زمانی که رهبر دولت سرمایهداری حاکم بر ایران، واکاوی و تحلیل را حتی تا حد بازنمایی امور واقع (آنچه این روزها در سوریه میگذرد) جرم انگاری میکند، نخستین چیزی که چپ انقلابی باید دریابد این است که شرایط اجتماعی و تاریخی برای اعتلای آگاهی طبقاتی پرولتاریا و وارد کردن ضربههای کاری به ایدئولوژی طبقهی حاکم (در اینجا محور مقاومت) چنان مساعد است، که حتی صرفِ دهان گشودن هم میتواند عمل و پیشروی تلقی گردد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نویسندهگان و امضاءکنندهگان این بیانیه تفاوتهای دیدگاه (به تبعیت از خاستگاه و خصلتهای طبقاتی متمایز) دارند، طبعا مازاد و انعکاس خود را در بیانیه برجای خواهد گذاشت، لکن ما نه تنها این تفاوتها و گرایشات و علل همبستگی این و آن در امضای فراخوان؛ بلکه محتوای آن را که حاوی موضوعات انتقادی جدی است مورد بررسی نقادانه قرار میدهیم و از این بابت سرنوشت نقد را تنها به تعارضات درونی این امضاء کنندهگان و گرایشات متفاوت و سوگیریهای طبقاتی متضاد آنها گره نمیزنیم. اما پرهیز بیانیه از پرداختن به مسائل داخلی و مبارزهی طبقاتی در ایران، و نیز اجتناب بیانیه از وضع کردن صریح طبقه و اقتصاد-سیاسی به عنوان نقطهی عزیمت، مسئلهای است که پاسخ خود را در میان سوژههای نگارنده، یا همآوایان و امضاکنندگان بیانیه مییابد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
صحبت از پرسشی کانونی است که چپ امروز برای پاسخ به تغییر شرایط بحرانی موجود به موقعیت مطلوب ناگزیر است بدون درنگ و اتلاف وقت و انرژی با این میزان توانمندی محدود و سرکوب شده در برابر توان سرمایه، به یک توافق جمعی مطلوب برسد. چگونه؟
ادامه مطلب را بخوانيد »