ما حمایت چین و روسیه از دولت ایران در فتنه های سرکوبگری را تبه کاری علیه شهروندان ایرانی می فهمیم. همان طور روی برگرداندنشان از ایران را در بزنگاه تحریم اقتصادی شورای امنیت درمی یابیم. اولی فرصت یافته است تا بازار ایران را پرکند از بنجل های خود و دولت روس هم بر زرادخانه های این حکومت می افزاید.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر جنگ روسیه با اوکراین موجب اتحاد درونی نهادهایی چون ناتو گشته است، در مقابل آن نه فقط باعث انشقاق در میان چپ بلکه همه نیروهای صلحطلب نیز شده است. در شرایط کنونی هدف همه نیروهای مترقی باید پایان دادن هر چه سریعتر به این جنگ خانمانسوز و تلاش برای گسترش جنبش صلح باشد. اگر قرار است باریکادی ساخته شود، آن نه در میدان جنگ و برای از کار انداختن توپ و تانکها بلکه در خیابانها و در اعتراض به فرستادن توپ و تانک به میدان جنگ است
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنگ اوکراین نه اولین و نه آخرین اتفاق از این نوع جنگ های ارتجاعی در جهان امپریالیستی ست. اما این بمعنای آن نیست که تمام قد نایستیم و حمله روسیه به اوکراین را بی هر نوع اما و اگری محکوم کنیم. اما نه به جنگ، نه به زیر پا گذاشتن مرزهای پذیرفته شده بین المللی و نه به بمباران خانه ها و بیمارستان ها و مدارس بدان معنا نیست که به مهندسی این جنگ از سوی سردمداران سرمایه جهانی در آن سوی این تخاصم چشم ببندیم و به این بصیرت نرسیم که ترس اروپا و امریکا از پیروزی پوتین در اواکراین چیست. و آن ها چه نقش و سهمی در این جنگ و ویرانی و کشتار دارند و چه خواب هایی برای روسیه دیده اند
ادامه مطلب را بخوانيد »
در همین چند روزی که از جنگ مهیب روسیه علیه اکرائین گذشته است چندین اتحادیه و تشکل کارگری با صدور بیانیه دست به موضعگیری زدهاند. در این متن بیانیه ها و اطلاعیه هایی از سندیکاهای کارگری در اوکراین، روسیه، بلاروس و لهستان که بر همسبتگی بین المللی کارگران تاکید می کنند و همچنین بیانیه ی شبکه بینالمللی سندیکایی همبستگی و مبارزه را می خوانید
ادامه مطلب را بخوانيد »
دفاع ایدئولوژیک از جنگ، خصلت توده سست برف را دارد که به شکل بهمن ناگزیر از فرو ریختن است. هر چند در مسیر خود خرابی و نابودی موجودات را رقم میزند، اما پایان عظمتی است که بر پایه ی سستی بنا شده است. این سستی و بی پایگی هر چند بخواهد بر سر منتقدش آوار شود؛ پیشتر سستی و فرو ریختن خود را اثبات می کند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
شهروندان ایالات متحده برای حمایت از مردم اوکراین و آن دسته از روس هایی که ما به درستی آنها را تحسین می کنیم، چه کاری می توانند انجام دهند؟ برای آنهایی که در خیابان ها هستند و به دلیل درخواست رسا از دولتشان برای توقف جنگ، خطر دستگیری و ضرب و شتم تهدیدشان می کند؟ زمانی که «در کنار ناتو می ایستیم» در کنار آنها نمی ایستیم. همان طور که مردم اوکراین از تجاوز روسیه رنج می برند، روزانه میلیون ها نفر در سراسر جهان از تجاوزات ایالات متحده رنج می برند
ادامه مطلب را بخوانيد »
با شگفتی بسیار شاهدیم که جنگ در اوکراین با حمله ی گازانبری بخش های غربی و اروپایی و شرقی جهان سرمایه و پیشقراولی روسیه پوتین در شرایطی پیش میرود که حزب کمونیست روسیه فدراتیو به رهبری گنادی ریوگانف یکی از آتش بیاران آن شده است و در کنار پوتین با فراهم سازی مقدمات سیاسی و دیپلماتیک آن به سود تهاجم قد برافراشته است و خودشیفتگانی نیز در ایران اعم از وابستگان به قدرت دولتی و به اصطلاح محور مقاومتی ها و بخش هایی از چپ اردوگاهی در کنار و به پشتیبانی از حزب برادر! علیه شعار “نه به جنگ” و “دفاع از صلح” را شعاری برخاسته از شیفتگی به غرب و پشیمانی از چپ بودن نمایش دهند!
ادامه مطلب را بخوانيد »
سردبیر کانتر پانچ روز گذشته در مقالهای نوشت «رویارویی نئونازیها در اوکراین، رومانفهای نو در مسکو، توسعهطلبان ناتو در کشورهای غربی، شرکتهای نفت شل و انحصارات گاز طبیعی؛ اگر این وضعیت به جنگ جدیدی منتهی شود، جنگ جهانی اول در قیاس با آن جنگی شرافتمندانه است.»
وضعیت کنونی جهان دال بر یکی از بحرانیترین وضعیتهای جهان سرمایهداری از هنگام تکوین این نظام تا امروز است و حملهی نظامی پوتین به اوکراین یکی از نقطهعطفهای مهم تاریخی است.
(Photo by Sergei MalgavkoTASS via Getty Images)
ادامه مطلب را بخوانيد »
سال هاست این امیدواری که مدعیان چپ بر خطاهای فاحشِ سیاسیِ گذشته خود بازنگری کنند، دیگر میرود تا به آرزو بدل شود. جهان امروز درگیر پیچیده ترین مناسبات امپریالیستی است و شعار “کارگران جهان متحد شوید” جز با تسلیح به آگاهی و دانش طبقاتی که مبتنی بر نفی هر گونه استثمار و ستم طبقاتی باشد و جز با خاموشاندن انواع جنگهای مرئی و نامرئی علیه کارگران و زحمتکشان همراه با کسب آزادی و دموکراسی برای طبقهی کارگر در جهان میسر نمیگردد. آنانکه با دفاع ایدئولوژیک جنگ و استثمار را بر جهان روا میدارند؛ بطور حتم دوست کارگران و زحمتکشان نخواهند بود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بازنشسته ها قبل از هر چیز باید قدرت و توانایی به اختیار گرفتن تشکیلاتی را که به اسم آنان و با پول آنان و با استناد به حقوق اجتماعی آنان شکل گرفته است را پیدا کنند و به شکل واقعی تشکیلات کانون ها را از آن خود سازند و در آنجا صدای واحدی پیدا کنند و رسانهای هماهنگ در هر فضای ممکن اعم از مجازی و غیرمجازی ایجاد کنند و این صداهای پراکنده را یکجا کرده و در عینحال از این رسانه های متفاوت زمینه نقدِ رفتار منتخبان خود را فراهم سازند تا آنجا که شاهد فرصت طلبی گروهی خاص به نام بازنشستگان نباشند!
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه که تا به حال در چند نظاره بر گفتگوها داشتهام متاسفانه این ارزیابی را به دست میدهد که این ابزار، تیغ دولبهای است که لبهی تفرقه و انتقام جویی و سرکوبش بُرّان تر است و به همین دلیل پرسشهایی را پیش روی بهرهگیران در این کلابها قرار میدهد که با وجود چنین وضعی آیا شرکت در این اتاق ها مفید است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
شورای کارگری بهعنوان دستاوردی از مبارزهی کارگران برای احقاق و تأمین حقوق خود و دفاع از آنها در برابر معارضان، همانا نیروهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک سرمایهداران و سرمایهداری ــ از کمون پاریس گرفته تا مبارزهی کارگران در انقلاب روسیه، انقلاب آلمان، اسپانیا، پرتغال یا امریکای جنوبی ــ شکلی است برای این محتوا، یعنی شکلی است برای سازمانیافتگیِ این مبارزه یا نهادینشدنِ آن. از این منظر، شورا با اتحادیه (سندیکا) یا حزب سیاسی، که آنها نیز دستاوردهای بسیار مهم دیگری از همین مبارزهی طبقاتیاند، تفاوتی ندارد. برای شناخت سرشتنشانها و وجوه تمایز بنیادین شورا یا سازمانیابی شورایی، نخست باید اندکی در سازوکار شیوهی تولید سرمایهداری و سازمانیابی مناسبات اجتماعی بر اساس ملزومات این شیوهی تولید تأمل کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
معلمان آگاه و پیشرو آنجا که مطالبهی یکسانسازی و یا رتبهبندی را فریاد میزنند در واقع حکم به رفع تبعیض و نابرابری توزیعِ درآمدی دارند و به گونه ای خواستِ مزد مساوی در برابر کار مساوی را بیان می کنند و درست همانجا که خواستِ رتبه بندی را مشروط به کمتر نبودن حقوق از 80% حقوق هیاتهای علمی دارند؛ نشان میدهند که نظام عادلانه ای را در این مبناسازی هدف قرار دادهاند. آنجا که با کالایی سازی و خصوصی شدن آموزش مخالفت میکنند دقیقا مبارزهای صنفی و ملی و همگانی را پی میگیرند و آنجا که بر یکسان سازی حقوق بازنشستگان و پیشکسوتان حرفه ای خود اصرار دارن در پی مبارزه با مخاطراتی هستند که تامین آینده ای پس از اشتغال را تهدید می کند. این درست همان مطالباتی است که سایر کارگران نیز با آن مواجه شده اند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که رئیس جمهور تمایلی به کنار گذاشتن الگوی اساسی نظربایف – یعنی کشور پساشوروی استبدادی که رأس اقتصادش تحت سلطهی سرمایهی خارجی است – نداشته باشد، چرخههای جدید مقاومت پدیدار خواهد شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی برقرار بود در سالگرد مرگ لنین در ۲۱ ژانویه، سخنرانیها و یادبودهایی در هر گوشه ی این کشور پهناور برگزار می شد. اما کاری را که ساکنان یک روستای ازبکی به همین مناسبت انجام دادند، برتولت برشت را چنان برانگیخت که آن را در یک قطعه شعر جاودانه کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مشکل اصلی وجود رسانه نیست، مشکل اصلی رویکرد رسانهای به مبارزات کارگری است که غلبهی آن در بلوک راست اپوزیسیون با تمام رسانهها و نهادها و تشکلهایش هم عامدانه و در راستای تضمین استیلای سرمایه بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی است و هم از روی ناچاریِ ناشی از افق طبقاتی ضدکارگری این جریانات. و در چپ ناشی از درونی کردن شکست و غلبهی شکل منحطی از شهیدنمایی که موجب شده ارادهی معطوف به پیروزی در درون چپ انقلابی به شدت کمیاب باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این یادداشت میخواهم توجه شما را به توزیع درآمد در روسیه جلب کنم. در پیوند با روسیه آماری که توانستم دانلود کنم از سال 1961 شروع شده و به سال 2021 ختم میشود. آمارهایی که میتوان دانلود کرد، سهم یکدرصدیها، 10درصدیها و 50 درصد پایینی جامعه را به دست میدهد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اشرف غنی رئیسجمهور سرسپردهی افغانستان، قبل از اینکه ۱۶۹ میلیون دلار را بدزد و با رسوایی از کشور فروشکستهاش فرار کند، در دانشگاههای نخبهی آمریکا شکل گرفت، به او تابعیت آمریکایی داده شد، در بانک جهانی در زمینهی اقتصاد نولیبرالی تربیت یافت، در رسانهها بهعنوان تکنوکرات «فسادناپذیر» تجلیل شد، و اندیشکدههای پرقدرت واشنگتن مانند شورای آتلانتیک او را مدیریت کردند، و به خاطر کتابش «بازسازی کشورهای فروشکسته» به او جوایزی داده شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
دور جدید اعتراضات معلمان با تمرکز بر مسألهی «رتبهبندی» پس از یک دوره رکود اعتراضی آنان بر اثر سیطرهی کرونا بر امور سیاسی کشور، منظومهای جنبشی را در کنار قیام تیر ۱۴۰۰، اعتراضات کارگران (از نفت و پتروشیمیها تا معادن) و کشاورزان (نمونههای اصفهان و کهگیلویه) بوجود آورده که بارقههای امید را نسبت به احیای فضای جنبشی جامعه در برابر یکدستی حاکمیت و سیاستهای راستگرایانهی آن زنده میکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بنظر می آید تجمعات اخیر معلمان در نود و هفت شهر با پراکندگی تمامی استانها و تحصن دو روز قبل از آن در مدارس و تعطیلی کلاسهای درس در بیش از یکصد و سی و یکصد و نوزده شهر نشاندهنده رشد کمی و کیفی مبارزات برابری خواهانه معلمان است. مبارزاتی که در شکل نوین آن از اوایل دهه هشتاد و دولت موسوم به اصلاحات کلید خورد و تاکنون با فراز و نشیب های فراوان روبرو بوده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تجربه چهار دهه اخیر نشانگر این واقعیت است که هرچه میگذرد توان طبقه کارگر برای اعمال خواستهها و مطالباتش حتی در چهارچوب این قانون کارِحداقلی بیشتر از دست میرود. تنها موضوع حداقل معیشت و تعیین مزد بر این پایه؛ یکی از مطالباتی است که آماج حریصانه ترین تمایلات سودجویانه سرمایهداری ایران به ویژه طرفداران بازار آزاد نئولیبرالی است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در ایران اگر احزاب سیاسی موجود نتوانند راهی برای خروج از بنبست سیاسی-تشکیلاتی خود بیابند بایستی در انتظار ظهور رقبای سیاسی جدیدی در داخل کشور باشند. اما چگونه میتوان از این بنبست در زمانی که بخش بزرگی از فعالیت احزاب در خارج از کشور صورت میگیرد، بیرون آمد؟ آیا آنچه که لنین و یا مخالفانش در بیش از یک قرن پیش مطرح کردهاند میتواند اهمیتی برای سیاستگذاری امروز چپ داشته باشد؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
حکومت علاوه بر نهادهای سراسر مسلح، با دهها نهاد ایدئولوژیک، طبقه کارگر را در هویتهای مختلف از «کارگری و کارمندی» تا «رسمی و غیررسمی»، از قراردادی تا خرید خدمت، ارکان ثالث و … شقه شقه کرده است. هر هویتی نیز که با تغییر بافتار حکومت ضرورت خود را از دست میدهد، مجدداً در نهادهای جدید بازسازی میشود تا رابطه سلطه بین نهاد دولت و کارگران حفظ شود. شبکهی قانونی ـ- و نه فیزیکی ــ این نهادهاست که رابطهی کار و سرمایه را نظم میدهند، در باورها نفوذ کرده است و دولتها را پایدار میکند
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه که برای سرمایه داری نئولیبرال اهمیت دوچندانی یافته است ایجاد آسایش و امنیت برای سرمایه گذاری و سرمایه داران است والا کیست که نداند قانون کار فعلی کمترین کارکرد را در مناسبات و روابط کار ندارد!؟ چطور میشود با سیطره کامل و سیستماتیک قراردادهای موقت، کوتاه مدت، حجمی و پیمانی سخن از اجرای مصوبات مزدی و نظارت دولت بر آن را به میان آورد!؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
در حالیکه واشنگتن به حکم دادگاه بریتانیائی اعتراض کرد که در ژانویه گذشته استرداد جولیان آسانژ به ایالات متحده را غیرممکن دانست، قضات بریتانیا باید مجددا این روزها تصمیم خود را تأیید کنند. اگر آنها این کار را انجام دهند، استرداد آسانژ دیگر ممکن نخواهد بود… مگر در صورت صدور حکم بازداشت جدیدی از سوی آمریکا. نزدیک به ده سال است که افشاگر استرالیایی که با ویکی لیکس خدمات ارزنده ای برای اطلاع رسانی به شهروندان در مورد خلاف کاری های دولت هایشان ارائه کرده ، توسط چندین دولت، به ویژه قدرتمندترین آنها، تحت تعقیب و آزار قرار گرفته است. سازمان سیا حتی نقشه هایی برای کشتن او طراحی کرد. با این حال، مطبوعات غربی به جای حمایت از آسانژ، به غرض ورزی های خود علیه او ادامه می دهند . اگر آسانژ از جمله مخالفان قدرت روسیه یا چین بود، بی شک آنها رفتار دیگری داشتند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
وظیفهی این جستار، همگامی با کارگران «ارکان ثالث»، در نقد هویتهای کارگریست. این نقد با دریافت تاریخی از فراز و نشیبِ تسلسل قوانین استخدامی یک قرن گذشته در بخش عمومی و بخش خصوصی پیش میرود. وارد مادهها، تبصرهها و بخشنامهها میشود تا نشان دهد قانون، ابزار حافظ روابط سلطهی طبقاتی و زادگاه هویتهای مختلف کارگران بوده و هست و خواهد بود، و سرشت سلطهگر آن، بایدها و نبایدها، الزامات و دستورها، تعیین تکلیفها و محدودکردنها، این هویتها را مدام بازتولید میکند. قدیمیترین آنها، هویت «رسمی و غیررسمی» است که در مشروعیت دولتِ مدرن ریشه دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اما، عدم اعتماد بسیاری از کنشگران به رهبران احزاب بدون دلیل نیست. «محفلبازی»، «باند بازی»، جدایی رهبران از تودهها، عدم توجه به منافع پایههای حزبی، غرق شدن در مبارزات نظری و بیعملی سیاسی و .. همه و همه بیماریهای مزمن تمام احزاب سیاسی بوده است. در نتیجه، فعالین سیاسی نمیتوانند این انتقادات واقعی را فقط با تکیه بر وجود ساختارهای درون جامعه توضیح دهند، همه احزاب گرایش به تمرکز قدرت در دست خود دارند، چگونه میتوان مانع چنین تمرکز ناسالمی شد، ضمن آن که بتوان قدرت و سرعت تصمیمگیری حزب را نگه داشت؟ تمام جنبشهای اجتماعی که خواهان تغییرات رادیکال در جامعه هستند، در صورتی که احزاب سیاسی مناسب خود را نیابند، دیر یا زود بازوی سیاسی خود را بوجود میآورند. اما باید به خاطر داشت که «بیماری» رشد «اشرافیت کارگری»، قبل از معضل الیگارشی حزبی کشف شد. مسلماً این خطر در احزاب تودهای که از همان ابتدا روابط مناسبی میان پایه و حزب وجود داشته است بسیار کمتر است تا حزبی که متکی بر یک پیشوا است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر پذیرفته شود که طبقه نه یک چیز بلکه یک پروسه است و طبقه کارگر در جریان مبارزه خود ساخته میشود، حزب در این میان چه نقشی بازی میکند؟ از نظر مارکس بین کارگران مختلف نقاط مشترک فراوانی وجود دارد که مهمترین آن در پروسه پیچیده استثمار همه این کارگران نهفته است. این نقطه مشترک خط سرخی است که همه این کارگران را به هم پیوند میدهد و نشان میدهد که پتانسیل انقلابی معینی در میان کارگران وجود دارد. اما این وظیفه اولیه حزب است که به مثابه واسطه بتواند یک سوژه انقلابی جمعی بنام طبقه کارگر را ایجاد کند
ادامه مطلب را بخوانيد »
اخیرا گروهی خارج از کشور و تعدادی از فعالان کارگری در داخل با طرح شعار جنبش مجامع عمومی با بیان نفی کارآمدی سایر تشکل ها و تاکید بر نفی ظرفیتهای لازم در اعمال اراده مستقیم اعضای این تشکل ها؛ میکوشند مجمع عمومی را به عنوان “پدیده ای حاصل رشد و انکشاف طبقه ی کارگر” و “تشکلی که ابزار اعمال اراده ی مستقیم کارگران” برای مبارزات جاری کارگران معرفی کنند. این مبلغان “مجمع عمومی به عنوان تشکل” متاسفانه بی اعتقاد به جنبش جهانی کارگران جهان و ایران و به همین دلیل ناآگاه از وجود مجامع عمومی به عنوان جنینیترین شکل اعتراضی کارگران از اواخر قرن هیجده به اینسو مدعیاند چون سایر تشکلها به ویژه سندیکاها و اتحادیههای کارگری از نظر ایشان تنها تشکل اقتصادی است و در چهارچوب مناسبات قانونی بورژوازی حاکم بر کشورها ناچار از پذیرش محدودیتهای قانون سرکوبگر بورژوازی هستند، پس قادر نخواهند بود که جنبش کارگری را نمایندگی کنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
یادداشتِ حاضر میکوشد نشان دهد چگونه منطقِ مواجههی دولتِ جدید در مواجهه با مهمترین بحرانِ کوتاهمدتِ اقتصادیِاش یعنی بحرانِ کسری بودجه، به درجات زیادی از توصیههای «ضدانقلاب نولیبرال» تبعیت میکند و از این حیث لازم است کسانی که این دولت را به صفت «انقلابی» متصف میکنند متوجه باشند که در حیطهی اقتصاد تا جایی که به مواجهه با این مهمترین بحرانِ کوتاهمدتِ اقتصادی بازمیگردد نه فقط دولتِ جدید وجهِ انقلابی به معنای برابریخواهانه ندارد، بلکه کاملاً به عکس به نظر میرسد ضد انقلاب است.
ادامه مطلب را بخوانيد »