معلمان آگاه و پیشرو آنجا که مطالبهی یکسانسازی و یا رتبهبندی را فریاد میزنند در واقع حکم به رفع تبعیض و نابرابری توزیعِ درآمدی دارند و به گونه ای خواستِ مزد مساوی در برابر کار مساوی را بیان می کنند و درست همانجا که خواستِ رتبه بندی را مشروط به کمتر نبودن حقوق از 80% حقوق هیاتهای علمی دارند؛ نشان میدهند که نظام عادلانه ای را در این مبناسازی هدف قرار دادهاند. آنجا که با کالایی سازی و خصوصی شدن آموزش مخالفت میکنند دقیقا مبارزهای صنفی و ملی و همگانی را پی میگیرند و آنجا که بر یکسان سازی حقوق بازنشستگان و پیشکسوتان حرفه ای خود اصرار دارن در پی مبارزه با مخاطراتی هستند که تامین آینده ای پس از اشتغال را تهدید می کند. این درست همان مطالباتی است که سایر کارگران نیز با آن مواجه شده اند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که رئیس جمهور تمایلی به کنار گذاشتن الگوی اساسی نظربایف – یعنی کشور پساشوروی استبدادی که رأس اقتصادش تحت سلطهی سرمایهی خارجی است – نداشته باشد، چرخههای جدید مقاومت پدیدار خواهد شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی برقرار بود در سالگرد مرگ لنین در ۲۱ ژانویه، سخنرانیها و یادبودهایی در هر گوشه ی این کشور پهناور برگزار می شد. اما کاری را که ساکنان یک روستای ازبکی به همین مناسبت انجام دادند، برتولت برشت را چنان برانگیخت که آن را در یک قطعه شعر جاودانه کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مشکل اصلی وجود رسانه نیست، مشکل اصلی رویکرد رسانهای به مبارزات کارگری است که غلبهی آن در بلوک راست اپوزیسیون با تمام رسانهها و نهادها و تشکلهایش هم عامدانه و در راستای تضمین استیلای سرمایه بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی است و هم از روی ناچاریِ ناشی از افق طبقاتی ضدکارگری این جریانات. و در چپ ناشی از درونی کردن شکست و غلبهی شکل منحطی از شهیدنمایی که موجب شده ارادهی معطوف به پیروزی در درون چپ انقلابی به شدت کمیاب باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این یادداشت میخواهم توجه شما را به توزیع درآمد در روسیه جلب کنم. در پیوند با روسیه آماری که توانستم دانلود کنم از سال 1961 شروع شده و به سال 2021 ختم میشود. آمارهایی که میتوان دانلود کرد، سهم یکدرصدیها، 10درصدیها و 50 درصد پایینی جامعه را به دست میدهد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اشرف غنی رئیسجمهور سرسپردهی افغانستان، قبل از اینکه ۱۶۹ میلیون دلار را بدزد و با رسوایی از کشور فروشکستهاش فرار کند، در دانشگاههای نخبهی آمریکا شکل گرفت، به او تابعیت آمریکایی داده شد، در بانک جهانی در زمینهی اقتصاد نولیبرالی تربیت یافت، در رسانهها بهعنوان تکنوکرات «فسادناپذیر» تجلیل شد، و اندیشکدههای پرقدرت واشنگتن مانند شورای آتلانتیک او را مدیریت کردند، و به خاطر کتابش «بازسازی کشورهای فروشکسته» به او جوایزی داده شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
دور جدید اعتراضات معلمان با تمرکز بر مسألهی «رتبهبندی» پس از یک دوره رکود اعتراضی آنان بر اثر سیطرهی کرونا بر امور سیاسی کشور، منظومهای جنبشی را در کنار قیام تیر ۱۴۰۰، اعتراضات کارگران (از نفت و پتروشیمیها تا معادن) و کشاورزان (نمونههای اصفهان و کهگیلویه) بوجود آورده که بارقههای امید را نسبت به احیای فضای جنبشی جامعه در برابر یکدستی حاکمیت و سیاستهای راستگرایانهی آن زنده میکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بنظر می آید تجمعات اخیر معلمان در نود و هفت شهر با پراکندگی تمامی استانها و تحصن دو روز قبل از آن در مدارس و تعطیلی کلاسهای درس در بیش از یکصد و سی و یکصد و نوزده شهر نشاندهنده رشد کمی و کیفی مبارزات برابری خواهانه معلمان است. مبارزاتی که در شکل نوین آن از اوایل دهه هشتاد و دولت موسوم به اصلاحات کلید خورد و تاکنون با فراز و نشیب های فراوان روبرو بوده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تجربه چهار دهه اخیر نشانگر این واقعیت است که هرچه میگذرد توان طبقه کارگر برای اعمال خواستهها و مطالباتش حتی در چهارچوب این قانون کارِحداقلی بیشتر از دست میرود. تنها موضوع حداقل معیشت و تعیین مزد بر این پایه؛ یکی از مطالباتی است که آماج حریصانه ترین تمایلات سودجویانه سرمایهداری ایران به ویژه طرفداران بازار آزاد نئولیبرالی است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در ایران اگر احزاب سیاسی موجود نتوانند راهی برای خروج از بنبست سیاسی-تشکیلاتی خود بیابند بایستی در انتظار ظهور رقبای سیاسی جدیدی در داخل کشور باشند. اما چگونه میتوان از این بنبست در زمانی که بخش بزرگی از فعالیت احزاب در خارج از کشور صورت میگیرد، بیرون آمد؟ آیا آنچه که لنین و یا مخالفانش در بیش از یک قرن پیش مطرح کردهاند میتواند اهمیتی برای سیاستگذاری امروز چپ داشته باشد؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
حکومت علاوه بر نهادهای سراسر مسلح، با دهها نهاد ایدئولوژیک، طبقه کارگر را در هویتهای مختلف از «کارگری و کارمندی» تا «رسمی و غیررسمی»، از قراردادی تا خرید خدمت، ارکان ثالث و … شقه شقه کرده است. هر هویتی نیز که با تغییر بافتار حکومت ضرورت خود را از دست میدهد، مجدداً در نهادهای جدید بازسازی میشود تا رابطه سلطه بین نهاد دولت و کارگران حفظ شود. شبکهی قانونی ـ- و نه فیزیکی ــ این نهادهاست که رابطهی کار و سرمایه را نظم میدهند، در باورها نفوذ کرده است و دولتها را پایدار میکند
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه که برای سرمایه داری نئولیبرال اهمیت دوچندانی یافته است ایجاد آسایش و امنیت برای سرمایه گذاری و سرمایه داران است والا کیست که نداند قانون کار فعلی کمترین کارکرد را در مناسبات و روابط کار ندارد!؟ چطور میشود با سیطره کامل و سیستماتیک قراردادهای موقت، کوتاه مدت، حجمی و پیمانی سخن از اجرای مصوبات مزدی و نظارت دولت بر آن را به میان آورد!؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
در حالیکه واشنگتن به حکم دادگاه بریتانیائی اعتراض کرد که در ژانویه گذشته استرداد جولیان آسانژ به ایالات متحده را غیرممکن دانست، قضات بریتانیا باید مجددا این روزها تصمیم خود را تأیید کنند. اگر آنها این کار را انجام دهند، استرداد آسانژ دیگر ممکن نخواهد بود… مگر در صورت صدور حکم بازداشت جدیدی از سوی آمریکا. نزدیک به ده سال است که افشاگر استرالیایی که با ویکی لیکس خدمات ارزنده ای برای اطلاع رسانی به شهروندان در مورد خلاف کاری های دولت هایشان ارائه کرده ، توسط چندین دولت، به ویژه قدرتمندترین آنها، تحت تعقیب و آزار قرار گرفته است. سازمان سیا حتی نقشه هایی برای کشتن او طراحی کرد. با این حال، مطبوعات غربی به جای حمایت از آسانژ، به غرض ورزی های خود علیه او ادامه می دهند . اگر آسانژ از جمله مخالفان قدرت روسیه یا چین بود، بی شک آنها رفتار دیگری داشتند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
وظیفهی این جستار، همگامی با کارگران «ارکان ثالث»، در نقد هویتهای کارگریست. این نقد با دریافت تاریخی از فراز و نشیبِ تسلسل قوانین استخدامی یک قرن گذشته در بخش عمومی و بخش خصوصی پیش میرود. وارد مادهها، تبصرهها و بخشنامهها میشود تا نشان دهد قانون، ابزار حافظ روابط سلطهی طبقاتی و زادگاه هویتهای مختلف کارگران بوده و هست و خواهد بود، و سرشت سلطهگر آن، بایدها و نبایدها، الزامات و دستورها، تعیین تکلیفها و محدودکردنها، این هویتها را مدام بازتولید میکند. قدیمیترین آنها، هویت «رسمی و غیررسمی» است که در مشروعیت دولتِ مدرن ریشه دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اما، عدم اعتماد بسیاری از کنشگران به رهبران احزاب بدون دلیل نیست. «محفلبازی»، «باند بازی»، جدایی رهبران از تودهها، عدم توجه به منافع پایههای حزبی، غرق شدن در مبارزات نظری و بیعملی سیاسی و .. همه و همه بیماریهای مزمن تمام احزاب سیاسی بوده است. در نتیجه، فعالین سیاسی نمیتوانند این انتقادات واقعی را فقط با تکیه بر وجود ساختارهای درون جامعه توضیح دهند، همه احزاب گرایش به تمرکز قدرت در دست خود دارند، چگونه میتوان مانع چنین تمرکز ناسالمی شد، ضمن آن که بتوان قدرت و سرعت تصمیمگیری حزب را نگه داشت؟ تمام جنبشهای اجتماعی که خواهان تغییرات رادیکال در جامعه هستند، در صورتی که احزاب سیاسی مناسب خود را نیابند، دیر یا زود بازوی سیاسی خود را بوجود میآورند. اما باید به خاطر داشت که «بیماری» رشد «اشرافیت کارگری»، قبل از معضل الیگارشی حزبی کشف شد. مسلماً این خطر در احزاب تودهای که از همان ابتدا روابط مناسبی میان پایه و حزب وجود داشته است بسیار کمتر است تا حزبی که متکی بر یک پیشوا است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر پذیرفته شود که طبقه نه یک چیز بلکه یک پروسه است و طبقه کارگر در جریان مبارزه خود ساخته میشود، حزب در این میان چه نقشی بازی میکند؟ از نظر مارکس بین کارگران مختلف نقاط مشترک فراوانی وجود دارد که مهمترین آن در پروسه پیچیده استثمار همه این کارگران نهفته است. این نقطه مشترک خط سرخی است که همه این کارگران را به هم پیوند میدهد و نشان میدهد که پتانسیل انقلابی معینی در میان کارگران وجود دارد. اما این وظیفه اولیه حزب است که به مثابه واسطه بتواند یک سوژه انقلابی جمعی بنام طبقه کارگر را ایجاد کند
ادامه مطلب را بخوانيد »
اخیرا گروهی خارج از کشور و تعدادی از فعالان کارگری در داخل با طرح شعار جنبش مجامع عمومی با بیان نفی کارآمدی سایر تشکل ها و تاکید بر نفی ظرفیتهای لازم در اعمال اراده مستقیم اعضای این تشکل ها؛ میکوشند مجمع عمومی را به عنوان “پدیده ای حاصل رشد و انکشاف طبقه ی کارگر” و “تشکلی که ابزار اعمال اراده ی مستقیم کارگران” برای مبارزات جاری کارگران معرفی کنند. این مبلغان “مجمع عمومی به عنوان تشکل” متاسفانه بی اعتقاد به جنبش جهانی کارگران جهان و ایران و به همین دلیل ناآگاه از وجود مجامع عمومی به عنوان جنینیترین شکل اعتراضی کارگران از اواخر قرن هیجده به اینسو مدعیاند چون سایر تشکلها به ویژه سندیکاها و اتحادیههای کارگری از نظر ایشان تنها تشکل اقتصادی است و در چهارچوب مناسبات قانونی بورژوازی حاکم بر کشورها ناچار از پذیرش محدودیتهای قانون سرکوبگر بورژوازی هستند، پس قادر نخواهند بود که جنبش کارگری را نمایندگی کنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
یادداشتِ حاضر میکوشد نشان دهد چگونه منطقِ مواجههی دولتِ جدید در مواجهه با مهمترین بحرانِ کوتاهمدتِ اقتصادیِاش یعنی بحرانِ کسری بودجه، به درجات زیادی از توصیههای «ضدانقلاب نولیبرال» تبعیت میکند و از این حیث لازم است کسانی که این دولت را به صفت «انقلابی» متصف میکنند متوجه باشند که در حیطهی اقتصاد تا جایی که به مواجهه با این مهمترین بحرانِ کوتاهمدتِ اقتصادی بازمیگردد نه فقط دولتِ جدید وجهِ انقلابی به معنای برابریخواهانه ندارد، بلکه کاملاً به عکس به نظر میرسد ضد انقلاب است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا همین اواخر، ناتو جنگ را به پنج حوزه عملیاتی مختلف تقسیم کرده بود: هوا، زمین، دریا، فضا و سایبری. اما با توسعه راهبردهای جنگ شناختی، ائتلاف نظامی ناتو در حال بحث بر روی یک سطح جدید، حوزه ششم است: حوزه انسانی. در تحقیقی با هزینه و حمایت ناتو در سال ۲۰۲۰، این شکل جدید جنگ به وضوح توضیح داده شده است: “در حالی که اقدامات انجام شده در پنج حوزه به منظور تأثیرگذاری بر حوزه انسانی انجام می شود، هدف جنگ شناختی (cognitive warfare) این است که همه را به یک سلاح تبدیل کند.”
ادامه مطلب را بخوانيد »
همانگونه که در نوشتارهای پیشین (۵ و ۷) اشاره شد، ما امروزه در کشورمان در کنار افزایش اعتراضات صنفی، سیاسی و مدنی شاهد افزایش اعتراضات خود جوش و پر از خشم و نفرتِ اقشار مختلف مردم نیز می باشیم که پیوسته رُخداد آنها در حال نزدیکتر شدن به یکدیگر می باشد. احساس می شود که جامعه هم اکنون روی «بمبی اجتماعی» قرار گرفته که هر لحظه احتمال انفجار آن وجود دارد. به باور نگارنده، ورشکستگی دولت و یا انفجار و فروپاشی یک جامعه همواره باید موجب نگرانی کنشگران اجتماعی باشد. فروپاشی و شورش های کور به سود هیچ طبقه، قشر و گروه اجتماعی، هیچ سازمان و حزب سیاسی و هیچ اتحادیه و سندیکای کارگری نمی باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
وفور استدلال میکند که یکی از ویژگی های اصلی نئولیبرالیسم «رفع نمادسازی» از زندگی است؛ یعنی، توانایی درک تجربۀ شخص، یا به عبارت دقیق تر، روایتی که بواسطۀ آن فرد، هم به صورت فردی و هم به صورت جمعی، وجود خود را شرح میدهد؛ روایتی که در آن وجود فرد را صدای او مینامیم. صدا «فرآیند شرح دادن زندگی فرد و شرایط آن است.» نئولیبرالیسم اندیشه و راهِ سرکوبِ سیستماتیک این صدا است. در این چارچوب، افسردگی بعنوان یک حالت روحی ظاهر میشود
ادامه مطلب را بخوانيد »
این بحثها بهنگام است چون میبینیم که کنشگران سیاسی با این موضوع نسبتی برقرار نکردند و خطر این عدم برقراری نسبت و جا ماندن ایشان از مردم در خیابان این است که عمل در خیابان و در ساحت تجربی پیش میرود اما ایدئولوژی یا گفتمان مشخصی پیرامون آن نیست. در غیاب ائتلافهای دموکراتیک، در غیاب گروههایی از کنشگران که این «خشونت دفاع مشروع» را در جایگاه خودش بنشانند، در غیاب این گفتمانسازی، خطر درغلطیدن تودهای به شکلی از انتقامجویی وجود دارد. اتفاقا کسانی که امروز تلاش میکنند با شکلی از دامنپاکی، هرچه بیشتر خودشان را در سمت گفتمان عدم خشونت نگه دارند، راه را برای آن سر طیف که انتقامجویی هست باز میکنند
ادامه مطلب را بخوانيد »
بی تردید رژیمهای سیاسی برای تامین امنیت و اقتدارِخود تلاش دارند تا مخالفین را به حاشیه برانند و خنثی کنند اما دولتهای سرمایهداری در ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب در یک مورد با هم تفاهم جدی و غیرقابل انکاری داشته و دارند و آنهم جلوگیری از توانمندشدن طبقه کارگر و زحمتکشانی است که به سبب استثمار آنها امر سود و انباشت تضمین میگردد و اگر این توانمندی به نقطهای از رشدِ خود برسد تا بتواند در میدان مبارزه منافع متضاد بین کار و سرمایه، قدرتمند ظاهر شود و خواسته های خود را به دولت سرمایه داری تحمیل کند! آنگاه روند تغییرات جدی در آرایش طبقات و مناسباتِ بین طبقات و نتایج حاصل از آن را خطری جدی خواهدشد؛ برای پرهیز از رسیدن به چنین نقطهی عطفی دست به سرکوب و قلع و قمع برای حفظ برتری قوای خود خواهند زد. بی شک اولین سنگرهایی که از سوی سرمایه داری مورد هجوم قرار می گیرد؛ احزاب چپ و سازمان های کارگری با هر نام و نشان خواهند بود. برابر یک قانون و قاعده ی جنگی، سرمایه داری در این جنگ نابرابر علیه نیروی کار ضمن تصرف و در هم کوبیدن مواضع کارگران و زحمتکشان به شدت بر تثبیت مواضع خود اقدام می کند، چگونگی این تثبیت دایره ای از اقداماتی است که برخی از آنها را در طول این نوشتار از بخش اول تا کنون یادآورشدیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مطلب زیر در تلاش است با توجه به رخدادهای اعتراضی اخیر کارگری در کشورمان، با بازخوانی گوشهای از مبارزات گذشتهی کارگران پروژهای و پیمانی در سالهای منتهی به انقلاب 1357، بخشی از کوشش ومبارزات آغازین و ابتدایی این کارگران را برای داشتن شرایط کار و زندگی بهتر در آن دورانِ را نشان دهد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
از نظر من کاربرد مبارزه صنفی بدون نگرش طبقاتی و ایجاد تشکل صنفی بدون نگرشی طبقاتی به آن همواره میتواند تفسیری غیرطبقاتی از مبارزه کارگران و زحمتکشان در کار تشکیلاتی را تداعی کند. کسانی که با این قلم آشنایند می دانند که در توصیف مبارزات کارگری و نام بردن از سازمان های کارگری همواره صفت دو وجهی صنفی- طبقاتی را بکار برده ام . این استفاده ی آگاهانه برای آنست که خاطر نشان سازیم بدون سوگیری طبقاتی هر مبارزه و هر سازمانِ کارگری، امکان انحراف جدی و افتادن به کانال مبارزات صرف اقتصادی را خواهد داشت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در بخش قبلی این نوشتار کوشش کردم تا با اشاره به روندی از الگوی اقتصاد ایران از مشروطیت به این سو جنبش رشد یابندهی کارگری و تاثیرات انکار ناشدنی آن در روند تکوینی طبقه کارگر تا ارتقای آ ن به سطحی متناسب با شرایط سیاسی – اجتماعی و اقتصادی و ایجاد سنت های سازمانیابی پایدار کارگران در طی این فرایند پیچیده را یادآور شوم. چیزی که آقای عظیم زاده منکر آن است. البته کوشش می کنم با برگشت به این دوره تاریخی دلایل آسیب هایی که از بیرون که براین جنبش وارد آمده است، توضیح دهم اما عجالتا به موضوع جنبش نوین ادعایی بپردازیم. البته در اینجا بخاطر آنکه بیشتر با جنبش کارگری مرتبط هستیم، در همین حوزه بحث را ادامه دهم مگر آنکه ناگزیر بنا به ضرورت آسیب شناسانه، بخاطر پیوند هایی که طبقه کارگر با دیگر لایه ها و طبقات دارد به آنها هم بپردازم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
چگونه می توان نقش کارگران را در ملی کردن صنعت نفت ندید و به آن اعتبار جنبش نوین اجتماعی نداد و یا اعتصابات و تظاهرات و همچنین فعالیتهای سازمان یافته برای برقراری نظام حقوقی در روابط کار و دستاوردی چون قانون کار را نادیده گرفت و نقش مبارزات کارگران در ایجاد سازمان تامین اجتماعی را بدون تکیه به سازمانیابی آگاهانه و داوطلبانه ی خود کارگران به فراموشی سپرد؟ این تناقض آنجا آشکارتر میشود که آقای عظیم زاده برای نشان دادن آسیب به نوعی علل رشد نایافتگی سطح تشکل یابی در بین کارگران را وجود دستاوردهای گذشته چون 8 ساعت کار و سایر دستاوردهای پیش از رفرم را تنها با این دید ارزیابی می کند که انگار سفره ای آماده برای کارگر از روستا کنده شده پهن شده بود و این نیروی جابجا شده به دلیل زندگی در مناسبات پیشاسرمایهداری، قابلیت لازم را برای تشکل بابی نداشته است چون ضرورتی برای داشتن مواضع منفعتی درک نمی کرده است. پرسش پیش روی چنین تحلیلی این است که طی نیمه دوم دهه چعل نا انقلاب بهمن 1357 آن همه اعتصابات کارگری بر بستر کدام مطالبات و با تکیه بر کدام سنت سازمانیابی شکل گرفته است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
با گسترش دامنه بحران های اقتصادی ناشی از مجموعه سیاست های داخلی و خارجی تاثیرگذار بر اقتصاد و معیشت خانوارهای کارگری، کارگران برای کسب مطالبات برحق خود ناگزیر از درک این واقعیت خواهند بود که جایگاه واقعی آنان کجاست؟ چگونه و با چه ابزارهایی می توان در این جایگاه قرار گرفت و مطالبات خود را به دست آورد؟ چه باید گفت و چگونه؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
امیر مصباحی در مقالهی خود زیر عنوان «’مارکسیسم› قومگرا یا قومگرایی ‹مارکسیستی» به میانجی نقد جزوهیِ «آذربایجان و مسئلهی ملیِ» علیرضا نابدل مدعی است که چیزی تحت عنوان «ستم قومی» در ایران وجود ندارد و اگر بخواهیم به مبنای تحلیلیِ کمونیسم مارکسی وفادار باشیم، تنها باید بر مؤلفهی «کار» و مناسبات حاکم بر آن، که به افراد هویت میدهد، تکیه کنیم. از نظر ایشان هویتهای دیگر، اعم از قومی، ملی، مذهبی، جنسی یا جنسیتی، نمیتوانند مبنایِ عملِ کمونیسمِ مارکسی باشند، چرا که همهی آنها هویتهایی غیرطبقاتیاند؛ کمونیسم فقط هویتِ طبقاتیِ انسانها را به رسمیت میشناسد و مبنای سیاستورزیِ خود قرار میدهد.
در این یادداشت کوتاه میکوشم نشاندهم که نتیجهی منطقی چنین رویکردی چیزی جز توتالیتاریسم با صورتک باصطلاح «چپ» و به اسم دفاع از طبقهی کارگر نیست و عملا راه برای یک دولت-ملت مردسالارِ توتالیتر هموار میسازد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اکنون هر مؤسسهٔ مالی در جهان ناچار است از محدودیت های اعمال شده توسطِ خزانه داری در واشتگتن تبعیت نموده و یا به یاری رسانی به پولشویی و عملیاتِ تروریستی متهم گردیده و به شدت توسط ایالات متحده جریمه و یا در لیست سیاه آن قرار گیرد. در عمل، این به معنای آن است که مؤسساتِ عمدهٔ مالی چون بانک ها و شرکت های بیمه اکنون مجبورند مبادلات مالی خود و سیستمِ مالی جهانی را بطور روزمره کنترل نمایند تا از خود در مقابل تحریم های ایالات متحده حفاظت نمایند. از این رو تقریباً همهٔ بانک های عمده ناگزیرند از جنگ مالی واشنگتن علیه کشورهای هدف حمایت نمایند
ادامه مطلب را بخوانيد »