بحث تعیین حداقل دستمزد همچون سالهای گذشته در ماه اسفند به اوج خود میرسد. به روال هر ساله چاره اندیشی برای تعیین نرخ دستمزد برابر سبد معیشت زندگی و تورم فراتر از نقطه به نقطه تا مرز بینهایت به حدی رسیده که دلار را تا مرز۱۰۰هزارتومان رسانده است. حوزه چانه زنی در بین نمایندگان دولت، بخش خصوصی و نمایندگان خود برگزیده کارگری در شورایعالی کار، در لحظات پایان سال، سر و ته را بهم میآورند و رقمی را در دعوای درون کریدورها بدون در نظر گرفتن همایشهای گسترده کارگران و بازنشستگان، یعنی نیرویی عظیمی که هیچ نمایده انتخابی در این قیل و قال خودشانی ندارند، معدل میگیرند و فریاد برمیدارند که نمایندگان دولت، بخش خصوصی و نمایندگان کارگران توافق شد و دیگر تمام شد و تو گویی دنیا به کام شد!

ادامه مطلب را بخوانيد »
این حرفها را با هم مرور کنیم: «خطر تداوم وضع موجود انفجار جامعه است. جامعه مدتهاست تابآوری خود را از دست داده است، همین امروز هم مساله مردم ایران بقاست. اگر دستمزدها در ۱۴ سال پیش را ۱۰۰ بگیریم با دستمزدهای امروز قدرت خرید مردم به زیر ۲۵ درصد رسیده است» یا در قبال پاسخ به این پرسش: از نظر شما شرایط مردم و کشور امروز چگونه است؟
پاسخ: «در این شرایط مردم ایران گرفتار فقر، نابرابریها، مفاسد اقتصادی، تبعیض، نابرابری فرصتها، ناترازی انرژی، ناترازی محیط زیست، سوءاستفاده برخی افراد و جریانات خاص از ثروتهای عمومی، کاسبان تحریمها و… هستند. بخش عمده مردم ایران، یعنی بیش از ۷۰ درصد ایرانیان زیر خط فقر هستند. اینها آمارهایی است که وزارت کار که یک نهاد حاکمیتی است ارائه کرده است»

ادامه مطلب را بخوانيد »
از منظر امروز به آن گذشته بیش از چهار دههی پیش نگریستن، باید سطحی از واقع نگری اجتماعی را برای جامعه ما معنا دهد. اینکه میگویند: «نمیدانستیم در همان زمان مشغول خوردن آنچه دیگران بالا آوردهاند، هستیم.» یا «شاید هم کار درستی نکردیم» یا به قولی «سه، سه بار، نه بار، غلط کردیم که انقلاب کردیم»، این نقد گذشته نیست. چرا که در اساس انقلاب نمیکنند. انقلاب میشود و به واقع شدنی است. اصولا انقلاب خود به موقعیت و شرایط خاصی نیاز دارد تا به جریان افتد. به این بیان انقلاب پدیده تاریخی ی است و تحت شرایط معینی از تاریخ به وجود می آید و رشد می کند و به حاکمیت می رسد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
خبر این مرگ یا قتل یا جنایت برای من و هر انسان شرافتمندی شوک آور بود. نگاه به تصویر جنازه در اساس برای هر انسان ماۀ اندیشی دردناک بود. جامعه آزادیخواهی لنگرود خواهان این بوده واست بساط این رفتارهای غیرانسانی و ددمنشانه، در بازداشتگاهها جمع شود و مسببین اینگونه اعمال ضد انسانی، خود مجازات گردند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
مطالبات و خواستهها و شعارهای پرستاران:
خوانندهی بخش دوم مقالهام شاید این پرسش را در برابرم نهد، چرا از مطالبات و خواستهها و شعارهای پرستاران آغاز سخن گشودم؟ راستش انتخاب این تیتر از دل شعارهای خیابانی پرستاران مرا مجاب نمود که از اینجا آغاز کنم. به باور من در هر جامعهای، سردادن شعارها، نشان واگویای خواستهای بی پاسخ ماندهی کل جامعه است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
علیرغم دوران طولانی مبارزات پرستاران و کادر درمانی، آنچه به بی سرانجامی موقعیت این بخش جنبش کارگری می انجامد، نداشتن تشکلی مستقل است تا بتواند وجوه مطالباتی و خواسته های پرستاران و کادر درمانی را پیگیری نماید.

ادامه مطلب را بخوانيد »
این نشان داد که برون مرز نیز از فاصله هایش کاسته و یکپارچه گی درون و برون مرز را به نمایش گذاشته است و این میسر نمی شد، مگر دریافت این حقیقت برجسته که به مدد وسائل ارتباطی و فضای مجازی، باید و میتوان هرچه بیش از پیش از این فاصله گذاری مصنوعی کاست و به یاری آن به سازمانیابی هرچه بیشتر مبارزان درون پرداخت و تجربه های گوناگون و درس آموزی های بدست آمده از آن در دو سوی “داخل” و “خارج” در بستری ایمن سامان داد.

ادامه مطلب را بخوانيد »