام و اخراج و ربایش و زندان هزاران هزار معترض، نفیر «پایان اغتشاشات» و «جمع شدن غائله» را میکشد، داشتن یک ارزیابی واقعبینانه از صد روزی که چهرۀ جامعۀ ایران را زیر و رو کرد کمک میکند تا هزینههای انسانی این جنبش را نه در خلأ بلکه در نسبت با دستاوردهای عینی مهمش بفهمیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تشکیل ائتلاف و ایجاد نهاد مؤثر رهبریکننده، نه از خلال توییتنوشتن در فضای مجازی یا تصویرسازی در شبکههای ماهوارهای، که از دل سالیان سال مبارزه در میدانهای واقعی به دست آمده و به دست خواهد آمد. باید امیدوارم باشیم و بکوشیم تا کنشگران آگاه قادر باشند ضمن استمرار خیزش «زن، زندگی، آزادی» مسیر مستقل خود را برای آزادی و عدالت اجتماعی در ایران پی بگیرند و توأمان به امپریالیسم و استبداد «نه» بگویند
ادامه مطلب را بخوانيد »
قرار نیست جوانان بر اساس تجارب نسل های گذشته شیوه زندگی و آینده خود را تعیین کنند. درجه دسترسی و یا عدم دسترسی به دانش و تجارب نسل های گذشته نیز تغییر اساسی در این اصل پایه ای نمی دهد
ادامه مطلب را بخوانيد »
ارگران هم اکنون هم بعنوان شهروندان ناراضی و معترض در کنار فرزندانشان قرار دارند و این حد از ظلم و ستمی را که به جوانان اعم از دختر و پسر، دانشجو و دانش آموز، بیکار و بی هویت و بی آینده میرود، تحمل نخواهند کرد. اما برای حضور اثرگذارتر در این مبارزه یک خلاء اجتماعی بنام شکاف بین النسلی ایجاد شده راه را بر تقویت این همراهی و همدلی بسته است. این شکاف بین النسلی عواملی دارند که باید شناخته و از میان برداشته شوند
ادامه مطلب را بخوانيد »
مشکل اساسی نداشتن برنامه بدیل است. ما با نقد در وجه سلبی اش به جایی نمی رسیم تنها با تدوین برنامه بدیل و بردن آن میان جامعه است که ما می توانیم به یک هژمونی فکری برسیم و بر بستر این هژمونی جامعه را به سوی رستگاری سیاسی و اقتصادی هدایت کنیم. رهبری و هژمونی ارث پدری کسی نیست و با نقدهای اخلاقی رهبری را به کسی نمی دهند. مهم این است که در فرایند نهایی چه کسی هژمونی فکری مردم را به دست می گیرد وبه کجا می برد. و این یعنی داشتن برنامه؛ امر مهمی که جبهه انقلاب از آن رنج می برد
ادامه مطلب را بخوانيد »
هیچ چیز شبیه به قبل نخواهد شد، گرچه روزهای سختی را گذراندیم و پیش رو داریم. «زن، زندگی، آزادی»، انقلابی است علیه اکثریت زورگو: مرد، ارباب، سرور، پدر امت، پدر تاجدار، کارفرما و دستان نامریی بازار. انقلابی علیه تملک، سلطه، ستم و استثمار. انقلابی علیه مثله کردن بدن و زندگیمان با نامیدن و هویتبخشی تحمیلی، انقلابی علیه سلطهی سرمایه و استثمار بدنمان با مزدیکردن کار و ازخودبیگانگی و تکهتکه کردن بدنمان. و انقلابی علیه اقتداری با محوریت مرد فارس شیعه)، با نهادهای مدرناش از ارتش و بانک و همهی و سازوبرگهای ایدئولوژیکش با هویتی تحمیلی، که برایمان سلسلهمراتب ملیتی و جنسیتی و دینی را رقم زده است. این خواست زندگی، شورشی است علیه نام پدر، مرد، ارباب، خلیفه و نام جهان سوم. این طغیانی است علیه دولت حاکم، مردسالاری و سرمایهداری.
ادامه مطلب را بخوانيد »
میدانیم که انقلاب یک «فرایند» است؛ قطاری است که از ایستگاههای مختلف میگذرد. شورش مردمی همیشه ایستگاه آغازین این فرایند است، اما رسیدن به سرمقصد «انقلاب» بدون طی مرحلهای به نام «موقعیت انقلابی» ناممکن است. «موقعیت انقلابی» را خیلی فشرده میتوان حالتی دانست که پایینیها دیگر نمیخواهند و بالاییها دیگر نمیتوانند. امروز شرط اول کاملاً مهیاست، یعنی به قطع میدانیم که اکثریت جامعه دیگر نه وضع موجود را تحمل میکند و نه رژیم حاکم را. با اینحال تا جاییکه به شرط دوم برمیگردد رژیم هنوز زیر فشار توفندۀ اعتراضات، کنترل کامل اوضاع را از دست نداده؛ گیج و آشفته و مستهلک شده، ضربات اقتصادی و سیاسی از داخل و خارج خورده، ولی هنوز پشتش به دستگاه سرکوب و منابع مالیاش گرم است (یعنی دو ستون اصلی که به قدرتش مادّیت میبخشند). تا وقتی رژیم این «قدرت مادی» را به تمامی حفظ کرده، ما در موقعیت انقلابی قرار نگرفتهایم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این نشان داد که برون مرز نیز از فاصله هایش کاسته و یکپارچه گی درون و برون مرز را به نمایش گذاشته است و این میسر نمی شد، مگر دریافت این حقیقت برجسته که به مدد وسائل ارتباطی و فضای مجازی، باید و میتوان هرچه بیش از پیش از این فاصله گذاری مصنوعی کاست و به یاری آن به سازمانیابی هرچه بیشتر مبارزان درون پرداخت و تجربه های گوناگون و درس آموزی های بدست آمده از آن در دو سوی “داخل” و “خارج” در بستری ایمن سامان داد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
پیام برلین به داخل کشور روشن است: ما پشتیبان شماییم، اما با استقبال از یک دعوت فراجناحی، نشان می دهیم که تصمیم با شماست که در داخل کشور، رنج می برید و مبارزه می کنید. داور، شمایید. سرنوشت ایران، در داخل کشور رقم می خورد. چه پیامی بهتر از این؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
رویداد ژینا روی داد و جهان-سوژهی جدیدی تقویم یافت. سوژههایی که هم میتوانند تحت فشار شکاف تراژدی ضجه بزنند و هم در خیابان به رقص آیند. جهانی که هم سخت لطمه میزند و هم سخت بهوجد میآورد. خیابانی که هم به خون آغشته است و هم به خنده. این سرمستی دیونیزوسی فقط در جهانی نو با سوژههایی نو ممکن است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
حجاب اجباری یکی از سازوبرگهایی بوده که در تمامی سالهای بعد از انقلاب به منظور تحکیم سلطهی سیاسی نظام پساانقلابی از آن بهره بردهاند. در عین حال، همین سلطهی سیاسی به شکلگیری طبقهی جدید حاکمی منتهی شد که استمرار و بازتولید مناسبات موجود را در گرو استمرار حجاب اجباری میدانست. با این که به این ترتیب فردیت و آزادیهای فردی بهروشنی سلب میشود اما ضرورتاً مغایرتی با نظم سرمایهدارانهی حاکم بر اقتصاد ایران ندارد و چه بسا در مواردی در خدمت آن عمل کرده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
گفتگوی مالاگورزاتا کولبچوسکا، با ولدیمیر ایشچنکو محقق مارکسیست اوکراینی. ولدیمیر ایشچنکو، پژوهشگر مؤسسه مطالعات اروپای شرقی، دانشگاه فرای برلین، میگوید: سرمایهداران سیاسی روسیه برای بقای خود به عنوان یک طبقه و ادامه انباشت ثروت از طریق استثمار دولتی، جنگ به راه انداختند. با این حال، این جنگ، بسته به آنچه در میدان نبرد اتفاق می افتد، ممکن است باعث سقوط یا دگرگونی ریشه ای کل نظم پس از شوروی شود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
پس از درگذشت سایه فضای رسانههای نوشتاری و تصویری و مجازی پر شد از دهها و صدها مطلب. از اظهاراتی در حد عاشقانه تا مذمتهای حیرتانگیز. من نه قادرم همهی این مطالب را بررسی کنم و نه نیازی به آن میبینم. قلمبهدستان دوست و دشمن حدی و حریمی باقی نگذاشتهاند. صدها و بلکه هزاران نفر شایستهتر از من در حوزهی ادبی و شناخت شعر و موسیقی وجود دارند که پرداختن من را به این مقولات زائد میکند. ازاینرو من مایل هستم از فراسوی مطالبی که نگاشته شده نگاهی به کل جریان بیندازم شاید نکتهای در آن باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بریتانیا و ایالات متحده، مستقیماً و به کمک عوامل و ایادی خود کودتایی را که از یک ســال پیــش در مورد آن تصمیم گیــری و طرح آن ریخته شــده بود، به اجرا درآورده اند و از این رو این بحث که شــاه علیه مصدق یا به عکس مصدق علیه شاه کودتا کرده موضوعاً و ماهیتاً منتفی است. کودتا را انگلیس و آمریکا مستقیماً و با همراهی ایادی و عوامل ایرانی خود طراحی و اجرا کرده اند
ادامه مطلب را بخوانيد »
خمینی برای این که زهرچشم بیشتری از جامعه بگیرد فرمان ترور سلمان رشدی را بهخاطر نوشتن کتاب «آیات شیطانی» صادر کرد. البته قبل از این که خمینی چنین فتوایی را علیه رشدی صادر کند تظاهراتی از سوی گروههای اسلامی از جمله در پاکستان علیه رشدی راه افتاده بود. بنابراین، خمینی با این فتوای جنایتکارانه تروریسم دولتی را در ایران و جهان رسمیت داد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اخبار روسیه از آغاز تهاجم بهطرز محسوسی بیسروصداتر شده است. گزارشهای اولیه از تظاهرات ضد جنگ، تظاهرات جنگطلبانهی طرفداران دولت و تعطیلی شعبههای مکدونالد از عناوین خبری ناپدید شدهاند. حمایت از جنگ ممکن است خاموش شود، اما نشانههای چندانی از مخالفت عمومی در ماههای اخیر پدیدار نشده است. آیا روسها تسلیم سرنوشت خود شدهاند؟ لورن بالهورن، دبیر ژاکوبن با بوریس کاگارلیتسکی، جامعهشناس ساکن مسکو و میزبان برنامهی گفتوگوی پرطرفدار یوتیوب روسی رابکور، گفتوگو کرد تا دربارهی تأثیر جنگ و میزان تسلط ولادیمیر پوتین بر قدرت بیشتر بداند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
چگونگی روایتگری کنشهای اجتماعی را میتوان به عنوان بخشی از فرآیند کنشگری هوشمندانه هم در نظر گرفت. شما به عنوان کنشگر میتوانید با توجه به تجربه زیسته خود در جریان کنشهای سازمانیافته، به این مشخصهها بیافزایید یا از آن بکاهید. چنین محتواها و دستورالعملهایی نیاز به اصلاح دارد و صرفا کنشگران را تشویق میکند تا از نکات تاکید شده در آن، به عنوان یک پله استفاده کنند و داستانی را که قصد به اشتراک گذاری آن را دارند از هر نظر مورد بررسی قرار دهند تا تاثیر شگرف خود را بر نتیجهبخش بودن حرکتهای مطالبهگرانه باقی بگذارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بهنظر میرسد دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی در استیصالی بیبدیل فقط قصد دارد نشان دهد که خدای دههی شصت زنده است؛ میخواهد از طریق به رخ کشیدن وحشیگریش از تکثیر سپیدهها جلوگیری کند و هیچ راهی نداشته جز نمایش تصویر وحشیگریش در چهرهی سپیده رشنو.
ادامه مطلب را بخوانيد »
شکلگیری یک جبههی متحد در خارج از کشور میتواند امکانات وسیع منابع انسانی، فکری و مالی میلیونها ایرانی خارج از کشور را بسیج کند. این جبهه با کمک شخصیتهای مورد اعتماد و معتبر ایرانی در غرب میتواند، بهجای انواعِ رهبرانِ خود گمارده و چشمانتظارِ کمک دولتهای خارجی، صدای مؤثری در نهادهای بینالمللی باشد و با همکاری جریانات مترقی دیگر در این کشورها، همزمان با پیگیری مطالبات دموکراتیک و عدالتجویانه، با توطئههای کشورهای امپریالیستی و جنگافروزی و حملهی نظامی به ایران مبارزه کند
ادامه مطلب را بخوانيد »
«استراتژی پاسیفیستی» در زمینه ی محیط زیست بر گفتمان پسا-۱۳۹۰ آذربایجان مسلط شده و اکتیویسم و مقاومت جسورانه را در زمینه ی بحران های فزاینده ی اقلیمی و خاصه «احیای دریاچه» به انحاء مختلف نهی و حتی منع کرده است. بحث از هیچ نوع مقاومت جدی و سیاست دفاع تعرضی (حتی نوع حداقلی آن) در میان نبوده است. سخنگویان این «سیاست» عملاً تاکتیک مرگ تدریجی ولی محتوم دریاچه-آذربایجان را در پیش گرفتهاند و هنوز هم با حرارت روی آن پای فشاری میکنند و معتقد هستند که هر تاکتیک و هر حرکتی که بخواهد مسئله ی دریاچه را «سیاسی-امنیتی» کند همه را متضرر خواهد کرد و به نتیجه هم نخواهد رسید
ادامه مطلب را بخوانيد »
یریم که تعدادی از افراد دستگیر شده را بتوان تحت عناوین جعلی مجرمانه به زندان های طولانی مدت هم متهم ساخت! آیا زمینه های نارضایی برطرف خواهد شد؟ آیا با ایجاد سکوت قبرستانی میشود به وضع موجود ادامه داد؟ این همه شواهد تاریخی حاکی از آنست که هیچ دولتی در دشمنی با مردم سرزمینی که بر آن حکومت می کند پایدار نمانده است! این قاعده ای استثنا ناپذیر است.
ادامه مطلب را بخوانيد »