نویسندهگان و امضاءکنندهگان این بیانیه تفاوتهای دیدگاه (به تبعیت از خاستگاه و خصلتهای طبقاتی متمایز) دارند، طبعا مازاد و انعکاس خود را در بیانیه برجای خواهد گذاشت، لکن ما نه تنها این تفاوتها و گرایشات و علل همبستگی این و آن در امضای فراخوان؛ بلکه محتوای آن را که حاوی موضوعات انتقادی جدی است مورد بررسی نقادانه قرار میدهیم و از این بابت سرنوشت نقد را تنها به تعارضات درونی این امضاء کنندهگان و گرایشات متفاوت و سوگیریهای طبقاتی متضاد آنها گره نمیزنیم. اما پرهیز بیانیه از پرداختن به مسائل داخلی و مبارزهی طبقاتی در ایران، و نیز اجتناب بیانیه از وضع کردن صریح طبقه و اقتصاد-سیاسی به عنوان نقطهی عزیمت، مسئلهای است که پاسخ خود را در میان سوژههای نگارنده، یا همآوایان و امضاکنندگان بیانیه مییابد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
توگبا سِوینچ: من در این مقاله ضمن ارائهی برخی انتقادات آرنت از مارکس، درستیِ این انتقادات را بررسی میکنم. ادعای من این است که آرنت مارکس را اشتباه میخواند و حداقل در برخی موارد منجر به ناکامی او در درک شباهتهای مشخص بین مارکس و خودش میشود. ذکر این نکته ضروری است که علاقهی آرنت به مارکس بخشی از پروژهی گستردهتری است که او دنبال میکند. او معتقد است نظریهی مارکس امکان دارد این فرصت را به ما بدهد تا بین بلشویسم و تاریخ اندیشهی غرب پیوندی برقرار کنیم. تصور مارکس از تاریخ و پیشرفت، آرنت را قادر میسازد تا از ادعای خود مبنی بر اینکه نظریهی مارکس شامل عناصر توتالیتر است، حمایت کند. من از طریق تصحیح برداشت نادرست آرنت از مارکس، درکِ بهتر نظریههای مارکس و آرنت و همچنین فهم دیدگاههای متناقض آنها در مورد ماهیت فعالیت انسانی و آزادی را دنبال میکنم. آرنت مارکس را متهم میکند که مهمترین فعالیت انسانی، یعنی کنش (action) را نادیده میگیرد و آزادی و موجودیتِ سیاسی حقیقی انسان را انکار میکند. علاوه بر این، به عقیدهی آرنت، مارکس زحمت (labor) را متعالیترین فعالیت انسان میداند و اهمیت دو فعالیت دیگر، یعنی کار (work) و کنش را نادیده میگیرد. در تحلیل نهایی، مارکس و آرنت فعالیتهای متفاوت انسانی (به ترتیب کار و کنش) را به عنوان اساسیترین فعالیتهای انسانی اولویتبندی میکنند و در نتیجه، دو دیدگاه آشتیناپذیر از سیاست، تاریخ و آزادی را به ما ارائه میدهند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نفوذ دونالد ترامپ در میان اقشار مردمی، به ویژه در ایالتهای حساس غرب میانه، حزب دموکرات را وادار کرد تا روابط خود را با جنبش کارگری تقویت کند. همزمان اتحادیهها نیز فعالیتهای میدانی خود را افزایش دادند. بهویژه از آنرو که اعتصابکنندگان اغلب به خواستههای خود دست یافتند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
سنجش آرای مراد فرهادپور دربارهی طبقه و مبارزات طبقاتی: اگر لحظهای فرض بر این گذاشته شود که انتقاد فرهادپور از مارکسیستها دقیق و درست است، پرسشی که مطرح میشود این است که آیا بین مبارزهی طبقاتی، ساختار اقتصادی و ساختار دولتی دیوار چین وجود دارد؟ آیا نیرویی که در پی کسب امتیازات معینی از قدرت دولتی است، بدون مبارزهی طبقاتی قادر به انجام چنین کاری است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
مجموعه مسایل زیادی در مقابل جنبش چپ ایران قرار دارد و هم اکنون توجه به چگونگی پشتیبانی از مبارزات حق طلبانه و دمکراتیک مردم علیه رژیم تئوکراتیک و استبدادی و در عین حال مخالفت قاطع با دخالت قدرتهای امپریالیستی و ارتجاعی در امور داخلی ایران،بسیار اهمیت دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ما زندانیان سیاسی سابق, فعالین سیاسی, اجتماعی, فرهنگی و هنری از وریشه مرادی میخواهیم جهت باروری و افزایش توان مقاومت و اعتراض همگانی با پایان دادن به اعتصاب غذای طولانی خود در مسیر ناهموار پیش رو همگام ما باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنگ، خبر نیست! جنگ گلوله های واقعیست که توسط سربازان به اجبار شلیک می شود، کشته شدن انسانهای بیگناهیست که میل به مُردن ندارند و قدرت نمایی حاکمانیست که انسانیت در درون آنها مرده است. جنگ، خبر نیست! جنگ واقعیتی تلخ و وحشتناک است. و نادیده نگیریم که هیچ پرچمی به اندازه کافی بزرگ نیست که شرم کشتار مردم بیگناه را بپوشاند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
صحبت از پرسشی کانونی است که چپ امروز برای پاسخ به تغییر شرایط بحرانی موجود به موقعیت مطلوب ناگزیر است بدون درنگ و اتلاف وقت و انرژی با این میزان توانمندی محدود و سرکوب شده در برابر توان سرمایه، به یک توافق جمعی مطلوب برسد. چگونه؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
حکمت پایهای جنبش صلح میگوید: جنگ خود به خود اتفاق میافتد، اما برای صلح است که باید کاری کرد. این نوشتار پاسخیست به برخی واکنشها به یک بیانیهی جمعی در مورد خطر جنگ.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جمهوری اسلامی در سازمان بینالمللی کار چه می کند که در طول تاریخ حضور در این نهاد سه جانبه بین المللی کار تنها بنا به اظهار مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی تنها یک مقاوله نامهی بین المللی را پذیرفته است؟ و هنوز از مقاوله نامه های بنیادین کار دو مقاوله نامه مهم آزادی تشکل (مقاوله نامه ۸۷) و مذاکرات دسته جمعی (۹۸) را نپذیرفته است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
شاهپور شهبازی در این دیدگاه نشان میدهد که چگونه فائزه هاشمی رفسنجانی در حالی که حقیقتی جزئی را بیان میکند، دروغی کلی میگوید؛ درختها را نشان میدهد اما جنگل را پنهان میکند و بدین ترتیب به جای فراخوان به عشق و به آزادی، به پذیرش دیکتاتوری و تحمل زنجیرهایش دعوت میکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ما فعالین کارگری که برای پیگیری مطالبات خود و دیگر کارگران در زندان بسر میبریم تاثر و تالم خود را از این مصیبت وارده اعلام میداریم و به خانواده های این عزیزان و طبقه کارگر ایران تسلیت میگویم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
کشته شدن معدنچیان طبس اولین مورد از این دست نیست و اگر این وضع ادامه یابد آخرین هم نخواهد بود. چنین وقایعی هربار، هم بارآور خشم و همدردی عمومی است و هم این پرسشها را طنینانداز میکند: چرا صدای این کارگران به جایی نرسیده است؟ چرا اکنون صدای بازماندگان به جایی نمیرسد؟ چرا صدای کارگران شازند و طزره و … به جایی نرسید؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
وقتی خصوصی سازی می رقصد
مقررات زدایی بشکن می زند
دولتِ چابک شده…
چابک سواری می کند
و کارفرما!
حکمِ رفتن به قتلگاه را می دهد ……
ادامه مطلب را بخوانيد »
گروههای مختلف سیاسی از جمله منتسبین به سازمان مجاهدین خلق، چپها از طیفهای مختلف، سلطنتطلبان، اصلاحطلبان، جامعه بهایی، کردها، مدافعین حقوق بشر، فمنیستها و فعالین حقوق زنان، فعالین محیط زیست، روزنامهنگاران و اعضای عرفان حلقه گروههای نام آشنای بندند. برخی کاربران فضای مجازی، اینستاگرام و توییتر و ادمینهای کانالهای تلگرامی نیز محبوس در بند هستند. در این میان البته افرادی با اتهامات جاسوسی نیز در بند هستند ک اساسا گرایش و فعالیت سياسی نداشتهاند و عموما کارمندان دولتی بودند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آمبولانس من
واگنِ معدن است
دیروز ذغال سنگ بارش کردم
امروز تابوتم شد! چکمه هایم را بنگر
ادامه مطلب را بخوانيد »
آهای کارگزاران سرمایه!
کدام معدن از مرگ کارگران بی نصیب مانده؟
کدام کارگاه و کارخانه و کشتزار؟
کدام یک هنوز در انتظار مرگ بیشتری از کارگرانید؟
تا پیام تسلیت خود را روانه سفره های خالی کنید؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
اخیرا نامهای که بیشباهت به یک ندامتنامه نیست، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. متنی که در آن، فائزه هاشمی رفسنجانی یکی از همبندیان با ایستادن در کنار زندانبان، مدعی شد «قرار است توسط همبندیان خود به قتل برسد» و نوکِ پیکانِ حمله را به سوی چپها و فعالانِ حقوق بشریِ بند گرفت و آنان را «طبلهای توخالی و دیکتاتورهای کوچک» خطاب کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
چهره ها و مهره های تربیتشده در دستگاه امنیتی و محافل مرتجع دینی که در این روند عهدهدار وظایف خاص تروریسم دولتی را عهده دار بودهاند، اکنون وظایف ویژهای را برعهده دارند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنبش «زن زندگی آزادی» نه صرفاً خواستار نگاهی غیر جنسیتزده به بدن زنان که مهمتر از آن طالب مالکیت زنان بر بدن خود، حق زیست روزمره و حق بر امر معمولی است. دال مرکزی گفتمان زنانهی جنبش «زن زندگی آزادی» تأکیدی بر همین است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مارکسیسمی که دیگر مدام دم از «طبقهي کارگر» نزند، از «منطق سرمایه» نگوید و پای «ضرورت سازماندهی» را به میان نکشد، اما همچنان از «ایدهی کمونیسم» سخن بگوید و به طور کلی به «نقد اشکال سلطه» بپردازد، برای این طبقه بهترین تئوری انتقادیای است که با آراستن خود به ،ن، میتواند در عین مخالفت با وضع موجود، خوشیهای روزمرهاش را داشته باشد و در صورت حملهی حاکمیت به آنها حتی تا پای جان مبارزه کند. چنین است که نزد این گرایش، با مارکسیسمی پرولترزدوده و بیسازمان طرفیم که تجسم اتکایش به «سیاست پرولتری» مساوی با «فاجعهي بهمن ۵۷» است و منتهیالیه سازماندهیاش هم، گندی است که «حزب توده» بالا آورد. لذا بهترین شکل مبارزه بدل میشود به غنی بخشیدن به تئوری از خلال «نقد دولت» و «نقد فرهنگ»، و بُعد پراتیکش، شرکت در جنبشهای خودجوشِ زاویهدار با سیاست پرولتری.
ادامه مطلب را بخوانيد »
سوئد به ۲۱ منطقه جغرافیایی تقسیم شده است. شورای تصمیمگیرنده اداره کل استان هئیت تصمیم گیری استان به شمار مى آيند و به عنوان یک رابط بین دولت و کمون ها (شهرها) عمل می کند. یک هئیت استان و یک استاندار در هر استان وجود دارد. هیئت مدیره استان با موارد مختلفی مانند رسيدگي بر امور و مسائل عمومي اعم از بهداشت و سلامت، آموزش، مراقبتهاي اجتماعي و علوم كشاورزي و صنايع حفاظت مدنی، برنامه ریزی شهر، حفاظت از محیط زیست و حفاظت از طبیعت، یکپارچه سازی، حیوانات، شکار و ماهیگیری کار می کند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
خبر این مرگ یا قتل یا جنایت برای من و هر انسان شرافتمندی شوک آور بود. نگاه به تصویر جنازه در اساس برای هر انسان ماۀ اندیشی دردناک بود. جامعه آزادیخواهی لنگرود خواهان این بوده واست بساط این رفتارهای غیرانسانی و ددمنشانه، در بازداشتگاهها جمع شود و مسببین اینگونه اعمال ضد انسانی، خود مجازات گردند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این نوشته فشردهی نوشتههای اخیر نویسنده و همهنگام توضیحدهندهی برخی نکتههای آنهاست. عمداً در اشاره به نظریههای مختلف امساک شده و کوشش شده نیازی به ارجاع به نوشتههای دیگر نباشد، تا توجه بر اصل مطلب متمرکز بماند.
———————————-
هیچ نظریهی سیاسی حاضر و آمادهای برای توضیح چیستی و سازوکار جمهوری اسلامی وجود ندارد. آنچه ما به آن نیاز داریم، تغییر نوع نگاه است وگرنه همچنان دنبال نظریهای خواهیم بود که با عادتهای ذهنی ما بخواند، بی آنکه پا بر زمین واقعیت داشته باشد. برای تغییر نوع نگاه آنچه لازم داریم، دقت بر این است که دولت و جامعه را چگونه میبینیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مطالبات و خواستهها و شعارهای پرستاران:
خوانندهی بخش دوم مقالهام شاید این پرسش را در برابرم نهد، چرا از مطالبات و خواستهها و شعارهای پرستاران آغاز سخن گشودم؟ راستش انتخاب این تیتر از دل شعارهای خیابانی پرستاران مرا مجاب نمود که از اینجا آغاز کنم. به باور من در هر جامعهای، سردادن شعارها، نشان واگویای خواستهای بی پاسخ ماندهی کل جامعه است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
هم آموزی در باره حقوق کار و به ویژه حقوق کار در موازین و مقررات بین المللی از ضروریات زندگی مزد و حقوق بگیران است. و مادام که اصل”آگاهی از این حقوق” است؛ بسیار روشن و بدیهی ست بدانیم این حقوق توسط چه نهاد هایی، چرا، چگونه، کی و کجا به تصویب رسیده است و از آن بدیهی تر آنکه اگر این حقوق برای کارگران مفید است متولی رعایت و اجرای این حقوق در عرصه ملی و بین المللی جه نهادهایی هستند و چه تضمین هایی برای رعایت و اجرای این حقوق از سوی ذی نفع ها (کارگران،کارفرمایان و دولت ها) وجود دارند و یا باید ایجاد شوند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
علیرغم دوران طولانی مبارزات پرستاران و کادر درمانی، آنچه به بی سرانجامی موقعیت این بخش جنبش کارگری می انجامد، نداشتن تشکلی مستقل است تا بتواند وجوه مطالباتی و خواسته های پرستاران و کادر درمانی را پیگیری نماید.
ادامه مطلب را بخوانيد »
واقعیت این است که طی چند دههی گذشته، درک نادرستی در میان چپ، در معنای وسیع کلمه، بهویژه در میان روشنفکران چپ شکل گرفت که در نتیجهی آن بخش بزرگی از مبارزات آزادیخواهانهی چپگرایان در گذشته یا به فراموشی سپرده و یا تصویر نادرستی از آن ارائه شد. پیامد این «نقدهای» نادقیق و گاه حیرتآوری که از روی خیرخواهی صورت گرفته و میگیرد، به آنجا رسیده که برخی از بنیادیترین مفاهیم چپ کاملاً زیر علامت سؤال قرار گرفته است. یکی از این مفاهیم «مبارزهی طبقاتی» است که در اینجا با نگاهی به آرای برخی منتقدان تأملی کوتاه بر آن بهاتکای آموزههای قدیم و جدید مارکسیستی خواهد شد.
Ford Madox Brown
ادامه مطلب را بخوانيد »