جمهوری اسلامی در سازمان بینالمللی کار چه می کند که در طول تاریخ حضور در این نهاد سه جانبه بین المللی کار تنها بنا به اظهار مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی تنها یک مقاوله نامهی بین المللی را پذیرفته است؟ و هنوز از مقاوله نامه های بنیادین کار دو مقاوله نامه مهم آزادی تشکل (مقاوله نامه ۸۷) و مذاکرات دسته جمعی (۹۸) را نپذیرفته است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
آمبولانس من
واگنِ معدن است
دیروز ذغال سنگ بارش کردم
امروز تابوتم شد! چکمه هایم را بنگر
ادامه مطلب را بخوانيد »
آهای کارگزاران سرمایه!
کدام معدن از مرگ کارگران بی نصیب مانده؟
کدام کارگاه و کارخانه و کشتزار؟
کدام یک هنوز در انتظار مرگ بیشتری از کارگرانید؟
تا پیام تسلیت خود را روانه سفره های خالی کنید؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
هم آموزی در باره حقوق کار و به ویژه حقوق کار در موازین و مقررات بین المللی از ضروریات زندگی مزد و حقوق بگیران است. و مادام که اصل”آگاهی از این حقوق” است؛ بسیار روشن و بدیهی ست بدانیم این حقوق توسط چه نهاد هایی، چرا، چگونه، کی و کجا به تصویب رسیده است و از آن بدیهی تر آنکه اگر این حقوق برای کارگران مفید است متولی رعایت و اجرای این حقوق در عرصه ملی و بین المللی جه نهادهایی هستند و چه تضمین هایی برای رعایت و اجرای این حقوق از سوی ذی نفع ها (کارگران،کارفرمایان و دولت ها) وجود دارند و یا باید ایجاد شوند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در پایان بخش یکم به دور جدید اعتصابات کارگران پیمانی نفتپرداختم. و به استناد اولین بیانیهی خبری «شورای سازماندهی اعتراضان کارگران پیمانی نقت» موضوع مطالبهی سه گانهی ۱۴ روز استراحت در برابر ۱۴ روز کار و آنچه برچیده شدن بساط پیمانکاران و مزد برابر برای کار برابر به آنجا رسیدیم که این مطالبات تا چه حد میتواند سنجیده و یا برعکس طرح شده باشد؟ و حالا پیگیری این مطالبات را نه از خلال بیانیه های خبری که در تاثیرات اعتصاب باید دید. اینکه این بیانیهها در یک روند کوتاه مدّت مدعی شوند ۲۲۰۰۰ کارگر غیررسمی در بیش از ۱۱۰ شرکت دست از کار کشیده اند، اگر واقعیت میداشت باید تاثیرات عینی و محسوس را در صنایع نفت و گاز بهجا میگذاشت. سلسله پیگیریهای رسانه ای از جانب این قلم این ادعا را کاملا باورناپذیر نشان می دهد. دلایل آن چیست؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
برای پاسخ به علل باورناپذیری گزارشات اعتراضی در صنایع نفت وگاز … ابتدا به شرح اعتراضات کارگری ۱۴۰۰ و خواسته ها و مطالبات کارگران و عوامل درگیر در این اعتصابات (دولت و مدعیان رهبری و سازماندهی و نمایندگی کارگران) و نقش هر یک می پردازم. سپس به خواستههای کارگران و ارزیابی آن در فاصله ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ تا کنون خواهم پرداخت و کوشش میکنم دخالتگریها و نوع و شیوه و اهداف آن را در حدّ دادههای موجود ارزیابی کنم. در پایان به دو نقصان اصلی ِ یکم: نبودِ گردش آزاد اطلاعات و ممنوعیت فعالانه خبرنگاران در تهیه گزارشات میدانی اعتراضات و اعتصابات و دوم: فقدان سازمانهای کارگری مستقل و ضعف خود سازماندهی کارگران در مقابل نهادهای جعلی و تمایلات جانشین گرایانه پیرامون کارگران خواهم پرداخت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بیش از این آرا
نیازِ گشودنِ دری است
که سالیانِ بسیار
لولایش زنگ زده است!
ادامه مطلب را بخوانيد »
دشوار نیست
انتخاب دو، سه حرف
بر انتخاب دو مفهوم را
از میان خطوط انگشت
«نه»
به آلودن
“آری”
به رهانیدن
ادامه مطلب را بخوانيد »
با چنین شرایطی بیانیهنویسان نشان دادهاند که فاقد درک درست از روابط و مناسبات کار در ایران هستند و همین حد از اشراف بر مطالبات کارگری که در بیانیه آوردهاند هم عمق و ژرفای لازم را ندارد. به این ترتیب «ائتلاف ملی عدالتخواه کارگری» در ادامه نیز تنها به وظایف اصلی خود که همان گرم کردن تنور انتخابات است، خواهد پرداخت. انتظار دیگری از این ائتلاف نمیرود. تجربه ظهور ناگهانی و مناسبتی ائتلاف در زمان انتخابات هیچ نسبتی با مبارزهی کارگران برای بهبود شرایط زندگیشان ندارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در هنگامه و بعد از تصویب حداقل دستمزد ۱۴۰۳ وزیر کار در چندین نوبت گفته است که کار تصویب حداقل را باید به مجلس سپرد. وی در ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ در شورای عالیکار اظهار داشت: «به این نتیجه رسیدیم که با ارسال لایحهای به مجلس نحوه تعیین حداقل حقوق کارگران را به مجلس واگذار کنیم که بهترین مرجع برای تصمیمگیری در این موضوع است». داستان چیست؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
اینک پس از گذشت زمانی در انتظار
نیکا
با آن غرور و خشم به میدان در آمدست
این بیقرار
بار دگر آوار ترس را دلیرانه
پس زده است
نیکا برآمدست!
ادامه مطلب را بخوانيد »
این یادداشت تقدیم میشود به کارگران زندانی در سراسر ایران و همچنین به دو کارگر فرانسوی سسیل کوهلر و همسر او ژاک پاری محبوس در زندان اوین که به اتهامات واهی به همراه تعدادی از فعالان کارگری در ایران دستگیر و زندانی شدند و هنوز هم به سبب جرم ناکرده کیفر میبینند.
——————————-
با وجود پذیرفته شدن روز جهانی کارگر در تقویم ملی این روز همچنان در توقیف است. مجموعهای از نارساییها و مشکلات موجب شده است طبقه کارگر ایران به رغم همهی نیرو و توان بالقوه و انبوهی زمینههای عینی برای به فعل در آمدن این نیروی قدرتمند اجتماعی بازماند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
آیا چالش یا دشواری و سختی تنها ویژگی تعیین حداقل دستمزد در هر سال است؟ یا ممکن است سالی نسبت به سال پبش این سختی کم یا زیاد باشد؟ یا خود معلول موضوع یا موضوعاتی به مراتب جدیتر از سختی ویژهی هر سال؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
در بخش اول این نوشتار به موادی از اساسنامه مصّوب نهاد جعلی «کنفدراسیون کار ایران» پرداختیم. در ادامه به فصول و مواد دیگری که نشانگر نیّات برپاکنندگان این «کنفدراسیون» است خواهیم پرداخت. اما پیش از آن یادآوری این نکته ضرورت دارد که هر نهادی در هرجای دنیا به هر نامی بدون ارتباط ارگانیک با طبقه کارگر چنانچه نمایندگی طبقه کارگر ایران را یدک بکشد؛ و از این بابت این تلقی را ایجاد کند که گویا از سوی کارگران ایران تشکیل یافته و ماموریت دفاع از خواستهها و مطالبات و حقوق این طبقه را دارد؛ جعلی است!
ادامه مطلب را بخوانيد »
سخنرانی در انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شده است
ادامه مطلب را بخوانيد »
طبقه کارگر ایران همواره دستخوش انواع جعل و دروغپردازی و شبیه سازی هایی در عرصه تشکیلات بوده است. این ویژگی و استعداد جعل در جنبش کارگری معلول شرایط سرکوب و دیکتاتوری است. آنجا که هرگونه فعالیت آزاد و مستقل از کارگران برای ایجاد نهادهای صنفی_طبقاتی از بین برود و انواع ممنوعیتهای قانونی و فراقانونی مانع ایجاد و گسترش فعالیتهای کارگران در سازمان های صنفی _طبقاتی گردد؛ زمینه و بستر رشد فریبکاری و فرصت طلبی با انواع انگیزه های شخصی و سیاسی و اقتصادی فراهم میگردد
ادامه مطلب را بخوانيد »
مطالب بسیاری درباره بازنشستگان و رفتارهای اعتراضی آنها منتشر شده است و تقریباً هر دو سه روز در هفته حرکتهای اعتراضی، گردهمایی و حضور خیابانی از این فعالان پیشین عرصه کار و تولید و خدمات را شاهدیم. گرچه آنها همواره فریاد میزنند «تنها کف خیابون، به دست میاد حقمون»، اما با تأسف بسیار گوش شنوایی برای شنیدن این فریادها وجود ندارد و بدتر از آن اینکه هر روز محدودسازی امکاناتی که از خود این زحمتکشان دیروز و بازنشستگان امروز بوده است، بیشتر و بیشتر میشود. نمونه محدودیتهای اخیر را میتوان در قانون هفتم توسعه مصوب مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد که اینک در زیر پنجههای شورای نگهبان ورز میبیند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نقابداری از درون ارابه
پنجره را
از شکاف درجه
با نوک مَگَسَک نشانه رفته است!
ادامه مطلب را بخوانيد »
این روزها به دنبال اعتصاب کارگران گروه ملی. صنعتی فولاد باز هم حدیث مکرر جایگزینی “مجمع عمومی” به جای سازمانیابی و نفی ضرورت ایجاد تشکل های پایدار کارگران، از جانب جریان خواهان بی قواره بودن مبارزه طبقاتی و مخالف سازمانیابی طبقه کارگر ایران و البته از سوی روشنفکران جوانی که دل در گرو طبقه کارگر و آرمان رهایی دارند، مطرح شده است. …..
در این نوشتار بنا دارم همین “درسهایی ازکارگران گروه ملی فولاد” نوشته عسل محمدی را بکاوم تا از رهگذر این کاوش آنچه را ضرورت صیقل ذهن و کلام است با او و دیگر جوانان نیک اندیش و مبارز راه رهایی به اشتراک گذارم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه برای سانسور سیستماتیک نظام سرمایه داری مهم است ایجاد فضایی برای مطیع بودگی و مطیع سازی است تا بر اثر آن نیروی کار قدرت اعتراض پیدا نکند. چرا که قدرت اعتراض با دانایی کلید میخورد. پس بزرگترین ماموریت برای دستگاه سانسور به عنوان یک ساز و برگ مکمل برای بازتولید نیروی کار و مناسبات و روابط اجتماعی و سیاسی، کنترل و محدودیت دانایی در حد نیاز سرمایهداری است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بدیهی است که اعتبار این نوبل صلح و اعتبار نرگس محمدی تاثیرات متقابل دارند؛ نوبل صلح از اینکه کفه ترازوی صلح دوستان واقعی اش سنگینی بیشتری یابد از اعتبار نرگس محمدی به خود ببالد و نرگس محمدی هم با پایبندی به اصول آرمانی حقوق بشری بدور از آنچه امروز “صنعت حقوق بشر” شناخته شده است! اعتبارش را حفظ کند، آنچه که امروز معرف آنست.
ادامه مطلب را بخوانيد »
سلام همقطاران!
من کارگر ایرانی هستم کارگری در بنگاه صنعتی، کشاورزی، خدماتی. کارگری که جز فروش نیروی کار فکری و عضلانی و یا فروش توامان هر دو باهم چارهای برای زندگی ندارد. خیلی شناخته شده نیستم و به حساب نمی آیم مگر آنکه از فرط بی عدالتی و نداشتن رفاه، کار و درخواست آزادی ایجادسازمان کارگری و آزادی بیان برای فریاد آنچه ندارم و به حق درخواست میکنم و سرکوب و زندانی میشوم، کمی شناخته شوم. من اسماعیل بخشی، رضا شهابی، رسول بداغی، جعفر ابراهیمی داوود رضوی، کیوان مهتدی، اسماعیل عبدی، حسن سعیدی، ریحانه انصارینژاد، آنیشا اسدالهی،سپیده قلیان، اسکندر لطفی، و عزیز قاسم زاده و… هستم. من کارگر ناشناخته و محرومی هستم که در سراسر کشور در هرجا به بهانه ای اخراج (به زبان سرمایهداران تعدیل نیرو )میشوم و به بهانه نداشتن سابقه و پیشینه مستمرِکار و به خاطر قراردادهای تا 29 روزه از دریافت بیمه بیکاری محرومم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
برنامه هفتم توسعه و همهبرنامه های تاکنونی برای تامین مقاصد سرمایه دارانه در ایران دچار فاحشترین رویکرد غیر قانونی است. این برنامه ها تا کنون دستاوردهای توسعه و پیشرفت قابل توجهی نداشته اند اما بلا استثنا حقوق کار را به اشکال مختلف نقض کرده اند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نئولیبرالیسم همچنان سیاست حاکم بر زندگی در ایران است. بازهم موضوع قوانین و مقررات زدایی از روابط و مناسبات کارگری _ کارفرمایی (اعم از کارفرمایان دولتی یا خصوصی) به چالشی آگاهانه از سوی سرمایهداری ایران کشیده شدهاست. این چالش از سوی دولت سرمایه و نهادهای رسمی و غیررسمی و به اعتبار و پشتوانه مجلسی است که فاقد کمترین وجاهت نمایندگی از سوی مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان است! چرا که در این مجلس هیچ فردی وگروهی از جانب کارگران و زحمتکشان آنها را نمایندگی نمی کندو این نبود نمایندگان طبقات محروم در قانونگذاری و نظارت براجرای قانون، همواره دردورههای مختلف مجلس شورای اسلامی وجود داشتهاست و در بهترین حالت تنها با وجود تعداد انگشت شماری از نمایندگان منتسب به کارگران قدرت و ارادهی دفاع از منافع کارگران را نداشته اند، گاهی اقدامی برای خالی نبودن عریضه صورت گرفته است . اگر هجوم های پیاپی به قانون کار مصوب 1369 بارها با کمترین دستاورد ناکام ماند؛ این ناکامی تحت تاثیر نارضایتی های موجود در شرایط متفاوت حیات سیاسی کشور نصیب بانیان حذف کامل مقررات کار گردید. اکنون دیگر دولت جمهوری اسلامی با این خیال که مقاومت کارگران در برابر سختی ها و شداید زندگی اقتصادی در هم شکسته است و توازن عرضه و تقاضا در بازار کار بهدلیل فراوانی بیکاری توان چانه زنی برای کارگران باقی نگذاشته است و از طرفی کارگران برای مقاومت فاقد توانمندی تشکیلاتی هستند؛ میدان را برای هجوم نهایی مساعد ارزیابی کردهاست. از طریق نهادی که اساسا وظیفهای در قبال وضع قوانین به ویژه قوانین مربوط به روابط و حقوق کار ندارد ؛ اقدام به تدوین ماده15 در لایحهی برنامه هفتم توسعه کردهاست . زمینه و بستر سازی این مداخله فراقانونی از آنجا شکل میگیرد که این نهاد (سازمان برنامه و بودجه ) توانسته است همین مداخلات را به گونهای دیگر با تعیین سقف درصد افرایش ممکن در موردحداقل دستمزد اعمال کند. در این نوشتار به این فصل از تلاش های دولتی برای مقررات زدایی از روابط کار خواهم پرداخت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ننگت! طناب دار زچه خجلت نمیکشی؟
گردن فرازی مردم پر افتخار را
ادامه مطلب را بخوانيد »
ابزار قدرتگیری مردم به ویژه طبقه کارگر برای ابراز تواناییها و ایجاد توازن قوای لازم برای پیشبرد ساز و کارهای دستیابی به مطالباتشان است. سه عرصه مشخص نیاز هست؛ اول عرصه تشکیلات و سازمان یابی برای پیشبرد اهداف است. دوم مسئله داشتن صدا است. وقتی صدای طبقه معینی در جامعه شنیده نشود طبعاً توجهی هم به آن نمیشود. سوم هم عرصه حضور است. عرصه حضور از محیط کار تا محیط عمومی
ادامه مطلب را بخوانيد »
درست در آستانه روز جهانی کارگر در ایران به خانه معلمی در بند میریزند و افرادی را که به خاطر همدلی به خانواده او گرد آمدهاند با رفتاری ناشایست بازداشت و به زندان می برند. و عجیب آنکه این روزها از صدر تا ذیل هرم قدرت از کارگر و حقوق و نقش او در تولید سخن می گویند و از دشواریهای زندگی اش! و توصیه به رفع این دشواریها. لابد این دشواری ها را بازداشتشدگان ایجاد کردهاند! درست سال گذشته در آستانه روز جهانی کارگر شبیه همین رفتار صورت گرفت و از بازداشت معلمان و کارگران با سناریوی همکاری با جاسوسان فرانسوی (دو کارگر از اتحادیه معلمان) سناریوی پر آب و تابی ساخته شد و متعاقب آن گروهی از کارگران و فعالان صنفی بازداشت شدند که هنوز هم پروندهی بعضی از بازداشت شدگان باز است گرچه پرونده جاسوسی رنگ باخت اما بهانه ای برای سرکوب تعدادی معلم و کارگر و مترجم و نویسنده گردید و حالا در آستانه روز کارگر این سناریو به شکلی دیگر با زمینه سازی های قبلی تکرار شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این مقاله نقد و بررسی برنامهای در کلاب هاووس با موضوع «بررسی جنبش شورایی با مصداق مبارزات هفت تپه، دستاوردها، افت و خیزها، تجربه مبارزه خلاقانه و نقش کانال مستقل هفت تپه» می باشد. سخنرانان این برنامه عباس منصوران، محمود قزوینی، علیرضا بیانی و البته برگزار کنندگان که با اسامی کوچک بدون هیچ گونه هویت سازمانی برنامه را هدایت می کردند.
گرچه سخنرانان باید به موضوع برنامه میپرداختند و موضوعاتی درباره جنبش شورایی و مصادیق آن را به لحاظ نظری و کارکردی در این شرکت نشان می دادند اما آنچه در مرکز توجه سخنرانان بود نه شورا بلکه شبحی از شورا که هر یک به شکلی از سازمان شکل یافته در ذهنیت خود آن را بیان می کردند
ادامه مطلب را بخوانيد »