تکرار خطایی که به مرگ دیگران میانجامد دیگر خطا نیست؛ جنایت است. وقوع دوازده حادثهی معدنی در کمتر از شش ماه با بیش از 62 کشته، که بیشترآنها در بستر و با دلایل همانندی رخ دادهاند، جای تأمل و تحقیق بسیار دارد. آخرین حادثه از این دست که نه، بلکه آخرین حلقهی [تا این لحظه] این زنجیر شامگاه 31 شهریور 1403 رخ داده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نظام سرمایهداری همواره و همهروزه در کار اصلاح و بهروزرسانی ابزار و روشهای خود برای بهرهکشی و انباشت بیشتر و تضمین استمرار آن است. طبقهی کارگر – کارگران پیشرو و فعال در امور مطالبات صنفی طبقاتی- نیز اگر از سازمانیابی و تشکل پایدار رویگردان باشد و اگر شیوههای سازمانیابی و مبارزهی خود علیه نظام بهرهکشی و انباشت را اصلاح و بهروزرسانی نکند هر روز بیشتر از گذشته به درهی فقر و بردگی مدرن سقوط خواهد کرد. طبقهی کارگر در روند زندگی اجتماعی خود برای رسیدن به وضعیت بهتر و در نهایت رهایی از بردگی و ستم سرمایه ناگزیر از سازمانیافتن در تشکلهای ویژهی خویش و، به کمک این ابزار، دخالت در سرنوشت خویش و مشارکت در مدیریت جامعه است؛ جامعهای که بیشترین شمار جمعیت آن را کارگران تشکیل میدهند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بیش از هفت سال است انبوه بازنشستگان درمانده از تامین معیشت مناسب و هزینه های سنگین پزشکی، نا امید از تشکل های رسمی، خسته و مایوس از پیگیری در کانال های اداری و مراجعه به مقامات مسئول و محروم از داشتن تشکل های مستقل و با تن هایی خسته و بیمار برای تحقق مطالبات برزمین مانده قانونی خود فغان و دادخواهی به خیابان می اورند. هزاران بار توهین و تحقیر شنیده و فشار و گاز اشک آور و فلفل به جان خریده اند. تهدید به دادگاه و محکوم زندانی شده اند. رسانه های رسمی و غیر رسمی هزاران بار این مطالبات و حرکات اعتراضی را بازتاب داده و به گوش های کم شنوای مسئولان رسانده اند. پرسش بسیار مهم اینجاست چرا هیچ مقام مسئولی پاسخگو نیست و درد را درمان و مشکل را حل نمی کند؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
کارگران ایران، تمامی مزد و حقوق بگیران، همه روزه و هر ساعت با شلاق بیکاری، گرانی و تورم و خیانت های سازمان تامین اجتماعی نواخته می شوند. اما حکم شلاق نظام سرمایه، صادر شده توسط دادگاه ها، بیداد دیگریست.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تلاش و مبارزه اجتماعی برای تامین منافع گروهی و طبقاتی و دفاع از آن ها به تشکل های ویژه طبقاتی نیاز دارد؛ و مشکلات و دشواری های و در عین حال دستآوردها و شادمانی های خاص خود را هم دارد که درک واراده و هوشمندی و برنامه و برد باری و استمرار و پایداری ویژه خود را هم طلب می کند. تا زمانی که طبقه کارگر راهی برای رفع این موانع نیابد و این تشکل ها در واقعیت و در صحنه کار و تلاش در جامعه عینیت نداشته باشند از این گونه مصوبات نباید تعجب کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در حالی که حقوق کارگران بازنشسته مقوله ای کاملا جدا از مقوله مزد و حقوق کارگران شاغل است. محل تامین اعتبار یا منبع این حقوق صندوق تامین اجتماعی است؛ هیچ ربطی به بودجه سالانه دولت و ارتباطی با مالیه و حساب های کارخانجات، کارگاه ها و بنگاه های مختلف خصوصی و دولتی که کارگران در آنها شاغل هستند ندارد. محل تامین اعتبار برای حقوق کارگران بازنشسته سود حاصل از پس انداز یا سپرده گذاری (حق بیمه) معادل ۳۰ درصد از حقوق کارگران بطور ماهانه و به مدت سی سال است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مزد کارگران و حقوق بازنشستگان کمک مالی و اعانه دولتی نیست که به فقرا بیشتر و به داراها کمتر پرداخت شود. تورم همه مزدها و حقوق ها را به یکسان می بلعد؛ سود برندگان از تورم همه جیب ها را به یکسان خالی می کنند. تفرقه نیندازید و بحث سایر سطوح را پایان دهید.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ضرورت افزایش دوره ای مزدها پاسخ به دو متغیر تاثیرگزار است: ضرورت حفظ قدرت خرید کارگران در مقابل تورم و افزایش قیمت ها. متغیر دوم سابقه دار شدن کارگر و افزایش تجربه و دانش و مهارت های اوست. به دلیل نبود تشکل های مستقل از یک سو و حاکمیت قراردادهای موقت و موقتی شدن کارها از سوی دیگر، به ضرورت ناشی از این متغیر هیچگاه پاسخ داده نشده
ادامه مطلب را بخوانيد »
کاظم فرجالهی، فعال مستقل کارگری و تحلیلگر مسائل کارگری در ایران در گفتوگو با زمانه میگوید ساختار شورای عالی کار «ناعادلانه» است و کسانی هم که بر صندلی گروه کارگری این شورا تکیه زدهاند، نمایندهی واقعی کارگران نیستند. متن این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
کاظم فرجاللهی
ادامه مطلب را بخوانيد »