آنچه که تا به حال در چند نظاره بر گفتگوها داشتهام متاسفانه این ارزیابی را به دست میدهد که این ابزار، تیغ دولبهای است که لبهی تفرقه و انتقام جویی و سرکوبش بُرّان تر است و به همین دلیل پرسشهایی را پیش روی بهرهگیران در این کلابها قرار میدهد که با وجود چنین وضعی آیا شرکت در این اتاق ها مفید است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
معلمان آگاه و پیشرو آنجا که مطالبهی یکسانسازی و یا رتبهبندی را فریاد میزنند در واقع حکم به رفع تبعیض و نابرابری توزیعِ درآمدی دارند و به گونه ای خواستِ مزد مساوی در برابر کار مساوی را بیان می کنند و درست همانجا که خواستِ رتبه بندی را مشروط به کمتر نبودن حقوق از 80% حقوق هیاتهای علمی دارند؛ نشان میدهند که نظام عادلانه ای را در این مبناسازی هدف قرار دادهاند. آنجا که با کالایی سازی و خصوصی شدن آموزش مخالفت میکنند دقیقا مبارزهای صنفی و ملی و همگانی را پی میگیرند و آنجا که بر یکسان سازی حقوق بازنشستگان و پیشکسوتان حرفه ای خود اصرار دارن در پی مبارزه با مخاطراتی هستند که تامین آینده ای پس از اشتغال را تهدید می کند. این درست همان مطالباتی است که سایر کارگران نیز با آن مواجه شده اند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تجربه چهار دهه اخیر نشانگر این واقعیت است که هرچه میگذرد توان طبقه کارگر برای اعمال خواستهها و مطالباتش حتی در چهارچوب این قانون کارِحداقلی بیشتر از دست میرود. تنها موضوع حداقل معیشت و تعیین مزد بر این پایه؛ یکی از مطالباتی است که آماج حریصانه ترین تمایلات سودجویانه سرمایهداری ایران به ویژه طرفداران بازار آزاد نئولیبرالی است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه که برای سرمایه داری نئولیبرال اهمیت دوچندانی یافته است ایجاد آسایش و امنیت برای سرمایه گذاری و سرمایه داران است والا کیست که نداند قانون کار فعلی کمترین کارکرد را در مناسبات و روابط کار ندارد!؟ چطور میشود با سیطره کامل و سیستماتیک قراردادهای موقت، کوتاه مدت، حجمی و پیمانی سخن از اجرای مصوبات مزدی و نظارت دولت بر آن را به میان آورد!؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
اخیرا گروهی خارج از کشور و تعدادی از فعالان کارگری در داخل با طرح شعار جنبش مجامع عمومی با بیان نفی کارآمدی سایر تشکل ها و تاکید بر نفی ظرفیتهای لازم در اعمال اراده مستقیم اعضای این تشکل ها؛ میکوشند مجمع عمومی را به عنوان “پدیده ای حاصل رشد و انکشاف طبقه ی کارگر” و “تشکلی که ابزار اعمال اراده ی مستقیم کارگران” برای مبارزات جاری کارگران معرفی کنند. این مبلغان “مجمع عمومی به عنوان تشکل” متاسفانه بی اعتقاد به جنبش جهانی کارگران جهان و ایران و به همین دلیل ناآگاه از وجود مجامع عمومی به عنوان جنینیترین شکل اعتراضی کارگران از اواخر قرن هیجده به اینسو مدعیاند چون سایر تشکلها به ویژه سندیکاها و اتحادیههای کارگری از نظر ایشان تنها تشکل اقتصادی است و در چهارچوب مناسبات قانونی بورژوازی حاکم بر کشورها ناچار از پذیرش محدودیتهای قانون سرکوبگر بورژوازی هستند، پس قادر نخواهند بود که جنبش کارگری را نمایندگی کنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بی تردید رژیمهای سیاسی برای تامین امنیت و اقتدارِخود تلاش دارند تا مخالفین را به حاشیه برانند و خنثی کنند اما دولتهای سرمایهداری در ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب در یک مورد با هم تفاهم جدی و غیرقابل انکاری داشته و دارند و آنهم جلوگیری از توانمندشدن طبقه کارگر و زحمتکشانی است که به سبب استثمار آنها امر سود و انباشت تضمین میگردد و اگر این توانمندی به نقطهای از رشدِ خود برسد تا بتواند در میدان مبارزه منافع متضاد بین کار و سرمایه، قدرتمند ظاهر شود و خواسته های خود را به دولت سرمایه داری تحمیل کند! آنگاه روند تغییرات جدی در آرایش طبقات و مناسباتِ بین طبقات و نتایج حاصل از آن را خطری جدی خواهدشد؛ برای پرهیز از رسیدن به چنین نقطهی عطفی دست به سرکوب و قلع و قمع برای حفظ برتری قوای خود خواهند زد. بی شک اولین سنگرهایی که از سوی سرمایه داری مورد هجوم قرار می گیرد؛ احزاب چپ و سازمان های کارگری با هر نام و نشان خواهند بود. برابر یک قانون و قاعده ی جنگی، سرمایه داری در این جنگ نابرابر علیه نیروی کار ضمن تصرف و در هم کوبیدن مواضع کارگران و زحمتکشان به شدت بر تثبیت مواضع خود اقدام می کند، چگونگی این تثبیت دایره ای از اقداماتی است که برخی از آنها را در طول این نوشتار از بخش اول تا کنون یادآورشدیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
از نظر من کاربرد مبارزه صنفی بدون نگرش طبقاتی و ایجاد تشکل صنفی بدون نگرشی طبقاتی به آن همواره میتواند تفسیری غیرطبقاتی از مبارزه کارگران و زحمتکشان در کار تشکیلاتی را تداعی کند. کسانی که با این قلم آشنایند می دانند که در توصیف مبارزات کارگری و نام بردن از سازمان های کارگری همواره صفت دو وجهی صنفی- طبقاتی را بکار برده ام . این استفاده ی آگاهانه برای آنست که خاطر نشان سازیم بدون سوگیری طبقاتی هر مبارزه و هر سازمانِ کارگری، امکان انحراف جدی و افتادن به کانال مبارزات صرف اقتصادی را خواهد داشت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در بخش قبلی این نوشتار کوشش کردم تا با اشاره به روندی از الگوی اقتصاد ایران از مشروطیت به این سو جنبش رشد یابندهی کارگری و تاثیرات انکار ناشدنی آن در روند تکوینی طبقه کارگر تا ارتقای آ ن به سطحی متناسب با شرایط سیاسی – اجتماعی و اقتصادی و ایجاد سنت های سازمانیابی پایدار کارگران در طی این فرایند پیچیده را یادآور شوم. چیزی که آقای عظیم زاده منکر آن است. البته کوشش می کنم با برگشت به این دوره تاریخی دلایل آسیب هایی که از بیرون که براین جنبش وارد آمده است، توضیح دهم اما عجالتا به موضوع جنبش نوین ادعایی بپردازیم. البته در اینجا بخاطر آنکه بیشتر با جنبش کارگری مرتبط هستیم، در همین حوزه بحث را ادامه دهم مگر آنکه ناگزیر بنا به ضرورت آسیب شناسانه، بخاطر پیوند هایی که طبقه کارگر با دیگر لایه ها و طبقات دارد به آنها هم بپردازم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
چگونه می توان نقش کارگران را در ملی کردن صنعت نفت ندید و به آن اعتبار جنبش نوین اجتماعی نداد و یا اعتصابات و تظاهرات و همچنین فعالیتهای سازمان یافته برای برقراری نظام حقوقی در روابط کار و دستاوردی چون قانون کار را نادیده گرفت و نقش مبارزات کارگران در ایجاد سازمان تامین اجتماعی را بدون تکیه به سازمانیابی آگاهانه و داوطلبانه ی خود کارگران به فراموشی سپرد؟ این تناقض آنجا آشکارتر میشود که آقای عظیم زاده برای نشان دادن آسیب به نوعی علل رشد نایافتگی سطح تشکل یابی در بین کارگران را وجود دستاوردهای گذشته چون 8 ساعت کار و سایر دستاوردهای پیش از رفرم را تنها با این دید ارزیابی می کند که انگار سفره ای آماده برای کارگر از روستا کنده شده پهن شده بود و این نیروی جابجا شده به دلیل زندگی در مناسبات پیشاسرمایهداری، قابلیت لازم را برای تشکل بابی نداشته است چون ضرورتی برای داشتن مواضع منفعتی درک نمی کرده است. پرسش پیش روی چنین تحلیلی این است که طی نیمه دوم دهه چعل نا انقلاب بهمن 1357 آن همه اعتصابات کارگری بر بستر کدام مطالبات و با تکیه بر کدام سنت سازمانیابی شکل گرفته است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
با گسترش دامنه بحران های اقتصادی ناشی از مجموعه سیاست های داخلی و خارجی تاثیرگذار بر اقتصاد و معیشت خانوارهای کارگری، کارگران برای کسب مطالبات برحق خود ناگزیر از درک این واقعیت خواهند بود که جایگاه واقعی آنان کجاست؟ چگونه و با چه ابزارهایی می توان در این جایگاه قرار گرفت و مطالبات خود را به دست آورد؟ چه باید گفت و چگونه؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
ریشه این اعتراض ها در اجرای سیاست های نئولیبرالیستی حاکم بر اقتصاد ایران و به تبع آن حاکم بر صنایع نفت نهفته است که اگر به درستی بخواهیم آنرا بررسی کنیم چاره ای نیست جز آنکه به اقدامات ضد اتحادیه ای و موانع تشکل یابی بعد از انقلاب که اساس آن بر حذف و خنثی سازی اتحادیه های کارگری گذاشته بود و پیش از هر چیز به نوعی سیاست ضد همبستگی اجتماعی کارگری است بپردازیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بحث کارگران سایبری و آنلاین موضوعی است که در این موقعیت باید بطور جدی مورد توجه اندیشمندان طبقه ی کارگر قرار گیرد. موضوع تشکل یابی این دسته از کارگران شاید بیش از هر گروه دیگری از کارگران قابلیت فرارویی از قوه به فعل را داشته باشد چرا که ارتباط آنلاین این دسته از کارگران و شناخت آنها از امکان رسانه و یافتن گروه های هم صنف و هم حرفه به مدد توانایی و تخصصی که در استفاده از تکنولوژی رسانه ای دارند، در نوع خود بی نظیر و ممتاز است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
چگونه یک نظام سیاسی با تصمیمات نادرست برای خصوصی سازی و سپردن مالکیت مردمی به غیر؛ حاضر میشود تا این اندازه ناامنی اجتماعی و زیان های وارده به اقتصاد و اجتماع را توجیه کند؟ این آن چیزی است که دولت ها طی سالها از دهه هشتاد تاکنون باید پاسخگوی آن می بودند و عجب آنکه هنوز هم دولتمردان مسوول در ردههای مختلف آن دولتها تا به امروز، نه تنهاپس ازشکست این سیاست های به غایت نادرست حاضر به پذیرش مسوولیت خودنیستند بل که نادرستی منطق خصوصی سازی که نتیجه ی آن جز سلب مالکیت عمومیِ خلاف قانون وخلاف حقوق شناخته شده مردم نبوده است را هم نمی پذیرند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
برای پرداختن به این موضوع ابتدا لازم میدانم تا به خصوصی سازی از منظر حقوقی نگاهی داشته باشم، سپس به خصوصی سازی از منظر مدیریت اقتصادی از دیدگاه طرفداران ان بپردازم و نشان دهم که بنا به نظر خود مدافعان آن، چرا خصوصی سازی شکست خورده است!
ادامه مطلب را بخوانيد »
امروز مبارزه علیه تهدید بشریت از راه گرایشات منفعت طلبانه سرمایه داری نئولیبرال از پاندومی ویروس کرونا ضرورتی درنگ ناپذیر است. پیش و بیش از هر چیز باید توده های مردم و افکار عمومی را نسبت به وظایف دولت ها برای تامین سلامت و حفظ جان ها و جلوگیری هرچه فوری از قربانی شدن کارگران و زحمتکشان بیشتر در پای این بیماری مرگزا آگاه کرد. مردم باید بدانند دولت ها مسوول حفظ جان و زندگی آنان در قبال هر گونه آسیب ناشی از بلایای طبیعی هستند .” اول ماه می “می تواند میدانی با گستردگی جهان برای مبارزه علیه پاندومی گرونا و به سود واکسیناسیون فوری و رایگان گردد و در این میان شایسته است کارگران آگاه ایران سهم و دین خود را به خانواده، جامعه و مردم ادا کنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
با توجه به بیکاری گسترده نزدیک به ده میلیونی و ناکارآمدی دولت در ایجاد اشتغال های مفید و همچنین بحران های اقتصادی دامنه دار به ویژه در موقعیتهای حاد و خطرناکی چون شرایط کرونایی کنونی و در عین حال نبود تشکل های قدرتمندی که بتواند خواسته های کارگران را در مزد نمایندگی کند و با توجه به ساختار یک جانبه ی شورای عالی کار به عنوان رکن تصمیم گیرنده در این رابطه تصویب مزد توافقی کاملا به زیان کارگران به توافقی ظالمانه؛ در بالاترین حد استثمار کارگر رقم خواهد زد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
هرساله دولت هادر ایران در برابر مزد حداقلی کارگران، داستان تازه ای می بافند تا این حداقل مزد بخور و نمیر را که قاعده ی بازی بازتولید نیروی انسانی در دولت های نئولیبرال است را باز هم کاهش دهند و بازی سرکوب مزدی ادامه یابد. بازی در میدان شورای عالی کار که تنها بازندهی همیشگی آن کارگران هستند. این دستاورد همیشگی برای کارفرمایان دولتی و بخش خصوصی در پایان هر سال یا ابتدای سال نو تکرار میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
هر سازمان کارگری با هر نامی می تواند رادیکال باشد یا سازشکار، انقلابی باشد یا رفرمیستی، ساختارمند و برنامه دار باشد یا ساختارناپذیر و باری بهر جهت. کدام آیه از کجا نازل شده است که سازمان های کارگری را مانند مولودی که از مادر زاییده میشود برحسب ویژگی های مادرش هویت دهند؟ این نوزاد هویت خود را خواهد داشت و آنچه به او تشخص می بخشد شرایطی است که او می بالد و در آن بارور میشود. این بازی نادرست این همانی دیدن سازمان های کارگری در شرایط متفاوت است که سالیان است در آموزههای نادرستی از سوی کسانی که با تخیلات خود مبانی نظری خلق می کنند که چه بسا برای توجیه آن را به مکاتیب چپ هم نسبت می دهند، رایج گردیده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر همین ضرورت زندگی و مبارزه ناگزیز زحمتکشان با فقر و تنگدستی و مناسبات ناعادلانه در روابط کارنبود؛ اگر همین اعتراضات و اعتصابات کارگری منجر به دیده شدن انواع سرکوب های ناروا در حق زحمتکشان نمی شد؛ اگر کارگران هفت تپه و هپکو و آذرآب و دهها واحد واگذار شده با اعتراضات خود پرده از فساد جاری ناشی از خصوصیسازی برنمی داشتند، چگونه جامعه متوجه این همه فساد پنهان در بالاترین سطوح مدیریت ها می گردید؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
حسین اکبری فعال و پژوهشگر حوزه کارگری، در مصاحبه منتشر نشده با سایت دیدار ویژگیهای خاص اعتراضهای کارگری در هفت تپه و نقش تعیین کننده آن در مناسبات میان دولت، کارگران و بخش خصوصی را مورد بررسی قرار میدهد
ادامه مطلب را بخوانيد »
این نقدها به درست یا نادرست، خواندنی است چرا که ممکن است نکاتی تازه و بدیع و مفید در خود داشته باشند. ولی از پس این نقدها، انتظارات و توقعاتی از منتقدین ایجاد میشود، این انتظارات که نه فقط از طرف نقدشوندگان که ازسوی مردم و خوانندگان این نقدها نیز خواهد بود، این است: گیریم همه آنچه بیان کردید درست، فرض را براین گذاریم که ارزیابیهای شما از توان و آگاهی موجود در میان کارگران نیز از فراتر از حدِ شیوه اعتراضی با گردآوری امضاست و رادیکالیزم موجود در طبقه کارگر هم مستعدِ حد بیشتری از این شیوه مبارزه است! بسیارخوب در اینصورت، چرا شما ظرف این مدت پیشنهادات عملی و روشنی پیش پای کارگران نگذاشته اید؟ چرا کارگران را با این مصوبه تنها رها کردید و در رهیافت اعتراض موثر آنان را با تاکتیک های مناسبی که می شناسید یاری نمی دهید؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
به رغم آنکه اعضای “حزب چپ ایران (فداییان خلق)” و از جمله مسوول کارگری آن پس از آنکه بیانیه اعتراضی را امضا کرده اند به یکباره به صرافت می افتند که مبادا در این آشفته بازارِ کرونایی این بیانیه، کاری صورت ندهد و اعتراض عقیم بماند و با توجه به اینکه تعدادی از متحدین تازه بازیافته حزبِ کمونیست _ کارگری علیه این بیانیه موضع گرفتهاند؛ ترجیح میدهند امضای خود را پس بگیرند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این نوشتار بر آن است تا با نمایاندن وضعیت و موقعیت طبقه کارگر ایران در سالهای اخیر نشان دهد که آیا آنگونه که برخی محافل روشنفکری فکر و بیان میکنند در موقعیت اعتلای انقلابی قرار دارد و یا به جهاتی از چنان رشد و بالندگی برخوردار شده است که علاوه بر امکان بالفعل گسستن زنجیر دیگران در راه رهایی خود نیز آگاهانه گام گذاشته و طی مسیر میکند؟ یا این ارزیابی بیپایه و اساس است و برای چنین شرایطی تنها عصیان و همراهی با آشوبهای اجتماعی کفایت نمیکند و الزاماً آن بیداری طبقاتی به عنوان وضع طبقه کارگر که شایسته چنین موقعیتی در پیکارهای جنبشهای اجتماعی باشد، هنوز رخ نداده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در همه جای دنیا، آنجا که گروه های مختلف مردم با موضوعات مشترک گرد هم می آیند و یاد میگیرند که سطح مشارکت برای دست یابی به بهترین راههای برطرف کردن نیازهاشان را بالا ببرند، امکانات بالا با هزینه های کمتری را برای رفع نیازهای مشترک پیدا میکنند. این واقعیت که حقوق فردی و حقوق اجتماعی رابطه مستقیم و انکارناپذیری دارند، نیز در سطح زندگی اجتماعی وگروه های مشترک المنافع که در واحدهای سکونت اجتماعی زندگی می کنند، میتواند به سهولت خودنمایی کند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
برای مبارزه با این ویروس مرگزا نیاز به همکاری ملی و اراده همگانی شرط لازم است اما شرط حتمی ایجاد شرایط و امکانات لازم و ضروری بهداشت و درمان و حمایت از مردم برای رفع نیازهای اولیه آنان برای بقا است که از وظایف تاخیر ناپذیر حاکمیتی دولت و مسوولان نظام سیاسی کشور است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
درک ماهیت جنیش های اجتماعی پیش از هر چیز به بررسی دقیق هویت، خواسته های کنشگران آن، تاثیر بحران های اقتصادی برکار و زندگی ونگرانی از چشماندازهای ناشی از شرایط حال و آینده آن جنبش ها درجامعه دارد. بازنشستگان نیز از این قاعده مستثتی نیستند و طبعا برای ارزیابی درست از موقعیت آنان در وضع کنونی باید آنچنان که هر جنبش اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد به این جنبش برخاسته اجتماعی نظر داشت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه محل اشکال است نه در شعار دانشجویان که در تمایل راستگرایانی است که با موضع گیری علیه دانشجویان نشان دادند که مخالفت آنان با نظام سیاسی مسلط، به هیچ روی بنیادین نیست و در هر صورت و به فرض نوعی حضور دوباره در ایران، تکیه بر پیشبرد همان سیاستی را دارند که سرمایه جهانی به آنان حکم می کند و لاغیر
ادامه مطلب را بخوانيد »
مبالغه در مورد ابعاد فعالیت دشمن به اندازه ای که این جنگ را به جنگ جهانی بزرگ نشان دهند تا بی اهمیت جلوه داد ن حضور مردم در اعتراض به شرایط کنونی چندان است که گویا گزارشات و اظهارات از این رویداد مردمی در دوکشور متفاوت بیان میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »