مشکل اساسی نداشتن برنامه بدیل است. ما با نقد در وجه سلبی اش به جایی نمی رسیم تنها با تدوین برنامه بدیل و بردن آن میان جامعه است که ما می توانیم به یک هژمونی فکری برسیم و بر بستر این هژمونی جامعه را به سوی رستگاری سیاسی و اقتصادی هدایت کنیم. رهبری و هژمونی ارث پدری کسی نیست و با نقدهای اخلاقی رهبری را به کسی نمی دهند. مهم این است که در فرایند نهایی چه کسی هژمونی فکری مردم را به دست می گیرد وبه کجا می برد. و این یعنی داشتن برنامه؛ امر مهمی که جبهه انقلاب از آن رنج می برد
ادامه مطلب را بخوانيد »
حرکت خودجوش و خودانگیخته و شرایط عینی برای انقلاب، البته مبنای لازم و ضروری است. اما برای اینکه به هدف برسد نیازمند تشکل و سازمان یافتگی و هدایت و رهبری است. این همان شرط کافی و همان عنصر ذهنی مکمل است. شرایطِ عینی را تکمیل و بارور میکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جنگ اوکراین نه اولین و نه آخرین اتفاق از این نوع جنگ های ارتجاعی در جهان امپریالیستی ست. اما این بمعنای آن نیست که تمام قد نایستیم و حمله روسیه به اوکراین را بی هر نوع اما و اگری محکوم کنیم. اما نه به جنگ، نه به زیر پا گذاشتن مرزهای پذیرفته شده بین المللی و نه به بمباران خانه ها و بیمارستان ها و مدارس بدان معنا نیست که به مهندسی این جنگ از سوی سردمداران سرمایه جهانی در آن سوی این تخاصم چشم ببندیم و به این بصیرت نرسیم که ترس اروپا و امریکا از پیروزی پوتین در اواکراین چیست. و آن ها چه نقش و سهمی در این جنگ و ویرانی و کشتار دارند و چه خواب هایی برای روسیه دیده اند
ادامه مطلب را بخوانيد »