امروز مبارزه علیه تهدید بشریت از راه گرایشات منفعت طلبانه سرمایه داری نئولیبرال از پاندومی ویروس کرونا ضرورتی درنگ ناپذیر است. پیش و بیش از هر چیز باید توده های مردم و افکار عمومی را نسبت به وظایف دولت ها برای تامین سلامت و حفظ جان ها و جلوگیری هرچه فوری از قربانی شدن کارگران و زحمتکشان بیشتر در پای این بیماری مرگزا آگاه کرد. مردم باید بدانند دولت ها مسوول حفظ جان و زندگی آنان در قبال هر گونه آسیب ناشی از بلایای طبیعی هستند .” اول ماه می “می تواند میدانی با گستردگی جهان برای مبارزه علیه پاندومی گرونا و به سود واکسیناسیون فوری و رایگان گردد و در این میان شایسته است کارگران آگاه ایران سهم و دین خود را به خانواده، جامعه و مردم ادا کنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مبارزهی طبقاتی مجموعهای از کنشهای فردی، تنیده در بافتاری اجتماعی و تاریخی است. مبارزهی طبقاتی کنش افرادی واقعی است که تحصن و تظاهرات و اعتراض و اعتصاب و بحث و جدل میکنند، اسلحه بهدست میگیرند و میجنگند، میخوانند و مینویسند و میگویند، با صدا و تصویر و نماد بیان میکنند، سازماندهی و تبلیغ و تهییج و بسیج میکنند، زندانی و شکنجه و کشته میشوند، سرکوب و زندانی و شکنجه و اعدام میکنند؛ مبارزهی طبقاتی مجموعهی کنشهای افراد واقعی در کشاکشِ تغییر یا حفظ وضع موجود است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بارها از خود پرسیدهام که دستاورد من از عضویت در حزب کمونیست یوگسلاوی چه بوده است؟ مهمترین روش و منشی که از این رفقا آموختم چیست؟ و همواره به یک نکتهی کلیدی میرسم. قدرت نقد و آزادی بیان. وقتی به تاریخ صدسالهی حزب -از زمان تشکیلش در سال ۱۹۱۹- نگاه میکنم، میبینم آن چیزی که به او قدرتی افسانهای داد تا در مقابل ارتش نازی مردم را متحد کند و سر آخر این قدرت نظامی-سیاسی جهنمی را به زانو درآورد، تفکر پویای چریکی بود. این پویایی نه تنها در مقاومت قهرآمیز این کمونیستها در میدان نبرد، بلکه در ساختار تشکیلاتی و مباحث درون تشکیلاتی هم دیده میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
با توجه به بیکاری گسترده نزدیک به ده میلیونی و ناکارآمدی دولت در ایجاد اشتغال های مفید و همچنین بحران های اقتصادی دامنه دار به ویژه در موقعیتهای حاد و خطرناکی چون شرایط کرونایی کنونی و در عین حال نبود تشکل های قدرتمندی که بتواند خواسته های کارگران را در مزد نمایندگی کند و با توجه به ساختار یک جانبه ی شورای عالی کار به عنوان رکن تصمیم گیرنده در این رابطه تصویب مزد توافقی کاملا به زیان کارگران به توافقی ظالمانه؛ در بالاترین حد استثمار کارگر رقم خواهد زد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
هرساله دولت هادر ایران در برابر مزد حداقلی کارگران، داستان تازه ای می بافند تا این حداقل مزد بخور و نمیر را که قاعده ی بازی بازتولید نیروی انسانی در دولت های نئولیبرال است را باز هم کاهش دهند و بازی سرکوب مزدی ادامه یابد. بازی در میدان شورای عالی کار که تنها بازندهی همیشگی آن کارگران هستند. این دستاورد همیشگی برای کارفرمایان دولتی و بخش خصوصی در پایان هر سال یا ابتدای سال نو تکرار میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر مارکس یادداشتهای خود را در قرن بیستویکم به روی کاغذ میآورد، مینوشت، سرمایهداری بدون اینترنت و تلفن همراه و پلاتفرمها و الگوریتم از بین نخواهد رفت! این بههیچوجه به معنی دترمینیسمِ تکنولوژیک نیست، بلکه به زمینههای مادی و شرایط اقتصادی و اجتماعی اشاره دارد که تحولات تکنولوژیک را به وجود میآورد، و کاربرد آن تکنولوژیها خود زمینهسازِ تحولات ساختاری میشود ادامه مطلب را بخوانيد »
«خراب شدن» در ادبیات عامه برای زنی به کار میرود که محیط امن، محرم و بدون حضور «دیگری» اندرونی خانه را ترک کرده و به غیر آلوده و آمیخته شده. خب گمان نمیکنم هرگز از آلودگی و آمیختگی، از به در آمدن از اندرونی محافل و مواجهه با «غیر» ابایی داشته باشم و این را مساوی از دست رفتن «خود» و از آن دیگران شدن نمیدانم، هرچند برای پدران خانهی چپ خوشایند نباشد. به این معنا میتوانم رسا و با افتخار اعلام کنم که همان زن خرابشدهام ادامه مطلب را بخوانيد »
تفاوت بین ارزش یا قیمت کار با ارزش یا قیمتِ نیروی کار، که به میانجیِ شکلِ مزد در ابهام فرو میرود و در حقیقت وارونه میشود، فقط حاکی از اختلاف نظر بر سر یک مقوله در «اقتصاد» نیست، شناخت و نقدِ این شکل، همهنگام آشکارکنندهی همهی رازهای شیوهی تولید سرمایهداری و وارونگیِ واقعیِ آن است و اهمیت فوقالعادهای دارد
ادامه مطلب را بخوانيد »
سدهی گذشته اعتصابهای گستردهی کارگران و کارمندان صنعت نفت در هفتههای منتهی به انقلاب 1357 است. اعتصابهایی که به پایان دادن حکومت شاه در ایران کمک کرد و در پی آن کارکنان نفت، شوراهای خود را برگرفته از ایدهی «ادارهی دموکراتیک شورایی» تشکیل دادند که البته عمری کوتاه داشتند و به تلخی فرو نشستند. ادامه مطلب را بخوانيد »
این یک ضرورت فوری است. در سنوات اخیر من کلاسهایم را بهسادگی با اشاره به این نکته به دانشجویان آغاز میکنم که آنها باید چیزی را انتخاب کنند که در تاریخ بشرسابقه ندارد. آنها باید تصمیم بگیرند که آیا جامعهی انسانی سازمانیافته قراراست زنده بماند یا خیر. حتی وقتی نازیها هم در قدرت درحال گرگتازی بودند نیازی نبود تا با این انتخاب مواجه شوید. اما حالا مجبورید ادامه مطلب را بخوانيد »
برنارد واسور فیلسوف در آخرین کتاب خود که توسط انتشارات اومانیته منتشر شده تحولات جاری جهان پیرامون ما را تحلیل می کند. همه چیز بشریت را به خروج از سرمایه داری فرامی خواند، از بحث های روشنفکری گرفته تا جنبش های اجتماعی یا بحران سلامتی در دوران جهانی شدن ادامه مطلب را بخوانيد »
اعتصاب رانندگان پیک موتوری اسنپ نشانهی ورود به دورانی تازه و پدیدآمدن شکلهای تازهی مبارزه طبقاتی است. کلمهی «مبارزهی طبقاتی» را نه در شکل بتوارهی آن، به معنای مبارزهای آگاهانه و شکلیافته و برنامهدار طبقهی کارگر علیه طبقهی سرمایهدار، بلکه در معنای هر شکلی از تعارض ریشهدار طبقاتی در چارچوب مناسبات سرمایهدارانه به کار میبرم ادامه مطلب را بخوانيد »
هر سازمان کارگری با هر نامی می تواند رادیکال باشد یا سازشکار، انقلابی باشد یا رفرمیستی، ساختارمند و برنامه دار باشد یا ساختارناپذیر و باری بهر جهت. کدام آیه از کجا نازل شده است که سازمان های کارگری را مانند مولودی که از مادر زاییده میشود برحسب ویژگی های مادرش هویت دهند؟ این نوزاد هویت خود را خواهد داشت و آنچه به او تشخص می بخشد شرایطی است که او می بالد و در آن بارور میشود. این بازی نادرست این همانی دیدن سازمان های کارگری در شرایط متفاوت است که سالیان است در آموزههای نادرستی از سوی کسانی که با تخیلات خود مبانی نظری خلق می کنند که چه بسا برای توجیه آن را به مکاتیب چپ هم نسبت می دهند، رایج گردیده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این یادداشت بهمناسبت نخستین سالگرد خیزشهای آبان 98 میکوشم بهاختصار انسداد ساختاریِ سیاسی و اقتصادی در وضعیت کنونی و نیز امکانات و تنگناهای جنبشهای بالقوهی اجتماعی را بررسی کنم. هدف این نوشته، ترسیم کلیات وضعیت درونی هر دو جبههی حاکمان و محکومان در مقطع کنونی و راههای برونرفت از انسداد فعلی است. ادامه مطلب را بخوانيد »
دوستیشان اگر مصدقمان را و عزتمان را برد؛ دشمنیشان اما همهچیزمان را و ما البته جز خدمت در حق آنها چیزی روا نداشتیم. به وقت دوستی “ژاندارم” منافعشان بودیم و به وقت دشمنی نیز هم. روبرت دریفوس، مامور باسابقهی آمریکایی در کتاب “بازی شیطان” با تکیه بر اسناد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا شرح خدماتی را که ما و دیگر ملتهایی مانند خودمان در حق ایشان انجام دادهایم به روشنی آورده است. او نشان داده که چگونه آمریکایی ها از آنچه “اسلام سیاسی” خوانده میشود در جهت منافع خودشان استفاده کردهاند. ادامه مطلب را بخوانيد »
در هفتههای آتی در قدرتمندترین کشور تاریخ بشریت، یعنی ایالات متحده امریکا، اوضاع به مرحلهی حادی خواهد رسید. امریکا بر دنیا تسلط دارد. این کشور تحت رهبری فعلی نه تنها به هنجارهای منشِ متمدنانه به طور کامل پشت پا زده است، بلکه حقیقتاً بقای جامعهی انسانیِ سازمانیافته را تهدید میکند. ادامه مطلب را بخوانيد »
خانم عبادی، هویت، حافظه جمعی، تاریخ و زخمهای ما جهیزیه هیچ اتحاد و وصلت سیاسی نیست. اتحادی که بر حذف و سانسور زخمهای تاریخی، هویتها و صداهای متنوع بنا شود اتحاد مستبدان است ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر همین ضرورت زندگی و مبارزه ناگزیز زحمتکشان با فقر و تنگدستی و مناسبات ناعادلانه در روابط کارنبود؛ اگر همین اعتراضات و اعتصابات کارگری منجر به دیده شدن انواع سرکوب های ناروا در حق زحمتکشان نمی شد؛ اگر کارگران هفت تپه و هپکو و آذرآب و دهها واحد واگذار شده با اعتراضات خود پرده از فساد جاری ناشی از خصوصیسازی برنمی داشتند، چگونه جامعه متوجه این همه فساد پنهان در بالاترین سطوح مدیریت ها می گردید؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
لنین در جمعبندی اشاره کرد که تقلای امپراتوریها و درگیری میان قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی اول، نتیجۀ مستقیم و تنها پیامد ممکن توسعۀ سرمایهداری بود. ادامه مطلب را بخوانيد »
چپ نه تنها دارای جناح های راست و چپ می باشد، بلکه عدم توجه به ویژگی های این جناح بندی ها می تواند ما را خنثی، یا دچار سردرگمی، بی عملی و یا درجازدن و بالاخره گرفتاری در کلاف سر در گمی بنماید که خلاصی از آن تقریبا غیر ممکن به نظر میرسد. لذا، باید این معضل را زیر چراغ ذره بین قرار داد و زوایای مختلف آن را شکافت. ادامه مطلب را بخوانيد »
حسین اکبری فعال و پژوهشگر حوزه کارگری، در مصاحبه منتشر نشده با سایت دیدار ویژگیهای خاص اعتراضهای کارگری در هفت تپه و نقش تعیین کننده آن در مناسبات میان دولت، کارگران و بخش خصوصی را مورد بررسی قرار میدهد
ادامه مطلب را بخوانيد »
ماکرون خواستار اصلاحات و “منشور سیاسی” جدید شد. چرا رئیس جمهور فرانسه این “مسئولیت سیاسی” را نسبت به لبنان احساس می کند؟ پاسخ این است که فرانسه در وهلهی نخست و طی دههها نقش مهمی را در ایجاد سیستم فرقهای لبنان و تقویت آن ایفا کرده است. وقتی قدرتهای پیروز پس از جنگ جهانی اول، خاورمیانه را تقسیم کردند، فرانسهْ لبنان و سوریه را برای خود برگزید. در آن زمان، سرمایهداران فرانسوی تقریباً اقتصاد کاملاً توسعه یافتهی لبنان را به سمت تولید ابریشم برای صادرات به فرانسه تغییر داده بودند. ادامه مطلب را بخوانيد »
مارکس در قطعهای در باب ماشینها ظهور یک اقتصاد اطلاعاتی را بهدلیل تحول نیروهای مولد سرمایهداری پیشبینی میکند. او مرحلهای را پیشبینی میکند که در آن «دانش عام اجتماعی» یا آنچه او «تعقل عام» مینامد به «نیروی مستقیم تولید تبدیل شده است. مارکس بر اهمیت دانش در تحول سرمایه ثابت تأکید دارد. مفهوم «تعقل عام» تأثیری سترگ بر کار نگری دارد و در بطن مفاهیم مدنظر او چون کارگر اجتماعی، انبوه خلق، کار غیر مادی، و امر مشترک حضور دارد. ادامه مطلب را بخوانيد »
امروزه یکی از صورتهای قدرتمند کار مشارکتی و تعاونی در عملکرد الگوریتمها پنهان شده است. در ستایش نقش الگوریتم کم نشنیدهایم؛ ستایشهایی که اغلب همراه بوده با پروپاگاندایی بیوقفه درباره ضرورت کنترل سرمایهدارانه و نیز موعظههایی در باب نبود امکان بدیل در قبال نظم قدرت موجود. اما الگوریتم بهراستی چیست؟ در وهله اول، الگوریتم یک سرمایه ثابت است، ماشینی زاییده هوش اجتماعی تعاونی، محصول «تعقل عام». اگرچه ارزش فعالیت مولد در فرآیند اجتماعی استخراج کار اضافی بهدست سرمایه تثبیت میشود، اما نباید فراموش کرد که نیروی کار زنده همچنان سرمنشأ این فرآیند است. بدون کار زنده از الگوریتم هم هیچ خبری نیست. ادامه مطلب را بخوانيد »
جریان صنفی دانشجویان در تمام این سالها نه تنها از مواضع خود بر پایه برابریخواهی و آزادیطلبی کوتاه نیامده که با کمترین حد از محافظهکاری و مصلحتاندیشی، مرزبندیهای خود با بهرهبرداران مرتجع و فرصت طلب داخلی و خارجی از فضای سیاسی موجود را، هر روز دقیقتر و پررنگتر کرده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
یُگیشِس موضع گروه اسپارتاکوس را چنین جمعبندی کرده است: «از حزب جدید که تودههای وسیعی را در خود متحد خواهد کرد باید بهعنوان حوزهی جذب نیرو برای اهدافمان و برای سمتگیری تعیینکنندهی اپوزیسیون استفاد کنیم. نهایتاً باید با نقدی بیپروا، از طریق فعالیتمان در خود تشکیلات حزب و همچنین از طریق کُنش مستقلمان حزب را به پیش برانیم و شاید بتوانیم جلوی تأثیرات زیانبخش آن را بر طبقه [کارگر] بگیریم.» ادامه مطلب را بخوانيد »
باید روشن گفت که گزینه آلترناتیو در برابر دستپخت این نظام چیست؟ واقعیت آنست که ما درتحلیل نهائی فقط با چهار گزینه مواجهیم: “نه شرقی ونه غربی” به یادگارمانده از جهان دوقطبی که اکنون دیگر ما به ازاء مادی ندارد؛ “غربی” که همان شیفتگی و خو گرفتگی به وابستگی نوع غربی است و در وجود خود حامل هیستری ضد روس و ضد چین؛ اتکاء به “شرق” بر متن غرب ستیزی؛ و بلاخره برقراری رابطه با هم “شرق” و هم “غرب” از جایگاه منافع ملی و اگر چپ باشیم از توسعه عدالت محور با رویکرد برقراری تعادل و هدف جذب هر امکان برای پیشبرد آن ادامه مطلب را بخوانيد »