ما گروهی از سوسیالیستهای ایران، باورمند به دگرگونیهای بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویهی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیتها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.
اخیرا نامهای که بیشباهت به یک ندامتنامه نیست، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. متنی که در آن، فائزه هاشمی رفسنجانی یکی از همبندیان با ایستادن در کنار زندانبان، مدعی شد «قرار است توسط همبندیان خود به قتل برسد» و نوکِ پیکانِ حمله را به سوی چپها و فعالانِ حقوق بشریِ بند گرفت و آنان را «طبلهای توخالی و دیکتاتورهای کوچک» خطاب کرد.
چهره ها و مهره های تربیتشده در دستگاه امنیتی و محافل مرتجع دینی که در این روند عهدهدار وظایف خاص تروریسم دولتی را عهده دار بودهاند، اکنون وظایف ویژهای را برعهده دارند.
سپتامبر 14, 2024دیدگاهها برای مقاله برگزیده: «زن زندگی آزادی»؛ انقلابی زنانه / بهمناسبت دومین سالگرد آغاز جنبش «زن زندگی آزادی» – مرضیه بهرامی برومند بسته هستند
جنبش «زن زندگی آزادی» نه صرفاً خواستار نگاهی غیر جنسیتزده به بدن زنان که مهمتر از آن طالب مالکیت زنان بر بدن خود، حق زیست روزمره و حق بر امر معمولی است. دال مرکزی گفتمان زنانهی جنبش «زن زندگی آزادی» تأکیدی بر همین است.
سپتامبر 9, 2024دیدگاهها برای مقاله برکزیده: در نقد مارکسیسم فرهادپور / نگاهی انتقادی به جوابیهی مراد فرهادپور به پرویز صداقت – یاشار دارالشفاء بسته هستند
مارکسیسمی که دیگر مدام دم از «طبقهي کارگر» نزند، از «منطق سرمایه» نگوید و پای «ضرورت سازماندهی» را به میان نکشد، اما همچنان از «ایدهی کمونیسم» سخن بگوید و به طور کلی به «نقد اشکال سلطه» بپردازد، برای این طبقه بهترین تئوری انتقادیای است که با آراستن خود به ،ن، میتواند در عین مخالفت با وضع موجود، خوشیهای روزمرهاش را داشته باشد و در صورت حملهی حاکمیت به آنها حتی تا پای جان مبارزه کند. چنین است که نزد این گرایش، با مارکسیسمی پرولترزدوده و بیسازمان طرفیم که تجسم اتکایش به «سیاست پرولتری» مساوی با «فاجعهي بهمن ۵۷» است و منتهیالیه سازماندهیاش هم، گندی است که «حزب توده» بالا آورد. لذا بهترین شکل مبارزه بدل میشود به غنی بخشیدن به تئوری از خلال «نقد دولت» و «نقد فرهنگ»، و بُعد پراتیکش، شرکت در جنبشهای خودجوشِ زاویهدار با سیاست پرولتری.
سوئد به ۲۱ منطقه جغرافیایی تقسیم شده است. شورای تصمیمگیرنده اداره کل استان هئیت تصمیم گیری استان به شمار مى آيند و به عنوان یک رابط بین دولت و کمون ها (شهرها) عمل می کند. یک هئیت استان و یک استاندار در هر استان وجود دارد. هیئت مدیره استان با موارد مختلفی مانند رسيدگي بر امور و مسائل عمومي اعم از بهداشت و سلامت، آموزش، مراقبتهاي اجتماعي و علوم كشاورزي و صنايع حفاظت مدنی، برنامه ریزی شهر، حفاظت از محیط زیست و حفاظت از طبیعت، یکپارچه سازی، حیوانات، شکار و ماهیگیری کار می کند.
خبر این مرگ یا قتل یا جنایت برای من و هر انسان شرافتمندی شوک آور بود. نگاه به تصویر جنازه در اساس برای هر انسان ماۀ اندیشی دردناک بود. جامعه آزادیخواهی لنگرود خواهان این بوده واست بساط این رفتارهای غیرانسانی و ددمنشانه، در بازداشتگاهها جمع شود و مسببین اینگونه اعمال ضد انسانی، خود مجازات گردند.
این نوشته فشردهی نوشتههای اخیر نویسنده و همهنگام توضیحدهندهی برخی نکتههای آنهاست. عمداً در اشاره به نظریههای مختلف امساک شده و کوشش شده نیازی به ارجاع به نوشتههای دیگر نباشد، تا توجه بر اصل مطلب متمرکز بماند.
———————————-
هیچ نظریهی سیاسی حاضر و آمادهای برای توضیح چیستی و سازوکار جمهوری اسلامی وجود ندارد. آنچه ما به آن نیاز داریم، تغییر نوع نگاه است وگرنه همچنان دنبال نظریهای خواهیم بود که با عادتهای ذهنی ما بخواند، بی آنکه پا بر زمین واقعیت داشته باشد. برای تغییر نوع نگاه آنچه لازم داریم، دقت بر این است که دولت و جامعه را چگونه میبینیم.
مطالبات و خواستهها و شعارهای پرستاران:
خوانندهی بخش دوم مقالهام شاید این پرسش را در برابرم نهد، چرا از مطالبات و خواستهها و شعارهای پرستاران آغاز سخن گشودم؟ راستش انتخاب این تیتر از دل شعارهای خیابانی پرستاران مرا مجاب نمود که از اینجا آغاز کنم. به باور من در هر جامعهای، سردادن شعارها، نشان واگویای خواستهای بی پاسخ ماندهی کل جامعه است.
آگوست 26, 2024دیدگاهها برای مقاولهنامه شماره ۱۴۹ سازمان بینالمللی کار در بارهی «کارکنان پرستار» – “حقوق کار بین المللی و پرستاران” – حسین اکبری بسته هستند
هم آموزی در باره حقوق کار و به ویژه حقوق کار در موازین و مقررات بین المللی از ضروریات زندگی مزد و حقوق بگیران است. و مادام که اصل”آگاهی از این حقوق” است؛ بسیار روشن و بدیهی ست بدانیم این حقوق توسط چه نهاد هایی، چرا، چگونه، کی و کجا به تصویب رسیده است و از آن بدیهی تر آنکه اگر این حقوق برای کارگران مفید است متولی رعایت و اجرای این حقوق در عرصه ملی و بین المللی جه نهادهایی هستند و چه تضمین هایی برای رعایت و اجرای این حقوق از سوی ذی نفع ها (کارگران،کارفرمایان و دولت ها) وجود دارند و یا باید ایجاد شوند.
نوشتن یعنی ثبت تراوشات ذهن آدمی به گونه ای که بیانگر آنچه در ضمیر او درارتباط با جهان خارج از ذهنش جریان دارد،بیان کند. به ویژه وقتی قرار است بی هیچ اجبار و تکلیفی از بیرون و محیط پیرامون آن تراوشات محتوایی را تولید کند که برخاسته از بیان زیست و تجربه زیستهی فردی یا اجتماعی است که نویسنده آن را بازنمایی می کند. اگر معیار به همین سادگی باشد، که هست، اصل پذیرفته شده آنست که منعی برای نویسنده پیش، بههنگام و پس از نگارش وجود نداشته باشد. در اینصورت می توان گفت نویسنده آزاد عمل کرده است. اما آیا او مستقل است؟ چه ارتباطی بین آزادی بیان و استقلال نویسنده وجود دارد؟ برای اینکه حق مطلب در حدّ مقدورات یادداشتی کوتاه بیان شود ابتدا معنای استقلال و در ادامه رابطه آن را رفتار های جمعی و شکل های آن و سپس به کارجمعی و رابطهی آن با استقلال خواهم پرداخت.
علیرغم دوران طولانی مبارزات پرستاران و کادر درمانی، آنچه به بی سرانجامی موقعیت این بخش جنبش کارگری می انجامد، نداشتن تشکلی مستقل است تا بتواند وجوه مطالباتی و خواسته های پرستاران و کادر درمانی را پیگیری نماید.
واقعیت این است که طی چند دههی گذشته، درک نادرستی در میان چپ، در معنای وسیع کلمه، بهویژه در میان روشنفکران چپ شکل گرفت که در نتیجهی آن بخش بزرگی از مبارزات آزادیخواهانهی چپگرایان در گذشته یا به فراموشی سپرده و یا تصویر نادرستی از آن ارائه شد. پیامد این «نقدهای» نادقیق و گاه حیرتآوری که از روی خیرخواهی صورت گرفته و میگیرد، به آنجا رسیده که برخی از بنیادیترین مفاهیم چپ کاملاً زیر علامت سؤال قرار گرفته است. یکی از این مفاهیم «مبارزهی طبقاتی» است که در اینجا با نگاهی به آرای برخی منتقدان تأملی کوتاه بر آن بهاتکای آموزههای قدیم و جدید مارکسیستی خواهد شد.
در نهایت پیشبینی دقیق تحولات آینده دشوار است، اما مهم است که همگان در این شرایط آرامش خود را حفظ کنند و به همبستگی اجتماعی برای مقابله با ادامه شرایط و تشدید تنش فکر کنند و از دولت بخواهند به دنبال راهحلهای دیپلماتیک باشند تا از بروز درگیریهای بیشتر و تشدید بحران جلوگیری شود.. شرایط پیچیدهای وجود دارد و هر اقدامی نیازمند بررسی دقیق عواقب آن است.
جمعی از زندانیان سیاسی مرد در زندان لاکان رشت با انتشار بیانیهای در روز یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ اعلام کردند به اعتصاب زندانیان سیاسی سراسر کشور در اعتراض به احکام اعدام به «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» میپیوندند.
فضای رسانه ای در جمهوری اسلامی و اخبار جسته و گریخته از سایر کشورها حاکی از مخاطرات جدی برای منطقه و به ویژه ایران است. احتمال حمله قریب الوقوع ایران به اسرائیل وجود دارد، به ویژه که حالا صحبت هایی هم از کشته شدن رئیسی هم به دست اسرائیل به شکل های غیر مستقیم از زبان بعضی از عناصر دولت رئیسی مثل وزیر ارشاد شنیده و یا در رشته توئیت هایی دیده میشود.
جولای 28, 2024دیدگاهها برای مقاله برگزیده: اولویتبخشی به مصالح سیاسی به جای مطالبات صنفی: تشکلهای شبهحاکمیتی چگونه اعتراضات را کنترل میکنند! بسته هستند
انتشار نامه اخیر کانون انجمنهای صنفی کارگران پالایشگاههای گاز استان بوشهر خطاب به مسولان استانی حاوی نکات مهمی است که ماهیت فعالیت این تشکلهای شبهحکومتی را تبیین و تفاوت عملکرد آنها را با تشکلهای مستقل کارگری مشخص میکند.
هفتەی گذشتە بخشهایی از نامه سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام، تحت عنوان «کتمان حقیقت و آلترناتیو آن» در شبکەهای اجتماعی منتشر شدە بود. متن پیشرو نسخەی کامل این نامە است کە برای انتشار در اختیار بیدارزنی گذاشتە شدە است. این زندانی سیاسی در نامەی خود بە روایت نحوەی بازداشت خشونتآمیز خود و خانوادەاش از سوی نیروهای امنیتی، شکنجەهای اعمال شدە در دوران بازداشت و همچنین مواضع و فعالیتهای سیاسی خود پرداختە است….
در سیامین سالگرد انتشار بیانیهی “ما نویسندهایم” روزهای ۲۸ و ۲۹ تیر ماه چند تن از دبیران و اعضای کانون نویسندگان ایران به نمایندگی از همهی اعضا بر مزار دو تن از امضاکنندگان این بیانیه حضور یافتند و به احترام و نکوداشت تلاش آنها برای آزادی بیان مزارشان را گلباران کردند.
جولای 13, 2024دیدگاهها برای مقاله برگزیده: در اعتصابات کارگران پیمانی نفت چرا پاره ای گزارشات اعتراضی کارگری باور پذیر نیست؟ بخش پایانی – حسین اکبری بسته هستند
در پایان بخش یکم به دور جدید اعتصابات کارگران پیمانی نفتپرداختم. و به استناد اولین بیانیهی خبری «شورای سازماندهی اعتراضان کارگران پیمانی نقت» موضوع مطالبهی سه گانهی ۱۴ روز استراحت در برابر ۱۴ روز کار و آنچه برچیده شدن بساط پیمانکاران و مزد برابر برای کار برابر به آنجا رسیدیم که این مطالبات تا چه حد میتواند سنجیده و یا برعکس طرح شده باشد؟ و حالا پیگیری این مطالبات را نه از خلال بیانیه های خبری که در تاثیرات اعتصاب باید دید. اینکه این بیانیهها در یک روند کوتاه مدّت مدعی شوند ۲۲۰۰۰ کارگر غیررسمی در بیش از ۱۱۰ شرکت دست از کار کشیده اند، اگر واقعیت میداشت باید تاثیرات عینی و محسوس را در صنایع نفت و گاز بهجا میگذاشت. سلسله پیگیریهای رسانه ای از جانب این قلم این ادعا را کاملا باورناپذیر نشان می دهد. دلایل آن چیست؟
برای پاسخ به علل باورناپذیری گزارشات اعتراضی در صنایع نفت وگاز … ابتدا به شرح اعتراضات کارگری ۱۴۰۰ و خواسته ها و مطالبات کارگران و عوامل درگیر در این اعتصابات (دولت و مدعیان رهبری و سازماندهی و نمایندگی کارگران) و نقش هر یک می پردازم. سپس به خواستههای کارگران و ارزیابی آن در فاصله ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ تا کنون خواهم پرداخت و کوشش میکنم دخالتگریها و نوع و شیوه و اهداف آن را در حدّ دادههای موجود ارزیابی کنم. در پایان به دو نقصان اصلی ِ یکم: نبودِ گردش آزاد اطلاعات و ممنوعیت فعالانه خبرنگاران در تهیه گزارشات میدانی اعتراضات و اعتصابات و دوم: فقدان سازمانهای کارگری مستقل و ضعف خود سازماندهی کارگران در مقابل نهادهای جعلی و تمایلات جانشین گرایانه پیرامون کارگران خواهم پرداخت.
مردم به درستی از سیاست تحریم به بهترین شکل ممکن برای اظهار وجود و بازتولید مقاومت استفاده کردند و نشان دادند که این حکومت هیچ ارتباطی با خواست و مطالبات کوتاه مدت و دراز مدت آنها ندارد. با این همه اصلاح طلبان ناچارند اگر هفت خان سومی را پیش رو می بینند، برای دستیابی به آن به زعامت و پیشوایی خامنه ای را به عنوان شرط اصلی گام نهادن در این راه گردن نهند.
بار دیگر مردم ایران نشان دادند که نه دلخوش به فریب وعده های دروغیناند، و نه حاضرند بر تجربه زیستهی خود در این حکومت ضدمردمی خط تردید و دودلی کشند و یا بدتر از آن شعور خود را بازیچهی نظامی قرار دهند که جز فقر، ستم و بیعدالتی و حبس، شکنجه، زندان و آزادی کشی ثمره دیگری نداشته است.
بازتولید مقاومت در برابر جمهوری اسلامی بار دیگر «نه» بزرگ را از مردم ایران طلب میکند و این «نه» تنها با سیاست تحریم انتخابات صندوف آرایی دیکتاتورساخته در سراسر ایران تجلی خواهد یافت.
در این بحث، سه پرسش را مورد تأمل قرار میدهیم. پرسش اول این است که تغییرات بنیادین به چه معناست و به چه نوع تغییراتی بنیادین میگوئیم؟ پرسش دوم این است که جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین را به چه نوع جنبشهایی میگوئیم و این گونه جنبشها چه ویژگیهایی دارند. سرانجام پرسش سوم، که به بطور مشخص به موضوع اصلی ما در این جا میپردازد، این است که جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین امروزه با چه مسائل و مشکلات یا به بیانی دیگر با چه چالشها یا پروبلماتیکهایی روبهرو میباشند.
روند رخدادهای سیاسی پیش رو در ایران از چه منطقی پیروی میکند؟ چه در انتظار ماست؟ تلاشی برای عرضهی یک چشمانداز.
این مقاله میخواهد طرحی از رخدادهای پیش رو با نظر به هر دو قطب رژیم و جامعهی معترض عرضه کند. بحث را از این جا میآغازد که کشور پرخبر ما وارد مرحلهی پرخبرتری شده است. محور پرسشهایی که در این مرحله هستند این است که «اینها» کی میروند و چگونه میروند. در نهایت مقاله به این نتیجه میرسد که رفتن «اینها» با یک خیزش و یک ضربه نخواهد بود. بنابر گمانی که نوشته میپروراند، ما مسیر پرپیچ و خم و پر تب و تابی را طی خواهیم کرد. برای درک منطق دگرگونیها به مجموعهای از مفهومها به عنوان کارافزار تحلیل نیاز داریم. آنها معرفی میشوند و سپس بحث تغییر رژیم و چگونگی آن پیش برده میشود. مدلی که پیش گذاشته میشود عاملهای محدودی را شامل میشود. به ناچار موضوعها و عاملهایی را کنار میگذاریم، در بحث زیر از جمله عاملهایی را که به عرصهی سیاست خارجی مربوط میشوند. تمرکز مقاله در چارچوب موضوع رژیم و مخالفت اجتماعیای که در برابر خود دارد، بر روی ظرفیت حکومت برای تدبیر و کارآیی است. برای داشتن ظرفیت هم باید ظرفیت داشت. شش کاندیدایی که از سد استصواب ولایی گذاشتهاند، شاخص نهایت ظرفیت نظام برای ارتقای ظرفیت حکمرانی هستند.
این نوشته تأملی کوتاه بر مشکلات تئوری اینترسکشنالیتی بهویژه در شکلی است که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» مطرح شد. طرفداران این تئوری مدعی هستند که میتواند بهعنوان ابزاری مناسب برای تجزیه و تحلیل مشکلات اساسی ایران و تعیین استراتژیهای مناسب سیاسی به کار گرفته شود. آیا چنین ادعایی درست است؟ برای پاسخ به چنین پرسشی و پرسشهای مناسب دیگر در این زمینه نگاهی بر برخی از نظرات دوستان هوادار این نظریه و استدلالهای رایج در این حوزه انداخته شده است.
ما گروهی از سوسیالیستهای ایران، باورمند به دگرگونیهای بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویهی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیتها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.
ما بر این باوریم که راه نجات بشری در درجه نخست در قدرت یابی مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان و فرودستانیاست که گامهای پیشروی آنها برای نیل به عدالت، برابری و آزادی بر مبانی و ارزشهای سوسیالیستی استوار است.
ما باور داریم که شیوه کارآمد بدیل سوسیالیستی با بهره مندی از آموزه های مارکس _لنین و همه پیشگامان انقلابی دوران گذشته تا کنون شکل می گیرد. و به رغم همهی دشواریهای انطباق خلاق این آموزه ها، با شرایط هردم تحول یابنده دوران ما، می تواند در فرایند تحولات عمیقِ اجتماعی به خلق انقلابات بی بازگشت انجامد و رهایی بشریت را رقم زند.
با اين باورها مي كوشيم ارتباط متقابل و احترام آميزي را با همه باورمندان سوسياليت برقرار كنيم و در اولين گام ها خود را ملزم به انتشار مقالات و ايده هاي رفقايي ميدانيم كه مي توانند در راستاي ايجاد بديل سوسياليستي در ميهن تاثير گذار باشند. به اعتبار اين كوشش بخشي از فضاي اين تارنما را به مقالات دريافتي و يا برگزيده اختصاص خواهيم داد.
با اين اميد كه در پربار شدن مطالب اين بخش ياريگرمان باشيد.