مقدمهای بر ترجمهی «یادداشتهای زندان گرامشی» در مورد کتاب بوخارین
امروز یادداشتهای گرامشی در مورد اثر بوخارین صرفنظر از نیت گرامشی و محدودیتهای دریافت او منجمله عدم بررسی کارکرد تاریخی از ریختافتادگی مارکسیسم در روسیه و تبدیل آنان به یک ایدئولوژی توتالیتر یا مارکسیسمی بدون مارکس، بویژه بدون دیالکتیک، که در زیر در بخش جداگانهای به آن تحت عنوان محدودیت گرامشی پرداخته خواهد شد، از دو جهت اهمیت دارند: الف) برای فهم مارکسیسم گرامشی. ب) برای نقد مارکسیسم روسی به مثابه بنیاد نظریهی موید سلطه در روسیه (و گسست از آن) در روند فعلی، یعنی روند بازشناسی مارکس و مارکسیسم در قرن حاضر به عنوان نظریهی انتقادی اهمیت ویژهای دارند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در این نوشته سعی میشود تا بر بعضی از نکات مورد اختلاف در برخورد با مسئلهی امپریالیسم تامل شود. نوشته حاضر به خاطر طولانی بودن به دو قسمت تقسیم شده است. قسمت اول آن به طرح چند موضوع در تئوریهای مارکسیستی از امپریالیسم که موجب شکاف در جنبش کارگری شده است، میپردازد. قسمت دوم این نوشته به طور خیلی مختصر به بررسی تئوریهای مختلف امپریالیسم در طی یک قرن گذشته خواهد پرداخت.

ادامه مطلب را بخوانيد »
گفته میشود: برفوس ادامهی دوررنمات و ماکس فریش است. این دو معروف به «وجدان» انتقادی سوئیس بودهاند. به نظر میرسد آنچه برفوس را از دو سلفش متمایز میکند، حداقل حوزهای است که او بدان پا نهاده است. او در داستان «صد روز» به نقد یک وجه از «حیات» سوئیس و سوئیسیها اما در جهان میپردازد. شاید بتوان از او در قالب این رمان به عنوان «وجدان سوئیس» در پهنهی جهان یاد کرد. برفوس نسبتا «جوان» است و باید منتظر آثار دیگرش ماند و دید تا چه حد در نقد هنری-اجتماعی جهان پیگیر میماند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
با فروپاشی سوسیالیسم واقعاً موجود در پایان قرن بیستم که چیزی جز سرمایهداری دولتی و استبداد نبود و با افول سوسیالدموکراسی که چیزی جز مدیریتِ اجتماعی نظم موجود نیست، امروزه نظریه و عمل رهاییخواهی، در گسست از چپِ سنتی، اقتدارگرا و توتالیتر، بیش از پیش چون ضرورت مطرح میشود. اما بهرغم شکستهای جنبش سوسیالیستی و انقلابی در درازای تاریخ گذشته، که گاه فاجعهبار بوده است، ایده و عمل رهاییخواهی در برابری و آزادی را امروزه، در عصر سرمایهداری جهانیشده، دیکتاتوریها، دینسالاریها و سلطههای گوناگون، باید با نیرو و ارادهای تمام ادامه داد و در میدانهای مختلف مبارزات جمعی به پیشراند. در پیکار سوژههای اجتماعی برای در دست گرفتنِ مستقلانه «امر مشترک»، فلسفهی برابریطلب و رهاییخواهِ ژاک رانسیِر، با نگاه ویژهاش بر اوضاع زمانهی ما، میتواند به یاری ما آید.

ادامه مطلب را بخوانيد »
از درب ورودی منزل فعالین کارگری و معلمان گرفته تا مسیر منتهی به محل برگزاری معین شده آن مراسم نیروهای ویژه رژیم حاکم بطور بی سابقه ای بسیج شدند تا این روز تاریخی را همچنان از مردم زنجدیده کشورمان بگیرند. تا مبادا این کابوس همیشگی شان بواقعیت مبدل شود و خروش میلیونی توده ها علیه ماشین ستم و غارت و چپاول و کشتار در اسمان کشورمان طنین بیافکند. علیرغم جو امنیتی و بازداشتها و ضرب و شتم های موردی فعالین کارگری و معلمان اما میل عمومی برای برگزاری این روز تاریخی بقدری گسترده بود که نیروهای جمهوری اسلامی جهت کنترل و سرکوب آنها درمانده بودند و در برخی از نقاط این مراسم برگزار گردید

ادامه مطلب را بخوانيد »
در یک قرن گذشته روسیه نه یکبار بلکه چند بار جهان را به لرزه درآورده است. فقط انقلاب اکتبر نبود که دنیا را تکان داد بلکه مقاومت دلیرانه مردم اتحاد شوروی در برابر فاشیسم، و در نهایت نقش محوری آن کشور در پیروزی بر فاشیسم، موجب ریزش اشک شادی بسیاری شد. از سوی دیگر انقلاب اکتبر که پیروزی نهایی آن با سالها جنگ و مبارزه با مخالفین داخلی و خارجی همراه شد، بدون شلیک یک تیر و با سرعتی حیرتآور به پایان رسید. اگرچه این عقبگرد در ظاهر بدون خونریزی بود اما در عمل موجب مرگ زودرس بسیاری گشت. و در نهایت، صاحبان کنونی کرملین با حمله به اوکراین، جهان را در آستانه یک جنگ جهانی دیگر قرار داده است. این «حرکت آخر» مباحث زیادی را در مورد ماهیت طبقه حاکم کنونی روسیه دامن زده است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
انقلاب ایران یکی از رخدادهای مهم سدهی بیستم به شمار آمد. 43 سال پس از آن، امروز، اندیشیدن به این انقلاب را در چه شرایطی انجام میدهیم؟

ادامه مطلب را بخوانيد »
خواست پیوستن اوکراین به ناتو بهانهی روسیه بر حمله و اشغال کشور (و یا بخشهائی از آن) در جهت ایجاد یک منطقهی «بیطرف» در اطراف خود است. اوکراین امروز برای روسیه از یک نظر شبیه کوبای دیروز برای آمریکاست. در این راستا استدلال روسیه شبیه استدلال آمریکا در بحران کوبا (خلیج خوکها) در دوران کندی-خروشچف است که آمریکا استقرار موشکهای روسی را در همسایگی خود نمیپذیرفت. آمریکا اما بی وقفه سناریوی پیوستن اوکراین به ناتو را دنبال کرده است. چرا؟

ادامه مطلب را بخوانيد »
چرا موضوعاتی چون «تقابل تجدد و سنت» و فلسفه توجه بخش قابل توجهی از مردم را به خود جلب میکند؟ چرا شخصیت روشنفکری چون حمید هامون در تاریخ سینمای ایران، بر خلاف نظر مقامات و در اوج قدرت یک حکومت دینی، در سینمای ایران ماندگار میشود؟ چرا موضوع مدرنیته جذابیت خود را برای ایرانیان از دست نمیدهد؟

طرح محمود جوادی
ادامه مطلب را بخوانيد »
این اپیدمی نه تنها بر نوع نگاه ما به جهان و جامعه، بلکه بر طرز تفکر و رفتار ما تأثیر گذاشته است. هر کس که اکنون میتواند از راه دور کار کند، این کار را از ایمنی و ایزوله در خانه خود انجام میدهد و نقش رسانههای اجتماعی (فیس بوک، توییتر، اینستاگرام و غیره) در بسیج اقدامات آنلاین و اعتراضات خیابانی تشدید شده است. با این حال، فاصله گذاری اجتماعی و مقررات مربوط به آن میتواند منجر به طرد افراد از جامعه شود و اجرای ایمن این گونه قوانین نیز به سازگاری افراد بستگی دارد تا انحراف اجتماعی.

ادامه مطلب را بخوانيد »
از طالبان متنفرم
آنها به جنگ «بلی» میگویند و مخالف هرگونه صلح در افغانستان است؛ گروهی که منافعاش در جنگ باشد، هرگز بخاطر صلح کاری نمیکند. آنها نوکر سرسخت «امپریالیزم» هستند. آنها میگویند جنگ را بخاطر «خدا، دین، پیامبر و شریعت اسلامی» به راه انداختند، ولی در جنگ دینی طالبان، مردم فقیر و زحمتکش باید جانشان را از دست بدهند. آنها به جنگ «بلی» میگویند چون در جنگ دینی آنها زنان، کودکان و اقلیتهای مذهبی و قومی را قتل عام میکنند. آنها خواهان «امارت اسلامی» هستند؛ کُشتار در قالب ساختار.

ادامه مطلب را بخوانيد »
«بدون کشاورز، بدون غذا»، «هند کشاورزان خود را میکشد»، «قاتل دموکراسی در هند»، «صورت حسابهای مزرعه را به خاطر بیاورید»، «سلام مادر زمین»، «دشمن کشاورز نارندرا مودی»، «زنده باد انقلاب»،«مهم نیست که شما چه کاری انجام دهید، ما به جلو حرکت خواهیم کرد» و….

ادامه مطلب را بخوانيد »
واقعیت این است که در ایران مانند دیگر جوامع، در میان جنبشهای اجتماعی و کارگری اختلافات سیاسی و سلیقه ای متنوع وجود دارند و با توجه به وجود اختناق و سلطه نظام ارتجاعی حاکم، هم اکنون عمده تلاشهای مردمی خصیصه دفاعی داشته و در راستای نیل به حقوق دمکراتیک مانند افزایش حقوق، همسان سازی شغلی، رفع تبعیضات و تشکل یابی مستقل میباشد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
این نوشته تاملی است کوتاه در مورد چپ ایران طی یک قرن پیش، یک مقایسه تطبیقی بین آن چه بودیم و آنچه هستیم .در این نوشته به چند تغییر مهم در مورد پدیده مهاجرت و رهبران سیاسی خارجنشین پرداخته شده. تغییر شرایط، محیط جغرافیایی، روابط کشورهای غربی با ایران، جدایی تئوری و عمل، روح زمانه، تئوریهای نامناسب شکست، رشد ناسیونالیسم و بسیاری از فاکتورهای مشابه دیگر همه به موانعی برای پیشروی چپ بدل گشتهاند. مسلما در کنار اینها فاکتورهای مثبت و مهمی چون آزادی عمل وجود دارد. این زمین بازی چپ ایرانی است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
به تو میانديشم.
بوی مادر به مشامم میرسد.
مادرم! زيبای زيبايان جهان.

ادامه مطلب را بخوانيد »
مرگ شاید برای پناهجویان این کامیون و یا مینی بوس بهتر از بازگشت به کابوس وحشتناکی بوده است که آنها را ناچار به ترک زندگی و وطن خود کرده است! و سالهاست که این آوارگان ابزار فشار دولت ها و حکومت هایی شده اند که حتی دیگر به قوانین بین المللی و شناخته شده حقوق آنها نیز بی تفاوت هستند و آنها را لغو می کنند. سالهاست که دنیای سرمایه داری با خشونت هر چه تمامتر از سویی به تخریب خانه و کاشانه آنها از طریق جنگ و بحران سازی و غارت هست و نیست آنها می پردازد و از سوی دیگر با آوارگان جنگی و شرایط مرگبار اقتصادی ایجاد شده که دلیل مهاجرت و فرار آنهاست اینگونه مواجهه میکند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
نامشان را می خوانم. عمریست نامشان را می خوانم. نام پرافتخارشان. نام ماندگارشان.نام مادر و دایی هایم، نام پدر و عمویم، نام همه بزرگ مردان و شیرزنانی که طی ده سال اول انقلاب به جرم داشتن آرزوهای زیبا به خاک های بی نشان سپرده شدند. تا آیندگان بدانند، اینان با جگرگوشه های مردم چه کردند. تا فرزندان این سرزمین تلخ بدانند که روزگاری زنان و مردانی بر این خاک می زیستند که حاضر بودند بمیرند اما گرسنگی کودک همسایه را شاهد نباشند. دریادلانی که از شکنجه و جوخه ی اعدام نمی ترسیدند؛ ترسشان همه از نگاه شرمسار پدری بود که فرزندانش شبهابه سفره ی خالی می نشستند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
نانسی از چهرههای سرشناس فلسفه فرانسویِ دهه 1960 تا کنون بهشمار میآید. فلسفهای که به گفتهی اَلَن بدیو «تنها با ابعاد گسترده و نو آورانهاش تمیز داده میشود.» ژاک دریدا نیز دربارهی جایگاه فلسفهی نانسی مینویسد: «گمان میکنم که در آینده، خوانش نانسی، اندیشیدن با او و همچنین در نظر گرفتن او هیچگاه به پایان نرسند.»

ادامه مطلب را بخوانيد »
ما پیش از این، در نوشتارهایی در بارهی جنبشهای رهاییخواه3، بر این نکته اشاره کردهایم که امروزه، دوران جنبشها و انقلابهای کلاسیکِ سدههای نوزده و بیستِ میلادی، با پیآمدهای استبدادی و تمامتخواهِشان، به پایان رسیده است. این زمانه، ما با جنبشهای مردمی برای تغییرات اساسیِ اجتماعی سروکار داریم که به رغم سلطه و سرکوبِ دولتها و قدرتها و با وجود محدودیتها و ناتوانیهایِ ساختاریِشان، از رشد و گسترشی چشمگیر و ارزشمند برخوردار میباشند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
بحران انسانی در کابل و مرزهای خروجی کشور افغانستان همچنان موجود و تشدید میشود. وظیفه همه ماست که برای رهایی جامعه آگاه و مترقی, مبارزان و زنان مبارز و حقوق کودکان کوشش ورزیم. در همین رابطه سایت گزارشگران فراخوانی داد که لینک آنرا در زیر می بینید و به دو زبان انگلیسی و فرانسه نیز ترجمه شده است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
واقعیت این است که موفقیت در مبارزه علیه رژیم فاسد و مستبد جمهوری اسلامی به وجود انسجامی از نیروهای سیاسی مردمی با مطالبات و اهداف مترقی و بدور از سیاست های دول خارجی نیازمند است. مبارزات حق طلبانه باید همزمان، سمتگیری علیه ارتجاع داخلی و مقاصد قدرت های خارجی داشته باشد. در این رابطه اما که شکلگیری اتحاد در میان اپوزیسیون با سنگلاخ هائی روبرو است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
پرسش امروزی، حداقل برای رهروانِ امر رهایی، چه نوع قدرت سیاسی؟ یا کدام دولتِ جایگزین؟ نیست، بلکه چرا قدرت و دولت؟ است. «دولت» از برای چیست و به چه کار آید؟ در همین راستا، «انقلاب» نیز چون اقدامِ تسخیر قدرت و دولت به زیر سؤال میرود، هرچند با ادعایِ نابودیِ آنها در یک مرحلهی بعدی باشد. مرحلهای که البته هرگز فرا نخواهد رسید چون صاحبان جدید قدرت و دولتِ “انقلابی” هیچگاه دست به امحای حاکمیت خود نمیزنند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
لائیسیته تنها به موضوع آزادی وجدان و عقیده، برابری دینباوران و دینناباوران در برابر قانون و به مناسبات بین دولت و بخش عمومی از یکسو و دین و نهادهای دینی از سوی دیگر میپردازد. با حرکت از این توضیح، اموری چون «دموکراسی»، »جمهوری»، «برابری زن و مرد» و غیره موضوعِ لائیسیته قرار نمیگیرند. اما پیششرطهای لائیسیته وجود آزادی، دموکراسی و قانونمداری است. بدون اینها، برآمدنِ لائیسیته ممکن نیست.

ادامه مطلب را بخوانيد »
نتایج تحریمها (و همکاری ضمنی اروپائیها) با آمریکا در راستای استراتژی امپریالیستی انقلاب رنگی یا تعویض سخت رژیم، سوری کردن ایران نه فقط به نتیجه نرسید، بلکه درست به نتایج عکس و نامطلوب برای غرب در مورد ایران در این لحظه منجر شده است. شکست آمریکا و غرب در کسب هژمونی و شکل دادن به نظم جهانی بر حسب امیال خود در مورد ایران اما به معنای پیروزی ایران نیست، بلکه به معنای پیروزی رقبای بینالمللی آمریکا و غرب یعنی امپریالیسم چین و روسیه است. ایران کم و بیش به زانو درآمده است، اما نه در مقابل امپریالیسم آمریکا بلکه در مقابل چین و روسیه! استراتژی «نگاه به شرق» جمهوری اسلامی در ایران معنائی جز این ندارد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
کُمون پاریس در درونمایهی اجتماعی، دموکراتیک و رهاییخواهانهی خود، جنبشی نوآورانه است. بدون پیشینه در تاریخ فرانسه و جهان و همچنان بیهمتا تا امروز. جنبش کُمونی در فرانسه اما تنها به پایتخت محدود نمیشود. در برخی شهرستانهای این کشور نیز، کُمونهایی بیشوکم همزمان با قیام پاریس و با مضمونی مشترک تشکیل میشوند1. با این همه، دیری نمیپاید که کُمون پاریس و دیگر شورشهای مشابه در فرانسه در خون و آتش توسط ارتجاع سرکوبب میشوند. مقاومت قهرمانانهی کُمونِرها در برابر تهاجم قوای نظامی حکومتیان، با دهها هزار کشته و تبعیدی، هفتاد روز دوام میآورد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
با اینکه اعتراضات علیه اختناق و چپاول اقتصادی، بخودی خود عناصری از نقد بر استبداد فقاهتی و مناسبات استثماری سرمایه داری را حمل میکنند اما بدلایل گوناگون که عمدتا ناشی از وضعیت سیاسی و اجتماعی است از جهت گیری بارز برای عبور از سرمایه داری در راستای نیل به روابط فرموله شده عاری از استثمار و ستم (سوسیالیسم) برخوردار نیست. حتی در کشورهای نسبتا دمکراتیک، از جمله در اروپا، امریکا و هندوستان نیز ایده های مشخص سوسیالیستی برای سازماندهی در میان اکثریت جامعه هنوز شکل نگرفته است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
«دربارهی وضعیت کنونی»، متن کوتاهی است از فیلسوف معاصر فرانسوی، اَلَن بَدیو، که در 2 دسامبر 2020 انتشار داده است. این نوشتهی جدیدِ بَدیو، پیرامون اوضاع «جنبشها» و «مبارزات» در جهانِ امروز، در ادامهی اندیشهورزیِ سیاسیِ سالهای اخیر او قرار میگیرد. از جمله میتوان به دو کار قبلیِ بَدیو اشاره کرد: یکی، در بارهی «جنبش جلیقهزردها» در فرانسه و دیگری، تحلیلی بر اوضاع ناشی از پاندِمی. پیش از این ما به ترجمهی اولی و شرح حالی از دومی پرداختهایم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
تأکید دوباره و چندباره بر این امر ضروری است که تنها ظلم موجود در جامعه ظلم به زنان نیست و برای به ثمر نشستن تلاش زنان در جهت از بین بردن این ظلم به تلاش هایی از سوی سایر گروه هایی که برخی از مردان را نیز در برمیگیرد، نیاز است. گروه های مختلفِ تحتِ ظلم برای ریشه کن کردنِ ظلم های عدیده ی موجود در عین معطوف کردن تلاش های خود در مسیر از میان برداشتن یکی از این ظلم ها، باید از ظلم وارده به سایر گروه ها و معضلات موجود در مسیر آن ها آگاه بوده و در صورت امکان با آنها تعامل و تأثر متقابل داشته باشند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
جنبش رهاییخواهانه، در جهان کنونی، جنبشی اجتماعی و سیاسی، نظری و عملی، برای رهایی از سه سلطهی اساسی دوران ما یعنی سرمایهداری، دولت4 و مالکیت است. رهایی از همه گونه سلطهها بر طبیعت و بر انسانها که جزئی از طبیعتاند. این همه اما برای ایجاد یک شکل زندگانیِ مشترک، مشارکتی و مکفی، در نفی کار مزدبَری، تولیدگرایی و رشد نامحدود، در آزادی، برابری و خودمختاری و سرانجام در همزیستی با طبیعت و حفاظت از زیستبوم.

ادامه مطلب را بخوانيد »