مصاحبه ایلنا با حسین اکبری (فعال مستقل کارگری) در مورد مهمترین مطالبهی کارگران به مناسبت روز جهانی کارگر
موقعیت ضعیف کارگران در شورای عالی کار مانع از این میشود که بتوانند تاثیری در تغییر وضعیت معیشتی خود داشته باشند. مزد و معیشت سالها در شرایط بسیار یکجانبه و غیرعادلانه و غیردمکراتیک تعیین شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که رئیس جمهور تمایلی به کنار گذاشتن الگوی اساسی نظربایف – یعنی کشور پساشوروی استبدادی که رأس اقتصادش تحت سلطهی سرمایهی خارجی است – نداشته باشد، چرخههای جدید مقاومت پدیدار خواهد شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی برقرار بود در سالگرد مرگ لنین در ۲۱ ژانویه، سخنرانیها و یادبودهایی در هر گوشه ی این کشور پهناور برگزار می شد. اما کاری را که ساکنان یک روستای ازبکی به همین مناسبت انجام دادند، برتولت برشت را چنان برانگیخت که آن را در یک قطعه شعر جاودانه کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مشکل اصلی وجود رسانه نیست، مشکل اصلی رویکرد رسانهای به مبارزات کارگری است که غلبهی آن در بلوک راست اپوزیسیون با تمام رسانهها و نهادها و تشکلهایش هم عامدانه و در راستای تضمین استیلای سرمایه بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی است و هم از روی ناچاریِ ناشی از افق طبقاتی ضدکارگری این جریانات. و در چپ ناشی از درونی کردن شکست و غلبهی شکل منحطی از شهیدنمایی که موجب شده ارادهی معطوف به پیروزی در درون چپ انقلابی به شدت کمیاب باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اشرف غنی رئیسجمهور سرسپردهی افغانستان، قبل از اینکه ۱۶۹ میلیون دلار را بدزد و با رسوایی از کشور فروشکستهاش فرار کند، در دانشگاههای نخبهی آمریکا شکل گرفت، به او تابعیت آمریکایی داده شد، در بانک جهانی در زمینهی اقتصاد نولیبرالی تربیت یافت، در رسانهها بهعنوان تکنوکرات «فسادناپذیر» تجلیل شد، و اندیشکدههای پرقدرت واشنگتن مانند شورای آتلانتیک او را مدیریت کردند، و به خاطر کتابش «بازسازی کشورهای فروشکسته» به او جوایزی داده شد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
دور جدید اعتراضات معلمان با تمرکز بر مسألهی «رتبهبندی» پس از یک دوره رکود اعتراضی آنان بر اثر سیطرهی کرونا بر امور سیاسی کشور، منظومهای جنبشی را در کنار قیام تیر ۱۴۰۰، اعتراضات کارگران (از نفت و پتروشیمیها تا معادن) و کشاورزان (نمونههای اصفهان و کهگیلویه) بوجود آورده که بارقههای امید را نسبت به احیای فضای جنبشی جامعه در برابر یکدستی حاکمیت و سیاستهای راستگرایانهی آن زنده میکند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در ایران اگر احزاب سیاسی موجود نتوانند راهی برای خروج از بنبست سیاسی-تشکیلاتی خود بیابند بایستی در انتظار ظهور رقبای سیاسی جدیدی در داخل کشور باشند. اما چگونه میتوان از این بنبست در زمانی که بخش بزرگی از فعالیت احزاب در خارج از کشور صورت میگیرد، بیرون آمد؟ آیا آنچه که لنین و یا مخالفانش در بیش از یک قرن پیش مطرح کردهاند میتواند اهمیتی برای سیاستگذاری امروز چپ داشته باشد؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
حکومت علاوه بر نهادهای سراسر مسلح، با دهها نهاد ایدئولوژیک، طبقه کارگر را در هویتهای مختلف از «کارگری و کارمندی» تا «رسمی و غیررسمی»، از قراردادی تا خرید خدمت، ارکان ثالث و … شقه شقه کرده است. هر هویتی نیز که با تغییر بافتار حکومت ضرورت خود را از دست میدهد، مجدداً در نهادهای جدید بازسازی میشود تا رابطه سلطه بین نهاد دولت و کارگران حفظ شود. شبکهی قانونی ـ- و نه فیزیکی ــ این نهادهاست که رابطهی کار و سرمایه را نظم میدهند، در باورها نفوذ کرده است و دولتها را پایدار میکند
ادامه مطلب را بخوانيد »
در حالیکه واشنگتن به حکم دادگاه بریتانیائی اعتراض کرد که در ژانویه گذشته استرداد جولیان آسانژ به ایالات متحده را غیرممکن دانست، قضات بریتانیا باید مجددا این روزها تصمیم خود را تأیید کنند. اگر آنها این کار را انجام دهند، استرداد آسانژ دیگر ممکن نخواهد بود… مگر در صورت صدور حکم بازداشت جدیدی از سوی آمریکا. نزدیک به ده سال است که افشاگر استرالیایی که با ویکی لیکس خدمات ارزنده ای برای اطلاع رسانی به شهروندان در مورد خلاف کاری های دولت هایشان ارائه کرده ، توسط چندین دولت، به ویژه قدرتمندترین آنها، تحت تعقیب و آزار قرار گرفته است. سازمان سیا حتی نقشه هایی برای کشتن او طراحی کرد. با این حال، مطبوعات غربی به جای حمایت از آسانژ، به غرض ورزی های خود علیه او ادامه می دهند . اگر آسانژ از جمله مخالفان قدرت روسیه یا چین بود، بی شک آنها رفتار دیگری داشتند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
وظیفهی این جستار، همگامی با کارگران «ارکان ثالث»، در نقد هویتهای کارگریست. این نقد با دریافت تاریخی از فراز و نشیبِ تسلسل قوانین استخدامی یک قرن گذشته در بخش عمومی و بخش خصوصی پیش میرود. وارد مادهها، تبصرهها و بخشنامهها میشود تا نشان دهد قانون، ابزار حافظ روابط سلطهی طبقاتی و زادگاه هویتهای مختلف کارگران بوده و هست و خواهد بود، و سرشت سلطهگر آن، بایدها و نبایدها، الزامات و دستورها، تعیین تکلیفها و محدودکردنها، این هویتها را مدام بازتولید میکند. قدیمیترین آنها، هویت «رسمی و غیررسمی» است که در مشروعیت دولتِ مدرن ریشه دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اما، عدم اعتماد بسیاری از کنشگران به رهبران احزاب بدون دلیل نیست. «محفلبازی»، «باند بازی»، جدایی رهبران از تودهها، عدم توجه به منافع پایههای حزبی، غرق شدن در مبارزات نظری و بیعملی سیاسی و .. همه و همه بیماریهای مزمن تمام احزاب سیاسی بوده است. در نتیجه، فعالین سیاسی نمیتوانند این انتقادات واقعی را فقط با تکیه بر وجود ساختارهای درون جامعه توضیح دهند، همه احزاب گرایش به تمرکز قدرت در دست خود دارند، چگونه میتوان مانع چنین تمرکز ناسالمی شد، ضمن آن که بتوان قدرت و سرعت تصمیمگیری حزب را نگه داشت؟ تمام جنبشهای اجتماعی که خواهان تغییرات رادیکال در جامعه هستند، در صورتی که احزاب سیاسی مناسب خود را نیابند، دیر یا زود بازوی سیاسی خود را بوجود میآورند. اما باید به خاطر داشت که «بیماری» رشد «اشرافیت کارگری»، قبل از معضل الیگارشی حزبی کشف شد. مسلماً این خطر در احزاب تودهای که از همان ابتدا روابط مناسبی میان پایه و حزب وجود داشته است بسیار کمتر است تا حزبی که متکی بر یک پیشوا است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر پذیرفته شود که طبقه نه یک چیز بلکه یک پروسه است و طبقه کارگر در جریان مبارزه خود ساخته میشود، حزب در این میان چه نقشی بازی میکند؟ از نظر مارکس بین کارگران مختلف نقاط مشترک فراوانی وجود دارد که مهمترین آن در پروسه پیچیده استثمار همه این کارگران نهفته است. این نقطه مشترک خط سرخی است که همه این کارگران را به هم پیوند میدهد و نشان میدهد که پتانسیل انقلابی معینی در میان کارگران وجود دارد. اما این وظیفه اولیه حزب است که به مثابه واسطه بتواند یک سوژه انقلابی جمعی بنام طبقه کارگر را ایجاد کند
ادامه مطلب را بخوانيد »