بازخوانی گزارش روزانهی اعتصاب در پالایشگاه نفت آبادان – 1357
باز خوانی گزارش روزانهی زیر که گروهی از فعالان کارگری[1] و کارگران و کارمندان جوان و متخصص و فنی در پالایشگاه آبادان در مقطع انقلاب – از مهر ماه سال 1357 تا مقطع سرنگونی شاه – تهیه میکردند تاریخچهای مختصر و کلی از شکلگیری دو اعتصاب بزرگ کارگران و کارمندان شرکت نفت ارائه میکند. ادامه مطلب را بخوانيد »
«هنری ژیرو» یکی از پژوهشگران مطرح در حوزه آموزش انتقادی، با بیان ویژگی های پوپولیسم دست راستی، در عین حال پوپولیسم چپ را نیز دارای ایراداتی میداند و معتقد است هر دوی این باورها نکات مشترکی دارند که باید با تاکید بر اراده جمعی برای تغییر، تعمیق بخشیدن به آموزش دموکراتیک و تقویت باورهای ترقیخواهانه برای ایجاد یک دموکراسی عمیق و عادلانه با آنها مقابله کرد ادامه مطلب را بخوانيد »
وضعیت ایمنی و بهداشت کار بعد از حادثه پلاسکو بدون هیچگونه تغییر بنیادین و اساسی در ساختار ایمنی کشور به صورت قبل ادامه دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
یوجین دِبز: همواره به شما آموختهاند و شما را تعلیم دادهاند که باور داشته باشید که وظیفهی وطنپرستانهی شما است که با دستور آنها به جنگ بروید و خود را سلاخی کنید. اما در تمام تاریخ، شما، ملت، هیچ صدایی در اعلان جنگ نداشتهاید، هر قدر که عجیب به نظر برسد، هیچ جنگی، هیچ زمانی توسط هیچ ملتی آغاز نشده است. ادامه مطلب را بخوانيد »
درک ماهیت جنیش های اجتماعی پیش از هر چیز به بررسی دقیق هویت، خواسته های کنشگران آن، تاثیر بحران های اقتصادی برکار و زندگی ونگرانی از چشماندازهای ناشی از شرایط حال و آینده آن جنبش ها درجامعه دارد. بازنشستگان نیز از این قاعده مستثتی نیستند و طبعا برای ارزیابی درست از موقعیت آنان در وضع کنونی باید آنچنان که هر جنبش اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد به این جنبش برخاسته اجتماعی نظر داشت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
باری تا آن زمان که اوضاع بر این منوال است و سازوکارهای مسلط بر جامعه و حکمرانی نیز اینچنین ناعادلانه و ناپاسخگو مانده اند، بحران های تازه تر و واکنش های تند و خونین نیز از هر دو سو در راه خواهند بود. ادامه بحران همیشه هم به نفع یأس و سکوت و سر به زیری عمل نمی کند. گرچه ممکن است راه گمکردگی های زیادی در پیش رو باشند. ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه محل اشکال است نه در شعار دانشجویان که در تمایل راستگرایانی است که با موضع گیری علیه دانشجویان نشان دادند که مخالفت آنان با نظام سیاسی مسلط، به هیچ روی بنیادین نیست و در هر صورت و به فرض نوعی حضور دوباره در ایران، تکیه بر پیشبرد همان سیاستی را دارند که سرمایه جهانی به آنان حکم می کند و لاغیر
ادامه مطلب را بخوانيد »
دانشجویان به درستی با مبارزات مردم دیگر کشورها ابراز همبستگی کرده و با بازگشت به سنت نیکوی همبستگی بین المللی چپ، خود را در کنار مردم عراق، لبنان، شیلی و فرانسه در مبارزاتشان برای آزادی و عدالت دانسته اند. و محکم تر باد این همبستگی بین المللی مردمان جهان در راه آزادی و عدالت اجتماعی! ادامه مطلب را بخوانيد »
به جان آمدهاند. از سانتیاگوی شیلی تا بیروت لبنان، از پاریس فرانسه تا بغداد عراق؛ ما به هیچوجه آنقدرها که فکر میکنیم «خاص» نیستیم. در این سالها تحت هژمونی بومیگرایان و پستمدرنها و ایرانشهریها، زیادی بر «خاص» بودن ما و وضعیتمان تأکید شده است. مردم ایران و سیاستمدارانشان، از تحلیل منطق «عام» و جهانی حاکم بر سرنوشتشان باز ماندهاند ادامه مطلب را بخوانيد »
مبالغه در مورد ابعاد فعالیت دشمن به اندازه ای که این جنگ را به جنگ جهانی بزرگ نشان دهند تا بی اهمیت جلوه داد ن حضور مردم در اعتراض به شرایط کنونی چندان است که گویا گزارشات و اظهارات از این رویداد مردمی در دوکشور متفاوت بیان میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
سر هیچ کس برای شورش و انقلاب درد نمی کند، همە می خواهند از راە های مسالمت آمیز و بە دور از خشونت بە حق و حقوق طبیعی شآن برسند و در صلح و آرامش زندگی و کار کنند. اما زمانی کە کار بە بن بست می کشد و مقصر حاضر بە عقب نشینی نمی شود بە ناگریز کار بە شورش و انقلاب می کشد. بن بست میان حکومت و کارگران یا باید با عقب نشینی حکومت و کارفرمایان بشکند و یا با شورش و انقلاب! ادامه مطلب را بخوانيد »
با توجه به شواهد تجربی موجود، به نظر میرسد که بخش بزرگ معترضان جوانان بیکار و بیثباتکار هستند. این گروهها در شرایط کنونی پتانسیل بسیار بالایی برای رادیکالیسم دارند اما علاوه بر آن انواع بروز انواع حرکتهای وندالیستی میتواند بهطور بالقوه استمرار اعتراضات و پیوستن سایر طبقات و گروههای اجتماعی به آن را تهدید کند. ادامه مطلب را بخوانيد »
حضورِ غیرچالشی یکی از همکاران سعید امامی در انتشار متن برنامه هویت در بی. بی.سی فارسی به تنهائی ارزش نوشتن حتا یک سطر را هم نداشت و من اگر این متن می نویسم تنها از آن رو است که از منظر معیارهای حرفهای و سنجه های انسانی حضور غیرچالشی همکاران جنایتکاران بدین شیوه، آگاهانه یا ناآگانه و خواسته یا ناخواسته،عادی سازی جنایت است و عادی سازی جنایت راه را بر تکرار جنایت هموار میکند ادامه مطلب را بخوانيد »
نخبگان یک نسل را که از میان مردم برخاسته و آتش مردم دوستی و بهروزی زحمتکشان در سینه های آنان شعله ور بود، به زیر خروارها خاک سیاه فرستادند و آنان را هم که جان به در برده بودند آواره غربت کردند تا بعداً بتوانند در دولت هاشمی رفسنجانی، نور چشمی های خود را فله ای به انگلیس – مهد سرمایه داری نولیبرال – بفرستند تا در آنجا سیاست های نو لیبرالی «تعدیل ساختاری» و «شوک درمانی» را فرا گیرند ادامه مطلب را بخوانيد »
بیائید خود را لحظه ای در جایگاه یک شهروند عادی، یعنی میلیونها نفر و اکثریت قاطع مردم ایران، قرار دهیم. آنها در این هنگامه چه می بینند: هرچه در برابر شداید و محرومیت ها و در برابر تجاوز آمریکا مقاومت می کنیم و صبوری به خرج می دهیم در دل سنگ دستگاه قدرت ذره ای اثر ندارد. …. ادامه مطلب را بخوانيد »
این حقایق تلخ نه با وارونه جلوه دادن آن ها، از سینه ی تاریخ ایران زدوده خواهد شد و نه با لاف زنی های اخلاف محمدرضا شاه پهلوی و هواداران آن ها. جنایات دهشتناک جمهوری اسلامی و بلائی که در این چهل سال حاکمیت فقها بر سر مردم ایران آمده است نیز هرگز روزگار سیاه ایران را در دوران سلطنت شاه توجیه نخواهد کرد ادامه مطلب را بخوانيد »
نقش عنصر آگاه و اثرگذاری او در تشکلهای صنفی را نمیتوان و نباید در کوتاه مدت پیگیری کرد و محک زد. در جریان مبارزهی طبقاتی و در بزنگاه های تصمیمگیریِ مهم درون یک تشکل صنفی “بینشِ صحیح و منش دموکراتیک، ویژگیهای مثبت شخصیتی، رفتار و مواضع درست و منطقی و حضور و پیگیری طولانی مدت در محیط کار و درون آن تشکل است” که به یک فرد نقشی موثر و هدایت گر میدهد ادامه مطلب را بخوانيد »
نولیبرالیسم – یعنی پروژهی سیاسی طبقات حاکم – الگوی مسلط در جهان غرب، هم در اروپا و هم در امریکای شمالی، شد. در نتیجه، روایت و گفتمان تازهای هم حاکم شده است که در آن مفاهیمی چون طبقهی سرمایهدار و یا طبقهی کارگر (که در واقع مشخصهی بررسیها و گفتمان سوسیالیستی بودند) در عمل از ادبیات سیاسی و رسانههای عمومی حذف شدهاند. این زمینهی فکری توضیح میدهد که چرا حتی رهبران احزاب چپ هم دیگر از ادبیات طبقاتی استفاده نمیکنند. مفهوم و روایت «مبارزهی طبقاتی» کنار گذاشته شد و طبقهی کارگر هم از این روایتها و گفتمانها حذف شده به «طبقهی متوسط» تبدیل شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه این روزها به واسطهی بحث در باب «آکسیون روز کارگر» به عنوان شالودهی اصلی انتقاد به دعوت کنندگان آکسیون مطرح میشود، تحت عنوان «ضرورت برگشتن به درونِ طبقه به جای مانورهای نمادین سیاسی» نظرها را به خود جلب کرد. سخن از این است که چنین کُنشهایی نمیتواند پیامی صنفی- سیاسی به بدنهی طبقه بدهد و در بدبینانهترین برداشت مصداق «خودارضایی روشنفکرانه» است. از این زاویه مشکل بزرگ جنبش کارگری، اتکای صرف آن بر نخبگانش است که این نخبگان عمدتا برای ارتباط با روشنفکران و دانشجویان در قیاس با ارتباط با بدنهی طبقاتیشان اولویت قائل هستند و لذا دچار بحرانِ نمایندگی و بدل شدن به نامهایی پُرافتخار در فضای مجازی میباشند. ادامه مطلب را بخوانيد »